پیامبران الهی، از جنس بشر یا فرشته؟
پرسش :
چرا خداوند فرشتگان را براى هدایت انسانها برنگزیده است؟
پاسخ :
قرآن در آیات 7 ـ 8 سوره «انعام» با دو جمله که هر کدام استدلالى را در بر دارد به پاسخ این سؤال پرداخته است:
نخست این که: (اگر فرشته اى نازل شود، و سپس آنها ایمان نیاورند، به حیات همه آنان خاتمه داده خواهد شد)؛ «وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ».
اما چرا با آمدن فرشته و همراهى او با پیامبر(صلى الله علیه و آله)، منکران گرفتار مرگ و هلاکت مى شوند؟
دلیلش هم این است که: اگر نبوت جنبه شهود و حسّى پیدا کند، یعنى با آمدن فرشته، غیب تبدیل به شهود گردد، و همه چیز را با چشم ببینند، آخرین مرحله اتمام حجت انجام شده است؛ چرا که دلیلى بالاتر از این تصور نمى شود.
با این حال، اگر کسى مخالفت کند کیفر و مجازات او قطعى خواهد بود، ولى خداوند به خاطر لطف و مرحمت بر بندگان و براى این که: فرصتى براى تجدید نظر داشته باشند، این کار را نمى کند.
مگر در موارد خاصى که مى داند طرف، آمادگى کامل و استعداد پذیرش دارد.
یا در مواردى که طرف مستحق نابودى است، یعنى اعمالى انجام داده است که استحقاق مجازات الهى را دارد.
در این موقع، به تقاضاى او ترتیب اثر داده مى شود و به هنگامى که قبول نکرد، فرمان نابودى او صادر مى گردد.
در آیه بعد به پاسخ دوم مى پردازد و آن این که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مقتضاى مقام رهبرى و عهده دار بودن امر تربیت مردم، و سرمشق عملى به آنها دادن، لازم است از جنس خود مردم و همرنگ و هم صفات آنها باشد و تمام غرائز و صفات انسان در او وجود داشته باشد; زیرا فرشته علاوه بر این که: براى بشر قابل رؤیت نیست. نمى تواند سرمشق عملى براى او گردد، چون نه از نیازها و دردهاى او آگاه است و نه به وضع غرائز و خواسته هاى او آشنا است.
و به همین دلیل، رهبرى او نسبت به موجودى که از هر جهت با وى فرق دارد، کاملاً نارسا خواهد بود.
لذا قرآن در جواب دوم، مى فرماید: (اگر ما او را فرشته قرار مى دادیم و به پیشنهاد آنها عمل مى کردیم، باز، لازم بود تمام صفات انسان را در او ایجاد کنیم، و او را به صورت و سیرت مردى قرار دهیم)؛ «وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً».
از آنچه گفتیم روشن مى شود: منظور از جمله «لَجَعَلْناهُ رَجُلاً» این نیست که فقط شکل انسان به او مى دهیم که بعضى از مفسران پنداشته اند، بلکه منظور این است که: او را از نظر ظاهر و باطن متصف به صفات انسانى مى سازیم.
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و نهم، ج 5، ص 205.
قرآن در آیات 7 ـ 8 سوره «انعام» با دو جمله که هر کدام استدلالى را در بر دارد به پاسخ این سؤال پرداخته است:
نخست این که: (اگر فرشته اى نازل شود، و سپس آنها ایمان نیاورند، به حیات همه آنان خاتمه داده خواهد شد)؛ «وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ».
اما چرا با آمدن فرشته و همراهى او با پیامبر(صلى الله علیه و آله)، منکران گرفتار مرگ و هلاکت مى شوند؟
دلیلش هم این است که: اگر نبوت جنبه شهود و حسّى پیدا کند، یعنى با آمدن فرشته، غیب تبدیل به شهود گردد، و همه چیز را با چشم ببینند، آخرین مرحله اتمام حجت انجام شده است؛ چرا که دلیلى بالاتر از این تصور نمى شود.
با این حال، اگر کسى مخالفت کند کیفر و مجازات او قطعى خواهد بود، ولى خداوند به خاطر لطف و مرحمت بر بندگان و براى این که: فرصتى براى تجدید نظر داشته باشند، این کار را نمى کند.
مگر در موارد خاصى که مى داند طرف، آمادگى کامل و استعداد پذیرش دارد.
یا در مواردى که طرف مستحق نابودى است، یعنى اعمالى انجام داده است که استحقاق مجازات الهى را دارد.
در این موقع، به تقاضاى او ترتیب اثر داده مى شود و به هنگامى که قبول نکرد، فرمان نابودى او صادر مى گردد.
در آیه بعد به پاسخ دوم مى پردازد و آن این که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مقتضاى مقام رهبرى و عهده دار بودن امر تربیت مردم، و سرمشق عملى به آنها دادن، لازم است از جنس خود مردم و همرنگ و هم صفات آنها باشد و تمام غرائز و صفات انسان در او وجود داشته باشد; زیرا فرشته علاوه بر این که: براى بشر قابل رؤیت نیست. نمى تواند سرمشق عملى براى او گردد، چون نه از نیازها و دردهاى او آگاه است و نه به وضع غرائز و خواسته هاى او آشنا است.
و به همین دلیل، رهبرى او نسبت به موجودى که از هر جهت با وى فرق دارد، کاملاً نارسا خواهد بود.
لذا قرآن در جواب دوم، مى فرماید: (اگر ما او را فرشته قرار مى دادیم و به پیشنهاد آنها عمل مى کردیم، باز، لازم بود تمام صفات انسان را در او ایجاد کنیم، و او را به صورت و سیرت مردى قرار دهیم)؛ «وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً».
از آنچه گفتیم روشن مى شود: منظور از جمله «لَجَعَلْناهُ رَجُلاً» این نیست که فقط شکل انسان به او مى دهیم که بعضى از مفسران پنداشته اند، بلکه منظور این است که: او را از نظر ظاهر و باطن متصف به صفات انسانى مى سازیم.
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و نهم، ج 5، ص 205.