قرآن و بارش تگرگ از کوه های یخ آسمانی
پرسش :
قرآن در آیه 43 سوره نور می گوید: «خداوند از آسمان - از کوههایی که در آنست - سرما نازل می کند»؛ آیا در آسمان هم کوه وجود دارد؟! چرا دانشمندان فضایی آن را ندیده اند؟!
پاسخ :
در آیه 43 سوره نور مى خوانیم: «أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْْ خِلالِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ»؛ (آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى مى راند سپس میان آنها پیوند مى دهد و بعد آن را متراکم مى سازد؟! در این حال، مى بینى که [دانه هاى] باران از لابه لاى آن خارج مى شود و از آسمان- از کوه هایى در آن [ابرهایى به شکل کوه]- دانه هاى تگرگ نازل مى کند).
در ابتدا چنین تصور می شود که این آیه با علم امروز در تضاد است. زیرا طبق این آیه تگرگ از کوه هایی که در آسمان قرار دارد نازل می شود؛ درحالی که تگرگ به خاطر تغییر ناگهانی دما بر روی ابر تشکیل می شود چنان که اگر از داخل اتاق گرم به صورت ناگهانی آب به بیرون اتاق که به شدت سرد می باشد پاشیده شود، فورا یخ می زند. ضمن اینکه دانشمندان فضایی چنین کوه هایی را که از آنها تگرگ نازل شود ندیده اند!
امّا توجّه به یافته های دانشمندان علوم جدید و تفسیر مفسّران روشن می کند که این آیه منافاتی با علم ندارد.
اگر آنچه درباره تگرگ در این آیه آمده را با توجه به ابتدای آیه که سخن از تشکیل ابرهای باران زا می باشد معنی کنیم، هرگز چنین تصوری که در آسمان هم کوه به معنی حقیقی وجود داشته باشد به ذهن نخواهد آمد؛ بلکه یقینا آیه به ابرهای تگرگ زا اشاره می کند و با جدیدترین یافته های علمی نیز مطابقت دارد.
چنانکه دانشمندان معاصر درباره چگونگى تشکیل تگرگ در آسمان چنین مى گویند: دانه هاى باران از ابر جدا مى شود و در قسمت فوقانى هوا به جبهه سردى برخورد مى کند و یخ مى زند ولى در آن حال بسیار کوچک است. سپس طوفان هاى شدیدى که در آن منطقه حکم فرما است این دانه ها را مجدداً به بالا پرتاب مى کند و بار دیگر این دانه ها به داخل ابرها فرو مى رود و لایه دیگر از آب به روى آن مى نشیند که به هنگام جدا شدن از ابر مجدداً یخ مى بندد و گاه این موضوع چندین بار تکرار مى شود تا زمانى که تگرگ به اندازه اى درشت شود که دیگر طوفان نتواند آن را به بالا پرتاب کند یا اینکه طوفان موقتاً آرام گیرد. اینجا است که راه زمین را پیش مى گیرد و بدون مانع به طرف زمین حرکت مى کند و گاه به اندازه اى درشت و سنگین است که خساراتى به مزارع و باغ ها و حیوانات و حتى انسانها وارد مى سازد.(1)
از اینجا روشن مى شود که به وجود آمدن تگرگ هاى درشت و سنگین درصورتى امکان پذیر است که کوه هاى ابر بر فراز آن متراکم گردند تا هنگامى که بادهاى شدید دانه یخ زده تگرگ را به میان آن پرتاب مى کنند مقدار بیشترى آب به خود جذب کند و سنگین شود. به این ترتیب کوه هاى ابر منبع قابل ملاحظه اى براى تکوّن(تشکیل) تگرگ هاى درشت که در آیه به آن اشاره شده محسوب مى شود و اگر این کوه ها همان توده هاى ذرّات یخ باشد مسأله روشن تر مى گردد.(2)
در اینجا تحلیل دیگرى نیز از بعضى از نویسندگان مى خوانیم(3) که خلاصه آن چنین است: «در آیات مورد بحث ابرهاى بلند صریحا به کوه هایى از یخ اشاره مى کند و یا به تعبیر دیگر کوه هایى که در آن نوعى از یخ وجود دارد و این بسیار جالب است. زیرا بعد از اختراع هواپیما و امکان پروازهاى بلند که دید دانش بشر را وسعت بخشید دانشمندان به ابرهایى متشکل و مستور(پنهان) از سوزن هاى یخ رسیدند که درست عنوان کوه هایى از یخ بر آنها صادق است و باز هم عجیب است که یکى از دانشمندان شوروى(روسیه) در تشریح ابرهاى رگبارى طوفانى، چندین بار از آنها به عنوان «کوه هاى ابر» یا «کوه هایى از برف» یاد کرده است و به این ترتیب روشن مى شود که به راستى در آسمان کوه هایى از یخ وجود دارد».(4)
مفسران نیز بیانات مختلفى در معنی «جبال»؛ (کوه ها) دارند که به شرح ذیل است:
1- بعضى گفته اند «جبال»؛ (کوه ها) در اینجا جنبه کنایى دارد. یعنی همان گونه که مى گوییم کوهى از غذا، یا کوهى از علم، مفاد آیه فوق نیز چنین خواهد بود که در واقع توده عظیمى از تگرگ به وسیله ابرها در دل آسمان به وجود مى آید و از آنها بخشى در شهر و بخشى در بیابان فرو مى ریزد.
2- بعضى دیگر گفته اند منظور از کوه ها، توده هاى عظیم ابر است که در عظمت و بزرگى به سان کوه است.
3- نویسنده تفسیر «فى ظلال» در اینجا بیان دیگرى دارد که مناسب تر به نظر مى رسد و آن اینکه توده هاى ابر در وسط آسمان به راستى شبیه کوه ها هستند گر چه از طرف پائین به آنها مى نگریم صافند. اما کسانى که با هواپیما بر فراز ابرها حرکت کرده اند غالبا با چشم خود این منظره را دیده اند که ابرها از آن سو به کوه ها و دره ها و پستی ها و بلندی هایى مى مانند که در روى زمین است، و به تعبیر دیگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نیست و همانند سطح زمین داراى ناهمواری هاى فراوان است و از این نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است.(5)
با این توضیحات روشن می شود که این تعبیر قرآن نه تنها منافاتی با علم امروز ندارد، بلکه بیانگر اعجاز علمی قرآن می باشد. چراکه هیچ کس در آن عصر و زمان به دقت نمى دانست که ابرها در آسمان به صورت کوه هایى با ارتفاعات متفاوت است که ما قاعده و قسمت پایین آن را مى بینیم. زیرا تمام ابرها را به صورت یک صفحه گسترده در آسمان مشاهده مى کنیم اما هنگامى که با هواپیما به فراز ابرها برویم ابرها را به صورت کوه ها و درّه ها و پستى ها و بلندى هایى مانند آنچه در سطح زمین است مشاهده مى نماییم و به تعبیر دیگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نیست و همانند سطح زمین داراى ناهموارى هاى فراوان و حتّى در بسیارى از موارد به صورت کوه روى هم انباشته شده است(6).(7)
پینوشتها:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 ه. ش، چاپ سى و دوم، ج 14، ص 505؛ فرهنگ نامه- دایرة المعارف فارسى، نوشته حسن عمید- ماده تگرگ.
(2). پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ه. ش، چاپ نهم، ج 8، ص 197.
(3). باد و باران در قرآن، بازرگان، مهدی، انتشارات دارالفکر، 1344 ش، ص 140 و 141.
(4). تفسیر نمونه، همان، ج 14، ص 505.
(5). فی ظلال القرآن، سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی، دارالشروق، بیروت، 1412 ق، چاپ هفدهم، ج 4، ص 2522.
(6). پیام قرآن، همان، ج 8، ص 196.
(7). مفسران براى جمله «وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ» نیز دو تفسیر قائل شده اند که از نحوه ترکیبب آیه سرچشمه مى گیرد، گاه گفته شده که جار و مجرور در« من بردٍ» متعلق به« یُنزّلُ» است و در حکم مفعولل است یعنى «خداوند دانه هاى تگرگ را از کوههایى که در آسمان است نازل مى کند»- در اینجا کوهها به صورت مطلق ذکر شده- و گاه گفته اند که این جار و مجرور متعلق به فعل محذوف است و توصیف براى« جبال» محسوب مى شود، بنابراین معناى آیه چنین مى شود: «خداوند از کوههاى یخ که در آسمان است تگرگها فرو مى فرستد»- طبق این تفسیر مفعول «ینزّل» محذوف است و از کلام فهمیده مى شود- و در هر دو تفسیر، اعجاز علمى قران طبق شرحى که در بالا دادیم روشن است، چرا که در یکى سخن از کوههاى یخ، و در دیگرى سخن از کوههاى ابر است، که هر دو در آن زمان ناشناخته بوده است. ر.ک: پیام قرآن، همان، ج 8، ص 198 (پاورقی).
منبع: آیین رحمت
در آیه 43 سوره نور مى خوانیم: «أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْْ خِلالِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ»؛ (آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى مى راند سپس میان آنها پیوند مى دهد و بعد آن را متراکم مى سازد؟! در این حال، مى بینى که [دانه هاى] باران از لابه لاى آن خارج مى شود و از آسمان- از کوه هایى در آن [ابرهایى به شکل کوه]- دانه هاى تگرگ نازل مى کند).
در ابتدا چنین تصور می شود که این آیه با علم امروز در تضاد است. زیرا طبق این آیه تگرگ از کوه هایی که در آسمان قرار دارد نازل می شود؛ درحالی که تگرگ به خاطر تغییر ناگهانی دما بر روی ابر تشکیل می شود چنان که اگر از داخل اتاق گرم به صورت ناگهانی آب به بیرون اتاق که به شدت سرد می باشد پاشیده شود، فورا یخ می زند. ضمن اینکه دانشمندان فضایی چنین کوه هایی را که از آنها تگرگ نازل شود ندیده اند!
امّا توجّه به یافته های دانشمندان علوم جدید و تفسیر مفسّران روشن می کند که این آیه منافاتی با علم ندارد.
اگر آنچه درباره تگرگ در این آیه آمده را با توجه به ابتدای آیه که سخن از تشکیل ابرهای باران زا می باشد معنی کنیم، هرگز چنین تصوری که در آسمان هم کوه به معنی حقیقی وجود داشته باشد به ذهن نخواهد آمد؛ بلکه یقینا آیه به ابرهای تگرگ زا اشاره می کند و با جدیدترین یافته های علمی نیز مطابقت دارد.
چنانکه دانشمندان معاصر درباره چگونگى تشکیل تگرگ در آسمان چنین مى گویند: دانه هاى باران از ابر جدا مى شود و در قسمت فوقانى هوا به جبهه سردى برخورد مى کند و یخ مى زند ولى در آن حال بسیار کوچک است. سپس طوفان هاى شدیدى که در آن منطقه حکم فرما است این دانه ها را مجدداً به بالا پرتاب مى کند و بار دیگر این دانه ها به داخل ابرها فرو مى رود و لایه دیگر از آب به روى آن مى نشیند که به هنگام جدا شدن از ابر مجدداً یخ مى بندد و گاه این موضوع چندین بار تکرار مى شود تا زمانى که تگرگ به اندازه اى درشت شود که دیگر طوفان نتواند آن را به بالا پرتاب کند یا اینکه طوفان موقتاً آرام گیرد. اینجا است که راه زمین را پیش مى گیرد و بدون مانع به طرف زمین حرکت مى کند و گاه به اندازه اى درشت و سنگین است که خساراتى به مزارع و باغ ها و حیوانات و حتى انسانها وارد مى سازد.(1)
از اینجا روشن مى شود که به وجود آمدن تگرگ هاى درشت و سنگین درصورتى امکان پذیر است که کوه هاى ابر بر فراز آن متراکم گردند تا هنگامى که بادهاى شدید دانه یخ زده تگرگ را به میان آن پرتاب مى کنند مقدار بیشترى آب به خود جذب کند و سنگین شود. به این ترتیب کوه هاى ابر منبع قابل ملاحظه اى براى تکوّن(تشکیل) تگرگ هاى درشت که در آیه به آن اشاره شده محسوب مى شود و اگر این کوه ها همان توده هاى ذرّات یخ باشد مسأله روشن تر مى گردد.(2)
در اینجا تحلیل دیگرى نیز از بعضى از نویسندگان مى خوانیم(3) که خلاصه آن چنین است: «در آیات مورد بحث ابرهاى بلند صریحا به کوه هایى از یخ اشاره مى کند و یا به تعبیر دیگر کوه هایى که در آن نوعى از یخ وجود دارد و این بسیار جالب است. زیرا بعد از اختراع هواپیما و امکان پروازهاى بلند که دید دانش بشر را وسعت بخشید دانشمندان به ابرهایى متشکل و مستور(پنهان) از سوزن هاى یخ رسیدند که درست عنوان کوه هایى از یخ بر آنها صادق است و باز هم عجیب است که یکى از دانشمندان شوروى(روسیه) در تشریح ابرهاى رگبارى طوفانى، چندین بار از آنها به عنوان «کوه هاى ابر» یا «کوه هایى از برف» یاد کرده است و به این ترتیب روشن مى شود که به راستى در آسمان کوه هایى از یخ وجود دارد».(4)
مفسران نیز بیانات مختلفى در معنی «جبال»؛ (کوه ها) دارند که به شرح ذیل است:
1- بعضى گفته اند «جبال»؛ (کوه ها) در اینجا جنبه کنایى دارد. یعنی همان گونه که مى گوییم کوهى از غذا، یا کوهى از علم، مفاد آیه فوق نیز چنین خواهد بود که در واقع توده عظیمى از تگرگ به وسیله ابرها در دل آسمان به وجود مى آید و از آنها بخشى در شهر و بخشى در بیابان فرو مى ریزد.
2- بعضى دیگر گفته اند منظور از کوه ها، توده هاى عظیم ابر است که در عظمت و بزرگى به سان کوه است.
3- نویسنده تفسیر «فى ظلال» در اینجا بیان دیگرى دارد که مناسب تر به نظر مى رسد و آن اینکه توده هاى ابر در وسط آسمان به راستى شبیه کوه ها هستند گر چه از طرف پائین به آنها مى نگریم صافند. اما کسانى که با هواپیما بر فراز ابرها حرکت کرده اند غالبا با چشم خود این منظره را دیده اند که ابرها از آن سو به کوه ها و دره ها و پستی ها و بلندی هایى مى مانند که در روى زمین است، و به تعبیر دیگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نیست و همانند سطح زمین داراى ناهمواری هاى فراوان است و از این نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است.(5)
با این توضیحات روشن می شود که این تعبیر قرآن نه تنها منافاتی با علم امروز ندارد، بلکه بیانگر اعجاز علمی قرآن می باشد. چراکه هیچ کس در آن عصر و زمان به دقت نمى دانست که ابرها در آسمان به صورت کوه هایى با ارتفاعات متفاوت است که ما قاعده و قسمت پایین آن را مى بینیم. زیرا تمام ابرها را به صورت یک صفحه گسترده در آسمان مشاهده مى کنیم اما هنگامى که با هواپیما به فراز ابرها برویم ابرها را به صورت کوه ها و درّه ها و پستى ها و بلندى هایى مانند آنچه در سطح زمین است مشاهده مى نماییم و به تعبیر دیگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نیست و همانند سطح زمین داراى ناهموارى هاى فراوان و حتّى در بسیارى از موارد به صورت کوه روى هم انباشته شده است(6).(7)
پینوشتها:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 ه. ش، چاپ سى و دوم، ج 14، ص 505؛ فرهنگ نامه- دایرة المعارف فارسى، نوشته حسن عمید- ماده تگرگ.
(2). پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ه. ش، چاپ نهم، ج 8، ص 197.
(3). باد و باران در قرآن، بازرگان، مهدی، انتشارات دارالفکر، 1344 ش، ص 140 و 141.
(4). تفسیر نمونه، همان، ج 14، ص 505.
(5). فی ظلال القرآن، سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی، دارالشروق، بیروت، 1412 ق، چاپ هفدهم، ج 4، ص 2522.
(6). پیام قرآن، همان، ج 8، ص 196.
(7). مفسران براى جمله «وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ» نیز دو تفسیر قائل شده اند که از نحوه ترکیبب آیه سرچشمه مى گیرد، گاه گفته شده که جار و مجرور در« من بردٍ» متعلق به« یُنزّلُ» است و در حکم مفعولل است یعنى «خداوند دانه هاى تگرگ را از کوههایى که در آسمان است نازل مى کند»- در اینجا کوهها به صورت مطلق ذکر شده- و گاه گفته اند که این جار و مجرور متعلق به فعل محذوف است و توصیف براى« جبال» محسوب مى شود، بنابراین معناى آیه چنین مى شود: «خداوند از کوههاى یخ که در آسمان است تگرگها فرو مى فرستد»- طبق این تفسیر مفعول «ینزّل» محذوف است و از کلام فهمیده مى شود- و در هر دو تفسیر، اعجاز علمى قران طبق شرحى که در بالا دادیم روشن است، چرا که در یکى سخن از کوههاى یخ، و در دیگرى سخن از کوههاى ابر است، که هر دو در آن زمان ناشناخته بوده است. ر.ک: پیام قرآن، همان، ج 8، ص 198 (پاورقی).
منبع: آیین رحمت