چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اگر مثلا ً با گذشت زمان، ‏توانايي رهبر تنزّل يابد يا توانايي فقيه ديگري بالاتر رود؛ آيا در چنين شرايطي دائمي بودن ‏رهبري، سبب ضعف رهبري نظام نمي‌شود؟‎ ‎


پاسخ :
يكي از تفاوت‌هاي ولايت فقيه با وكالت فقيه آن است كه وكالت، زمامش به دست موكّل (وكيل‌‌كننده) ‏است كه به چه مقدار باشد و هر زمان كه خواست، وكيلش را عزل كند؛ حتي در شرايطي كه وكيل، ‏شايستگي لازم را داشته باشد. امّا ولايت اين گونه نيست؛ بلكه سمتي است كه از سوي شارع مقدّس ‏تعيين شده و مانند مرجعيّت فقيه است كه شرعاً زماندار نيست. البتّه زماندار نبود ولايت فقيه، در صورتي ‏است كه شرايط و صلاحيت رهبري نيز وجود داشته باشد و از اين جهت، مانند حكومت‌هاي سلطنتي نيست ‏كه شاه، در هر زمان شاه باشد، خوب يا بد، توانا يا ناتوان. اگر از نظر طبيعي، مانعي مانند مريضي صعب العلاجِ ‏ديرپا براي رهبر فعلي ايجاد شود، خبرگان، رهبر جديد را شناسائي و او را براي تولّي و پذيرش امّت اسلامي ‏معرفي مي‌كنند و اگر بيماري رهبر كنوني، موقت باشد يعني تقريباً نظر همه پزشكان اين باشد كه پس از ‏مدت موقت، ولي قابل اعتناء، درمان مي‌شود، باز در چنين شرايطي خبرگان مردم، رهبري را به دست شوراي ‏سه نفره كه در قانون اساسي، در اصل يكصد و يازدهم مشخص شده مي‌دهند؛ زيرا كشور اسلامي را ‏نمي‌توان بدون رهبر رها كرد.‏‎ ‎مسأله پايين آمدن درجه كمال رهبري يا بالا رفتن درجه كمال برخي از فقيهان ديگر نيز تحت نظارت مستمر ‏خبرگان است و در اين شرايط، فقيه برترِ جديد، اگر به مزاياي جدّي رهبري دست يافت كه در قانون اساسي ‏مثلا ً به آن اشاره شد، چنين فقيهي، جايگزين رهبر سابق خواهد شد. بنابراين، بدون زماندار شدن رهبري نيز ‏اين مصالح رعايت شده و مي‌شود و چون اصل زمانمند بودن رهبري، در اسلام صبغه شرعي نداشت، در ‏قانون اساسي نيامد.‏‎ ‎‏‏‏

‏مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولايت فقيه، ص 408 ـ 409)‏


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.