چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا شنيدن صداى بانوان براى مردان جائز است، يا خير؟


پاسخ :
بايد به دو نكته عنايت بشود، نكته اول آن كه آيا شنيدن صداى زن جايز است يا نه؟ و دوم اين كه آيا براى ‏زن جايز است صداى خود را به ديگران بشنواند يا نه؟ پس يک بحث مربوط به سماع است و بحث ديگر مربوط ‏به اسماع. در اين دو مطلب يك جهت مشتركى وجود دارد كه در آن جهت مشترك هر دو ممنوعند و يک جهت ‏مختص دارد كه در آن جهت مختص هر دو مجازند و در واقع بحث سه صورت دارد:‏
‎صورت اول اين كه: اگر مرد بخواهد صداى زن را به قصد تلذذ و ريبه گوش بدهد معصيت كرده است ولكن ‏زن چون با اين قصد حرف نمى‏زند و براى انجام كار عادى صحبت مى‌‏كند لذا اسماع براى او حرمتى ندارد. پس ‏آنچه حرام است سماع با ريبه يا تلذّذ است، و اسماع حرام نيست، مگر اين كه زن بفهمد كه مردى دارد به ‏قصد تلذّذ، حرف او را گوش مى‏دهد كه اينجا از باب تعاون بر اثم زن بايد پرهيز كند.‏
‎صورت دوم اين است كه اگر زن بخواهد به قصد تهييج و تحريك نامحرم حرف بزند، اسماعش حرام است ‏و اگر مرد با اين قصد گوش بدهد، آن هم مبتلا به حرمت مى‌‏شود‎.‎
‎صورت سوم آن است كه زن به طور عادى سخن مى‏‌گويد، و قصدش تهييج و تحريك نيست و مرد هم به ‏طور عادى گوش مى‏‌دهد و قصدش تلذذ و ريبه نيست در اين جا هم سماع جايز است و هم اسماع ممنوع ‏نيست.‏
‎عده‏‌اى براى حرمت اسماع گفته‌‏اند اگر چنانچه زن، بخواهد به قصد تهييج و تحريک، صوتش را به سمع ‏نامحرم برساند، مرتكب حرام شده است و استدلال كرده‌‏اند به اين آيه كه مى‌‏فرمايد‎:‎
‎«فلا تخضعنّ بالقول فيطمع الّذى فى قلبه مرض»(1).‏
‎اين استدلال داراى دو اشكال است كه يكى وارد است و ديگرى وارد نيست‎.‎
‎اما اشكالى كه وارد نيست اين است كه گفته‌‏اند صدر اين آيه مخصوص به زنان پيامبر(صلى الله عليه ‏وآله) است، و در صدر آيه دارد‎:‎
‎«يا نساء النّبى لستنّ كأحد من النّساء ان‏‎ ‎اتّقيتنّ فلا تخضعن بالقول فيطمع الّذى فى قلبه مرض‎ «‎
‎‎يعنى، اى همسران پيامبر، شما با زنهاى ديگر فرق داريد و مانند يك زن متعارف نيستيد و بعد مى‌‏فرمايد: ‏‏«فلا تخضعن بالقول» كه از صدر آيه معلوم مى‌‏شود اين حكم جزو مختصات زنان پيامبر (عليه آلاف التحية ‏و الثناء) است. وارد نبودن اشكال براى آن است كه اين خطاب براى تأكيد مسأله است وگرنه حكم، مخصوص ‏زنان پيامبر نيست و شامل همه زنها مى‌‏شود‎.‎
‎اما اشكالى كه وارد است اين است كه نهى دلالت بر حرمت دارد «فلا تخضعن بالقول فيطمع الّذى فى ‏قلبه مرض» يعنى وقتى مى‌‏خواهيد سخن‎ ‎بگوييد، صدا را رقيق و نازک نكنيد، مهيجانه حرف نزنيد، و محرّكانه ‏سخن نگوييد. در يك جا مى‌‏فرمايد‎:‎
‎«وقلن قولاً معروفاً»(2).‏ ‎
يعنى حرف خوب بزنيد و در جاى ديگر مى‌‏گويد «فلا تخضعن بالقول» يعنى سخن را خوب ادا كنيد كه نه ‏محتواى حرفتان محرك باشد و نه كيفيت اداى سخنتان مهيج باشد‏‎.‎
‎شكى نيست كه اگر اسماع يعنى رساندن صوت به گوش مرد به قصد تهييج و تحريک باشد، حرام است ‏و فتوا نيز بر همين است وليكن اين مسأله خارج از محل بحث است، زيرا بحث در اين نيست كه زنى بخواند، ‏يا زنى صداى خود را به قصد تهييج و تحريک به سمع مردم برساند، بلكه بحث در آن است كه زنى بخواهد ‏درس بگويد، يا بخواهد موعظه كند.‏
‎بعضى از فقها مثل مرحوم شهيد اول (رضوان اللَّه تعالى عليه) در اين زمينه سخنى حادّ دارند ايشان در ‏متن لمعه - باب نكاح - مى‌‏فرمايد‎:‎
‎«وكذا يحرم على المرأة أن تنظر الى الأجنبى أو تسمع صوته الّا لضرورة - كالمعاملة والطبّ»(3).‏
‎يعنى همان گونه كه زن نمى‌‏تواند، مرد را نگاه كند، نمى‌‏تواند حرف مرد را هم بشنود مگر براى ضرورت، ‏كه سماع صوت مرد براى زن حرام است. اين جزو تندروي‌هاى بعضى از عبارات است‎.‎
‎لذا بعضى از بزرگان فقه ما احتمال داده‌‏اند كه اين نسخه لمعه غلط باشد و فرموده: «والمظنون انّ ‏نسخة اللّمعة غلط» وگرنه بعيد است از فقيهى چون شهيد اول، چنين فتوايى صادر شود كه بگويد: زن حق ‏ندارد صداى مرد را بشنود مگر براى ضرورت، كه فقط براى درس و بحث و داد و ستد و طب و مانند آن باشد، ‏وگرنه به طور عادى - اگر براى ضرورت و هدف عقلايى نباشد - زن نتواند صداى مرد را بشنود. اين فتوا از ‏شهيد اول مسموع و مقبول نيست.‏

پی نوشتها:
‏(1) سوره احزاب، آيه 32.‏
‏(2) همان.‏
‏(3) شرح لمعه، ج5، ص99، طبع كلانتر‎.‎

‏منبع: آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 434 ـ 436.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.