پرسش :
با وجود علم غيب امامان(علیهم السلام) چرا گاهى انگور يا خرما يا ديگر اشياء مسموم را تناول كرده و به شهادت مىرسيدند؟
پاسخ :
در مورد علم امامان (ع) نكاتى را بايد مد نظر قرار داد:
يكم. پيامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) در مسائل عادى، فردى و امور اجتماعى، موظّف به استفاده از علم عادى بودهاند. از اين رو همواره در اين گونه مسائل، از طرق معمولى تحقيق و كسب آگاهى نموده و بر اساس برآيندهاى آن عمل مىكردند.
سر اين مسأله نيز آن است كه آنان الگوى بشريتاند و اگر در مسير زندگى و حركتهاى اجتماعى، راهى غير از اين بپويند، ديگر جنبه اسوه بودن خود را از دست خواهند داد و جهانيان به بهانه آنكه آنان با علم لدنى عمل مىكردهاند، از حركتهاى سازنده، انقلابى و اصلاحى باز خواهند ايستاد.
دوم. برخى بر اين عقيدهاند كه علم غيب براى پيامبر (ص) و امامان (ع) شأنى است يعنى، چنان نيست كه همواره هر چيزى را بالفعل بدانند بلكه اگر بخواهند از طريق غيبى بدانند، خواهند دانست و يا اگر خدا بخواهد، علم چيزى را در اختيار آنان قرار خواهد داد.
سوم. علم غيب گاهى به واقع محتوم و تغيير ناپذير تعلق مىگيرد. بنابراين بعضى از چيزهايى كه پيامبر (ص) و امامان (ع) از طريق غيبى مىدانند، همان چيزى است كه حتما واقع خواهد شد مانند كسى كه از عمارت بسيار بلندى پرتاب گرديده و در بين راه مىداند كه به سرعت به زمين اصابت خواهد كرد. اين گونه آگاهى چيزى نيست كه با آن بتوان تغييرى ايجاد نمود و سرنوشت چيزى را تغيير داد.
به عبارت ديگر، گاهى علم به صورت تعليقى و شرطى است مثل اينكه انسان بداند اگر از منزل بيرون رود تصادف خواهد كرد. اين قضيهاى شرطى است و فرد ممكن است با بيرون نرفتن از منزل، خود را حفظ كند ولى اگر بداند كه در روز معينى فلان حادثه براى او اتفاق خواهد افتاد و چيزى اختيارى در دگرونى آن دخيل نيست، آيا باز هم خواهد توانست از بروز آن جلوگيرى نمايد؟ علم ائمه (ع) به كيفيت مرگ خود مىتواند از اين نوع نيز تفسير شود.
پرسمان
در مورد علم امامان (ع) نكاتى را بايد مد نظر قرار داد:
يكم. پيامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) در مسائل عادى، فردى و امور اجتماعى، موظّف به استفاده از علم عادى بودهاند. از اين رو همواره در اين گونه مسائل، از طرق معمولى تحقيق و كسب آگاهى نموده و بر اساس برآيندهاى آن عمل مىكردند.
سر اين مسأله نيز آن است كه آنان الگوى بشريتاند و اگر در مسير زندگى و حركتهاى اجتماعى، راهى غير از اين بپويند، ديگر جنبه اسوه بودن خود را از دست خواهند داد و جهانيان به بهانه آنكه آنان با علم لدنى عمل مىكردهاند، از حركتهاى سازنده، انقلابى و اصلاحى باز خواهند ايستاد.
دوم. برخى بر اين عقيدهاند كه علم غيب براى پيامبر (ص) و امامان (ع) شأنى است يعنى، چنان نيست كه همواره هر چيزى را بالفعل بدانند بلكه اگر بخواهند از طريق غيبى بدانند، خواهند دانست و يا اگر خدا بخواهد، علم چيزى را در اختيار آنان قرار خواهد داد.
سوم. علم غيب گاهى به واقع محتوم و تغيير ناپذير تعلق مىگيرد. بنابراين بعضى از چيزهايى كه پيامبر (ص) و امامان (ع) از طريق غيبى مىدانند، همان چيزى است كه حتما واقع خواهد شد مانند كسى كه از عمارت بسيار بلندى پرتاب گرديده و در بين راه مىداند كه به سرعت به زمين اصابت خواهد كرد. اين گونه آگاهى چيزى نيست كه با آن بتوان تغييرى ايجاد نمود و سرنوشت چيزى را تغيير داد.
به عبارت ديگر، گاهى علم به صورت تعليقى و شرطى است مثل اينكه انسان بداند اگر از منزل بيرون رود تصادف خواهد كرد. اين قضيهاى شرطى است و فرد ممكن است با بيرون نرفتن از منزل، خود را حفظ كند ولى اگر بداند كه در روز معينى فلان حادثه براى او اتفاق خواهد افتاد و چيزى اختيارى در دگرونى آن دخيل نيست، آيا باز هم خواهد توانست از بروز آن جلوگيرى نمايد؟ علم ائمه (ع) به كيفيت مرگ خود مىتواند از اين نوع نيز تفسير شود.
پرسمان