پرسش :
چگونه مىتوان به كمال رسيد؟
پاسخ :
1. پاسخ سؤال را در چهار بخش مىتوان ارايه نمود: أ. تعريف "كمال" و تفاوت آن با "تمام" و... ، ب. كمال انسان، ج. كمال انسان از منظر دين اسلام، د. راه رسيدن به كمال.
2 "كمال" گاه مترادف با "تمام" به كار مىرود و گاه در مفهومى غير از تمام، و مقابل كمال و تمام، "نقص" است.
3. كمال عبارت است از: فعليت و هستى محض و نداشتن قوه و استعداد و يا صفت يا اوصافى كه فعليت اخير شىء، اقتضاى واجد شدن آنها را دارد.
4. كمال در درجات و مراحل يك شىء، و تمام تحقق و وجود اجزاى يك شىء است . از اين رو شىء مىتواند تمام باشد، ولى كامل نباشد. "پيشرفت" نيز، در برخى استعمالات، مفهومى غير از مفهوم كمال دارد.
5. موجودات جهان هستى دوگونهاند: مادى و مجرد. آنچه كه داراى حركت و استكمال و تكامل است، موجودات مادىاند، و كمال هر موجود، متناسب با همان موجود است. موجودات مجرد محض، تمام كمالات خود را از ابتداى خلقت خويش، دريافت نمودهاند.
6. تشخيص كمال اختيارى انسان از كمال ديگر موجودات دشوارتر است و شناخت كمال انسان، به معناى شناخت ذهنى و علم حصولى به آن است، ولى درك وجدانى و شهودى كمال، براى افرادى ميسّر است كه خودشان به آن نايل شده باشند.
7. در اين كه كمال انسان در چيست، ميان فلاسفه و دانشمندان اختلاف است و آراى فراوانى وجود دارد، برخى از آنها عبارت اند از:
أ. نظريهى برخوردارى از طبيعت، ب. نظريهى قدرت، ج. نظريهى حكما و فلاسفهى اسلامى (عقل)، د. نظريهى عرفا (عشق).
شرح و تفصيل و نقد هر يك از نظريات ياد شده، نيازمند فرصت ديگرى است.
8. همه ی ذرات عالم هستى در حال حركت به سوى كمال و لقاى حقاند، و مشمول قانون كلى "صيرورت" و "شدن" مىباشند. "الا الى اللَّه تصير الامور" و انسان نيز از اين قانون، مستثنی نيست.
تفاوت "صيرورت" به معناى تحول و شدن و تكامل با "سير" به مفهوم حركت (در اجرام زمينى و آسمانى)، از مطالبى است كه از قرآن كريم استفاده مىشود.
9. مقصد و نهايت همه ی تحولها و تغييرها و شدنها، به ويژه در انسان، همان "ملاقات و قرب الاهى" است.
10. براى رسيدن به كمال انسان، (ملاقات و قرب الاهى)، نياز به وسيله است و اين وسيله همان "بندگى و عبادت" است. بندگى عالىترين مقام و مرحلهى سير الى اللَّه و شريفترين درجهى انسان كامل است. "عبوديت"، گوهرى است كه باطن آن "ربوبيت" است. نام "بنده" بهترين اسم هاست و پيامبر اكرم (ص) نه تنها "عبداللَّه" مىباشد، بلكه "عبده" است كه بنده بودن براى هويت مطلقهى الاهى است. لذا در نماز مىگوييم "اشهد ان محمداً عبده و رسوله".
بنده كسى است كه نسبت به خداوند علم و يقين دارد، از غير او دورى مىجويد، بدون هيچ حجاب و واسطهاى، به خدا نزديك است.
11. تنها راه بندگى، "طاعت و عبادت" است كه بعد از معرفت و شهود بنده نسبت به ذات اقدس الاهى، و رفع حجاب "انيت و انانيت" خود، موظف به آن است.
12. "عبادت" به معناى وسيع آن، تمامى كارهايى را كه بنده براى نزديكى و رضاى او انجام مىدهد، شامل مىگردد. و هدف از خلقت نيز، عبادت مىباشد.
13. مهم ترين عبادتى كه در كلمات نورانى معصومين (ع) و بزرگان اهل معرفت و واصلان قرب الاهى، بيان گرديده است، انجام واجبات و ترك محرمات و گناهان است.
14. از مهم ترين كارهايى كه در روايات و سخنان علماى ربانى براى رسيدن به كمال يافت مىشود، پنج عمل است:
صَمْت و جوع و سَهَر و عزلت و ذكرى به دوام
ناتمامان جهان را كند اين پنج تمام
http://farsi.islamquest.net
1. پاسخ سؤال را در چهار بخش مىتوان ارايه نمود: أ. تعريف "كمال" و تفاوت آن با "تمام" و... ، ب. كمال انسان، ج. كمال انسان از منظر دين اسلام، د. راه رسيدن به كمال.
2 "كمال" گاه مترادف با "تمام" به كار مىرود و گاه در مفهومى غير از تمام، و مقابل كمال و تمام، "نقص" است.
3. كمال عبارت است از: فعليت و هستى محض و نداشتن قوه و استعداد و يا صفت يا اوصافى كه فعليت اخير شىء، اقتضاى واجد شدن آنها را دارد.
4. كمال در درجات و مراحل يك شىء، و تمام تحقق و وجود اجزاى يك شىء است . از اين رو شىء مىتواند تمام باشد، ولى كامل نباشد. "پيشرفت" نيز، در برخى استعمالات، مفهومى غير از مفهوم كمال دارد.
5. موجودات جهان هستى دوگونهاند: مادى و مجرد. آنچه كه داراى حركت و استكمال و تكامل است، موجودات مادىاند، و كمال هر موجود، متناسب با همان موجود است. موجودات مجرد محض، تمام كمالات خود را از ابتداى خلقت خويش، دريافت نمودهاند.
6. تشخيص كمال اختيارى انسان از كمال ديگر موجودات دشوارتر است و شناخت كمال انسان، به معناى شناخت ذهنى و علم حصولى به آن است، ولى درك وجدانى و شهودى كمال، براى افرادى ميسّر است كه خودشان به آن نايل شده باشند.
7. در اين كه كمال انسان در چيست، ميان فلاسفه و دانشمندان اختلاف است و آراى فراوانى وجود دارد، برخى از آنها عبارت اند از:
أ. نظريهى برخوردارى از طبيعت، ب. نظريهى قدرت، ج. نظريهى حكما و فلاسفهى اسلامى (عقل)، د. نظريهى عرفا (عشق).
شرح و تفصيل و نقد هر يك از نظريات ياد شده، نيازمند فرصت ديگرى است.
8. همه ی ذرات عالم هستى در حال حركت به سوى كمال و لقاى حقاند، و مشمول قانون كلى "صيرورت" و "شدن" مىباشند. "الا الى اللَّه تصير الامور" و انسان نيز از اين قانون، مستثنی نيست.
تفاوت "صيرورت" به معناى تحول و شدن و تكامل با "سير" به مفهوم حركت (در اجرام زمينى و آسمانى)، از مطالبى است كه از قرآن كريم استفاده مىشود.
9. مقصد و نهايت همه ی تحولها و تغييرها و شدنها، به ويژه در انسان، همان "ملاقات و قرب الاهى" است.
10. براى رسيدن به كمال انسان، (ملاقات و قرب الاهى)، نياز به وسيله است و اين وسيله همان "بندگى و عبادت" است. بندگى عالىترين مقام و مرحلهى سير الى اللَّه و شريفترين درجهى انسان كامل است. "عبوديت"، گوهرى است كه باطن آن "ربوبيت" است. نام "بنده" بهترين اسم هاست و پيامبر اكرم (ص) نه تنها "عبداللَّه" مىباشد، بلكه "عبده" است كه بنده بودن براى هويت مطلقهى الاهى است. لذا در نماز مىگوييم "اشهد ان محمداً عبده و رسوله".
بنده كسى است كه نسبت به خداوند علم و يقين دارد، از غير او دورى مىجويد، بدون هيچ حجاب و واسطهاى، به خدا نزديك است.
11. تنها راه بندگى، "طاعت و عبادت" است كه بعد از معرفت و شهود بنده نسبت به ذات اقدس الاهى، و رفع حجاب "انيت و انانيت" خود، موظف به آن است.
12. "عبادت" به معناى وسيع آن، تمامى كارهايى را كه بنده براى نزديكى و رضاى او انجام مىدهد، شامل مىگردد. و هدف از خلقت نيز، عبادت مىباشد.
13. مهم ترين عبادتى كه در كلمات نورانى معصومين (ع) و بزرگان اهل معرفت و واصلان قرب الاهى، بيان گرديده است، انجام واجبات و ترك محرمات و گناهان است.
14. از مهم ترين كارهايى كه در روايات و سخنان علماى ربانى براى رسيدن به كمال يافت مىشود، پنج عمل است:
صَمْت و جوع و سَهَر و عزلت و ذكرى به دوام
ناتمامان جهان را كند اين پنج تمام
http://farsi.islamquest.net