جایگاه حجاب در سیره اهل بیت علیهم السلام
پرسش :
جایگاه حجاب در سیره اهل بیت علیهم السلام چگونه بود؟
پاسخ :
مطالعه سیره اهل بیت(علیهم السلام) نشان می دهد که حضرات معصومین در مقام توصیه مردم به حفظ حجاب به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند و علاوه بر آن در مقام رعایت پوشش شرعی، با التزام عملی به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند.
روایت تاریخی دیگری که در این باره می تواند برای ما بسیار راهگشا باشد، روایتی است که راجع به حادثه ای در حجه الوداع پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) گزارش شده است. در این روایت تاریخی می خوانیم که درحجه الوداع زنی جوان و زیبا از طایفه خثعم برای پرسیدن مسئله ای به حضور پیامبر(ص) رسید و در آن حال فضل بن عباس پسر عموی حضرت پشت سر ایشان سوار بود. نگاه هایی میان آن زن و فضل رد و بدل شد. پیامبر متوجه شد که آن دو به هم خیره شده اند و زن جوان به جای آنکه توجهش به جواب مسئله باشد همه توجهش به فضل است که جوانی نورس و زیبا بود. و از این رو رسول اکرم(ص) با دست خود صورت فضل را چرخانید.(7)
از بعضى از روایات نیز استفاده مى شود که در صدر اسلام بعضى از زنان، در امور مربوط به زنان (مسائل حجاب و امثال آن) نظارت داشتند؛ از جلمه زنى به نام «سحراء بنت نهیک» که در بازارها گردش مى کرد و امر به معروف و نهى از منکر مى نمود.(8)
علاوه بر این کلام نورانی، اتفاقاتی در زندگی آن حضرت رخ داده که بهترین گواه التزام ایشان به حیاء و حجاب است. برخی از آن اتفاقات بدین شرح است:
روزی حضرت رسول(صلوات الله علیه) از اصحاب پرسید که چه وقتی (در چه شرایطی) زن نزدیک ترین حالت را به خداوند سبحان دارد. وقتی حضرت فاطمه این مساله را شنید فرمود: «أَدْنَی مَا تَکونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیتِهَا»(10)؛ (نزدیک ترین حالت برای نزدیکی زن به پروردگارش آن است که در خانه بماند). چنین تعبیر سخت گیرانه ای از سوی حضرت فاطمه زهرا(س) نشان گر تأکید ایشان بر لزوم عدم پدید آمدن اختلاط بین زنان و مردان است.
در نقلی دیگر که امام صادق(علیه السلام) درباره حضرت صدیقه طاهره با اسناد به پدران معصوم خود ذکر می کند، این چنین می خوانیم: «قالَ عَلی: إستَأذَنَ أعمى عَلى فاطِمَة فَحَجَبَتهُ، فَقال رَسُول الله: لِمَ حَجَبته وَهُو لا یَراکِ؟ فَقالَت: إِن لَم یَکُن یَرانی فَإِنّی أَراهُ، وَهُوَ یَشِمّ الریح، فَقالَ رَسولُ الله: أَشهَد أَنّکِ بِضعَة مِنّی»(11)؛ (حضرت علی فرمود که مردی نابینا اجازه خواست که نزد حضرت فاطمه حاضر شود. حضرت فاطمه خود را با حجاب پوشاند. پیامبر اکرم در مواجهه با این صحنه به حضرت فاطمه فرمود: چرا در حضور او حجاب بر خود پوشاندی؟ او که تو را نمی بیند. حضرت زهرا در پاسخ فرمودند که حتی اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و علاوه بر آن او [آن مرد نابینا] بوها را استشمام کند. بعد از آن بود که حضرت رسول الله به دخترشان فرمود من شهادت می دهم که تو پاره تن منی). چنین التزامی به پوشیده بودن حتی از رهگذری نابینا، بر حیاء بی نظیر آن حضرت از مردان نامحرم دلالت می کند.
قاضی نعمان نیز از حضرت علی(علیه السلام) نقل می کند که فرمود: «قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَیُّ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلْمَرْأَةِ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ مِنَّا فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِفَاطِمَةَ ع فَقَالَتْ مَا مِنْ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلْمَرْأَةِ مِنْ أَنْ لَا تَرَى رَجُلًا وَ لَا یَرَاهَا فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ صَدَقَتْ إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّی»(12)؛ (حضرت رسول به ما گفت بهترین چیز برای زنان چیست؟ کسی از ما جواب ایشان را نداد. این ماجرا را برای فاطمه نقل کردم. او گفت هیچ چیز برای یک زن بهتر از این نیست که مردی را نبیند و او نیز مردی را نبیند. وقتی سخن فاطمه را برای رسول الله نقل کردم فرمود که فاطمه راست گفت. به راستی که او پاره تن پدرش است).
مطالعه متون تاریخی مربوط به پوشش شخصی حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز می تواند راهنمای ما برای شناخت جایگاه مهم این حکم شرعی نزد اهل بیت(علیهم السلام) باشد. در این باره فضیل بن یسار از امام باقر(ع) اینگونه روایت می کند که فرمود: «ِفَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَا کَانَ خِمَارُهَا إِلَّا هَکَذَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى وَسَطِ عَضُدِه»(13)؛ (فاطمه سیده زنان بهشت است و مقنعه او تا اینجا بیشتر نبود و [امام باقر] با دست تا وسط بازو را نشان داد). البته این مقنعه بلند فقط بخشی از حجاب حضرت صدیقه طاهره بوده است چراکه پوشش ایشان هنگام حضور در مجامع عمومی تر، شکلی بسیار کامل تر داشت. در توصیف پوشش آن حضرت در حادثه غصب فدک می خوانیم: «...لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُیُولَهَا»(14)؛ (مقنعه خود را بر روی سر می انداختند [می پیچاندند] و سرتاسر خود را با چادرشان می پوشاندند همراه با جمعی زنان قبیله خود راه افتادند در حالی که دنباله دامن شان روی زمین می کشید).
ظاهرا این عبارت بدین معنا بوده که حضرت صدیقه هنگام خارج شدن از خانه صورت خود را با پوششی غیر از چادری که به سر می انداختند می پوشاندند و پوشش مبارک شان به حدی بلند بوده که مقداری از آن بر زمین کشیده می شده است.
علاوه بر صدیقه طاهره، دختر ایشان یعنی حضرت زینب(سلام الله علیها) نیز در تمام حیات پربرکت شان، از والاترین اسوه های عفاف و حیاء برای زنان مسلمان بوده اند. این مسأله بعداز حادثه دردناک عاشورا در منابع تاریخی برجسته تر منعکس شده است. ایشان در مجلس یزید و ضمن خطبه معروف شان برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف این گونه بر سر یزید فریاد زد که: «أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ تَسْتَشْرِفُهُنَّ الْمَنَاقِلُ وَ یَتَبَرَّزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ وَ یَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ الْغَائِبُ وَ الشَّهِیدُ وَ الشَّرِیفُ وَ الْوَضِیعُ وَ الدَّنِیُّ وَ الرَّفِیعُ لَیْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِن»(15)؛ (آیا از طریق عدالت است که ای پسر آزادشدگان که زنان و کنیزان خود را در پس پرده داری و دختران رسول خدا را چون اسیران شهر به شهر بگردانی؟ همانا پرده وحشت و حرمت ایشان را هتک کردی و ایشان را از پرده برآوردی و در منازل و آبشخورها به همراهی دشمنان کوچ دادی و مطمع نظر هر نزدیک و دور و وضیع و شریف ساختی در حالتی که از مردمان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبود). در اینجا مشخص می شود که چگونه حضرت زینب(س)، یکی نابخشودنی ترین خطاهای یزید را کشف حجاب زنان کاروان اسیران و مختلط کردن شان با مردان می داند.
همه این سخنان و گزارش های تاریخی نشان گر اهمیت والای مسأله حجاب و عفاف نزد حضرات معصومین(ع) بوده است.
پینوشتها:
(1). امام علی(ع) فرموده اند: «أَحْسَنُ مَلَابِسِ الدِّینِ الْحَیَاء»؛ (نیکوترین پوشش دین حیا است). (غرر الحکم و درر الکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، دار الکتاب الإسلامی، قم، 1410هـ ق، ص 193.
(2). امام علی(علیه السلام) تاکید فرموده اند: «افضَلُ العبادَةِ العِفافُ»؛ (عفاف برترین عبادات است). الکافی، کلینى محمد بن یعقوب، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407هـ ق، ج 2، ص 79.
(3). مثلا این حدیث امام حسین(ع) که فرمود: «لَا حَیَاءَ لِمَنْ لَا دِینَ لَه»؛ (آنکه حیا ندارند، دین هم ندارد). بحارالأنوار، مجلسى محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 75، ص 111.
(4). برای مثال می توان به این حدیث پیامبر اکرم(ص) در ارتباط با حفظ حیاء و عفت بانوان اشاره کرد که فرمود: «اِنَّ مِن خَیرِ نِسَائَکُم اَلمُتَبَرَّجَةَ مِن زَوجِها الحصَانَ عَن غَیرِه»؛ (بهترین زنان شما، زنی است که برای شوهرش آرایش و خودنمایی کند اما خود را از نامحرمان بپوشاند). (بحارالأنوار، همان، ج 103، ص 235). یا دیگر حدیث نبوی در بیان ارزش پرهیز از نامحرم که: «حُمَادَیَاتُ النِّسَاءِ غَضُّ الْأَبْصَارِ وَ خَفَرُ الْأَعْرَاضِ وَ قِصَرُ الْوَهَازَة»؛ (بارزترین درجه زنان سه چیز است: پوشیدن چشم از نامحرمان، پوشیدن تمام اندام از بیگانگان، کم و با حیا از منزل بیرون شدن). (معانی الأخبار، ابن بابویه محمد بن على، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1403هـ ق، ص 376). یا این توصیه حضرت رسول به جوانان قریش که: «یا مَعشَرَ شَبابِ قُرَیشٍ اِحفَظوا فُروجَـکُم ، اَلا مَن حَفِظَ فَرجَهُ فَلَهُ الجَنَّةُ»؛ (اى جوانان قریش! پاک دامنى پیشه کنید. بدانید هر کس خود را در برابر شهوت حفظ کند، بهشت از آن اوست). (المعجم الاوسط، الطبرانی، محقق: طارق بن عوض الله و محسن الحسینی، ریاض، دارالحرمین، 1415هـ ق، چاپ اول، ج7، ص 61).
(5). الکافی، همان، ج 5، ص 537.
(6). همان.
(7). صحیح البخاری، البخاری، محمدبن اسماعیل، تحقیق: الناصر، محمد زهیر بن ناصر، دار طوق النجاة، بیروت، 1422هـ ق، چاپ اول، ج 8، ص 51.
(8). پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386هـ ش، چاپ نهم، ج 10، ص 235.
(9). وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1409 هـ ق، ج 20، ص 232.
(10). النوادر؛ راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، انتشارات بنیاد فرهنگی کوشان پور، تهران، 1376هـ ش، چاپ اول، ص 61.
(11). همان
(12). دعائم الإسلام، ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، محقق: فیضی، آصف، موسسه آل البیت، قم، 1385هـ ق، چاپ دوم، ج 2، ص 215.
(13). مکارم الأخلاق، طبرسی، فضل بن حسن، انتشارات شریف رضی، قم، 1370هـ ش، چاپ چهارم، ص 93.
(14). الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، احمد بن على، محقق/ مصحح: خرسان محمد باقر، نشر مرتضی، مشهد، 1403هـ ق، چاپ اول، ج 1، ص 97.
(15). همان، ج 2، ص 308.
مطالعه سیره اهل بیت(علیهم السلام) نشان می دهد که حضرات معصومین در مقام توصیه مردم به حفظ حجاب به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند و علاوه بر آن در مقام رعایت پوشش شرعی، با التزام عملی به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند.
بیانات و توصیه های اخلاقی معصومین راجع به حجاب
واکنش حضرات معصومین به پوشش زنان جامعه پیرامون خود و توصیه آنها به رعایت حجاب و عفاف و حیاء، با مطالعه روایات به جا مانده از آنها به روشنی مشخص می شود. برای مثال می توان به حساسیت آن حضرات به موضوع حیاء و عفاف و جایگاه این موضوع مهم در گفتارهای ایشان اشاره کرد تا آنجا که در این گفتمان تربیتی، حیاء نیکوترین پوشش دین(1) و عفاف برترین عبادت(2) معرفی می شود. احادیث و بیانات معصومین راجع به این موضوع بسیار زیاد هستند(3) و علاوه بر این دسته از احادیث، بیانات دیگری نیز در جوامع حدیثی وجود دارد(4) که قدر مشترک شان، تشویق مردم به رعایت پوشش شرعی و بیان حدود و ثغور آن است.حساسیت ویژه معصومین و مقابله با بی عفتی
در کنار بیانات و توصیه های اخلاقی راجع به حجاب، حضرات معصومین، حساسیت های ویژه عملی و برخوردهای جدی ای نیز با مسأله بی عفتی داشتند. امیرالمومنین(علیه السلام) در زمانی که خلیفه بودند، در نکوهش مردان عراق فرمود: «یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیُونَ»(5)؛ (ای مردم عراق، به من خبر رسیده که زنان شما در راه ها به مردان تنه می زنند، [چرا عکس العملی نشان نمی دهید] آیا حیا نمی کنید). سیاق خطاب امام در اینجا نشان می دهد که حضرت شان از جایگاه حکومت و برای محافظت از اخلاق و حیای عمومی چنین سرزنشی را متوجه سهل انگاری عراقیان کرده است. از آن حضرت در حدیث دیگری نقل شده که خطاب به همان مردان عراقی فرمود: «أَ مَا تَسْتَحْیُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَکُمْ یَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ یُزَاحِمْنَ الْعُلُوج»(6)؛ (آیا شرم نمی کنید و به غیرت نمی آیید که زنان تان راهی بازارها و مغازه ها می شوند و با افراد بی دین برخورد می کنند؟).روایت تاریخی دیگری که در این باره می تواند برای ما بسیار راهگشا باشد، روایتی است که راجع به حادثه ای در حجه الوداع پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) گزارش شده است. در این روایت تاریخی می خوانیم که درحجه الوداع زنی جوان و زیبا از طایفه خثعم برای پرسیدن مسئله ای به حضور پیامبر(ص) رسید و در آن حال فضل بن عباس پسر عموی حضرت پشت سر ایشان سوار بود. نگاه هایی میان آن زن و فضل رد و بدل شد. پیامبر متوجه شد که آن دو به هم خیره شده اند و زن جوان به جای آنکه توجهش به جواب مسئله باشد همه توجهش به فضل است که جوانی نورس و زیبا بود. و از این رو رسول اکرم(ص) با دست خود صورت فضل را چرخانید.(7)
از بعضى از روایات نیز استفاده مى شود که در صدر اسلام بعضى از زنان، در امور مربوط به زنان (مسائل حجاب و امثال آن) نظارت داشتند؛ از جلمه زنى به نام «سحراء بنت نهیک» که در بازارها گردش مى کرد و امر به معروف و نهى از منکر مى نمود.(8)
رعایت حجاب در سیره شخصی خود معصومین
اما در کنار این بیانات، سیره عملی و حیات شخصی خود اهل بیت(علیهم السلام) بهترین گواه اهمیت موضوع حیاء، عفاف و حجاب نزد آن حضرات است. مطالعه زندگی حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س) نشان می دهد آن حضرت، چه در گفتار و دعوت کلامی به مسأله عفاف و حجاب و چه در رعایت این واجب شرعی، چه جایگاه رفیعی برای این آموزه اسلامی قائل بودند. آن حضرت در توصیه ای تربیتی به زنان می فرمایند: «خَیْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ»(9)؛ (بهترین چیز برای زن آن است که مردی را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد).علاوه بر این کلام نورانی، اتفاقاتی در زندگی آن حضرت رخ داده که بهترین گواه التزام ایشان به حیاء و حجاب است. برخی از آن اتفاقات بدین شرح است:
روزی حضرت رسول(صلوات الله علیه) از اصحاب پرسید که چه وقتی (در چه شرایطی) زن نزدیک ترین حالت را به خداوند سبحان دارد. وقتی حضرت فاطمه این مساله را شنید فرمود: «أَدْنَی مَا تَکونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیتِهَا»(10)؛ (نزدیک ترین حالت برای نزدیکی زن به پروردگارش آن است که در خانه بماند). چنین تعبیر سخت گیرانه ای از سوی حضرت فاطمه زهرا(س) نشان گر تأکید ایشان بر لزوم عدم پدید آمدن اختلاط بین زنان و مردان است.
در نقلی دیگر که امام صادق(علیه السلام) درباره حضرت صدیقه طاهره با اسناد به پدران معصوم خود ذکر می کند، این چنین می خوانیم: «قالَ عَلی: إستَأذَنَ أعمى عَلى فاطِمَة فَحَجَبَتهُ، فَقال رَسُول الله: لِمَ حَجَبته وَهُو لا یَراکِ؟ فَقالَت: إِن لَم یَکُن یَرانی فَإِنّی أَراهُ، وَهُوَ یَشِمّ الریح، فَقالَ رَسولُ الله: أَشهَد أَنّکِ بِضعَة مِنّی»(11)؛ (حضرت علی فرمود که مردی نابینا اجازه خواست که نزد حضرت فاطمه حاضر شود. حضرت فاطمه خود را با حجاب پوشاند. پیامبر اکرم در مواجهه با این صحنه به حضرت فاطمه فرمود: چرا در حضور او حجاب بر خود پوشاندی؟ او که تو را نمی بیند. حضرت زهرا در پاسخ فرمودند که حتی اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و علاوه بر آن او [آن مرد نابینا] بوها را استشمام کند. بعد از آن بود که حضرت رسول الله به دخترشان فرمود من شهادت می دهم که تو پاره تن منی). چنین التزامی به پوشیده بودن حتی از رهگذری نابینا، بر حیاء بی نظیر آن حضرت از مردان نامحرم دلالت می کند.
قاضی نعمان نیز از حضرت علی(علیه السلام) نقل می کند که فرمود: «قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَیُّ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلْمَرْأَةِ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ مِنَّا فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِفَاطِمَةَ ع فَقَالَتْ مَا مِنْ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلْمَرْأَةِ مِنْ أَنْ لَا تَرَى رَجُلًا وَ لَا یَرَاهَا فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ صَدَقَتْ إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّی»(12)؛ (حضرت رسول به ما گفت بهترین چیز برای زنان چیست؟ کسی از ما جواب ایشان را نداد. این ماجرا را برای فاطمه نقل کردم. او گفت هیچ چیز برای یک زن بهتر از این نیست که مردی را نبیند و او نیز مردی را نبیند. وقتی سخن فاطمه را برای رسول الله نقل کردم فرمود که فاطمه راست گفت. به راستی که او پاره تن پدرش است).
مطالعه متون تاریخی مربوط به پوشش شخصی حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز می تواند راهنمای ما برای شناخت جایگاه مهم این حکم شرعی نزد اهل بیت(علیهم السلام) باشد. در این باره فضیل بن یسار از امام باقر(ع) اینگونه روایت می کند که فرمود: «ِفَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَا کَانَ خِمَارُهَا إِلَّا هَکَذَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى وَسَطِ عَضُدِه»(13)؛ (فاطمه سیده زنان بهشت است و مقنعه او تا اینجا بیشتر نبود و [امام باقر] با دست تا وسط بازو را نشان داد). البته این مقنعه بلند فقط بخشی از حجاب حضرت صدیقه طاهره بوده است چراکه پوشش ایشان هنگام حضور در مجامع عمومی تر، شکلی بسیار کامل تر داشت. در توصیف پوشش آن حضرت در حادثه غصب فدک می خوانیم: «...لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُیُولَهَا»(14)؛ (مقنعه خود را بر روی سر می انداختند [می پیچاندند] و سرتاسر خود را با چادرشان می پوشاندند همراه با جمعی زنان قبیله خود راه افتادند در حالی که دنباله دامن شان روی زمین می کشید).
ظاهرا این عبارت بدین معنا بوده که حضرت صدیقه هنگام خارج شدن از خانه صورت خود را با پوششی غیر از چادری که به سر می انداختند می پوشاندند و پوشش مبارک شان به حدی بلند بوده که مقداری از آن بر زمین کشیده می شده است.
علاوه بر صدیقه طاهره، دختر ایشان یعنی حضرت زینب(سلام الله علیها) نیز در تمام حیات پربرکت شان، از والاترین اسوه های عفاف و حیاء برای زنان مسلمان بوده اند. این مسأله بعداز حادثه دردناک عاشورا در منابع تاریخی برجسته تر منعکس شده است. ایشان در مجلس یزید و ضمن خطبه معروف شان برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف این گونه بر سر یزید فریاد زد که: «أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ تَسْتَشْرِفُهُنَّ الْمَنَاقِلُ وَ یَتَبَرَّزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ وَ یَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ الْغَائِبُ وَ الشَّهِیدُ وَ الشَّرِیفُ وَ الْوَضِیعُ وَ الدَّنِیُّ وَ الرَّفِیعُ لَیْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِن»(15)؛ (آیا از طریق عدالت است که ای پسر آزادشدگان که زنان و کنیزان خود را در پس پرده داری و دختران رسول خدا را چون اسیران شهر به شهر بگردانی؟ همانا پرده وحشت و حرمت ایشان را هتک کردی و ایشان را از پرده برآوردی و در منازل و آبشخورها به همراهی دشمنان کوچ دادی و مطمع نظر هر نزدیک و دور و وضیع و شریف ساختی در حالتی که از مردمان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبود). در اینجا مشخص می شود که چگونه حضرت زینب(س)، یکی نابخشودنی ترین خطاهای یزید را کشف حجاب زنان کاروان اسیران و مختلط کردن شان با مردان می داند.
همه این سخنان و گزارش های تاریخی نشان گر اهمیت والای مسأله حجاب و عفاف نزد حضرات معصومین(ع) بوده است.
پینوشتها:
(1). امام علی(ع) فرموده اند: «أَحْسَنُ مَلَابِسِ الدِّینِ الْحَیَاء»؛ (نیکوترین پوشش دین حیا است). (غرر الحکم و درر الکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، دار الکتاب الإسلامی، قم، 1410هـ ق، ص 193.
(2). امام علی(علیه السلام) تاکید فرموده اند: «افضَلُ العبادَةِ العِفافُ»؛ (عفاف برترین عبادات است). الکافی، کلینى محمد بن یعقوب، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407هـ ق، ج 2، ص 79.
(3). مثلا این حدیث امام حسین(ع) که فرمود: «لَا حَیَاءَ لِمَنْ لَا دِینَ لَه»؛ (آنکه حیا ندارند، دین هم ندارد). بحارالأنوار، مجلسى محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 75، ص 111.
(4). برای مثال می توان به این حدیث پیامبر اکرم(ص) در ارتباط با حفظ حیاء و عفت بانوان اشاره کرد که فرمود: «اِنَّ مِن خَیرِ نِسَائَکُم اَلمُتَبَرَّجَةَ مِن زَوجِها الحصَانَ عَن غَیرِه»؛ (بهترین زنان شما، زنی است که برای شوهرش آرایش و خودنمایی کند اما خود را از نامحرمان بپوشاند). (بحارالأنوار، همان، ج 103، ص 235). یا دیگر حدیث نبوی در بیان ارزش پرهیز از نامحرم که: «حُمَادَیَاتُ النِّسَاءِ غَضُّ الْأَبْصَارِ وَ خَفَرُ الْأَعْرَاضِ وَ قِصَرُ الْوَهَازَة»؛ (بارزترین درجه زنان سه چیز است: پوشیدن چشم از نامحرمان، پوشیدن تمام اندام از بیگانگان، کم و با حیا از منزل بیرون شدن). (معانی الأخبار، ابن بابویه محمد بن على، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1403هـ ق، ص 376). یا این توصیه حضرت رسول به جوانان قریش که: «یا مَعشَرَ شَبابِ قُرَیشٍ اِحفَظوا فُروجَـکُم ، اَلا مَن حَفِظَ فَرجَهُ فَلَهُ الجَنَّةُ»؛ (اى جوانان قریش! پاک دامنى پیشه کنید. بدانید هر کس خود را در برابر شهوت حفظ کند، بهشت از آن اوست). (المعجم الاوسط، الطبرانی، محقق: طارق بن عوض الله و محسن الحسینی، ریاض، دارالحرمین، 1415هـ ق، چاپ اول، ج7، ص 61).
(5). الکافی، همان، ج 5، ص 537.
(6). همان.
(7). صحیح البخاری، البخاری، محمدبن اسماعیل، تحقیق: الناصر، محمد زهیر بن ناصر، دار طوق النجاة، بیروت، 1422هـ ق، چاپ اول، ج 8، ص 51.
(8). پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386هـ ش، چاپ نهم، ج 10، ص 235.
(9). وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1409 هـ ق، ج 20، ص 232.
(10). النوادر؛ راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، انتشارات بنیاد فرهنگی کوشان پور، تهران، 1376هـ ش، چاپ اول، ص 61.
(11). همان
(12). دعائم الإسلام، ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، محقق: فیضی، آصف، موسسه آل البیت، قم، 1385هـ ق، چاپ دوم، ج 2، ص 215.
(13). مکارم الأخلاق، طبرسی، فضل بن حسن، انتشارات شریف رضی، قم، 1370هـ ش، چاپ چهارم، ص 93.
(14). الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، احمد بن على، محقق/ مصحح: خرسان محمد باقر، نشر مرتضی، مشهد، 1403هـ ق، چاپ اول، ج 1، ص 97.
(15). همان، ج 2، ص 308.