پرسش :
نقش امام صادق ـ عليه السلام ـ در علوم و تمدن اسلامي را بيان فرماييد.
پاسخ :
مقدمه
آگاهي از معارف ديني و علوم بشري در راستاي هدايت تشريعي، احياء تفکر اسلامي و فرهنگ غني شيعه به منظور اداره امور مسلمين در ابعاد فردي و اجتماعي، لازمه امامت است. حضور علمي امام صادق ـ عليه السلام ـ در عصر خود و بي نقص بودن نظريات ايشان و آشکار نمودن علم خود حاکي از آن است که ساير امامان به اندازه ايشان فرصت و موقعيت مناسب پيدا نکردند تا فرهنگ ناب اسلام را تبيين نمايند. بي شک اقدامات علمي امام در حيات ارزشمندش مرهون وضعيت سياسي، فرهنگي و اجتماعي منحصر به فرد آن عصر و اقدامات امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ در راستاي اعتلاي فرهنگ شيعه و زمينه ساز براي تأسيس دانشگاه بزرگ جعفري مي باشد.
در زمان حيات امام ششم فشار و اختناق نسبت به شيعيان به دليل درگيري بر سر قدرت بين دو قطب امويان و عباسيان کمتر از دوران ساير ائمه بود. از طرف ديگر عباسيان به دليل استفاده از شعار «الرضا من آل محمد» در قيام خود، ابتدا و بالاجبار موضع متعادل تري نسبت به دوران امامان بعدي داشتند.
حرکت فرهنگي و علمي امام در عصر جنبش فکري و فرهنگي مسلمانان شکل گرفت. در اين زمان عطش شديدي از سوي مسلمين براي يادگيري و علم آموزي مشاهده مي شد و علت آن علاوه بر تعاليم متعالي اسلام درباره علم آموزي، حضور تازه مسلماناني بود که داراي سابقه اي درخشان و تمدني کهن و پربار بودند؛ لذا امام صادق(ع) با توجه به شرائط ملحوظ و وجود بستر مناسب فکري و فرهنگي و آمادگي جو غالب جامعه که در تداوم حرکت عظيم علمي و فرهنگي حضرت باقر العلوم بود، و دانشگاه بزرگ جعفري را تأسيس کرد.
از جمله علومي که امام تدريس کردند؛ فقه: حديث، تفسير، اخلاق، هيأت، جغرافيا، سياست، اقتصاد، علوم فلکي، طب، کيميا، رياضيات، جبر، فيزيک، نور، اتم و تاريخ بود.
امام و پرورش شاگردان
بي شک عمده ترين نقش امام در گسترش علوم را مي توان پرورش شاگردان متخصص دانست که هر کدام از آنان با استدلال هاي نوين، خصم خود را به زانو در مي آوردند. در مکتب امام صادق ـ عليه السلام ـ و دانشگاه بزرگ جعفري شاگردان بسياري به کسب علم و فضيلت مي پرداختند که برخي از مورخان عدد آن ها را (4000) نوشته اند.
دانشمنداني از اين دانشگاه در رشته هاي فقه، تفسير، تاريخ اديان، کلام و ساير علوم آن عصر برخاسته اند. تخصص در مکتب امام صادق ـ عليه السلام ـ رعايت مي شد؛ مثلا حمران به اعين در علم قرائت قرآن، ابان بن تغلب در علم عربيت، زراره در فقه، مومن طاق در کلام الهي، طيار در جبر و اختيار، هشام بن سالم در توحيد و هشام بن الحکم در امامت، تبحر و تخصص کامل يافته بودند و هرگاه شخصي در يکي از رشته هاي علوم آن زمان سوالي مطرح مي کرد، چه بسا امام پاسخ او را به يکي از شاگردان خود که در آن رشته مهارت داشت واگذار مي فرمود. به هر حال، در ميان اين شاگردان، هشام بن حکم سرآمد شاگردان مکتب جعفري بود. با اين که جوان بود امام ـ عليه السلام ـ او را بر ديگران مقدم مي داشت و درباره علت احترامش مي فرمود: «هشام به دل و زبان و دستش ما را ياري مي کند.» هشام چنان در علم کلام و عقايد مذهبي ورزيده بود که مطالب را به شيوه اي جديد و بي سابقه بيان مي کرد و در اثبات خداوند جهان و صفات جلال و جمال او استدلال هاي نوين بکار مي برد. به ديگر سخن، هشام از لحاظ استدلال و منطق روشي تازه برگزيده بود. در مناظره و مجادله و بحث آزاد بي نظير بود. دانشمندان و متخصصان اين فن او را به استادي قبول داشتند و از مناظره با او بيمناک بودند. يحيي بن خالد برمکي، وزير هارون الرشيد مجالس بحث آزاد و مناظره در مسائل کلامي تشکيل مي داد که رياست آن را هشام بر عهده داشت. گاهي اتفاق مي افتاد دانشمندي بنام، که هشام را نديده بود در مناظره اي شکست مي خورد و از شکست خود حدس مي زد که طرف مناظره او هشام بن الحکم است.[1]
سخن از نقش امام صادق ـ عليه السلام ـ در علوم و تمدن اسلام بلکه جهان را نمي توان در چند صفحه بيان کرد. اما همين قدر که بدانيم حضرت چهار هزار شاگرد در رشته هاي گوناگون تربيت کرده و بسياري از ايشان در رشته هاي خود سرآمد روزگار بوده اند و در سرتاسر ممالک اسلامي و غير اسلامي پراکنده شدند؛ پي به نقش حياتي امام در علوم و تمدن جهان مي بريم و تصديق خواهيم کرد روايتي را که بيان مي دارد، هيچ علم صحيحي به وجود نخواهد آمد مگر آن که خواستگاهش اهلبيت ـ عليهم السلام ـ باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. صفائي، احمد؛ هشام بن الحکم، دفتر نشر آق؛ 1359؛ پيشگفتار، چاپ دوم.
مقدمه
آگاهي از معارف ديني و علوم بشري در راستاي هدايت تشريعي، احياء تفکر اسلامي و فرهنگ غني شيعه به منظور اداره امور مسلمين در ابعاد فردي و اجتماعي، لازمه امامت است. حضور علمي امام صادق ـ عليه السلام ـ در عصر خود و بي نقص بودن نظريات ايشان و آشکار نمودن علم خود حاکي از آن است که ساير امامان به اندازه ايشان فرصت و موقعيت مناسب پيدا نکردند تا فرهنگ ناب اسلام را تبيين نمايند. بي شک اقدامات علمي امام در حيات ارزشمندش مرهون وضعيت سياسي، فرهنگي و اجتماعي منحصر به فرد آن عصر و اقدامات امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ در راستاي اعتلاي فرهنگ شيعه و زمينه ساز براي تأسيس دانشگاه بزرگ جعفري مي باشد.
در زمان حيات امام ششم فشار و اختناق نسبت به شيعيان به دليل درگيري بر سر قدرت بين دو قطب امويان و عباسيان کمتر از دوران ساير ائمه بود. از طرف ديگر عباسيان به دليل استفاده از شعار «الرضا من آل محمد» در قيام خود، ابتدا و بالاجبار موضع متعادل تري نسبت به دوران امامان بعدي داشتند.
حرکت فرهنگي و علمي امام در عصر جنبش فکري و فرهنگي مسلمانان شکل گرفت. در اين زمان عطش شديدي از سوي مسلمين براي يادگيري و علم آموزي مشاهده مي شد و علت آن علاوه بر تعاليم متعالي اسلام درباره علم آموزي، حضور تازه مسلماناني بود که داراي سابقه اي درخشان و تمدني کهن و پربار بودند؛ لذا امام صادق(ع) با توجه به شرائط ملحوظ و وجود بستر مناسب فکري و فرهنگي و آمادگي جو غالب جامعه که در تداوم حرکت عظيم علمي و فرهنگي حضرت باقر العلوم بود، و دانشگاه بزرگ جعفري را تأسيس کرد.
از جمله علومي که امام تدريس کردند؛ فقه: حديث، تفسير، اخلاق، هيأت، جغرافيا، سياست، اقتصاد، علوم فلکي، طب، کيميا، رياضيات، جبر، فيزيک، نور، اتم و تاريخ بود.
امام و پرورش شاگردان
بي شک عمده ترين نقش امام در گسترش علوم را مي توان پرورش شاگردان متخصص دانست که هر کدام از آنان با استدلال هاي نوين، خصم خود را به زانو در مي آوردند. در مکتب امام صادق ـ عليه السلام ـ و دانشگاه بزرگ جعفري شاگردان بسياري به کسب علم و فضيلت مي پرداختند که برخي از مورخان عدد آن ها را (4000) نوشته اند.
دانشمنداني از اين دانشگاه در رشته هاي فقه، تفسير، تاريخ اديان، کلام و ساير علوم آن عصر برخاسته اند. تخصص در مکتب امام صادق ـ عليه السلام ـ رعايت مي شد؛ مثلا حمران به اعين در علم قرائت قرآن، ابان بن تغلب در علم عربيت، زراره در فقه، مومن طاق در کلام الهي، طيار در جبر و اختيار، هشام بن سالم در توحيد و هشام بن الحکم در امامت، تبحر و تخصص کامل يافته بودند و هرگاه شخصي در يکي از رشته هاي علوم آن زمان سوالي مطرح مي کرد، چه بسا امام پاسخ او را به يکي از شاگردان خود که در آن رشته مهارت داشت واگذار مي فرمود. به هر حال، در ميان اين شاگردان، هشام بن حکم سرآمد شاگردان مکتب جعفري بود. با اين که جوان بود امام ـ عليه السلام ـ او را بر ديگران مقدم مي داشت و درباره علت احترامش مي فرمود: «هشام به دل و زبان و دستش ما را ياري مي کند.» هشام چنان در علم کلام و عقايد مذهبي ورزيده بود که مطالب را به شيوه اي جديد و بي سابقه بيان مي کرد و در اثبات خداوند جهان و صفات جلال و جمال او استدلال هاي نوين بکار مي برد. به ديگر سخن، هشام از لحاظ استدلال و منطق روشي تازه برگزيده بود. در مناظره و مجادله و بحث آزاد بي نظير بود. دانشمندان و متخصصان اين فن او را به استادي قبول داشتند و از مناظره با او بيمناک بودند. يحيي بن خالد برمکي، وزير هارون الرشيد مجالس بحث آزاد و مناظره در مسائل کلامي تشکيل مي داد که رياست آن را هشام بر عهده داشت. گاهي اتفاق مي افتاد دانشمندي بنام، که هشام را نديده بود در مناظره اي شکست مي خورد و از شکست خود حدس مي زد که طرف مناظره او هشام بن الحکم است.[1]
سخن از نقش امام صادق ـ عليه السلام ـ در علوم و تمدن اسلام بلکه جهان را نمي توان در چند صفحه بيان کرد. اما همين قدر که بدانيم حضرت چهار هزار شاگرد در رشته هاي گوناگون تربيت کرده و بسياري از ايشان در رشته هاي خود سرآمد روزگار بوده اند و در سرتاسر ممالک اسلامي و غير اسلامي پراکنده شدند؛ پي به نقش حياتي امام در علوم و تمدن جهان مي بريم و تصديق خواهيم کرد روايتي را که بيان مي دارد، هيچ علم صحيحي به وجود نخواهد آمد مگر آن که خواستگاهش اهلبيت ـ عليهم السلام ـ باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. صفائي، احمد؛ هشام بن الحکم، دفتر نشر آق؛ 1359؛ پيشگفتار، چاپ دوم.