خطاب امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به یاران باوفایشان
پرسش :
آیا امام حسین(علیه السلام) در شب عاشورا خطاب به یاران خاص خود از جمله حضرت عباس فرمودند:”بیعت خود را از شما برداشتم ، شما هم اگر می خواهید بروید؟
پاسخ :
بر طبق منابع معتبر، حسین بن على (ع) در طول راه از مدینه تا کربلا در مواقع مختلف، شهادت خویش را اعلان نموده بود و به یاران خود اجازه مرخصى داده و بیعت را از آنان برداشته بود،تا مبادا کسی از روی اکراه و حیا در رکاب او بماند. در شب عاشورا و براى آخرین بار این موضوع را با صراحت مطرح نموده و طی سخنانی خطاب به همه یاران خود از جمله یاران خاص و نزدیک به خود فرمودند:
”… من بیعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه مى دهم که از این سیاهى شب استفاده کرده و هریک از شما دست یکى از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوى آبادى و شهر خویش حرکت کند و جان خود را از مرگ نجات بخشد؛ زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست بیابند با دیگران کارى نخواهند داشت ، خداوند به همه شما جزاى خیر و پاداش نیک عنایت کند…”
بعد از سخنان امام (ع)، حضرت ابوالفضل العباس(ع) اولین نفری بود که بار دیگر وفاداری خود را تکرار کرد.! بنا براین باید گفت امام حسین (ع) این سخنان را خطاب به نزدیک ترین یاران خود حتی عباس (ع) ایراد کرده اند.
در منابع معتبری که صحبت ها و کلمات امام حسین (ع) را در مسیر حرکت به سوی کربلا نقل کرده اند آمده است:
حسین بن على (ع) که در طول راه از مدینه تا کربلا و در مواقع مختلف ، شهادت خویش را اعلان نموده بود و به یاران خود اجازه مرخصى داده و بیعت را از آنان برداشته بود، در شب عاشورا و براى آخرین بار نیز این موضوع را با صراحت مطرح نموده و در ضمن سخنانی فرمود:”… ، تاریکی شب شما را فرا گرفته است از آن استفاده کنید و هریک از شما دست یکى از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوى آبادى و شهر خویش حرکت کند تا خداوند فرجی بنماید، زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست بیابند با دیگران کارى نخواهند داشت ، خداوند به همه شما جزاى خیر و پاداش نیک عنایت کند[۱]“…
و این پیشنهاد در واقع آخرین آزمایش از سوى حسین بن على (ع) بود و هدف امام از این کار، آزادی کامل یاران و همراهان بود تا مبادا کسی از روی اکراه و حیا در رکاب او بماند. نتیجه این آزمایش ثابت قدمی بیشتر یاران و عکس العمل زیبای آنان بود که هریک با بیان خاص وفادارى خود را نسبت به آن حضرت و استقامت و پایدارى خویش را تا آخرین قطره خون اعلان داشتند و بدین گونه از این آزمایش روسفید و سرافراز بیرون آمدند.
اولین کسى که پس از سخنرانى امام (ع) لب به سخن گشود برادرش عباس بن على(ع) بود او چنین گفت :((لا اَرَانااللّه ذلِکَ اَبَداً؛)) خدا چنین روزى را نیاورد که ما تو را رها کنیم و به سوى شهر خود برگردیم )).[۲]
بنا بر این طبق این نقل امام حسین (ع) در شب عاشورا بار دیگر به همه یاران خود فرصت تجدید نظر در انتخاب خود و انتخاب آزادانه دادند و آنان نیز با بصیرت هرچه بیشتر ماندن در کنار امام را با تمام خطرات و ضررهای دنیایی آن بر رفتن و تنها گذاشتن امام ترجیح دادند و بار دیگر از بوته سخت آزمایش سر بلند بیرون آمدند.! از این که مطابق این نقل حضرت ابوالفضل العباس(ع) اولین نفری بود که بعد از سخنان امام وفاداری خود را تکرار و بیعت خود را تجدید کرد می توان استفاده کرد که امام حسین (ع) این سخنان را خطاب به نزدیک ترین یاران خود حتی عباس (ع) ایراد کرده اند و آنان وفاداری مجدد خود را با شجاعت تمام اعلام داشتند.
پینوشتها:
[۱]. الطبری أبو جعفر محمد بن جریر (م ۳۱۰)، تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۱۹:” قال: هذا اللیل قد غشیکم، فاتخذوه جملا، ثم لیأخذ کل رجل منکم بید رجل من اهل بیتى، تفرقوا فی سوادکم و مدائنکم حتى یفرج الله، فان القوم انما یطلبونی، و لو قد أصابونی لهوا عن طلب غیرى، فقال له اخوته و ابناؤه و بنو أخیه و ابنا عبد الله بن جعفر: لم نفعل لنبقى بعدک، لا أرانا الله ذلک ابدا، بداهم بهذا القول العباس بن على ثم انهم تکلموا بهذا و نحوه، “. تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، بیروت، دار التراث، ط الثانیه، ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛ عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الأثیر (م ۶۳۰)، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۵۷، بیروت، دار صادر – دار بیروت، ۱۳۸۵/۱۹۶۵؛ الرازى ابو على مسکویه (م ۴۲۱) تجارب الأمم، ج ۲، ص ۷۵ تحقیق ابو القاسم امامى، تهران، سروش، ط الثانیه، ۱۳۷۹ش. أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد ابن الجوزى (م ۵۹۷)، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، ج۵،ص:۳۳۷، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ط الأولى، ۱۴۱۲/۱۹۹۲….
[۲]. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۱۹؛ تجاربالأمم، ج ۲، ص ۷۵؛ الکامل، ج۴، ص ۵۸؛ المنتظم، ج ۵، ص ۳۳۸؛ عبد الرحمن بن محمد بن خلدون (م ۸۰۸) دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، ج۳،ص:۳۰، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ط الثانیه، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
منبع: اسلام کوئست
بر طبق منابع معتبر، حسین بن على (ع) در طول راه از مدینه تا کربلا در مواقع مختلف، شهادت خویش را اعلان نموده بود و به یاران خود اجازه مرخصى داده و بیعت را از آنان برداشته بود،تا مبادا کسی از روی اکراه و حیا در رکاب او بماند. در شب عاشورا و براى آخرین بار این موضوع را با صراحت مطرح نموده و طی سخنانی خطاب به همه یاران خود از جمله یاران خاص و نزدیک به خود فرمودند:
”… من بیعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه مى دهم که از این سیاهى شب استفاده کرده و هریک از شما دست یکى از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوى آبادى و شهر خویش حرکت کند و جان خود را از مرگ نجات بخشد؛ زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست بیابند با دیگران کارى نخواهند داشت ، خداوند به همه شما جزاى خیر و پاداش نیک عنایت کند…”
بعد از سخنان امام (ع)، حضرت ابوالفضل العباس(ع) اولین نفری بود که بار دیگر وفاداری خود را تکرار کرد.! بنا براین باید گفت امام حسین (ع) این سخنان را خطاب به نزدیک ترین یاران خود حتی عباس (ع) ایراد کرده اند.
در منابع معتبری که صحبت ها و کلمات امام حسین (ع) را در مسیر حرکت به سوی کربلا نقل کرده اند آمده است:
حسین بن على (ع) که در طول راه از مدینه تا کربلا و در مواقع مختلف ، شهادت خویش را اعلان نموده بود و به یاران خود اجازه مرخصى داده و بیعت را از آنان برداشته بود، در شب عاشورا و براى آخرین بار نیز این موضوع را با صراحت مطرح نموده و در ضمن سخنانی فرمود:”… ، تاریکی شب شما را فرا گرفته است از آن استفاده کنید و هریک از شما دست یکى از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوى آبادى و شهر خویش حرکت کند تا خداوند فرجی بنماید، زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست بیابند با دیگران کارى نخواهند داشت ، خداوند به همه شما جزاى خیر و پاداش نیک عنایت کند[۱]“…
و این پیشنهاد در واقع آخرین آزمایش از سوى حسین بن على (ع) بود و هدف امام از این کار، آزادی کامل یاران و همراهان بود تا مبادا کسی از روی اکراه و حیا در رکاب او بماند. نتیجه این آزمایش ثابت قدمی بیشتر یاران و عکس العمل زیبای آنان بود که هریک با بیان خاص وفادارى خود را نسبت به آن حضرت و استقامت و پایدارى خویش را تا آخرین قطره خون اعلان داشتند و بدین گونه از این آزمایش روسفید و سرافراز بیرون آمدند.
اولین کسى که پس از سخنرانى امام (ع) لب به سخن گشود برادرش عباس بن على(ع) بود او چنین گفت :((لا اَرَانااللّه ذلِکَ اَبَداً؛)) خدا چنین روزى را نیاورد که ما تو را رها کنیم و به سوى شهر خود برگردیم )).[۲]
بنا بر این طبق این نقل امام حسین (ع) در شب عاشورا بار دیگر به همه یاران خود فرصت تجدید نظر در انتخاب خود و انتخاب آزادانه دادند و آنان نیز با بصیرت هرچه بیشتر ماندن در کنار امام را با تمام خطرات و ضررهای دنیایی آن بر رفتن و تنها گذاشتن امام ترجیح دادند و بار دیگر از بوته سخت آزمایش سر بلند بیرون آمدند.! از این که مطابق این نقل حضرت ابوالفضل العباس(ع) اولین نفری بود که بعد از سخنان امام وفاداری خود را تکرار و بیعت خود را تجدید کرد می توان استفاده کرد که امام حسین (ع) این سخنان را خطاب به نزدیک ترین یاران خود حتی عباس (ع) ایراد کرده اند و آنان وفاداری مجدد خود را با شجاعت تمام اعلام داشتند.
پینوشتها:
[۱]. الطبری أبو جعفر محمد بن جریر (م ۳۱۰)، تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۱۹:” قال: هذا اللیل قد غشیکم، فاتخذوه جملا، ثم لیأخذ کل رجل منکم بید رجل من اهل بیتى، تفرقوا فی سوادکم و مدائنکم حتى یفرج الله، فان القوم انما یطلبونی، و لو قد أصابونی لهوا عن طلب غیرى، فقال له اخوته و ابناؤه و بنو أخیه و ابنا عبد الله بن جعفر: لم نفعل لنبقى بعدک، لا أرانا الله ذلک ابدا، بداهم بهذا القول العباس بن على ثم انهم تکلموا بهذا و نحوه، “. تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، بیروت، دار التراث، ط الثانیه، ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛ عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الأثیر (م ۶۳۰)، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۵۷، بیروت، دار صادر – دار بیروت، ۱۳۸۵/۱۹۶۵؛ الرازى ابو على مسکویه (م ۴۲۱) تجارب الأمم، ج ۲، ص ۷۵ تحقیق ابو القاسم امامى، تهران، سروش، ط الثانیه، ۱۳۷۹ش. أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد ابن الجوزى (م ۵۹۷)، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، ج۵،ص:۳۳۷، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ط الأولى، ۱۴۱۲/۱۹۹۲….
[۲]. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۱۹؛ تجاربالأمم، ج ۲، ص ۷۵؛ الکامل، ج۴، ص ۵۸؛ المنتظم، ج ۵، ص ۳۳۸؛ عبد الرحمن بن محمد بن خلدون (م ۸۰۸) دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، ج۳،ص:۳۰، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ط الثانیه، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
منبع: اسلام کوئست