تاریخچه حجاب به وسیله چادر در ایران
پرسش :
تاریخچه حجاب به وسیله «چادر» در ایران به چه زمانی برمیگردد؟
پاسخ :
برخی ادعا می کنند که به احتمال زیاد چادر از زمان قاجاریان در ایران رواج یافته و هیچ ارتباطی به دین و مذهب ندارد. در پاسخ به این ادعا می گوییم:
اولاً: این ادعا نیازمند ارائه سند و مدارک معتبر تاریخی است که بر آن سندی ارائه نشده است.
ثانیاً: با مطالعه منابع موجود درباب حجاب و لباس، اسناد و مدارک تاریخی نشان می دهد که حجاب در شکل چادر به صدها سال قبل از پیدایش قاجار در ایران برمی گردد. در زمان ایران باستان به تصاویری از بانوان ایرانی برمی خوریم که علاوه بر لباس، بدن خود را با چادری که شبیه به چادر زن امروز ایران است می پوشاندند.(1) و نیز زنان در عهد هخامنشی و اشکانی، عموماً چادر برسرداشته و پیراهن های بلندی که تا مچ پای آنان را می پوشاند، به تن می کردند.(2) همچنین زنان در عهد ساسانی، گاهی چادر گشاد و پُرچین به سر می کردند که تا وسط ساق پا می رسیده است. نقوشی از بانوان ساسانی در بشقاب های نقره ساخته شده است که در آن هریک از بانوان، چادری به خود پیچیده دارند.(3)
به این ترتیب ثابت می شود که حجاب در شکل چادر دارای ریشه عمیق تاریخی و ملّی است.
ثالثاً: مسأله حجاب با چادر، ریشه در قرآن کریم دارد. خداوند متعال خطاب به پیامبرش می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا»(4)؛ (اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى هاى بلند ]خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ [و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند] خداوند همواره آمرزنده و مهربان است).
«جلابیب» جمع «جلباب» به معنای «ملحفه» است، و آن پوششی گسترده است که زن خود را در آن می پیچد.(5) شواهد مختلفی نیز وجود دارد که ثابت می کند «جلباب» پوششی فراگیر بوده که از بالای سر تا پایین پا را می پوشانده است؛ که برخی از آنها عبارتند از:
الف) درباره پوشش حضرت زهرا(علیها السلام) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک این گونه نقل شده است: «لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا»(6)؛ (حضرت زهرا(علیها السلام) خمار و مقنعه خویش را بر سر و جلباب؛ یعنی پوششی که شامل و دربرگیرنده تمام آن وجود مبارک بود بر تن کرد).
ب) «فیومی» در «مصباح المنیر» می گوید: «الجلباب ثوب اوسع من الخمار»؛ (جلباب پوششی وسیع تر و گسترده تر از خمار است).
ج) احادیثی همچون احادیث نبوی که فرمود: «لِغَیْرِ ذِی مَحْرَمٍ أَرْبَعَةَ أَثْوَابٍ دِرْعٍ وَ خِمَارٍ وَ جِلْبَابٍ وَ إِزَارٍ»(7)؛ (و برای زن غیر محرم چهار لباس است: پیش بند، مقنعه، چادر و لنگ).
د) «زمخشری» و «آلوسی» از «ابن عباس» نقل کرده اند که «جلباب» پوششی است که از بالا تا پایین بدن را می پوشانده است.(8)،(9)
پینوشتها:
(1). مجله پیام زن، شماره 19، ص 69.
(2). فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، حداد عادل، غلامعلی، سروش، تهران،1370 شمسی، چاپ چهارم، ص 25.
(3). حجاب، مهریزی، مهدی، کانون اندیشه جوان، تهران، 1385شمسی، ص 46.
(4). قرآن کریم، سوره احزاب، آیه 59.
(5). المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، المقری الفیومی، أحمد بن محمد بن علی، موسسه دار الهجرة، قم، بی تا، چاپ دوم ، ج 2، ص 550.
(6). الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، احمد بن على، محقّق / مصحّح: خرسان، محمد باقر، نشر مرتضى، مشهد، 1403 قمری، چاپ اول، ج 1، ص 98.
(7). مجمع البیان فى تفسیر القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 شمسی، چاپ سوم، ج 7، ص 243.
(8). روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، آلوسى، سید محمود، محقّق / مصحّح: على عبدالبارى عطیه، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1415 قمری، چاپ اول، ج 11، ص 264.
(9). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل، زمخشرى، محمود، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407 قمری، چاپ سوم، ج 3، ص 560.
منبع: اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، 1386 شمسی، چاپ سوم، ص 527.
برخی ادعا می کنند که به احتمال زیاد چادر از زمان قاجاریان در ایران رواج یافته و هیچ ارتباطی به دین و مذهب ندارد. در پاسخ به این ادعا می گوییم:
اولاً: این ادعا نیازمند ارائه سند و مدارک معتبر تاریخی است که بر آن سندی ارائه نشده است.
ثانیاً: با مطالعه منابع موجود درباب حجاب و لباس، اسناد و مدارک تاریخی نشان می دهد که حجاب در شکل چادر به صدها سال قبل از پیدایش قاجار در ایران برمی گردد. در زمان ایران باستان به تصاویری از بانوان ایرانی برمی خوریم که علاوه بر لباس، بدن خود را با چادری که شبیه به چادر زن امروز ایران است می پوشاندند.(1) و نیز زنان در عهد هخامنشی و اشکانی، عموماً چادر برسرداشته و پیراهن های بلندی که تا مچ پای آنان را می پوشاند، به تن می کردند.(2) همچنین زنان در عهد ساسانی، گاهی چادر گشاد و پُرچین به سر می کردند که تا وسط ساق پا می رسیده است. نقوشی از بانوان ساسانی در بشقاب های نقره ساخته شده است که در آن هریک از بانوان، چادری به خود پیچیده دارند.(3)
به این ترتیب ثابت می شود که حجاب در شکل چادر دارای ریشه عمیق تاریخی و ملّی است.
ثالثاً: مسأله حجاب با چادر، ریشه در قرآن کریم دارد. خداوند متعال خطاب به پیامبرش می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا»(4)؛ (اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى هاى بلند ]خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ [و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند] خداوند همواره آمرزنده و مهربان است).
«جلابیب» جمع «جلباب» به معنای «ملحفه» است، و آن پوششی گسترده است که زن خود را در آن می پیچد.(5) شواهد مختلفی نیز وجود دارد که ثابت می کند «جلباب» پوششی فراگیر بوده که از بالای سر تا پایین پا را می پوشانده است؛ که برخی از آنها عبارتند از:
الف) درباره پوشش حضرت زهرا(علیها السلام) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک این گونه نقل شده است: «لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا»(6)؛ (حضرت زهرا(علیها السلام) خمار و مقنعه خویش را بر سر و جلباب؛ یعنی پوششی که شامل و دربرگیرنده تمام آن وجود مبارک بود بر تن کرد).
ب) «فیومی» در «مصباح المنیر» می گوید: «الجلباب ثوب اوسع من الخمار»؛ (جلباب پوششی وسیع تر و گسترده تر از خمار است).
ج) احادیثی همچون احادیث نبوی که فرمود: «لِغَیْرِ ذِی مَحْرَمٍ أَرْبَعَةَ أَثْوَابٍ دِرْعٍ وَ خِمَارٍ وَ جِلْبَابٍ وَ إِزَارٍ»(7)؛ (و برای زن غیر محرم چهار لباس است: پیش بند، مقنعه، چادر و لنگ).
د) «زمخشری» و «آلوسی» از «ابن عباس» نقل کرده اند که «جلباب» پوششی است که از بالا تا پایین بدن را می پوشانده است.(8)،(9)
پینوشتها:
(1). مجله پیام زن، شماره 19، ص 69.
(2). فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، حداد عادل، غلامعلی، سروش، تهران،1370 شمسی، چاپ چهارم، ص 25.
(3). حجاب، مهریزی، مهدی، کانون اندیشه جوان، تهران، 1385شمسی، ص 46.
(4). قرآن کریم، سوره احزاب، آیه 59.
(5). المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، المقری الفیومی، أحمد بن محمد بن علی، موسسه دار الهجرة، قم، بی تا، چاپ دوم ، ج 2، ص 550.
(6). الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، احمد بن على، محقّق / مصحّح: خرسان، محمد باقر، نشر مرتضى، مشهد، 1403 قمری، چاپ اول، ج 1، ص 98.
(7). مجمع البیان فى تفسیر القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 شمسی، چاپ سوم، ج 7، ص 243.
(8). روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، آلوسى، سید محمود، محقّق / مصحّح: على عبدالبارى عطیه، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1415 قمری، چاپ اول، ج 11، ص 264.
(9). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل، زمخشرى، محمود، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407 قمری، چاپ سوم، ج 3، ص 560.
منبع: اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، 1386 شمسی، چاپ سوم، ص 527.