معیار شناخت پیامبران الهی
پرسش :
معیارهای شناخت پیامبران راستین کدامند؟
پاسخ :
بدون شک هیچ ادّعایى را بدون دلیل نمى توان پذیرفت؛ مخصوصاً ادّعاى بسیار مهمّى همچون ادّعاى نبوّت را؛ به خصوص این که در طول تاریخ افراد زیادى را مى شناسیم که به دروغ مدّعى سفارت و نبوّت از سوى پروردگار و مأموریت براى هدایت خلق شدند؛ و هدفشان این بود که مردم ساده لوح را اغفال کرده، براى رسیدن به مقاصد پلید خود و تأمین خواسته هاى نامشروع، ادّعاى رسالت از سوى خداوند بزرگ کردند، و گاه افراد ناآگاه را نیز به دنبال خود کشاندند.
بنابراین لازم است معیارهایى براى شناخت پیامبران راستین از مدّعیان دروغین پیدا کنیم. پس از دقّت و مطالعه در این زمینه، به چهار طریق دست مى یابیم:
1- اعجاز، یعنى انجام امور خارق العاده اى که از توانایى بشر بیرون است؛ و توأم با ادّعاى نبوّت مى باشد.
2- مطالعه محتواى دعوت آنها که گاه به تنهایى مى تواند دلیل صدق و راستى آنان باشد؛ و چه بسا که اعتماد بر این طریق، بیش از معجزات براى اندیشمندان دلچسب و اطمینان بخش شود.
3- ملاحظه قرائن مختلف پیرامون مدّعى نبوّت و سوابق و حالات و محیط او و کسانى که به وى ایمان آورده اند، و وسائلى که براى نشر دعوت خود از آنها استفاده کرده، و مانند آن.
بسیار مى شود که مجموعه این قرائن بدون نیاز به دلیل دیگرى ، ایمان به رسالت و صدق ادّعاى او را همراه مى آورد.
4- شناسایى از طریق اخبار و معرّفى پیامبران گذشته; یعنى آنهائى که وضع و موقعیتشان در مسأله نبوّت روشن و تثبیت شده است، اخبار آنها نسبت به آیندگان مى تواند راه گشا باشد.
به هر حال آنچه مسلّم است این که هیچ ادّعایى را بدون دلیل کافى نمى توان پذیرفت؛ و قرآن مجید کراراً کسانى را که سخنى بى دلیل مى گویند، و یا از چیزى بى دلیل و بدون علم پیروى مى کنند ملامت و سرزنش کرده است.
مسلّماً چنین اشخاصى در خور هرگونه ملامت و سرزنش هستند؛ و به گفته بعضى از فلاسفه: «هرکس سخنى را بدون دلیل پذیرا شود، شایسته نام انسانیّت نیست».
قرآن مجید در یک جا چنین اشخاصى را گمراه ترین مردم شمرده است و مى گوید: «وَ مَنْ اَضَلُّ مِمَّن اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدىً مِّنَ اللهِ»؛ (و چه کسى گمراهتر است از آن کس که پیروى هواى نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهى را نپذیرفته؟!).(1)
در جاى دیگر، به کسانى که در مورد توحید یا نبوّت، یا امورى شبیه آن ادّعاهایى داشتند، با صراحت مى گوید: «هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»؛ (اگر راست مى گویید، دلیل خود را [ر این موضوع] بیاورید!)(2) «وَ لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»؛ (از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن).
ما نیز ادّعای هر کسی را که مدّعی نبوّت باشد بدون دلیل و آنچه این ادّعا را ثابت کند، نمی پذیریم.(3)
پی نوشت:
(1). سوره قصص، آیه 50.
(2). سوره بقره، آیه 111، سوره نمل، آیه 64.
(3). سوره اسراء، آیه 36.
منبع: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ه. ش ، ج 7، ص 263.
بدون شک هیچ ادّعایى را بدون دلیل نمى توان پذیرفت؛ مخصوصاً ادّعاى بسیار مهمّى همچون ادّعاى نبوّت را؛ به خصوص این که در طول تاریخ افراد زیادى را مى شناسیم که به دروغ مدّعى سفارت و نبوّت از سوى پروردگار و مأموریت براى هدایت خلق شدند؛ و هدفشان این بود که مردم ساده لوح را اغفال کرده، براى رسیدن به مقاصد پلید خود و تأمین خواسته هاى نامشروع، ادّعاى رسالت از سوى خداوند بزرگ کردند، و گاه افراد ناآگاه را نیز به دنبال خود کشاندند.
بنابراین لازم است معیارهایى براى شناخت پیامبران راستین از مدّعیان دروغین پیدا کنیم. پس از دقّت و مطالعه در این زمینه، به چهار طریق دست مى یابیم:
1- اعجاز، یعنى انجام امور خارق العاده اى که از توانایى بشر بیرون است؛ و توأم با ادّعاى نبوّت مى باشد.
2- مطالعه محتواى دعوت آنها که گاه به تنهایى مى تواند دلیل صدق و راستى آنان باشد؛ و چه بسا که اعتماد بر این طریق، بیش از معجزات براى اندیشمندان دلچسب و اطمینان بخش شود.
3- ملاحظه قرائن مختلف پیرامون مدّعى نبوّت و سوابق و حالات و محیط او و کسانى که به وى ایمان آورده اند، و وسائلى که براى نشر دعوت خود از آنها استفاده کرده، و مانند آن.
بسیار مى شود که مجموعه این قرائن بدون نیاز به دلیل دیگرى ، ایمان به رسالت و صدق ادّعاى او را همراه مى آورد.
4- شناسایى از طریق اخبار و معرّفى پیامبران گذشته; یعنى آنهائى که وضع و موقعیتشان در مسأله نبوّت روشن و تثبیت شده است، اخبار آنها نسبت به آیندگان مى تواند راه گشا باشد.
به هر حال آنچه مسلّم است این که هیچ ادّعایى را بدون دلیل کافى نمى توان پذیرفت؛ و قرآن مجید کراراً کسانى را که سخنى بى دلیل مى گویند، و یا از چیزى بى دلیل و بدون علم پیروى مى کنند ملامت و سرزنش کرده است.
مسلّماً چنین اشخاصى در خور هرگونه ملامت و سرزنش هستند؛ و به گفته بعضى از فلاسفه: «هرکس سخنى را بدون دلیل پذیرا شود، شایسته نام انسانیّت نیست».
قرآن مجید در یک جا چنین اشخاصى را گمراه ترین مردم شمرده است و مى گوید: «وَ مَنْ اَضَلُّ مِمَّن اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدىً مِّنَ اللهِ»؛ (و چه کسى گمراهتر است از آن کس که پیروى هواى نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهى را نپذیرفته؟!).(1)
در جاى دیگر، به کسانى که در مورد توحید یا نبوّت، یا امورى شبیه آن ادّعاهایى داشتند، با صراحت مى گوید: «هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»؛ (اگر راست مى گویید، دلیل خود را [ر این موضوع] بیاورید!)(2) «وَ لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»؛ (از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن).
ما نیز ادّعای هر کسی را که مدّعی نبوّت باشد بدون دلیل و آنچه این ادّعا را ثابت کند، نمی پذیریم.(3)
پی نوشت:
(1). سوره قصص، آیه 50.
(2). سوره بقره، آیه 111، سوره نمل، آیه 64.
(3). سوره اسراء، آیه 36.
منبع: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ه. ش ، ج 7، ص 263.