پنجشنبه، 4 دی 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

دلیل لزوم تبعیت از فتوای مجتهد

پرسش :

دلیل لزوم تبعیت از فتوای مجتهد چیست؟ به چه دلیل فتوای مجتهد بر مبنای نظرات دینی صادر شده است؟


پاسخ :
قبل از هر چیز باید مشخص شود که چرا باید تقلید کرد و آیا تقلید کار خوب و پسندیده ای است یا نه؟
تقلید یا پیروی از عالم یک امر فطری، عقلی و عقلایی است که مورد تأیید قرآن و سنت نیز قرار گرفته است. هر انسانی در حرکت و تکاپوست و برای این حرکت نیاز به شناخت دارد و برای کسب این شناخت یا باید خود عالم و متخصص باشد و یا باید به عالم مراجعه و از نظرات او پیروی کند و اصل بر این است که انسان خودش بفهمد، بشناسد و متخصص باشد ولی امکان ندارد که هر کس در تمام امور زندگی متخصص و عالم باشد، لذا در کنار اصل مذکور، این اصل نیز وجود دارد که انسان در هر موردی، متخصص و عالم نیست، باید از عالم پیروی کند.

دلیل فطرت:
فطرت، مجموعه شناخت ها و تمایلاتی است که ریشه اش صفات کمالی الهی بوده و انسان براساس آن آفریده شده، عامل تمایز انسان از حیوان است و انسان را به سوی کمال انسانیت، الهی شدن و مقام خلیفة اللهی سوق می دهد. «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»(1) که امور فطری دارای خصوصیاتی از این قبیل می باشد، خدادادی و غیراکتسابی بودن، در تمام انسان ها وجود داشتن، بدون آموزش مورد توجه و شناخت عمل انسان است، با تبلیغ و عوامل مختلف نابود نمی شود به مانند خداجویی، کمال یابی، حقیقت جویی، زیباپرستی و زیباجویی.

بررسی زندگی انسان ها در طول تاریخ، نشان می دهد که تمام انسان ها دارای یک شناخت و تمایل درونی بدین جهت هستند که در هر جایی توانایی اعمال نظر و بررسی فکری مسأله را نداشته باشند به فرد دانا و متخصص مورد اعتماد مراجعه می کنند. به فرموده علامه طباطبایی، هر انسانی در بخش بسیار کوچکی از جهات حیات خود به اجتهاد می پردازد و بخش های دیگر را با تقلید می گذارند.(2(

توجه داشته باشید، این که تقلید، رجوع جاهل به عالم است، هیچ بار منفی برای مقلد ندارد، زیرا جاهل در این جا به معنای جاهل نسبی است؛ یعنی، کسی که در مسائل شرعی، مجتهد و کارشناس نیست، گرچه خودش در مسائل دیگری متخصص و کارشناس باشد و یا حتی در مسائل فقهی از آگاهی نسبی خوبی برخوردار باشد، خود مجتهدین نیز در مسائل دیگر به متخصص رجوع می کنند و این را از باب رجوع جاهل به عالم واهل خبره می دانند. نمونه بارز آن حضرت امام خمینی بود که پزشک معالج ایشان گفت: تا به حال کسی را ندیده ام که این قدر در درمان، مطیع پزشک باشد.

دلیل عقل:
با وجودی که تقلید امری فطری است و لذا بدیهی می باشد، مع ذلک عقل انسان برای ضرورت تقلید، برهان ارائه می کند، بدین بیان که: هر انسانی در حرکت و تکاپو است و برای این حرکت نیاز به شناخت دارد و برای کسب شناخت یا باید، خود عالم باشد و یا باید به عالم و متخصص مورد اعتماد مراجعه و از نظراتش پیروی کند؛ این دلیل که ضرورت تقلید در همه امور را ثابت می کند، در امور دینی نیز صادق است. البته بدین توضیح که از مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی نقل شده است: بعد از پذیرفتن مبدأ هستی و به رسالت مبعوث شدن انبیاء و این که بندگان خدا، بی هدف آفریده نشده اند، عقل اقرار می کند که اطاعت از خدا ضروری و نافرمانی او موجب خروج از مَنش بندگی است و کیفیت اطاعت از احکام الهی مبتنی بر علم به احکام است و این علم یا از طریق شنیدن سخن معصوم (پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام) و نظایر آن است و یا به اجتهاد و یا با تقلید که راه اول برای مردم زمان غیبت امام معصوم (علیه السلام) ممکن نیست، راه دوم برای عموم مردم به جهت اشتغالات و مشاغل دیگر، میسر نمی باشد، پس عقل حکم می کند که باید تقلید کرد؛ یعنی باید به مجتهد و متخصص جامع الشرایط، رجوع نمود.

چرا برای عموم مردم میسر نیست، زیرا هر مسلمانی نمی تواند به آسانی، احکام شرعی را از قرآن و روایات و یا از عقل خود دریابد، نه قرآن مانند یک کتاب حقوقی یا رساله عملیه، احکام شرعی را به طور صریح بیان کرده است و نه روایات معصومین چنین است و نه عقل بشر به تنهایی می تواند همه احکام را دریابد، بلکه برای شناخت احکام شرعی (واجبات، محرمات و ...) آگاهی های فراوانی از جمله: فهم آیات و روایات، شناخت ناسخ و منسوخ، مطلق و مقید، عام و خاص، شناخت حدیث صحیح از غیرصحیح، کیفیت ترکیب و جمع روایات و آیات و ده ها مسأله دیگر لازم است که آموختن آنها نیازمند سالیان زیادی تلاش جدی است. به مانند یک مهندس متخصص که بیمار می شود. او برای درمان بیماری خود یا باید خود شخصاً به تحصیل علم پزشکی بپردازد و بعد از رسیدن به درجه لازم، به مداوای خود بپردازد یا تمام آرای پزشکان را مطالعه کرده و به گونه ای عمل کند که بعداً پشیمان نشود و یا به یک پزشک متخصص رجوع کند.

راه اول او را به درمان سریع نمی رساند، راه دوم بسیار دشوار است و او را از کار تخصصی خود (که مهندسی است) باز می دارد، لذا او بی درنگ از یک پزشک متخصص کمک می گیرد و خود را مورد معالجه و بهبودی قرار می دهد. پس او در عمل به رأی پزشک متخصص نه تنها خود را از پشیمانی آینده و احیاناً سرزنش دوستان نجات می دهد، بلکه در اغلب موارد، درمان نیز می شود که مکلف در باب احکام شرعی نیز در عمل به رأی متخصص دینی نه تنها خود را از پشیمانی آخرت و عذاب الهی نجات می دهد، بلکه به مصالح احکام شرعی نیز دست می یابد که همانا نیکبختی و زندگی سعادتمندانه می باشد.
 
دلیل قرآن:
با توجه به دو دلیل گذشته، مسأله کاملاً روشن گردید و نیازی به توضیحات بیشتر نیست ولی برای آن که از قرآن هم استفاده برده باشیم و یک دلیل قرآنی را مطرح کرده باشیم، در سوره مبارکه نحل، آیه 43 خداوند به مسلمینی که نسبت به فراگیری قرآن و تعالیم اسلام و احکام شرعی آگاهی چندانی نداشتند، خطاب فرموده: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛ پس از افراد مطلع و کارشناس سؤال کنید اگر خودتان نمی دانید.» که با توجه به سوره انبیاء آیه 7 و این آیه یک قاعده کلی را بیان می دارد که همانا رجوع غیرمتخصص به متخصص و مقلد به مجتهد می باشد در واقع با توجه به بیانات گذشته این دسته آیات تأکید و تأیید بر دلیل فطرت و عقل و عقلایی رجوع به متخصص می باشد و یا روایاتی که از امامان معصوم علیهم السلام رسیده و تکلیف مسلمانان را در زمان غیبت مشخص کرده است به مانند سخن امام صادق علیه السلام: «و اما مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائناً لنفسِهِ حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً على‏ هَواهُ مُطِیعاً لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ؛ هر کس از فقهای امت ما که نفس خود را مواظبت می کند و از دینش پاسداری می نماید، با هوای نفس مخالفت و فرمان مولای خود را اطاعت کند، سزاوار است که مردم از او تقلید کنند.»(3)

پس با توجه به فطرت بشر و عقل و سیره عقلاء و آیات و روایات معصومین علیهم السلام مسأله تقلید کاملاً با دلیل، بدیهی و روشن بوده و کسی که می خواهد در پیشگاه خداوند متعال سربلند باشد باید یا خود متخصص احکام شرعی گردد و یا از یک متخصص دینی (مجتهد جامع الشرایط) تقلید نماید و از آنجایی که به وظیفه اش عمل می کند، به سعادت مقبول دست می یابد. ان‌شاءالله.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره روم، آیه 30.
2. مرجعیت، سید هدایت الله طالقانی، نشر ارغنون و سبزرویش، چاپ اول 1374 قم.
3. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 18، ص 94.

منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.