پرسش :
سياست خارجي ايران در رابطه با آمريكا چيست؟
پاسخ :
جواب اجمالي:
سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در رابطه با آمريكا بر قطع رابطه با آمريكا و مقابله با سلطهگريهاي اين كشور است چراكه غير از آن سبب خدشهدار شدن چهرة جمهوري اسلامي به عنوان رهبر نهضتهاي آزادي بخش و ايجاد يأس و نا اميدي در ملتهاي مسلمان خواهد شد و برخلاف منافع ملي و استقلال و تماميت ارضي كشور و سبب عدول از مواضع اصولي و ارزشهاي اسلامي خواهد شد لذا در تحقق اين رابطه اصول عزت، حكمت و مصلحت خدشهدار خواهد شد.
جواب تفصيلي:
ترديدي نيست كه سياست خارجي ايران برخاسته از مباني فكري اسلام است لذا با توجه به اسلامي بودن انقلاب و جهان شمولي بودن اين مكتب، سياست خارجي كشور نميتواند خود را در محدودة اهداف ملي و يا حتي منطقهاي محبوس نمايد و با توجه به اين رسالت مهم و غير قابل تغيير سياست خارجي جمهوري اسلامي از نطر فكري و ايدئولوژيك بايد سياستي پيشرو، فعال و پويا باشد.
اصول سياست خارجي ايران در قانون اساسي چنين عنوان شده است «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بر اساس نفي هرگونه سلطهجويي و سلطهپذيري، حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي كشور، دفاع از حقوق همة مسلمانان و عدم تعّهد در برابر قدرتهاي سلطهگر و روابط صلحآميز متقابل با دول غير محارب استوار است»[1] مقام معظم رهبري نيز محور سياست خارجي ايران را سه اصل عزت، حكمت و مصلحت عنوان فرمودند «بارها گفتم عزت را، حكمت را و مصلحت را رعايت كنند بروند با همه دولتها ارتباطات داشته باشند سيستمهاي مختلف، عقايد مختلف و روشهاي گوناگون مانعي ندارد، ليكن منطقه ممنوعهاي وجود دارد كه از آن منطقه ممنوعه نبايد تجاوز كنند»[2] با توجه به اصول سياست خارجي ايران هرگونه رابطه با آمريكا در شرايط كنوني برخلاف مواضع اصولي و ارزشهاي اسلامي و منافع ملي خواهد بود.
زيرا اولاً: استكبار ستيزي جزو اهداف و ارزشهاي جمهوري اسلامي ايران ميباشد و آمريكا در شرايط حاضر مظهر استكبار جهاني است، با توجه به اينكه آمريكا در تداوم سياست توسعه طلبي و سلطهجويي خود كه از آغاز قرن بيستم شروع شده همچنان مصّر است و علي رغم اينكه نظام جهاني در واقع به سمت نظامي چند قطبي پيش ميرود، حاضر به قبول اين واقعّيت نبوده و اصرار دارد كه ساير دولتها به ويژه دولتهاي جهان سوم كه از موقعيت ضعيفتري برخوردار هستند جايگاه ابرقدرتي اين كشور را پذيرفته. در مقابل آن تمكين نمايند مرحوم امام فرمودند: «ما تا آخر ايستادهايم و با آمريكا روابط ايجاد نخواهيم كرد مگر آنكه آدم شود و از ظلم كردن دست بردارد»[3]
ثانياً: يكي از اهداف برقراري حكومت جمهوري اسلامي تحقق شعائر اسلام است و اين امر عموماً با اهداف اقتصادي ـ سياسي آمريكا منافات دارد. مرحوم امام (ره) فرمودند: نكتة مهمي كه همة ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تاكي و تا كجا ما را تحمل ميكنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند، به يقين آنان مرزي جز عدول از همة هويتها و ارزشهاي معنوي و الهيمان نميشناسند به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما برنميدارند مگر اين كه شما را از دينتان برگردانند»[4]
ثالثاً: هدف آمريكا در ايجاد رابطه با ايران حفظ منافع خويش در خاور ميانه و تثبيت ابرقدرتي خود در منطقه و نابود كردن زيربناي اقتصادي كشور است مقامات آمريكائي در تعيين منافع ملي خود ميگويند: «منافع اصلي ما در خاور ميانه، نفت و اسرائيل است»[5] از آنجا كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران آمريكا يكي از مهمترين مراكز نفوذ وتسلط خود را بر خاورميانه از دست داد و با توجه به اهميت و موقعيت استراتژيك خاورميانه و نفت به عنوان مهمترين منبع انرژي جهان آنچه آمريكا به دنبال آن است تسلط و غارت منابع انرژي همچون گذشته است و سياست خود را در منطقه بر تشتت سياسي، جلوگيري از وحدت كشورهاي اسلامي و نفوذ همه جانبه در منطقه استوار نموده است نيكسون چنين ميگويد: «چون خليج فارس جايگاه بيش از 65 درصد منابع نفت قطعي جهان است و چون تصور ميرود كه در 25 سال آينده تنها منبع صدور مقادير متنابهي نفت در جهان باشد، ما راهي جز حفظ حضور و درگيري خود در اين منطقه نداريم»[6] مقام معظم رهبري فرمودند: «خيال نكنيد كه حالا اگر با آمريكا رابطه برقرار شد، يا مذاكره شد ديگر از سوي آمريكا اندكي حرف نازكتر از گل هم به جمهوري اسلامي گفته نخواهد شد، نه، بسياري از كشورها با آمريكا رابطه هم دارند، خيلي هم روابطشان علي الظاهر در سطح جهاني خوب و صميمي است در عين حال آمريكا هرجايي كه لازم باشد ضربة خودش را ميزند محاصرة اقتصادي ميكند، تحريم ميكند..»[7]
لذا سياست خارجي ايران بر قطع هرگونه رابطه با آمريكاست زيرا اين رابطه برخلاف اصول عزت، حكمت و مصلحت است و سبب خدشهدار شدن استقلال و تماميت ارضي كشور خواهد بود، اختلافات اساسي بين ايران و آمريكا همانهايي هستند كه مقامات رسمي آمريكا هر از گاه به زبان ميرانند، مواضع ايران در قبال فلسطين، حمايت از محرومان و مستضعفان جهان، مقابله با سلطه گريهاي آمريكا در سطحجهان است كه اين اختلافات ريشه در ايدئولوژي اسلامي دارد و تا زماني كه آرمانها و اهداف قرآني و اسلامي بر نظام جمهوري اسلامي حاكم است اين نفرت و مقابله با سردمداران استكبار جهاني و در رأس همه آمريكا به قوت خود باقي است.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فاطمه رجبي، آمريكا شيطان بزرگ، كتاب صبح، تهران 76. از ص 263 تا 271.
2. مذاكره با آمريكا، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، تهران 79، از ص 13 تا 107.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . قانون اساسي، اصل 152.
[2] . روزنامه جمهوري اسلامي، 13/ 2/ 69.
[3] . صحيفة نور، ج19، ص73.
[4] . صحيفة نور، ج20، ص 238،237.
[5] . نيكسون، فرصت را دريابيم، مترجم، وفسي نژاد حسين، انتشارات طرح نور،71، ص 266.
[6] . همان، ص 262.
[7] . جمهوري اسلامي، 27/10/76.
جواب اجمالي:
سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در رابطه با آمريكا بر قطع رابطه با آمريكا و مقابله با سلطهگريهاي اين كشور است چراكه غير از آن سبب خدشهدار شدن چهرة جمهوري اسلامي به عنوان رهبر نهضتهاي آزادي بخش و ايجاد يأس و نا اميدي در ملتهاي مسلمان خواهد شد و برخلاف منافع ملي و استقلال و تماميت ارضي كشور و سبب عدول از مواضع اصولي و ارزشهاي اسلامي خواهد شد لذا در تحقق اين رابطه اصول عزت، حكمت و مصلحت خدشهدار خواهد شد.
جواب تفصيلي:
ترديدي نيست كه سياست خارجي ايران برخاسته از مباني فكري اسلام است لذا با توجه به اسلامي بودن انقلاب و جهان شمولي بودن اين مكتب، سياست خارجي كشور نميتواند خود را در محدودة اهداف ملي و يا حتي منطقهاي محبوس نمايد و با توجه به اين رسالت مهم و غير قابل تغيير سياست خارجي جمهوري اسلامي از نطر فكري و ايدئولوژيك بايد سياستي پيشرو، فعال و پويا باشد.
اصول سياست خارجي ايران در قانون اساسي چنين عنوان شده است «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بر اساس نفي هرگونه سلطهجويي و سلطهپذيري، حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي كشور، دفاع از حقوق همة مسلمانان و عدم تعّهد در برابر قدرتهاي سلطهگر و روابط صلحآميز متقابل با دول غير محارب استوار است»[1] مقام معظم رهبري نيز محور سياست خارجي ايران را سه اصل عزت، حكمت و مصلحت عنوان فرمودند «بارها گفتم عزت را، حكمت را و مصلحت را رعايت كنند بروند با همه دولتها ارتباطات داشته باشند سيستمهاي مختلف، عقايد مختلف و روشهاي گوناگون مانعي ندارد، ليكن منطقه ممنوعهاي وجود دارد كه از آن منطقه ممنوعه نبايد تجاوز كنند»[2] با توجه به اصول سياست خارجي ايران هرگونه رابطه با آمريكا در شرايط كنوني برخلاف مواضع اصولي و ارزشهاي اسلامي و منافع ملي خواهد بود.
زيرا اولاً: استكبار ستيزي جزو اهداف و ارزشهاي جمهوري اسلامي ايران ميباشد و آمريكا در شرايط حاضر مظهر استكبار جهاني است، با توجه به اينكه آمريكا در تداوم سياست توسعه طلبي و سلطهجويي خود كه از آغاز قرن بيستم شروع شده همچنان مصّر است و علي رغم اينكه نظام جهاني در واقع به سمت نظامي چند قطبي پيش ميرود، حاضر به قبول اين واقعّيت نبوده و اصرار دارد كه ساير دولتها به ويژه دولتهاي جهان سوم كه از موقعيت ضعيفتري برخوردار هستند جايگاه ابرقدرتي اين كشور را پذيرفته. در مقابل آن تمكين نمايند مرحوم امام فرمودند: «ما تا آخر ايستادهايم و با آمريكا روابط ايجاد نخواهيم كرد مگر آنكه آدم شود و از ظلم كردن دست بردارد»[3]
ثانياً: يكي از اهداف برقراري حكومت جمهوري اسلامي تحقق شعائر اسلام است و اين امر عموماً با اهداف اقتصادي ـ سياسي آمريكا منافات دارد. مرحوم امام (ره) فرمودند: نكتة مهمي كه همة ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تاكي و تا كجا ما را تحمل ميكنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند، به يقين آنان مرزي جز عدول از همة هويتها و ارزشهاي معنوي و الهيمان نميشناسند به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما برنميدارند مگر اين كه شما را از دينتان برگردانند»[4]
ثالثاً: هدف آمريكا در ايجاد رابطه با ايران حفظ منافع خويش در خاور ميانه و تثبيت ابرقدرتي خود در منطقه و نابود كردن زيربناي اقتصادي كشور است مقامات آمريكائي در تعيين منافع ملي خود ميگويند: «منافع اصلي ما در خاور ميانه، نفت و اسرائيل است»[5] از آنجا كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران آمريكا يكي از مهمترين مراكز نفوذ وتسلط خود را بر خاورميانه از دست داد و با توجه به اهميت و موقعيت استراتژيك خاورميانه و نفت به عنوان مهمترين منبع انرژي جهان آنچه آمريكا به دنبال آن است تسلط و غارت منابع انرژي همچون گذشته است و سياست خود را در منطقه بر تشتت سياسي، جلوگيري از وحدت كشورهاي اسلامي و نفوذ همه جانبه در منطقه استوار نموده است نيكسون چنين ميگويد: «چون خليج فارس جايگاه بيش از 65 درصد منابع نفت قطعي جهان است و چون تصور ميرود كه در 25 سال آينده تنها منبع صدور مقادير متنابهي نفت در جهان باشد، ما راهي جز حفظ حضور و درگيري خود در اين منطقه نداريم»[6] مقام معظم رهبري فرمودند: «خيال نكنيد كه حالا اگر با آمريكا رابطه برقرار شد، يا مذاكره شد ديگر از سوي آمريكا اندكي حرف نازكتر از گل هم به جمهوري اسلامي گفته نخواهد شد، نه، بسياري از كشورها با آمريكا رابطه هم دارند، خيلي هم روابطشان علي الظاهر در سطح جهاني خوب و صميمي است در عين حال آمريكا هرجايي كه لازم باشد ضربة خودش را ميزند محاصرة اقتصادي ميكند، تحريم ميكند..»[7]
لذا سياست خارجي ايران بر قطع هرگونه رابطه با آمريكاست زيرا اين رابطه برخلاف اصول عزت، حكمت و مصلحت است و سبب خدشهدار شدن استقلال و تماميت ارضي كشور خواهد بود، اختلافات اساسي بين ايران و آمريكا همانهايي هستند كه مقامات رسمي آمريكا هر از گاه به زبان ميرانند، مواضع ايران در قبال فلسطين، حمايت از محرومان و مستضعفان جهان، مقابله با سلطه گريهاي آمريكا در سطحجهان است كه اين اختلافات ريشه در ايدئولوژي اسلامي دارد و تا زماني كه آرمانها و اهداف قرآني و اسلامي بر نظام جمهوري اسلامي حاكم است اين نفرت و مقابله با سردمداران استكبار جهاني و در رأس همه آمريكا به قوت خود باقي است.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فاطمه رجبي، آمريكا شيطان بزرگ، كتاب صبح، تهران 76. از ص 263 تا 271.
2. مذاكره با آمريكا، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، تهران 79، از ص 13 تا 107.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . قانون اساسي، اصل 152.
[2] . روزنامه جمهوري اسلامي، 13/ 2/ 69.
[3] . صحيفة نور، ج19، ص73.
[4] . صحيفة نور، ج20، ص 238،237.
[5] . نيكسون، فرصت را دريابيم، مترجم، وفسي نژاد حسين، انتشارات طرح نور،71، ص 266.
[6] . همان، ص 262.
[7] . جمهوري اسلامي، 27/10/76.