پرسش :
چرا غربيها تبليغاتشان بر ضد دين اوج گرفته است؟
پاسخ :
پاسخ سؤال فوق را بايد در ريشههاي خصومت غرب با دين و اوضاع سياسي جهان جستجو كرد. تبليغات غرب بر ضد دين ناشي از اختلافات عقيدتي و فرهنگي از يكسو، و روحيه استعماري آنها از سوي ديگر است.
غرب پس از رنسانس به اشتباه سعادت انسان را در نفي دين از زندگي اجتماعي و عدم حاكميت قوانين الهي دانست. اين طرز تفكر در طي چندين دهه تمام جريانهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فكري در غرب را تحت تأثير خود قرار داد و روحية تضاد با دين در غرب ايجاد شد. تبليغات ضد ديني در غرب ناشي از همين طرز تفكر ميباشد.امّا اينكه در سالهاي اخير اوج گرفته است، مربوط به اوضاع سياسي و تغيير و تحولات منطقهاي است. عمدهترين عوامل تشديد تبليغات غرب عليه دين عبارتند از:
1. تشكيل حكومت ديني (اسلامي) در ايران
با شكل گيري حكومت ديني در ايران، غرب به شدت احساس خطر نموده و پيوسته در صدد براندازي آن برآمده است. به همين دليل يكي از مسئولان بلند پاية آمريكا اعلام كرد كه انقلاب اسلامي خطرناكترين دشمن مشترك ما در سراسر تاريخ آن است».[1]
يكي ديگر از آنان ميگويد: «اسلام خميني و بنيادگرايي اسلامي براي ما خطرناكتر از شوروي است».[2]
بنابراين يكي از دلايل تبليغات غرب عليه دين و از جمله جمهوري اسلامي ايران، موفقيت جمهوري اسلامي ايران در به وجود آوردن جامعه منطبق بر فطرت اصيل انساني كه در آن با قوانين الهي زمينه سعادت دنيا وآخرت تضمين گردد و معنويت و ماديت در رابطهاي متعادل با يكديگر قرار گيرند، ميباشد.
سياستمداران غربي مكرراً اعلام كردهاند كه بقا و موفقيت جمهوري اسلامي ايران بزرگترين چالش فرهنگي براي كشورهاي غربي است. نيويورك تايمز در اين زمينه نوشت: ايران با آيت الله خميني مسيحوار فرياد رهايي از يوغ استعمار خارجي را سر داده و داعية تشكيل يك حكومت گسترده مبتني بر اصول اسلامي را دارد. اين مسأله غرب را در عرصههاي ايدئولوژيك و سياسي با بحران مواجه خواهد ساخت».[3] در سالها اخير وحشت و نگراني غرب از جمهوري اسلامي ايران بيشتر شده و چون نظام سياسي ايران يك نظام و حكومت ديني است، تبليغات آنان بر ضد دين اوج گرفته است.
2. گرايشهاي استعماري غرب
در كشورهاي غربي اين گرايش در مردم ايجاد شده است كه دين عامل سعادت و خوشبختي انسان است، زيرا قوانين و دستورات آن مبتني بر عدالت اجتماعي و نفي سلطه و استعمار ديگران است. اين موج رو به گسترش خطري است كه به شدت دنياي غرب را تهديد نموده است، لذا به تبليغات ضد ديني پرداختهاند.
اين دو موضوع، مهمترين عوامل تشديد تبليغات غرب بر عليه دين محسوب ميشود.
با توجه به اينكه تبليغات غربيها بر ضد دين اوج گرفته است، وظايف دينداران و مسئولان جامعه نيز بيشتر شده و شرايط كنوني اقتضاء دارد كه همه مسلمانان نسبت به توطئههاي استكبار جهاني هشيار باشند و از دين و مذهب و حقوق انساني خويش دفاع كنند. در خصوص جامعه خود ما نيز اگر در نظر بگيريم ميبينيم كه تبليغات دشمن و فعاليتهاي آشكار و پنهان آنان در برابر نظام جمهوري اسلامي ايران افزايش يافته است. در اين شرايط وظيفه تمام دينداران و كساني كه خود را مدافع اسلام و نظام اسلامي ميدانند، اين است كه با هوشياري هر چه تمام، در برابر توطئهها و تبليغات سوء دشمن بايستند. بهترين راهكار در شرايط كنوني اين است كه وحدت ملي خويش را حفظ نموده و در جهت تعميق باورهاي ديني خود و ساير افراد جامعه به خصوص جوانان و نوجوانان بگوييم و نيز با هوشياري و درايت تمام چهرة واقعي دشمن را معرفي نموده و توطئههاي استكباري آنان را افشا كنيم. مقام معظم رهبري در زمينة دفاع از ارزشهاي انقلاب و بيداري مسئولين در برابر دشمن ميفرمايد: راه پيروزي بر دشمنان اين است كه رضاي خداوند را در نظر گرفته و در جهت تحقق اهداف انقلاب همواره ارتباط خود را با خدا حفظ كنيم. كليه افراد و آحاد ملت و مسئولين بايد با تمام وجود از جمهوري اسلامي ايران كه ارزندهترين ميراث امام عزيز ماست، حراست و حمايت كنند، در مقابل دشمنان هوشيار باشند و بدانند كه خدا با آنهاست».[4]
در پايان اميدوارم با شناخت اوضاع و شرايط سياسي جهان و به خصوص شناخت توطئههاي دشمنان بر عليه اسلام و نظام جمهوري اسلامي، بتوانيم مسئوليت خطير خويش را درك نموده با هوشياري و بيداري تمام در برابر تبليغات دشمن بايستيم.
منابع براي مطالعه بيشتر:
1. سيد احمد راهنمايي، غرب شناسي، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، چ اوّل، 1379.
2. جهان بخش ثواقب، نگرش تاريخي بر رويارويي غرب با اسلام، دفتر تبليغات اسلامي، چ اوّل،1379.
3. ادوارد شرلي، دشمنت را بشناس، ترجمه مهدي جدي نيا، نشر آينه، 1380.
[1] . جورج شواتز، به نقل از حسن واعظي، ايران و آمريكا، سروش، 1379، چ اول،ص 315.
[2] . نيكسون، به نقل از همان.
[3] . حسن واعظي، همان، ص 316.
[4] . مقام معظم رهبري، فرهنگ و تهاجم فرهنگي، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، چ چهارم، 1375، ص 184.
( اندیشه قم )
پاسخ سؤال فوق را بايد در ريشههاي خصومت غرب با دين و اوضاع سياسي جهان جستجو كرد. تبليغات غرب بر ضد دين ناشي از اختلافات عقيدتي و فرهنگي از يكسو، و روحيه استعماري آنها از سوي ديگر است.
غرب پس از رنسانس به اشتباه سعادت انسان را در نفي دين از زندگي اجتماعي و عدم حاكميت قوانين الهي دانست. اين طرز تفكر در طي چندين دهه تمام جريانهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فكري در غرب را تحت تأثير خود قرار داد و روحية تضاد با دين در غرب ايجاد شد. تبليغات ضد ديني در غرب ناشي از همين طرز تفكر ميباشد.امّا اينكه در سالهاي اخير اوج گرفته است، مربوط به اوضاع سياسي و تغيير و تحولات منطقهاي است. عمدهترين عوامل تشديد تبليغات غرب عليه دين عبارتند از:
1. تشكيل حكومت ديني (اسلامي) در ايران
با شكل گيري حكومت ديني در ايران، غرب به شدت احساس خطر نموده و پيوسته در صدد براندازي آن برآمده است. به همين دليل يكي از مسئولان بلند پاية آمريكا اعلام كرد كه انقلاب اسلامي خطرناكترين دشمن مشترك ما در سراسر تاريخ آن است».[1]
يكي ديگر از آنان ميگويد: «اسلام خميني و بنيادگرايي اسلامي براي ما خطرناكتر از شوروي است».[2]
بنابراين يكي از دلايل تبليغات غرب عليه دين و از جمله جمهوري اسلامي ايران، موفقيت جمهوري اسلامي ايران در به وجود آوردن جامعه منطبق بر فطرت اصيل انساني كه در آن با قوانين الهي زمينه سعادت دنيا وآخرت تضمين گردد و معنويت و ماديت در رابطهاي متعادل با يكديگر قرار گيرند، ميباشد.
سياستمداران غربي مكرراً اعلام كردهاند كه بقا و موفقيت جمهوري اسلامي ايران بزرگترين چالش فرهنگي براي كشورهاي غربي است. نيويورك تايمز در اين زمينه نوشت: ايران با آيت الله خميني مسيحوار فرياد رهايي از يوغ استعمار خارجي را سر داده و داعية تشكيل يك حكومت گسترده مبتني بر اصول اسلامي را دارد. اين مسأله غرب را در عرصههاي ايدئولوژيك و سياسي با بحران مواجه خواهد ساخت».[3] در سالها اخير وحشت و نگراني غرب از جمهوري اسلامي ايران بيشتر شده و چون نظام سياسي ايران يك نظام و حكومت ديني است، تبليغات آنان بر ضد دين اوج گرفته است.
2. گرايشهاي استعماري غرب
در كشورهاي غربي اين گرايش در مردم ايجاد شده است كه دين عامل سعادت و خوشبختي انسان است، زيرا قوانين و دستورات آن مبتني بر عدالت اجتماعي و نفي سلطه و استعمار ديگران است. اين موج رو به گسترش خطري است كه به شدت دنياي غرب را تهديد نموده است، لذا به تبليغات ضد ديني پرداختهاند.
اين دو موضوع، مهمترين عوامل تشديد تبليغات غرب بر عليه دين محسوب ميشود.
با توجه به اينكه تبليغات غربيها بر ضد دين اوج گرفته است، وظايف دينداران و مسئولان جامعه نيز بيشتر شده و شرايط كنوني اقتضاء دارد كه همه مسلمانان نسبت به توطئههاي استكبار جهاني هشيار باشند و از دين و مذهب و حقوق انساني خويش دفاع كنند. در خصوص جامعه خود ما نيز اگر در نظر بگيريم ميبينيم كه تبليغات دشمن و فعاليتهاي آشكار و پنهان آنان در برابر نظام جمهوري اسلامي ايران افزايش يافته است. در اين شرايط وظيفه تمام دينداران و كساني كه خود را مدافع اسلام و نظام اسلامي ميدانند، اين است كه با هوشياري هر چه تمام، در برابر توطئهها و تبليغات سوء دشمن بايستند. بهترين راهكار در شرايط كنوني اين است كه وحدت ملي خويش را حفظ نموده و در جهت تعميق باورهاي ديني خود و ساير افراد جامعه به خصوص جوانان و نوجوانان بگوييم و نيز با هوشياري و درايت تمام چهرة واقعي دشمن را معرفي نموده و توطئههاي استكباري آنان را افشا كنيم. مقام معظم رهبري در زمينة دفاع از ارزشهاي انقلاب و بيداري مسئولين در برابر دشمن ميفرمايد: راه پيروزي بر دشمنان اين است كه رضاي خداوند را در نظر گرفته و در جهت تحقق اهداف انقلاب همواره ارتباط خود را با خدا حفظ كنيم. كليه افراد و آحاد ملت و مسئولين بايد با تمام وجود از جمهوري اسلامي ايران كه ارزندهترين ميراث امام عزيز ماست، حراست و حمايت كنند، در مقابل دشمنان هوشيار باشند و بدانند كه خدا با آنهاست».[4]
در پايان اميدوارم با شناخت اوضاع و شرايط سياسي جهان و به خصوص شناخت توطئههاي دشمنان بر عليه اسلام و نظام جمهوري اسلامي، بتوانيم مسئوليت خطير خويش را درك نموده با هوشياري و بيداري تمام در برابر تبليغات دشمن بايستيم.
منابع براي مطالعه بيشتر:
1. سيد احمد راهنمايي، غرب شناسي، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، چ اوّل، 1379.
2. جهان بخش ثواقب، نگرش تاريخي بر رويارويي غرب با اسلام، دفتر تبليغات اسلامي، چ اوّل،1379.
3. ادوارد شرلي، دشمنت را بشناس، ترجمه مهدي جدي نيا، نشر آينه، 1380.
[1] . جورج شواتز، به نقل از حسن واعظي، ايران و آمريكا، سروش، 1379، چ اول،ص 315.
[2] . نيكسون، به نقل از همان.
[3] . حسن واعظي، همان، ص 316.
[4] . مقام معظم رهبري، فرهنگ و تهاجم فرهنگي، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، چ چهارم، 1375، ص 184.
( اندیشه قم )