چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

ارتباط «انسان كامل» با مقام خلافت الهي چگونه است؟


پاسخ :
1. انسان كامل مظهر خليفه خدا است. از آنجايي كه انسان كامل ، همان مثل اعلا، مخلوق اول و معلول بي واسطه مبدا متعال است؛ به بهترين صورت و كامل ترين وجهي، حكايت از حق و كمالات او مي كند. به عبارت ديگر جانشين و خليفه خداوند است. «خليفه» كسي است كه بعد از «مستخلف عنه» قرار مي گيرد و در خلف و وراي او واقع مي شود و «انسان كامل» اين چنين است.
گفتني است كه خلافت انسان كامل، به معناي خالي شدن صحنه وجود از خداوند و واگذاري مقام الوهيت به او نيست؛ زيرا نه غيبت و محدوديت خداوند ، قابل تصور صحيح است و نه استقلال انسان در تدبير امور. موجود ممكن و فقير از اداره امور خويش عاجز است؛ چه رسد به تدبير كار ديگران؛ بلكه مقصود آن است كه «انسان كامل» خليفه خدايي است كه در وي ظهور كرده است و خلافت در چنين موردي، بدان معنا است كه خداوند ـ بالاصاله ـ بر همه چيز محيط است و خليفه خدا (انسان كامل) ، بالعرض بر همه چيز احاطه دارد.
معناي خليفه آن است كه مظهر «مستخلف عنه» باشد و كار وي را كند. پس آثار قدرت الهي از دست انسان كامل ظهور مي كند واو نيز ـ كه مظهر آن اصل است ـ محيط بر همه چيز مي شود. در واقع آثار احاطه تام حضرت حق، از نيروهاي ادراكي و تحريكي انسان كامل ظاهر مي شود و اين اوج مقام انسانيت است كه نمي توان آن را متوقف و محدود ساخت (1)
در واقع خلافت مرتبه اي است جامع جميع مراتب عالم هستي و چون انسان كامل ، داراي چنين مرتبه اي است؛ جانشين و خليفه خداوند متعال به شمار مي رود. (2)
قضيه خلافت انسان كامل، تنها در آيه 30 سوره بقره (اني جاعل في الارض خليفة) آمده است. خداوند متعال در اين آيه مي فرمايد: «چون من عالم و عادل هستم، خليفه من نيز بايد در حد امكان عالم و عادل باشد، تا علم و عدل او خلافت علم و عدل را بر عهده بگيرد و در حيطه امكان، ذاتش خليفه ذات من باشد و اوصاف او، خليفه اوصاف من و افعال وي ، خليفه كارهاي من باشد»‌ (3)
هر چند قضيه خلافت انسان كامل، تنها در يك ايه آمده است؛ اما با اين وجود ، سراسر قرآن را مي توان شرح خلافت انسان كامل دانست؛ زيرا خداوند، در جاي جاي قرآن كريم، اسماي حسناي صفات خويش را معرفي مي كند و اين گونه ويژگي هاي خليفه خود را ـ كه بايد متصف به آن باشد ـ بر مي شمرد. (4)
پس خليفه ساخت صاحب سينه اي
تا بود شاهيش را آيينه اي(5)
گفتني است كه قيد «في الارض» در آيه شريفه ، بدان معنا نيست كه خداوند، مي خواهد انسان كامل تنها در زمين خليفه او باشد؛ بلكه مبدا سريان، زمين است و انسان كامل، قوس صعودي خويش را از زمين آغاز مي كند. «انسان كامل» مطلقا خليفة الله است؛ ولي آغاز پيدايش او، در زمين است و كلمه «في الارض» قيد «جاعل» است؛ نه قيد در خلافت (6)
البته انسان كامل كسي است كه مظهر همه شؤون «مستخلف عنه» مي باشد و چون او خليفه خدا است و خداوند واحد است. خليفه كامل نيز در هر عصر يگانه خواهد بود و اگر انسان هاي كامل ديگري معاصر او باشند، حتما تحت ولايت او قرار دارند؛ وگرنه همه آنان خليفه ناقص بوده و كامل نيستند (7)
پس به هر دوري، وليي قائم است تا قيامت آزمايش دائم است (8)
پی نوشتها:
1- ر. ك: تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 6، ص 127 و 129.
2- انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه ، صص 72-73 و 91.
3- تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 6، ص 126.
4- همان، ج 14، ص 116.
5- مثنوي معنوي، دفتر 6، بيت 2153.
6- تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 6، صص 129-130.
7- انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه ، ص 100 و 101؛ تفسير موضوعي قرآن كريم ، ج 6، ص 221.
8- مثنوي معنوي ، دفتر 2، بيت 815.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.