چرا باید نماز و قرآن را به زبان عربى بخوانیم؟
پرسش :
چرا باید نماز و قرآن را به زبان عربى بخوانیم، وقتى که معناى آن را به خوبى نمىفهمیم؟
پاسخ :
خواندن نماز به صورت عربى و با همان الفاظ و کلماتى که پیامبر و دیگر مسلمانان صدر اسلام مىخواندند دلائل مختلفى دارد که به برخى از آنها اشاره مىکنیم.
اول: تعبدى و توقیقى بودن خواندن نماز به لفظ عربى، این معنا که شریعت اسلام دستور به عربى خواندن نماز داده است. با توجه به این که روح عبادت، تسلیم و تعبد است، طبعاً انسانى که مىخواهد خدا را عبادت کند آن چیزى را انجام مىدهد که خداوند خواسته است و طبق آیات و روایات و سیره پیامبر این واجب و تکلیف دینى به این شکل واجب شده است. اگر چه انسان مىتواند در غیر اوقات نماز با هر زبانى با خداوند سخن گوید.
دوم: جهت ایجاد زبانى مشترک میان همه پیروان اسلام و در واقع فراهم سازى وحدت و پیوند بین المللى دینى است.
سوم: قرائت و اذکارى که در نماز هست به صورت دقیق در هیچ زبانى ترجمه ندارد؛ یعنى نمىتوان همان مفاهیمى که در قرائت و اذکار نماز هست به صورت دقیق ترجمه کرد و آن را بیان نمود. چه بسا برخى کلمات یا جملات معانى بسیارى در خود جاى داده که با یک یا چند جمله نتوان همه آنها را بیان نمود.1
براى مثال سوره حمد؛ هیچ ترجمهاى نیست که بتواند تمام مفاهیم آن را به زبان دیگر بیان کند. حتى تنها کلمه اللّه، هیچ معادلى در زبان دیگر ندارد و کلمه خدا در زبان فارسى معادل معناى اللّه نمىباشد.
چهارم: شاید یکى از رموز خواندن نماز به زبان عربى و با دیگر شرایط و آداب، همین حفظ نماز بعد از قرنها است در حالى که در ادیان دیگر ما اثرى از آن نمىبینیم و چه بسا اگر به همان صورتى که پیامبران گفته بودند عمل مىکردند و به خواست خود با آن برخورد نمىکردند آنها نیز چیزى به عنوان نماز مىداشتند. پس اگر مسلمانان نیز مىخواستند نماز را به زبانهاى گوناگون بخوانند شاید تاکنون از نماز جز نامى باقى نمىماند؛ زیرا اختلافات فراوان در ترجمه کلمات و جملات و اعمال سلیقههاى فراوان باعث از بین رفتن این فریضه الهى شده و چه بسا نمازى که هم اکنون عامل وحدت جامعه اسلامى است، عامل تفرقه مسلمانان مىشد.
با توجه به اسبابى که ذکر کردیم نماز باید به زبان عربى خوانده شود؛ اما این بدان معنا نخواهد بود که انسان نتواند به هیچ زبان دیگرى با خداوند سخن بگوید.
انسان مىتواند با هر زبانى که خواست در غیر وقت نماز با خدا سخن گفته، با او راز و نیاز کند و دردها و نیازهاى خود را با او در میان گذارد، حتى در قنوت نماز انسان مىتواند به فارسى یا هر زبان دیگر حاجتها خود را از خدا درخواست کند.
پینوشت:
(1). قرآن شناسى، محمدتقى مصباح یزدى، صص 102-92، با اقتباس و تلخیص.
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
خواندن نماز به صورت عربى و با همان الفاظ و کلماتى که پیامبر و دیگر مسلمانان صدر اسلام مىخواندند دلائل مختلفى دارد که به برخى از آنها اشاره مىکنیم.
اول: تعبدى و توقیقى بودن خواندن نماز به لفظ عربى، این معنا که شریعت اسلام دستور به عربى خواندن نماز داده است. با توجه به این که روح عبادت، تسلیم و تعبد است، طبعاً انسانى که مىخواهد خدا را عبادت کند آن چیزى را انجام مىدهد که خداوند خواسته است و طبق آیات و روایات و سیره پیامبر این واجب و تکلیف دینى به این شکل واجب شده است. اگر چه انسان مىتواند در غیر اوقات نماز با هر زبانى با خداوند سخن گوید.
دوم: جهت ایجاد زبانى مشترک میان همه پیروان اسلام و در واقع فراهم سازى وحدت و پیوند بین المللى دینى است.
سوم: قرائت و اذکارى که در نماز هست به صورت دقیق در هیچ زبانى ترجمه ندارد؛ یعنى نمىتوان همان مفاهیمى که در قرائت و اذکار نماز هست به صورت دقیق ترجمه کرد و آن را بیان نمود. چه بسا برخى کلمات یا جملات معانى بسیارى در خود جاى داده که با یک یا چند جمله نتوان همه آنها را بیان نمود.1
براى مثال سوره حمد؛ هیچ ترجمهاى نیست که بتواند تمام مفاهیم آن را به زبان دیگر بیان کند. حتى تنها کلمه اللّه، هیچ معادلى در زبان دیگر ندارد و کلمه خدا در زبان فارسى معادل معناى اللّه نمىباشد.
چهارم: شاید یکى از رموز خواندن نماز به زبان عربى و با دیگر شرایط و آداب، همین حفظ نماز بعد از قرنها است در حالى که در ادیان دیگر ما اثرى از آن نمىبینیم و چه بسا اگر به همان صورتى که پیامبران گفته بودند عمل مىکردند و به خواست خود با آن برخورد نمىکردند آنها نیز چیزى به عنوان نماز مىداشتند. پس اگر مسلمانان نیز مىخواستند نماز را به زبانهاى گوناگون بخوانند شاید تاکنون از نماز جز نامى باقى نمىماند؛ زیرا اختلافات فراوان در ترجمه کلمات و جملات و اعمال سلیقههاى فراوان باعث از بین رفتن این فریضه الهى شده و چه بسا نمازى که هم اکنون عامل وحدت جامعه اسلامى است، عامل تفرقه مسلمانان مىشد.
با توجه به اسبابى که ذکر کردیم نماز باید به زبان عربى خوانده شود؛ اما این بدان معنا نخواهد بود که انسان نتواند به هیچ زبان دیگرى با خداوند سخن بگوید.
انسان مىتواند با هر زبانى که خواست در غیر وقت نماز با خدا سخن گفته، با او راز و نیاز کند و دردها و نیازهاى خود را با او در میان گذارد، حتى در قنوت نماز انسان مىتواند به فارسى یا هر زبان دیگر حاجتها خود را از خدا درخواست کند.
پینوشت:
(1). قرآن شناسى، محمدتقى مصباح یزدى، صص 102-92، با اقتباس و تلخیص.
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.