فلسفه و اسرار حج در اسلام
پرسش :
فلسفه و اسرار حج در اسلام چیست؟
پاسخ :
«حجّ» این مناسک بزرگ در حقیقت داراى چهار بُعد است که هر یک از دیگرى ریشه دارتر و پر سودتر است:
1. بُعد اخلاقى حج: مهمترین فلسفه «حجّ» همان دگرگونى اخلاقى است که در انسانها به وجود مى آورد، مراسم «اِحرام»، انسان را به کلى از تعیّنات مادى و امتیازات ظاهرى و لباس هاى رنگارنگ و زر و زیور بیرون مى برد و با تحریم لذائذ و پرداختن به خودسازى - که از وظائف مُحرِم است - او را از جهان ماده جدا کرده و در عالَمى از نور و روحانیت و صفا فرو مى برد و آنها را که در حال عادى، بار سنگین امتیازات موهوم و درجه ها و مدالها را بر دوش خود احساس مى کنند یکمرتبه سبکبار و راحت و آسوده مى کند. سپس مراسم دیگر حج یکى پس از دیگرى انجام مى گیرد، مراسمى که علاقه هاى معنوى انسان را لحظه به لحظه با خدایش محکمتر و رابطه او را نزدیکتر و قویتر مى سازد، او را از گذشته تاریک و گناه آلودش بریده و به آینده اى روشن و پر از صفا و نور پیوند مى دهد. مخصوصاً توجه به این حقیقت که مراسم حج در هر قدم یادآور خاطرات ابراهیم بت شکن و اسماعیل ذبیح الله و مادرش هاجر است و مجاهدتها و گذشتها و ایثارگرى آنها را لحظه به لحظه در برابر چشمان انسان مجسم مى کند و نیز توجه به اینکه سرزمین مکه عموماً و مسجدالحرام و خانه کعبه و محل طواف خصوصاً، یادآور خاطرات پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) و پیشوایان بزرگ و مجاهدت هاى مسلمانان صدر اول است این انقلاب اخلاقى عمیقتر مى گردد، به گونه اى که در هر گوشه اى از مسجدالحرام و سرزمین مکه، انسان، چهره پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی(علیه السلام) و سایر پیشوایان بزرگ را مى بیند و صداى آواى حماسه هاى آنها را مى شنود.
آرى اینها همه دست به دست هم مى دهند و زمینه یک انقلاب اخلاقى را در دل هاى آماده فراهم مى سازد، به گونه اى توصیف ناشدنى ورق زندگانى انسان را بر مى گردانند و صفحه نوینى در حیات او آغاز مى کنند. بى جهت نیست که در روایات اسلامى مى خوانیم: «کسى که حج را به طور کامل انجام دهد: «یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَتِهِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ!»؛ (از گناهان خود بیرون مى آید همانند روزى که از مادر متولد شده)».(1) آرى حج براى مسلمانان یک تولّد ثانوى است، تولّدى که آغازگر یک زندگى نوین انسانى مى باشد. البته احتیاج به یادآورى ندارد که این برکات و آثار نه براى کسانى که از حج تنها به پوسته اى از آن قناعت کرده و مغز آن را بدور افکنده اند و نه براى آنها که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و ریا و تهیه وسائل مادىِ شخصى قرار داده و هرگز به روح آن واقف نشده اند سهم آنها همان است که به آن رسیده اند!
2. بُعد سیاسى حج: به گفته یکى از بزرگان فقهاى اسلام، مراسم حج در عین اینکه خالص ترین و عمیق ترین عبادات را عرضه مى کند، مؤثرترین وسیله براى پیشبرد اهداف سیاسى اسلام است. روح عبادت، توجه به خدا و روح سیاست، توجه به خلق خدا است، این دو در حج مانند تار و پود یک پارچه به هم آمیخته اند! حج، عامل مؤثرى براى وحدت صفوف مسلمانان است. حج، عامل مبارزه با تعصبات ملى و نژادپرستى و محدود شدن در حصار مرزهاى جغرافیائى است. حج، وسیله اى است براى شکستن سانسورها و از بین بردن خفقان هاى نظام هاى ظالمانه اى که در کشورهاى اسلامى حکم فرما مى شود. حج، وسیله اى است براى انتقال اخبار سیاسى کشورهاى اسلامى از هر نقطه به نقطه دیگر، و بالاخره حج، عامل مؤثرى است براى شکستن زنجیرهاى اسارت و استعمار و آزاد ساختن مسلمین و به همین دلیل در آن ایام که حاکمان جبار هم چون بنى امیه و بنى عباس بر سرزمین هاى مقدس اسلامى حکومت مى کردند و هرگونه تماس میان قشرهاى مسلمان را زیر نظر مى گرفتند تا هر حرکت آزادى بخش را سرکوب کنند، فرا رسیدن موسم حج دریچه اى است به سوى آزادى و تماس قشرهاى جامعه بزرگ اسلامى با یکدیگر و طرح مسائل مختلف سیاسى. روى همین جهت، امیرمؤمنان علی(علیه السلام) به هنگامى که فلسفه فرائض و عبادات را بر مى شمارد درباره حج مى گوید: «اَلْحَجُّ تَقْوِیَةٌ لِلدِّینِ»(2)؛ (خداوند مراسم حج را براى تقویت آئین اسلام تشریع کرد). بى جهت نیست که یکى از سیاستمداران معروف بیگانه در گفتار پر معنىِ خود مى گوید: «واى به حال مسلمانان اگر معنى حج را نفهمند و واى به حال دشمنانشان اگر معنى حج را درک کنند!» و حتى در روایات اسلامى، حج به عنوان جهاد افراد ضعیف شمرده شده، جهادى که حتى پیرمردان و پیرزنانِ ناتوان با حضور در صحنه آن، مى توانند شکوه و عظمت امت اسلامى را منعکس سازند و با حلقه هاى تو در توىِ نمازگزاران گِردِ خانه خدا و سر دادن آواى وحدت و تکبیر، پشت دشمنان اسلام را بلرزانند.
3. بُعد فرهنگى: ارتباط قشرهاى مسلمانان در ایام حج مى تواند به عنوان مؤثرترین عامل مبادله فرهنگى و انتقال فکرها درآید. مخصوصاً با توجه به این نکته که اجتماع شکوهمند حج، نماینده طبیعى و واقعى همه قشرهاى مسلمانان جهان است (چرا که در انتخاب افراد براى رفتن به زیارت خانه خدا هیچ عامل مصنوعى مؤثر نیست و زوّار کعبه از میان تمام گروهها، نژادها، زبان هائى که مسلمانان به آن تکلم مى کنند برخاسته و در آنجا جمع مى شوند). لذا در روایات اسلامى مى خوانیم: یکى از فوائد حج، نشر اخبار و آثار رسول الله(صلى الله علیه و آله و سلم) به تمام جهان اسلام است. «هشام بن حکم» که از دوستان دانشمند امام صادق(علیه السلام) است مى گوید: «از آن حضرت درباره فلسفه حج و طواف کعبه سؤال کردم، فرمود: «خداوند این بندگان را آفرید... و فرمان هائى در طریق مصلحت دین و دنیا به آنها داد، از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را [در آئین حج] مقرر داشت تا مسلمانان به خوبى یکدیگر را بشناسند و از حال هم آگاه شوند و هر گروهى سرمایه هاى تجارى را از شهرى به شهر دیگر منتقل کنند... و براى اینکه آثار پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) و اخبار او شناخته شود، مردم آنها را به خاطر آورند و هرگز فراموش نکنند».(3) به همین دلیل در دوران هاى خفقان بارى که خلفا و سلاطینِ جور، اجازه نشر این احکام را به مسلمانان نمى دادند آنها با استفاده از این فرصت، مشکلات خود را حل مى کردند و با تماس گرفتن با ائمه هُدى(علیهم السلام) و علماى بزرگ دین، پرده از چهره قوانین اسلام و سنت پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) برمى داشتند. از سوى دیگر، حج مى تواند، مبدّل به یک کنگره عظیم فرهنگى شود و اندیشمندان جهان اسلام در ایامى که در مکه هستند گرد هم آیند و افکار و ابتکارات خویش را به دیگران عرضه کنند. اصولا یکى از بدبختی هاى بزرگ این است که مرزهاى کشورهاى اسلامى سبب جدائى فرهنگى آنها شود، مسلمانان هر کشور تنها به خود بیندیشند که در این صورت جامعه واحد اسلامى پاره پاره و نابود مى گردد، آرى حج مى تواند جلو این سرنوشت شوم را بگیرد و چه جالب مى فرماید امام صادق(علیه السلام) در ذیل همان روایت هشام بن حکم: «اگر هر قوم و ملتى تنها از کشور و بلاد خویش سخن بگویند و تنها به مسائلى که در آن است بیندیشند همگى نابود مى گردند و کشورهای شان ویران مى شود، منافع آنها ساقط مى گردد و اخبار واقعى در پشت پرده قرار مى گیرد».(4)
4. بُعد اقتصادى حج: بر خلاف آنچه بعضى فکر مى کنند، استفاده از کنگره عظیم حج براى تقویت پایه هاى اقتصادى کشورهاى اسلامى نه تنها با روح حج منافات ندارد؛ بلکه طبق روایات اسلامى یکى از فلسفه هاى آن را تشکیل مى دهد. چه مانعى دارد مسلمانان در آن اجتماع بزرگ، پایه یک بازار مشترک اسلامى را بگذارند و زمینه هاى مبادلاتى و تجارى را در میان خود بگونه اى فراهم سازند که نه منافعشان به جیب دشمنان شان بریزد و نه اقتصادشان وابسته به اجانب باشد که این، دنیا پرستى نیست، عین عبادت است و جهاد و لذا در همان روایت هشام بن حکم از امام صادق(علیه السلام) ضمن بیان فلسفه هاى حج صریحاً به این موضوع اشاره شده بود که یکى از اهداف حج، تقویت تجارت مسلمانان و تسهیل روابط اقتصادى است و در حدیث دیگرى از همان امام(علیه السلام) در تفسیر آیه «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ اَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ»(5) مى خوانیم که: «فرمود: منظور از این آیه، کسب روزى است: «فَاِذَا اَحَلَّ الرَّجُلُ مِنْ اِحْرَامِهِ وَ قَضَى فَلْیَشْتَرِ وَ لْیَبِعْ فِی الْمُوسِمِ»؛ (هنگامى که انسان از اِحرام بیرون آید و مناسک حج را بجا آورد در همان موسمِ حج، خرید و فروش کند [و این موضوع نه تنها گناه ندارد؛ بلکه داراى ثواب است])».(6) همین معنى در ذیل حدیثى که از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) بطور مشروح در بیان فلسفه هاى حج وارد شده است آمده و در پایان آن مى فرماید: «لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ».(7) اشاره به اینکه آیه «لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ»(8) هم منافع معنوى را شامل مى شود و هم منافع مادى را که از یک نظر همه معنوى است.
کوتاه سخن اینکه این عبادت بزرگ اگر بطور صحیح و کامل مورد بهره بردارى قرار گیرد و زوّار خانه خدا در آن ایام که در آن سرزمین مقدس حضور فعال دارند و دل هایشان آماده است از این فرصت بزرگ براى حل مشکلات گوناگون جامعه اسلامى با تشکیل کنگره هاى مختلف سیاسى، فرهنگى و اقتصادى استفاده کنند، این عبادت مى تواند از هر نظر مشکل گشا باشد و شاید به همین دلیل است که امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لَایَزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ»(9)؛ (مادام که خانه کعبه برپا است اسلام هم برپا است) و نیز امام علی(علیه السلام) فرمود: خانه خدا را فراموش نکنید که اگر فراموش کنید هلاک خواهید شد: «اَلله اَلله فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَاتَخْلُوهُ مَا بَقِیتُمْ فَاِنَّهُ اِنْ تَرَکَ لَمْ تَنَاظَرُوا»(10)؛ (خدا را خدا را، در مورد خانه پروردگارتان، هرگز آن را خالى نگذارید که اگر آن را ترک گوئید مهلت الهى از شما برداشته مى شود!) و نیز به خاطر اهمیت این موضوع است که فصلى در روایات اسلامى تحت این عنوان گشوده شده است که اگر یکسال مسلمانان بخواهند حج را تعطیل کنند بر حکومت اسلامى واجب است که با زور آن ها را به مکه بفرستد.(11)،(12)
هنگامى که به سراغ جمرات (سه ستون سنگى مخصوصى که حجاج در مراسم حج آنها را سنگ باران مى کنند و در هر بار هفت سنگ با مراسم مخصوص به آنها مى زنند) مى رویم این معما در نظر ما خودنمائى مى کند که پرتاب این همه سنگ به یک ستون بى روح چه مفهومى مى تواند داشته باشد؟ و چه مشکلى را حل مى کند؟ اما هنگامى که به خاطر مى آوریم اینها یادآور خاطره مبارزه ابراهیم(علیه السلام) قهرمان توحید با وسوسه هاى شیطان است که سه بار بر سر راه او ظاهر شد و تصمیم داشت او را در این میدان «جهاد اکبر» گرفتار سستى و تردید کند، اما هر زمان ابراهیم قهرمان(علیه السلام)، او را با سنگ از خود دور ساخت، محتواى این مراسم روشنتر مى شود. مفهوم این مراسم این است که همه شما نیز در طول عمر در میدان جهاد اکبر با وسوسه هاى شیاطین روبرو هستید و تا آنها را سنگسار نکنید و از خود نرانید پیروز نخواهید شد. اگر انتظار دارید که خداوند بزرگ همان گونه که سلام بر ابراهیم فرستاده و مکتب و یاد او را جاودان نموده به شما نیز نظر لطف و مرحمتى کند باید خط او را تداوم بخشید و یا هنگامى که به «صفا» و «مروه» مى آئیم و مى بینیم گروه گروه مردم از این کوه کوچک به آن کوه کوچکتر مى روند و از آنجا به این باز مى گردند و بى آنکه چیزى به دست آورده باشند این عمل را تکرار مى کنند، گاه مى دوند و گاه راه مى روند، مسلماً تعجب مى کنیم که این دیگر چه کارى است و چه مفهومى مى تواند داشته باشد؟! اما هنگامى که به عقب بر مى گردیم و داستان سعى و تلاش آن زن با ایمان «هاجر» را براى نجات جان فرزند شیرخوارش اسماعیل در آن بیابان خشک و سوزان به خاطر مى آوریم که چگونه بعد از این سعى و تلاش، خداوند او را به مقصدش رسانید، چشمه زمزم از زیر پاى نوزادش جوشیدن گرفت، ناگهان چرخ زمان به عقب برمى گردد، پرده ها کنار مى رود و خود را در آن لحظه در کنار «هاجر» مى بینیم و با او در سعى و تلاشش همگام مى شویم که در راه خدا بى سعى و تلاش کسى به جائى نمى رسد! و به آسانى مى توان از آنچه گفتیم نتیجه گرفت که «حج» را باید با این رموز تعلیم داد و خاطرات ابراهیم(علیه السلام) و فرزند و همسرش را گام به گام تجسم بخشید تا هم فلسفه آن درک شود و هم اثرات عمیق اخلاقى حج در نفوس حُجاج پرتو افکن گردد که بدون آن آثار، قشرى بیش نیست.(13)
پی نوشت:
(1). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 4، ص 253، باب (فضل الحج و العمرة و ثوابهما).
(2). الکافی، همان، ص 512، (حکمت 252).
(3). علل الشرائع، ابن بابویه، محمد بن على، کتابفروشى داورى، قم، 1385 شمسی / 1966 میلادی، چاپ: اول، ج 2، ص 405، باب (علة وجوب الحج و الطواف بالبیت و جمیع المناسک).
(4). علل الشرائع، همان، ص 406، باب (علة وجوب الحج و الطواف بالبیت و جمیع المناسک).
(5). سوره بقره، آیه 198.
(6). کتاب التفسیر، عیاشى، محمد بن مسعود، تحقیق: رسولى محلاتی، سید هاشم، چاپخانه علمیه، تهران، 1380 قمری، چاپ: اول، ج 1، ص 96؛ المیزان فى تفسیر القرآن، طباطبایى، سید محمد حسین، انتشارات اسلامى، قم، 1417 قمری، چاپ: پنجم، ج 2، ص 85.
(7). الکافی، همان، ج 4، ص 264، باب (فضل الحج و العمرة و ثوابهما).
(8). سوره حج، آیه 28.
(9). الکافی، همان، ص 271، باب (أنه لو ترک الناس الحج لجاءهم العذاب).
(10). نهج البلاغه، همان، ص 422، (نامه 47).
(11). وسائل الشیعة، عاملى، شیخ حر، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1409 قمری، چاپ: اول، ج 11، ص 23، باب (وجوب إجبار الوالی الناس على الحج و زیارة الرسول و الإقامة بالحرمین کفایة و وجوب الإنفاق علیهم من بیت المال إن لم یکن لهم مال).
(12). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 شمسی، چاپ: اول، ج 14، ص 76.
(13). تفسیر نمونه، همان، ج 19، ص 125.
منبع: یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: حسینى، سید حسین، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1386 شمسی، چاپ: چهارم، ص 435.
«حجّ» این مناسک بزرگ در حقیقت داراى چهار بُعد است که هر یک از دیگرى ریشه دارتر و پر سودتر است:
1. بُعد اخلاقى حج: مهمترین فلسفه «حجّ» همان دگرگونى اخلاقى است که در انسانها به وجود مى آورد، مراسم «اِحرام»، انسان را به کلى از تعیّنات مادى و امتیازات ظاهرى و لباس هاى رنگارنگ و زر و زیور بیرون مى برد و با تحریم لذائذ و پرداختن به خودسازى - که از وظائف مُحرِم است - او را از جهان ماده جدا کرده و در عالَمى از نور و روحانیت و صفا فرو مى برد و آنها را که در حال عادى، بار سنگین امتیازات موهوم و درجه ها و مدالها را بر دوش خود احساس مى کنند یکمرتبه سبکبار و راحت و آسوده مى کند. سپس مراسم دیگر حج یکى پس از دیگرى انجام مى گیرد، مراسمى که علاقه هاى معنوى انسان را لحظه به لحظه با خدایش محکمتر و رابطه او را نزدیکتر و قویتر مى سازد، او را از گذشته تاریک و گناه آلودش بریده و به آینده اى روشن و پر از صفا و نور پیوند مى دهد. مخصوصاً توجه به این حقیقت که مراسم حج در هر قدم یادآور خاطرات ابراهیم بت شکن و اسماعیل ذبیح الله و مادرش هاجر است و مجاهدتها و گذشتها و ایثارگرى آنها را لحظه به لحظه در برابر چشمان انسان مجسم مى کند و نیز توجه به اینکه سرزمین مکه عموماً و مسجدالحرام و خانه کعبه و محل طواف خصوصاً، یادآور خاطرات پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) و پیشوایان بزرگ و مجاهدت هاى مسلمانان صدر اول است این انقلاب اخلاقى عمیقتر مى گردد، به گونه اى که در هر گوشه اى از مسجدالحرام و سرزمین مکه، انسان، چهره پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی(علیه السلام) و سایر پیشوایان بزرگ را مى بیند و صداى آواى حماسه هاى آنها را مى شنود.
آرى اینها همه دست به دست هم مى دهند و زمینه یک انقلاب اخلاقى را در دل هاى آماده فراهم مى سازد، به گونه اى توصیف ناشدنى ورق زندگانى انسان را بر مى گردانند و صفحه نوینى در حیات او آغاز مى کنند. بى جهت نیست که در روایات اسلامى مى خوانیم: «کسى که حج را به طور کامل انجام دهد: «یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَتِهِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ!»؛ (از گناهان خود بیرون مى آید همانند روزى که از مادر متولد شده)».(1) آرى حج براى مسلمانان یک تولّد ثانوى است، تولّدى که آغازگر یک زندگى نوین انسانى مى باشد. البته احتیاج به یادآورى ندارد که این برکات و آثار نه براى کسانى که از حج تنها به پوسته اى از آن قناعت کرده و مغز آن را بدور افکنده اند و نه براى آنها که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و ریا و تهیه وسائل مادىِ شخصى قرار داده و هرگز به روح آن واقف نشده اند سهم آنها همان است که به آن رسیده اند!
2. بُعد سیاسى حج: به گفته یکى از بزرگان فقهاى اسلام، مراسم حج در عین اینکه خالص ترین و عمیق ترین عبادات را عرضه مى کند، مؤثرترین وسیله براى پیشبرد اهداف سیاسى اسلام است. روح عبادت، توجه به خدا و روح سیاست، توجه به خلق خدا است، این دو در حج مانند تار و پود یک پارچه به هم آمیخته اند! حج، عامل مؤثرى براى وحدت صفوف مسلمانان است. حج، عامل مبارزه با تعصبات ملى و نژادپرستى و محدود شدن در حصار مرزهاى جغرافیائى است. حج، وسیله اى است براى شکستن سانسورها و از بین بردن خفقان هاى نظام هاى ظالمانه اى که در کشورهاى اسلامى حکم فرما مى شود. حج، وسیله اى است براى انتقال اخبار سیاسى کشورهاى اسلامى از هر نقطه به نقطه دیگر، و بالاخره حج، عامل مؤثرى است براى شکستن زنجیرهاى اسارت و استعمار و آزاد ساختن مسلمین و به همین دلیل در آن ایام که حاکمان جبار هم چون بنى امیه و بنى عباس بر سرزمین هاى مقدس اسلامى حکومت مى کردند و هرگونه تماس میان قشرهاى مسلمان را زیر نظر مى گرفتند تا هر حرکت آزادى بخش را سرکوب کنند، فرا رسیدن موسم حج دریچه اى است به سوى آزادى و تماس قشرهاى جامعه بزرگ اسلامى با یکدیگر و طرح مسائل مختلف سیاسى. روى همین جهت، امیرمؤمنان علی(علیه السلام) به هنگامى که فلسفه فرائض و عبادات را بر مى شمارد درباره حج مى گوید: «اَلْحَجُّ تَقْوِیَةٌ لِلدِّینِ»(2)؛ (خداوند مراسم حج را براى تقویت آئین اسلام تشریع کرد). بى جهت نیست که یکى از سیاستمداران معروف بیگانه در گفتار پر معنىِ خود مى گوید: «واى به حال مسلمانان اگر معنى حج را نفهمند و واى به حال دشمنانشان اگر معنى حج را درک کنند!» و حتى در روایات اسلامى، حج به عنوان جهاد افراد ضعیف شمرده شده، جهادى که حتى پیرمردان و پیرزنانِ ناتوان با حضور در صحنه آن، مى توانند شکوه و عظمت امت اسلامى را منعکس سازند و با حلقه هاى تو در توىِ نمازگزاران گِردِ خانه خدا و سر دادن آواى وحدت و تکبیر، پشت دشمنان اسلام را بلرزانند.
3. بُعد فرهنگى: ارتباط قشرهاى مسلمانان در ایام حج مى تواند به عنوان مؤثرترین عامل مبادله فرهنگى و انتقال فکرها درآید. مخصوصاً با توجه به این نکته که اجتماع شکوهمند حج، نماینده طبیعى و واقعى همه قشرهاى مسلمانان جهان است (چرا که در انتخاب افراد براى رفتن به زیارت خانه خدا هیچ عامل مصنوعى مؤثر نیست و زوّار کعبه از میان تمام گروهها، نژادها، زبان هائى که مسلمانان به آن تکلم مى کنند برخاسته و در آنجا جمع مى شوند). لذا در روایات اسلامى مى خوانیم: یکى از فوائد حج، نشر اخبار و آثار رسول الله(صلى الله علیه و آله و سلم) به تمام جهان اسلام است. «هشام بن حکم» که از دوستان دانشمند امام صادق(علیه السلام) است مى گوید: «از آن حضرت درباره فلسفه حج و طواف کعبه سؤال کردم، فرمود: «خداوند این بندگان را آفرید... و فرمان هائى در طریق مصلحت دین و دنیا به آنها داد، از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را [در آئین حج] مقرر داشت تا مسلمانان به خوبى یکدیگر را بشناسند و از حال هم آگاه شوند و هر گروهى سرمایه هاى تجارى را از شهرى به شهر دیگر منتقل کنند... و براى اینکه آثار پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) و اخبار او شناخته شود، مردم آنها را به خاطر آورند و هرگز فراموش نکنند».(3) به همین دلیل در دوران هاى خفقان بارى که خلفا و سلاطینِ جور، اجازه نشر این احکام را به مسلمانان نمى دادند آنها با استفاده از این فرصت، مشکلات خود را حل مى کردند و با تماس گرفتن با ائمه هُدى(علیهم السلام) و علماى بزرگ دین، پرده از چهره قوانین اسلام و سنت پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) برمى داشتند. از سوى دیگر، حج مى تواند، مبدّل به یک کنگره عظیم فرهنگى شود و اندیشمندان جهان اسلام در ایامى که در مکه هستند گرد هم آیند و افکار و ابتکارات خویش را به دیگران عرضه کنند. اصولا یکى از بدبختی هاى بزرگ این است که مرزهاى کشورهاى اسلامى سبب جدائى فرهنگى آنها شود، مسلمانان هر کشور تنها به خود بیندیشند که در این صورت جامعه واحد اسلامى پاره پاره و نابود مى گردد، آرى حج مى تواند جلو این سرنوشت شوم را بگیرد و چه جالب مى فرماید امام صادق(علیه السلام) در ذیل همان روایت هشام بن حکم: «اگر هر قوم و ملتى تنها از کشور و بلاد خویش سخن بگویند و تنها به مسائلى که در آن است بیندیشند همگى نابود مى گردند و کشورهای شان ویران مى شود، منافع آنها ساقط مى گردد و اخبار واقعى در پشت پرده قرار مى گیرد».(4)
4. بُعد اقتصادى حج: بر خلاف آنچه بعضى فکر مى کنند، استفاده از کنگره عظیم حج براى تقویت پایه هاى اقتصادى کشورهاى اسلامى نه تنها با روح حج منافات ندارد؛ بلکه طبق روایات اسلامى یکى از فلسفه هاى آن را تشکیل مى دهد. چه مانعى دارد مسلمانان در آن اجتماع بزرگ، پایه یک بازار مشترک اسلامى را بگذارند و زمینه هاى مبادلاتى و تجارى را در میان خود بگونه اى فراهم سازند که نه منافعشان به جیب دشمنان شان بریزد و نه اقتصادشان وابسته به اجانب باشد که این، دنیا پرستى نیست، عین عبادت است و جهاد و لذا در همان روایت هشام بن حکم از امام صادق(علیه السلام) ضمن بیان فلسفه هاى حج صریحاً به این موضوع اشاره شده بود که یکى از اهداف حج، تقویت تجارت مسلمانان و تسهیل روابط اقتصادى است و در حدیث دیگرى از همان امام(علیه السلام) در تفسیر آیه «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ اَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ»(5) مى خوانیم که: «فرمود: منظور از این آیه، کسب روزى است: «فَاِذَا اَحَلَّ الرَّجُلُ مِنْ اِحْرَامِهِ وَ قَضَى فَلْیَشْتَرِ وَ لْیَبِعْ فِی الْمُوسِمِ»؛ (هنگامى که انسان از اِحرام بیرون آید و مناسک حج را بجا آورد در همان موسمِ حج، خرید و فروش کند [و این موضوع نه تنها گناه ندارد؛ بلکه داراى ثواب است])».(6) همین معنى در ذیل حدیثى که از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) بطور مشروح در بیان فلسفه هاى حج وارد شده است آمده و در پایان آن مى فرماید: «لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ».(7) اشاره به اینکه آیه «لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ»(8) هم منافع معنوى را شامل مى شود و هم منافع مادى را که از یک نظر همه معنوى است.
کوتاه سخن اینکه این عبادت بزرگ اگر بطور صحیح و کامل مورد بهره بردارى قرار گیرد و زوّار خانه خدا در آن ایام که در آن سرزمین مقدس حضور فعال دارند و دل هایشان آماده است از این فرصت بزرگ براى حل مشکلات گوناگون جامعه اسلامى با تشکیل کنگره هاى مختلف سیاسى، فرهنگى و اقتصادى استفاده کنند، این عبادت مى تواند از هر نظر مشکل گشا باشد و شاید به همین دلیل است که امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لَایَزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ»(9)؛ (مادام که خانه کعبه برپا است اسلام هم برپا است) و نیز امام علی(علیه السلام) فرمود: خانه خدا را فراموش نکنید که اگر فراموش کنید هلاک خواهید شد: «اَلله اَلله فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَاتَخْلُوهُ مَا بَقِیتُمْ فَاِنَّهُ اِنْ تَرَکَ لَمْ تَنَاظَرُوا»(10)؛ (خدا را خدا را، در مورد خانه پروردگارتان، هرگز آن را خالى نگذارید که اگر آن را ترک گوئید مهلت الهى از شما برداشته مى شود!) و نیز به خاطر اهمیت این موضوع است که فصلى در روایات اسلامى تحت این عنوان گشوده شده است که اگر یکسال مسلمانان بخواهند حج را تعطیل کنند بر حکومت اسلامى واجب است که با زور آن ها را به مکه بفرستد.(11)،(12)
«حج» یک عبادت مهم انسان ساز
سفر حج در حقیقت یک هجرت بزرگ است، یک سفر الهى است، یک میدان گسترده خودسازى و جهاد اکبر است. مراسم حج در واقع عبادتى را نشان مى دهد که عمیقاً با خاطره مجاهدات ابراهیم(علیه السلام) و فرزندش اسماعیل(علیه السلام) و همسرش هاجر آمیخته است و ما اگر در مطالعات در مورد اسرار حج از این نکته غفلت کنیم بسیارى از مراسم آن به صورت معما درمى آید، آرى کلید حل این معما توجه به این آمیختگى عمیق است. هنگامى که در قربانگاه در سرزمین منا مى آئیم تعجب مى کنیم این همه قربانى براى چیست؟ اصولا مگر ذبح حیوان مى تواند حلقه اى از مجموعه یک عبادت باشد؟! اما هنگامى که مسأله قربانى ابراهیم(علیه السلام) را به خاطر مى آوریم که عزیزترین عزیزانش و شیرین ترین ثمره عمرش را در این میدان در راه خدا ایثار کرد و بعداً سنتى به عنوان قربانى در منا به وجود آمد، به فلسفه این کار پى مى بریم. قربانى کردن، رمز گذشت از همه چیز در راه معبود است، قربانى کردن مظهرى است براى تهى نمودن قلب از غیر خدا، و هنگامى مى توان از این مناسک بهره تربیتى کافى گرفت که تمام صحنه ذبح اسماعیل و روحیات این پدر و پسر به هنگام قربانى در نظر مجسم شود و آن روحیات در وجود انسان پرتو افکن گردد.هنگامى که به سراغ جمرات (سه ستون سنگى مخصوصى که حجاج در مراسم حج آنها را سنگ باران مى کنند و در هر بار هفت سنگ با مراسم مخصوص به آنها مى زنند) مى رویم این معما در نظر ما خودنمائى مى کند که پرتاب این همه سنگ به یک ستون بى روح چه مفهومى مى تواند داشته باشد؟ و چه مشکلى را حل مى کند؟ اما هنگامى که به خاطر مى آوریم اینها یادآور خاطره مبارزه ابراهیم(علیه السلام) قهرمان توحید با وسوسه هاى شیطان است که سه بار بر سر راه او ظاهر شد و تصمیم داشت او را در این میدان «جهاد اکبر» گرفتار سستى و تردید کند، اما هر زمان ابراهیم قهرمان(علیه السلام)، او را با سنگ از خود دور ساخت، محتواى این مراسم روشنتر مى شود. مفهوم این مراسم این است که همه شما نیز در طول عمر در میدان جهاد اکبر با وسوسه هاى شیاطین روبرو هستید و تا آنها را سنگسار نکنید و از خود نرانید پیروز نخواهید شد. اگر انتظار دارید که خداوند بزرگ همان گونه که سلام بر ابراهیم فرستاده و مکتب و یاد او را جاودان نموده به شما نیز نظر لطف و مرحمتى کند باید خط او را تداوم بخشید و یا هنگامى که به «صفا» و «مروه» مى آئیم و مى بینیم گروه گروه مردم از این کوه کوچک به آن کوه کوچکتر مى روند و از آنجا به این باز مى گردند و بى آنکه چیزى به دست آورده باشند این عمل را تکرار مى کنند، گاه مى دوند و گاه راه مى روند، مسلماً تعجب مى کنیم که این دیگر چه کارى است و چه مفهومى مى تواند داشته باشد؟! اما هنگامى که به عقب بر مى گردیم و داستان سعى و تلاش آن زن با ایمان «هاجر» را براى نجات جان فرزند شیرخوارش اسماعیل در آن بیابان خشک و سوزان به خاطر مى آوریم که چگونه بعد از این سعى و تلاش، خداوند او را به مقصدش رسانید، چشمه زمزم از زیر پاى نوزادش جوشیدن گرفت، ناگهان چرخ زمان به عقب برمى گردد، پرده ها کنار مى رود و خود را در آن لحظه در کنار «هاجر» مى بینیم و با او در سعى و تلاشش همگام مى شویم که در راه خدا بى سعى و تلاش کسى به جائى نمى رسد! و به آسانى مى توان از آنچه گفتیم نتیجه گرفت که «حج» را باید با این رموز تعلیم داد و خاطرات ابراهیم(علیه السلام) و فرزند و همسرش را گام به گام تجسم بخشید تا هم فلسفه آن درک شود و هم اثرات عمیق اخلاقى حج در نفوس حُجاج پرتو افکن گردد که بدون آن آثار، قشرى بیش نیست.(13)
پی نوشت:
(1). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 4، ص 253، باب (فضل الحج و العمرة و ثوابهما).
(2). الکافی، همان، ص 512، (حکمت 252).
(3). علل الشرائع، ابن بابویه، محمد بن على، کتابفروشى داورى، قم، 1385 شمسی / 1966 میلادی، چاپ: اول، ج 2، ص 405، باب (علة وجوب الحج و الطواف بالبیت و جمیع المناسک).
(4). علل الشرائع، همان، ص 406، باب (علة وجوب الحج و الطواف بالبیت و جمیع المناسک).
(5). سوره بقره، آیه 198.
(6). کتاب التفسیر، عیاشى، محمد بن مسعود، تحقیق: رسولى محلاتی، سید هاشم، چاپخانه علمیه، تهران، 1380 قمری، چاپ: اول، ج 1، ص 96؛ المیزان فى تفسیر القرآن، طباطبایى، سید محمد حسین، انتشارات اسلامى، قم، 1417 قمری، چاپ: پنجم، ج 2، ص 85.
(7). الکافی، همان، ج 4، ص 264، باب (فضل الحج و العمرة و ثوابهما).
(8). سوره حج، آیه 28.
(9). الکافی، همان، ص 271، باب (أنه لو ترک الناس الحج لجاءهم العذاب).
(10). نهج البلاغه، همان، ص 422، (نامه 47).
(11). وسائل الشیعة، عاملى، شیخ حر، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1409 قمری، چاپ: اول، ج 11، ص 23، باب (وجوب إجبار الوالی الناس على الحج و زیارة الرسول و الإقامة بالحرمین کفایة و وجوب الإنفاق علیهم من بیت المال إن لم یکن لهم مال).
(12). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 شمسی، چاپ: اول، ج 14، ص 76.
(13). تفسیر نمونه، همان، ج 19، ص 125.
منبع: یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: حسینى، سید حسین، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1386 شمسی، چاپ: چهارم، ص 435.