پرسش :
حكاياتي از علما ،دانشمندان و... ميشنویم كه آنقدر غرق در فكر در فلان مسأله علمي بوده كه هنگام راه رفتن به ديوار برخورد می کردند، آيا چنين اشتغالات شديد ذهني به علم و هنر ازنظر دين صحيح است يا باعث دوري از خداست؟
پاسخ :
علم اندوزي و هنرآفريني از ويژگيهاي منحصر به فرد انسان است و افراد به وسيله انديشه و تفكر پيوسته ميكوشند به رمز و راز تازهتري در طبيعت پي برده، روح جستجوگر خويش را آرامش ببخشند. دانش غذاي روح انسان است وهنر تجسم فرهنگ و تبلور خلاقيت وي كه از آغاز تاكنون پا به پاي هم به پيش رفته و امروزه شاخ و برگهاي بسياري را در اين دو عرصه شاهد هستيم.
امروزه علم و هنر توجه انسان را آن چنان به خود جلب نموده است كه گاه حتي اثرات منفي بر جاي گذاشته و نقش محوري به خود گرفته است. چه بسا افرادي كه غرق در مسايل علمي و هنري شده، شب و روز به كندوكاو در زمينة مسايل موردنظر مي پردازند بعيد نيست كه اتفاقات ناگواري هم برايشان رخ دهد مانند جرياني كه در سؤال بدان اشاره شده است.
اما آنچه جاي دقت دارد اين است كه به طور كلي نميتوان گفت علم و هنر با همة مصاديق آن از نظر ديني پذيرفته است چنانچه نميتوان گفت، دين نظر بدبينانهاي نسبت به هنر و علم دارد. اساساً علم به معناي جديد آن ونيز هنر اصطلاحاتي هستند كه پا به پاي زمان بار معنايي خاصي به خود گرفته است لذا ميتوان نظير ديني را به طور قطع و صريح در اين دو مقوله يافت.
در واقع از دين چنين انتظاري نيست كه درباره موضوعات و مفاهيم پويا حكم قالبي يكساني صادر كند بلكه از سوي دين در مورد ارزشيابي علم و هنر نيز مانند ديگر موارد، ملاكهايي كلي معرفي شده است كه هرگاه خواسته باشيم نظر دين را در اين خصوص جويا شويم و بدانيم كه آيا اشتغال به علم و هنر از نظر ديني و شريعت صحيح است يا خير، بايد مصاديق مورد نظر را با ملاكها و اهداف كلي كه در آيات و روايات معرفي شده است، محك زد.
يكي از ملاكهايي كه در اين معرفي شده است و ميتوان به وسيله آن نظر ديني در مورد علم هنر و موسيقي را دريافت اين است كه آيا وسيله تقرب به خداوند و در راستاي كمال و سعادت انسان است،يا خير.
اشتغال به علم و هنر تا زماني كه مانع تقرب انسان به خدا نباشد و با دستورات و احكام الهي تنافي نداشته باشد، مورد تأييد دين است و اگر مي بينم در آيات و روايات علم و عالمان مورد ستايش قرار گرفتهاند، «قل هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون[1] و يا در سخنان امير سخن مولي علي آمده است « رأس الفضايل العلم،غاية الفضايل العلم»[2] يعني علم هم سرآمد ارزشها و هم پايان آن است. «علم » در فرهنگ ديني، گسترة معنايي خاصي را شامل ميشود كه در راستاي دانش خداشناسي و اعتقادات و احكام الهي باشد، البته ساير علوم نيز در صورتي كه با هدف الهي مورد تعليم و تعلم قرار گيرد از نظر ديني ارزشمند خواهد بود، چرا اينكه رسول خدا تعلم علم را حتي از چين لازم دانستند حال آنكه علومي كه در چين و مانند آن بدست ميآيد علوم ديگري از خداشناسي بوده است.
پس اين امكان وجود دارد كه انسان آنها را در راستاي هدف ديني قرار داده و به عنوان ابزار نيل به سعادت و كمال ازاينها سود جويد . بنابراين علم و هنر در صورتي كه از نظر چارچوب، هدف و محتوا با اصول و ارزشهاي ديني تعارض نداشته باشند، ولو علوم تجربي و ... باشند، مورد قبول دين بوده و اشتغال به آن مانعي ندارد البته نه به صورت افراطي كه انسان شب و روز غرق در آن شود و از ديگر وظايف فردي و اجتماعي خويش باز ماند.
شواهد تجربي نيز نشان داده است كه دانشمندان كه با رويكرد ديني وارد حوزههاي جديد علمي شدهاند، ديد و نگرش واقع بينانهتري نسبت به جهان و آفريدگار آن داشته و توانستهاند با يقين تجربي به حقانيت ديني اعتراف نمايند. اما در غير اين صورت يعني اگر علم و هنر با معيارهاي ديني همخواني نداشته و در مسير رشد معنوي انسان قرار نگيرد و حتي سد راه تكامل انسان واقع شود، نه تنها اشتغال شديد ذهني بلكه حتي اندكترين تعلق خاطر بدانها نيزمورد نكوهش ديني است و مصداق اين آيه مباركه ميشود كه: و من الناس من يشتري لهوالحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم[3] و بعضي از مردم، سخنان بيهوده را خريداري ميكنند تا مردم را از روي ناداني، از راه خدا گمراه سازند و از همين روايت كه برخي دانشها مانند سحر و جادو و يا پارهاي از سرگرميها كه گاه از آن به هنر ياد ميشود چون نفعي به حال انسان ندارد و در مسير سعادت و كمال انسان كمك نميكند، از نظر دين فراگيري و اشتغال به آنها حرام است.
علم، هنر و موسيقي نيز تنها در صورتي كه وسيلة خدمت به ديگران بوده و در راستاي اهداف ارزشمند دين از آنها استفاده شود و يا به عبارت ديگر آن دسته از علوم و هنرهايي كه از سوي دين دربارة آنها نهي و باز داري نشده است، با رعايت حد اعتدال ميتوان بدان اشتغال ورزيد و از آن طريق به پيشرفت صنعت و تكنولوژي بشر، ياري ميرساند، اما فراتر از آن، نميتوان گام برداشت.
در پايان بد نيست به اين واقعيت دردناك اشاره كنم كه در حال حاضر واژههايي مانند علم و هنر كه در گذشته از قداست خاصي برخود دار بوده و بار معنايي مثبتي را به همراه داشتهاند، اينك چه بسا محتواي پوچ و تهي بخود گرفته و در مواردي به كار ميروند كه هيچ توجيه عقلايي نميتوان براي آن يافت و دردناكتر از آن اينكه گاه مسايلي تحت عنوان علم و هنر ذهن هزاران انسان را به خود مشغول داشته و به عنوان شغل دايمي افراد در آمده است كه با علم حقيقي و هنر راستين تفاوت بسيار دارد.
اشتغال به اين گونه امور جز اتلاف وقت و غفلت از ياد خدا نتيجه ديگري در پي نخواهد داشت.
از نظر قرآن كريم اگر علم در محدودهاي اطلاعات دنيوي خلاصه شود، ودر مسير كمال انسان قرار نگيرد، آن علم فاقد ارزش است «فلما جائتهم رسلهم بالبينات فرحوا بما عندهم من العلم»[4] يعني هنگامي كه رسولانشان دلايل روشن براي آنان آوردند، به دانشي كه خود داشتند خوشحال بودند (و غير آن را هيچ ميشمردند). از اين رو در آيه فوق كساني را كه به سخن انبياء توجه نكردند و به جاي اينكه «علم توحيد» فراگيرند خود را به دانشهاي طبيعي سرگرم نموده بودند، مذمت كرده است.
اميد اينكه اين مختصر، توانسته باشد به صورت كلي و در حد توان موضع دين در مورد علم و هنر و اشتغال به آنها را تبيين نموده و راهگشاي شما برادر عزيز در اين خصوص واقع شود. براي اطلاعات بيشتر كتابهايي را كه در پي معرفي ميشود، مطالعه فرمائيد اگر باز هم نقطه ابهامي باقي ماند مجدداً سؤالاتتان را با ما در ميان بگذاريد
.معرفي كتاب:
1ـ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج12، ص 116.
2ـ ناصح، اسدالله، ارزش دانش و دانشمندان در اسلام، ترجمه كتاب العلم از مجسه البيضأ نوشته محسن فيض كاشاني، انتشارات نهضت زنان مسلمان.
3ـ برقعي، سيد ابوالفضل، شعر و موسيقي از نظر عقل و شرع.
4ـ هشترودي، محسن، دانش و هنر، انتشارات دهخدا.
5ـ سيد نعمت الله حسيني، مردان علم در ميدان عمل، دفتر انتشارات اسلامي.
---------------------------------
[1] - زمر / 9.
[2] - غررالحكم .
[3] - لقمان / 6.
[4] - غافر / 83.
( اندیشه قم )
علم اندوزي و هنرآفريني از ويژگيهاي منحصر به فرد انسان است و افراد به وسيله انديشه و تفكر پيوسته ميكوشند به رمز و راز تازهتري در طبيعت پي برده، روح جستجوگر خويش را آرامش ببخشند. دانش غذاي روح انسان است وهنر تجسم فرهنگ و تبلور خلاقيت وي كه از آغاز تاكنون پا به پاي هم به پيش رفته و امروزه شاخ و برگهاي بسياري را در اين دو عرصه شاهد هستيم.
امروزه علم و هنر توجه انسان را آن چنان به خود جلب نموده است كه گاه حتي اثرات منفي بر جاي گذاشته و نقش محوري به خود گرفته است. چه بسا افرادي كه غرق در مسايل علمي و هنري شده، شب و روز به كندوكاو در زمينة مسايل موردنظر مي پردازند بعيد نيست كه اتفاقات ناگواري هم برايشان رخ دهد مانند جرياني كه در سؤال بدان اشاره شده است.
اما آنچه جاي دقت دارد اين است كه به طور كلي نميتوان گفت علم و هنر با همة مصاديق آن از نظر ديني پذيرفته است چنانچه نميتوان گفت، دين نظر بدبينانهاي نسبت به هنر و علم دارد. اساساً علم به معناي جديد آن ونيز هنر اصطلاحاتي هستند كه پا به پاي زمان بار معنايي خاصي به خود گرفته است لذا ميتوان نظير ديني را به طور قطع و صريح در اين دو مقوله يافت.
در واقع از دين چنين انتظاري نيست كه درباره موضوعات و مفاهيم پويا حكم قالبي يكساني صادر كند بلكه از سوي دين در مورد ارزشيابي علم و هنر نيز مانند ديگر موارد، ملاكهايي كلي معرفي شده است كه هرگاه خواسته باشيم نظر دين را در اين خصوص جويا شويم و بدانيم كه آيا اشتغال به علم و هنر از نظر ديني و شريعت صحيح است يا خير، بايد مصاديق مورد نظر را با ملاكها و اهداف كلي كه در آيات و روايات معرفي شده است، محك زد.
يكي از ملاكهايي كه در اين معرفي شده است و ميتوان به وسيله آن نظر ديني در مورد علم هنر و موسيقي را دريافت اين است كه آيا وسيله تقرب به خداوند و در راستاي كمال و سعادت انسان است،يا خير.
اشتغال به علم و هنر تا زماني كه مانع تقرب انسان به خدا نباشد و با دستورات و احكام الهي تنافي نداشته باشد، مورد تأييد دين است و اگر مي بينم در آيات و روايات علم و عالمان مورد ستايش قرار گرفتهاند، «قل هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون[1] و يا در سخنان امير سخن مولي علي آمده است « رأس الفضايل العلم،غاية الفضايل العلم»[2] يعني علم هم سرآمد ارزشها و هم پايان آن است. «علم » در فرهنگ ديني، گسترة معنايي خاصي را شامل ميشود كه در راستاي دانش خداشناسي و اعتقادات و احكام الهي باشد، البته ساير علوم نيز در صورتي كه با هدف الهي مورد تعليم و تعلم قرار گيرد از نظر ديني ارزشمند خواهد بود، چرا اينكه رسول خدا تعلم علم را حتي از چين لازم دانستند حال آنكه علومي كه در چين و مانند آن بدست ميآيد علوم ديگري از خداشناسي بوده است.
پس اين امكان وجود دارد كه انسان آنها را در راستاي هدف ديني قرار داده و به عنوان ابزار نيل به سعادت و كمال ازاينها سود جويد . بنابراين علم و هنر در صورتي كه از نظر چارچوب، هدف و محتوا با اصول و ارزشهاي ديني تعارض نداشته باشند، ولو علوم تجربي و ... باشند، مورد قبول دين بوده و اشتغال به آن مانعي ندارد البته نه به صورت افراطي كه انسان شب و روز غرق در آن شود و از ديگر وظايف فردي و اجتماعي خويش باز ماند.
شواهد تجربي نيز نشان داده است كه دانشمندان كه با رويكرد ديني وارد حوزههاي جديد علمي شدهاند، ديد و نگرش واقع بينانهتري نسبت به جهان و آفريدگار آن داشته و توانستهاند با يقين تجربي به حقانيت ديني اعتراف نمايند. اما در غير اين صورت يعني اگر علم و هنر با معيارهاي ديني همخواني نداشته و در مسير رشد معنوي انسان قرار نگيرد و حتي سد راه تكامل انسان واقع شود، نه تنها اشتغال شديد ذهني بلكه حتي اندكترين تعلق خاطر بدانها نيزمورد نكوهش ديني است و مصداق اين آيه مباركه ميشود كه: و من الناس من يشتري لهوالحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم[3] و بعضي از مردم، سخنان بيهوده را خريداري ميكنند تا مردم را از روي ناداني، از راه خدا گمراه سازند و از همين روايت كه برخي دانشها مانند سحر و جادو و يا پارهاي از سرگرميها كه گاه از آن به هنر ياد ميشود چون نفعي به حال انسان ندارد و در مسير سعادت و كمال انسان كمك نميكند، از نظر دين فراگيري و اشتغال به آنها حرام است.
علم، هنر و موسيقي نيز تنها در صورتي كه وسيلة خدمت به ديگران بوده و در راستاي اهداف ارزشمند دين از آنها استفاده شود و يا به عبارت ديگر آن دسته از علوم و هنرهايي كه از سوي دين دربارة آنها نهي و باز داري نشده است، با رعايت حد اعتدال ميتوان بدان اشتغال ورزيد و از آن طريق به پيشرفت صنعت و تكنولوژي بشر، ياري ميرساند، اما فراتر از آن، نميتوان گام برداشت.
در پايان بد نيست به اين واقعيت دردناك اشاره كنم كه در حال حاضر واژههايي مانند علم و هنر كه در گذشته از قداست خاصي برخود دار بوده و بار معنايي مثبتي را به همراه داشتهاند، اينك چه بسا محتواي پوچ و تهي بخود گرفته و در مواردي به كار ميروند كه هيچ توجيه عقلايي نميتوان براي آن يافت و دردناكتر از آن اينكه گاه مسايلي تحت عنوان علم و هنر ذهن هزاران انسان را به خود مشغول داشته و به عنوان شغل دايمي افراد در آمده است كه با علم حقيقي و هنر راستين تفاوت بسيار دارد.
اشتغال به اين گونه امور جز اتلاف وقت و غفلت از ياد خدا نتيجه ديگري در پي نخواهد داشت.
از نظر قرآن كريم اگر علم در محدودهاي اطلاعات دنيوي خلاصه شود، ودر مسير كمال انسان قرار نگيرد، آن علم فاقد ارزش است «فلما جائتهم رسلهم بالبينات فرحوا بما عندهم من العلم»[4] يعني هنگامي كه رسولانشان دلايل روشن براي آنان آوردند، به دانشي كه خود داشتند خوشحال بودند (و غير آن را هيچ ميشمردند). از اين رو در آيه فوق كساني را كه به سخن انبياء توجه نكردند و به جاي اينكه «علم توحيد» فراگيرند خود را به دانشهاي طبيعي سرگرم نموده بودند، مذمت كرده است.
اميد اينكه اين مختصر، توانسته باشد به صورت كلي و در حد توان موضع دين در مورد علم و هنر و اشتغال به آنها را تبيين نموده و راهگشاي شما برادر عزيز در اين خصوص واقع شود. براي اطلاعات بيشتر كتابهايي را كه در پي معرفي ميشود، مطالعه فرمائيد اگر باز هم نقطه ابهامي باقي ماند مجدداً سؤالاتتان را با ما در ميان بگذاريد
.معرفي كتاب:
1ـ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج12، ص 116.
2ـ ناصح، اسدالله، ارزش دانش و دانشمندان در اسلام، ترجمه كتاب العلم از مجسه البيضأ نوشته محسن فيض كاشاني، انتشارات نهضت زنان مسلمان.
3ـ برقعي، سيد ابوالفضل، شعر و موسيقي از نظر عقل و شرع.
4ـ هشترودي، محسن، دانش و هنر، انتشارات دهخدا.
5ـ سيد نعمت الله حسيني، مردان علم در ميدان عمل، دفتر انتشارات اسلامي.
---------------------------------
[1] - زمر / 9.
[2] - غررالحكم .
[3] - لقمان / 6.
[4] - غافر / 83.
( اندیشه قم )