پرسش :
فلسفه تعدد زوجات چيست؟ چرا اين حق تنها براى مردان است؟
پاسخ :
در مسأله تعدد زوجات فلسفههاى متعددى وجود دارد كه در ذيل به برخى از آنها اشاره مىشود و تحقيق بيشتر را با معرفى منابعى به خودتان مىگذاريم: فلسفه تعدد زوجات: مسأله تعدد زوجات يكى از احكام بسيار بااهميت و ارزشمند از نظر اجتماعى و نظام خانوادگى دراسلام است. درقرون پيشين مستشرقين و اسلامشناسان غربى اين مسأله را براسلام خرده مىگرفتند. اما تحقيقات اخير و واقعيات و رخدادهاى اجتماعى قرن ما اهميت اين حكم را به آنان ثابت كرد به طورى كه انديشمندانى چون برناردشاو جان ديون پورت گوستاو لوبون و در اين رابطه از در تحسين آمدند و به حكمت آن گواهى دادند زيرا:
1. آمارهاى موجود درسطح جهان نشان مىدهد ميزان تولد دختر غالباً بيش از پسر مىباشد. بنابراين تكيه بر «تك زنى» باعث مىشود همواره تعدادى از زنان تا آخر عمر از نعمت ازدواج محروم بمانند و درتجرد و عزوبت به سربرند و اين ظلمىفاحش درحق آنان است.
2. در طول تاريخ همواره براثر حوادث و كوارث اجتماعى- مانند جنگها- تعداد بيشمارى از مردان تلف مىشوند و همسران آنان بىسرپرست مىگردند. طبيعى است كه غالب مردان جوان حاضر به ازدواج با چنين كسانى براى اولين بار نيستند. بنابراين اگر از نظر قانون و نظام اجتماعى اينان نتوانند به عنوان همسر دوم گزينش شوند همواره بدون شوهر خواهند ماند و اين نيز ظلم برآنان است و تنها راهحل آن جواز چندزنى باقيود و شرايط خاص است. جالب است بدانيد كه پس از جنگ جهانى دوم در آلمان چند هزار بيوه زن كه سرپرستان خود را در جنگ از دست داده بودند به تظاهرات پرداخته و از كليسا درخواست كردند كه چند همسرى را مجاز گرداند. ولى كليسا در برابر اين خواست سرسختى نشان داد و همين باعث شد كه پس از آن فساد و بزهكارى در آلمان به شدت رواج يابد.
3. بلوغ جسمى و جنسى دختران معمولًا چندين سال پيش از پسران است و درطول زمان همراه با رشد جمعيت بشرى باعث مىشود كه در جامعه تك همسرگرا همواره انبوه كثيرى از زنان كه آمادگى و علايق جنسى دارند در برابر مردانى فاقد شعور و درك جنسى قرارداشته و تمايلات جنسى آنان به نحو مشروع ارضا نگردد.
4. از نظر روان شناسى تفاوتى اساسى بين ساختار روانى و گرايشها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روانشناسان معتقدند كه زنان به طور طبيعى «تك شوهرگرا» مىباشند وفطرتا از تنوع همسر گريزانند و خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفى و عملى يك مرد مىباشند و تنوع گرايى در زنان نوعى بيمارى است. ولى مردان ذاتا تنوع گرا و «چند زنگرا» مىباشند و چنان كه مىدانيد احكام اسلام همه متناسب با نيازهاى واقعى و ويژگىها و خصلتهاى ذاتى انسانها وضع گرديده است. افزون برآن زنان در ايام معينى قابليت تأمين جنسى مردان را ندارند. اكنون بايد پرسيد در برابر اين حقايق چه بايد كرد؟ در اينجا سه راه وجود دارد:
الف. هميشه تعدادى از زنان درمحروميت كامل جنسى به سربرند.
ب. راه و روابط نامشروع و كمونيسم جنسى گشوده شود.
ج. به طور مشروع و قانونمند باقيود و شرايطى عادلانه راه چند همسرى گشوده شود. كدام يك؟ دين مبين اسلام راه سوم كه حكيمانهترين و بهترين راه است را گشوده و اجازه چندزنى را تنها به مردانى مىدهد كه توانايى كشيدن بارسنگين آن را به نحو عادلانه داشته باشند و دستورات اكيدى در اين زمينه براى آنان وضع نموده است و اين نه تنها به ضرر زنان نيست بلكه درواقع بيشتر براى تأمين مصالح و منافع آنان است. در اينجا ممكن است سوءالى ديگر پديد آيد و آن اينكه چرا چند شوهرى مجازنيست؟ جواب آن است كه:
1. چنان كه گفتيم اين خلاف طبيعت و روحيات زن مىباشد.
2. بدين وسيله بهداشت و سلامت نسل به خطر مىافتد.
3. شناخت انساب و تميز آنها از بين خواهد رفت.
در غير اين صورت عواطف خانوادگى از بين خواهد رفت و در نتيجه تمايل به تكثير نسل و زاد و ولد وجود نخواهد داشت، چون به حسب طبع هر كس فرزند خودش را دوست داشته و براى او سرمايه گذارى مىكند، اما در قبال كسى كه انتسابش به وى مشكوك است بلكه اصلا معلوم نيست از كيست؟ بيگانه بوده و تعهدى نسبت به او ندارد و از درون نيز چنين انگيزش و تمايلى وجود ندارد.
راز كاستى عاطفه و احساسات در جوامع غربى و پناه بردن آنان به حيوانات به ابراز محبت به آنان همين است و
نه حس قوى عاطفه بشرى آنها. آنان كه بشريت را چنان از دم تيغ گذرانده و با وحشيانه ترين راهها انسان هاى مظلوم را مىكشتند تا ثروت و سرمايههاى آنان را به يغما ببرند، چه بويى از عاطفه بردهاند(1)(2)
پىنوشت
(1) براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر. ك:
(2) الف. مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام ب. جوادى آملى، عبدالله، زن در آيينه جلال و جمال پ. طباطبايى، سيدمحمدحسين، تفسير الميزان، ج 4.
در مسأله تعدد زوجات فلسفههاى متعددى وجود دارد كه در ذيل به برخى از آنها اشاره مىشود و تحقيق بيشتر را با معرفى منابعى به خودتان مىگذاريم: فلسفه تعدد زوجات: مسأله تعدد زوجات يكى از احكام بسيار بااهميت و ارزشمند از نظر اجتماعى و نظام خانوادگى دراسلام است. درقرون پيشين مستشرقين و اسلامشناسان غربى اين مسأله را براسلام خرده مىگرفتند. اما تحقيقات اخير و واقعيات و رخدادهاى اجتماعى قرن ما اهميت اين حكم را به آنان ثابت كرد به طورى كه انديشمندانى چون برناردشاو جان ديون پورت گوستاو لوبون و در اين رابطه از در تحسين آمدند و به حكمت آن گواهى دادند زيرا:
1. آمارهاى موجود درسطح جهان نشان مىدهد ميزان تولد دختر غالباً بيش از پسر مىباشد. بنابراين تكيه بر «تك زنى» باعث مىشود همواره تعدادى از زنان تا آخر عمر از نعمت ازدواج محروم بمانند و درتجرد و عزوبت به سربرند و اين ظلمىفاحش درحق آنان است.
2. در طول تاريخ همواره براثر حوادث و كوارث اجتماعى- مانند جنگها- تعداد بيشمارى از مردان تلف مىشوند و همسران آنان بىسرپرست مىگردند. طبيعى است كه غالب مردان جوان حاضر به ازدواج با چنين كسانى براى اولين بار نيستند. بنابراين اگر از نظر قانون و نظام اجتماعى اينان نتوانند به عنوان همسر دوم گزينش شوند همواره بدون شوهر خواهند ماند و اين نيز ظلم برآنان است و تنها راهحل آن جواز چندزنى باقيود و شرايط خاص است. جالب است بدانيد كه پس از جنگ جهانى دوم در آلمان چند هزار بيوه زن كه سرپرستان خود را در جنگ از دست داده بودند به تظاهرات پرداخته و از كليسا درخواست كردند كه چند همسرى را مجاز گرداند. ولى كليسا در برابر اين خواست سرسختى نشان داد و همين باعث شد كه پس از آن فساد و بزهكارى در آلمان به شدت رواج يابد.
3. بلوغ جسمى و جنسى دختران معمولًا چندين سال پيش از پسران است و درطول زمان همراه با رشد جمعيت بشرى باعث مىشود كه در جامعه تك همسرگرا همواره انبوه كثيرى از زنان كه آمادگى و علايق جنسى دارند در برابر مردانى فاقد شعور و درك جنسى قرارداشته و تمايلات جنسى آنان به نحو مشروع ارضا نگردد.
4. از نظر روان شناسى تفاوتى اساسى بين ساختار روانى و گرايشها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روانشناسان معتقدند كه زنان به طور طبيعى «تك شوهرگرا» مىباشند وفطرتا از تنوع همسر گريزانند و خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفى و عملى يك مرد مىباشند و تنوع گرايى در زنان نوعى بيمارى است. ولى مردان ذاتا تنوع گرا و «چند زنگرا» مىباشند و چنان كه مىدانيد احكام اسلام همه متناسب با نيازهاى واقعى و ويژگىها و خصلتهاى ذاتى انسانها وضع گرديده است. افزون برآن زنان در ايام معينى قابليت تأمين جنسى مردان را ندارند. اكنون بايد پرسيد در برابر اين حقايق چه بايد كرد؟ در اينجا سه راه وجود دارد:
الف. هميشه تعدادى از زنان درمحروميت كامل جنسى به سربرند.
ب. راه و روابط نامشروع و كمونيسم جنسى گشوده شود.
ج. به طور مشروع و قانونمند باقيود و شرايطى عادلانه راه چند همسرى گشوده شود. كدام يك؟ دين مبين اسلام راه سوم كه حكيمانهترين و بهترين راه است را گشوده و اجازه چندزنى را تنها به مردانى مىدهد كه توانايى كشيدن بارسنگين آن را به نحو عادلانه داشته باشند و دستورات اكيدى در اين زمينه براى آنان وضع نموده است و اين نه تنها به ضرر زنان نيست بلكه درواقع بيشتر براى تأمين مصالح و منافع آنان است. در اينجا ممكن است سوءالى ديگر پديد آيد و آن اينكه چرا چند شوهرى مجازنيست؟ جواب آن است كه:
1. چنان كه گفتيم اين خلاف طبيعت و روحيات زن مىباشد.
2. بدين وسيله بهداشت و سلامت نسل به خطر مىافتد.
3. شناخت انساب و تميز آنها از بين خواهد رفت.
در غير اين صورت عواطف خانوادگى از بين خواهد رفت و در نتيجه تمايل به تكثير نسل و زاد و ولد وجود نخواهد داشت، چون به حسب طبع هر كس فرزند خودش را دوست داشته و براى او سرمايه گذارى مىكند، اما در قبال كسى كه انتسابش به وى مشكوك است بلكه اصلا معلوم نيست از كيست؟ بيگانه بوده و تعهدى نسبت به او ندارد و از درون نيز چنين انگيزش و تمايلى وجود ندارد.
راز كاستى عاطفه و احساسات در جوامع غربى و پناه بردن آنان به حيوانات به ابراز محبت به آنان همين است و
نه حس قوى عاطفه بشرى آنها. آنان كه بشريت را چنان از دم تيغ گذرانده و با وحشيانه ترين راهها انسان هاى مظلوم را مىكشتند تا ثروت و سرمايههاى آنان را به يغما ببرند، چه بويى از عاطفه بردهاند(1)(2)
پىنوشت
(1) براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر. ك:
(2) الف. مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام ب. جوادى آملى، عبدالله، زن در آيينه جلال و جمال پ. طباطبايى، سيدمحمدحسين، تفسير الميزان، ج 4.