پرسش :
با توجه به تفسير آيه اول سوره اسرا مگر پيامبر در 40 سالگي به نهايت ظرفيت و ايمان نرسيده بود؟
پاسخ :
اولاً مستفاد از آياتى مانند بقره / 260 كه حضرت ابراهيم(ع) بعد از نبوت مىفرمايد: «و لكن ليطمئن قلبى» آن است كه مقام رسالت ملازم با حصول نهايت ظرفيت يقينى نيست. چرا كه حضرت ابراهيم(ع) با وجودى كه داراى نفسى مؤمن و موقن بود اما براى رسيدن به مقام حق اليقين چنين تقاضايى را كه در آيه مورد اشاره آمده است، از خداوند نمود. لذا مطابق صريح آيه اول سوره اسراء و همچنين آيه 18 سوره نجم، هدف از معراج آن بود كه روح بزرگ پيامبر(ص) با مشاهده اسرار عظمت خداوند در عالم بالا، باز هم درك و ديد تازهاى براى هدايت و رهبرى انسانها بيابد، (تفسير نمونه، ج 12، ص 16). مقام حق اليقين، مقام شهود كامل است و پيامبر با وجودى كه داراى مقام شهود بود اما دو مرتبه به مقام شهود كامل رسيد. يكى در آغاز بعثت و ديگرى به هنگام معراج.
2. ثانيا با فرض اين كه پيامبر(ص) قبل از معراج، به نهايت ظرفيت يقين خود رسيده باشد، اما اهداف ديگرى از آن منظور نظر بوده است از آن جمله:
الف: خداوند مىخواست فرشتگان و ساكنان آسمانش را با قدم گذاشتن پيامبر(ص) در ميان آنها، احترام كند؛ يعنى معراج پيامبر، به گونهاى، ارج گذاشتن به آنها بوده است.
ب: پيامبر(ص) در شب معراج، به مسائل زياد و مهمى از فرشتگان، بهشتيان و دوزخيان و ارواح انبياء آگاهى يافت كه در طول عمر مباركش الهام بخش او در تعليم و تربيت خلق بود. در واقع پيامبر(ص) هر يك از آن خاطرههاى پر ارزش و بسيار آموزنده را در روح پاك خود ذخيره فرموده، و عجايبى مشاهده كرده كه هر كدام رمزى از اسرار عالم هستى بود و پس از بازگشت، آنها را با صراحت و گاه با زبان كنايه و مثال، براى آگاهى امت در فرصتهاى مناسب شرح مىداد. اين امر نشان مىدهد كه يكى از اهداف مهم اين سفر آسمانى، استفاده از نتائج عرفانى و تربيتى اين مشاهده پر بها بود.
ج: در اين سفر، خداوند پيامبر را مخاطب ساخت و دستورات بسيار مهم و سخنان فراوانى به او فرمود كه مجموعهاى از آن امروز در روايات اسلامى به صورت احاديث قدسى براى ما به يادگار مانده است، (براى ملاحظه حديث نورانى معراج، ر.ك: 1. بحارالانوار، ج 18، ص 282 به بعد؛ 2. بحارالانوار، ج 77، ص 20 به بعد؛ شرح و تفصيل حديث فوق در كتاب عاشقان كوى دوست، اثر آيتالله مصباح يزدى آمده است). حديث معراج، محتوى سخنان بسيار بلندى در خودسازى انسان و راههاى اوجگيرى او به سوى خداست. اين سخنان عرشى روح انسان را با خود به اوج آسمانها مىبرد و در معراج الهى سير مىدهد و به آستانهى عشق و شهود مىكشد.
د. آنچه گفته شد، تحليلى از ظاهر واقعه معراج، آن هم از درك كوتاه و ناقص انسانى ماست. ولى ما اطمينان داريم كه غير از آنچه پيامبر(ص) در سخنانش براى ما، بازگو كرده، اسرار و گفتگوها و رموز و اشاراتى، در آن شبِ عشق و شوق و جذبه و وصال ميان او و محبوبش رد و بدل شده است كه نه گوشها توانائى شنيدن آن را دارد و نه افكار عادى قدرت دركش را به همين دليل در درون جان پاك پيامبر(ص) براى هميشه مكتوم مانده و جز خاصانش از آن آگاه نشدهاند.
www.payambarazam.ir
اولاً مستفاد از آياتى مانند بقره / 260 كه حضرت ابراهيم(ع) بعد از نبوت مىفرمايد: «و لكن ليطمئن قلبى» آن است كه مقام رسالت ملازم با حصول نهايت ظرفيت يقينى نيست. چرا كه حضرت ابراهيم(ع) با وجودى كه داراى نفسى مؤمن و موقن بود اما براى رسيدن به مقام حق اليقين چنين تقاضايى را كه در آيه مورد اشاره آمده است، از خداوند نمود. لذا مطابق صريح آيه اول سوره اسراء و همچنين آيه 18 سوره نجم، هدف از معراج آن بود كه روح بزرگ پيامبر(ص) با مشاهده اسرار عظمت خداوند در عالم بالا، باز هم درك و ديد تازهاى براى هدايت و رهبرى انسانها بيابد، (تفسير نمونه، ج 12، ص 16). مقام حق اليقين، مقام شهود كامل است و پيامبر با وجودى كه داراى مقام شهود بود اما دو مرتبه به مقام شهود كامل رسيد. يكى در آغاز بعثت و ديگرى به هنگام معراج.
2. ثانيا با فرض اين كه پيامبر(ص) قبل از معراج، به نهايت ظرفيت يقين خود رسيده باشد، اما اهداف ديگرى از آن منظور نظر بوده است از آن جمله:
الف: خداوند مىخواست فرشتگان و ساكنان آسمانش را با قدم گذاشتن پيامبر(ص) در ميان آنها، احترام كند؛ يعنى معراج پيامبر، به گونهاى، ارج گذاشتن به آنها بوده است.
ب: پيامبر(ص) در شب معراج، به مسائل زياد و مهمى از فرشتگان، بهشتيان و دوزخيان و ارواح انبياء آگاهى يافت كه در طول عمر مباركش الهام بخش او در تعليم و تربيت خلق بود. در واقع پيامبر(ص) هر يك از آن خاطرههاى پر ارزش و بسيار آموزنده را در روح پاك خود ذخيره فرموده، و عجايبى مشاهده كرده كه هر كدام رمزى از اسرار عالم هستى بود و پس از بازگشت، آنها را با صراحت و گاه با زبان كنايه و مثال، براى آگاهى امت در فرصتهاى مناسب شرح مىداد. اين امر نشان مىدهد كه يكى از اهداف مهم اين سفر آسمانى، استفاده از نتائج عرفانى و تربيتى اين مشاهده پر بها بود.
ج: در اين سفر، خداوند پيامبر را مخاطب ساخت و دستورات بسيار مهم و سخنان فراوانى به او فرمود كه مجموعهاى از آن امروز در روايات اسلامى به صورت احاديث قدسى براى ما به يادگار مانده است، (براى ملاحظه حديث نورانى معراج، ر.ك: 1. بحارالانوار، ج 18، ص 282 به بعد؛ 2. بحارالانوار، ج 77، ص 20 به بعد؛ شرح و تفصيل حديث فوق در كتاب عاشقان كوى دوست، اثر آيتالله مصباح يزدى آمده است). حديث معراج، محتوى سخنان بسيار بلندى در خودسازى انسان و راههاى اوجگيرى او به سوى خداست. اين سخنان عرشى روح انسان را با خود به اوج آسمانها مىبرد و در معراج الهى سير مىدهد و به آستانهى عشق و شهود مىكشد.
د. آنچه گفته شد، تحليلى از ظاهر واقعه معراج، آن هم از درك كوتاه و ناقص انسانى ماست. ولى ما اطمينان داريم كه غير از آنچه پيامبر(ص) در سخنانش براى ما، بازگو كرده، اسرار و گفتگوها و رموز و اشاراتى، در آن شبِ عشق و شوق و جذبه و وصال ميان او و محبوبش رد و بدل شده است كه نه گوشها توانائى شنيدن آن را دارد و نه افكار عادى قدرت دركش را به همين دليل در درون جان پاك پيامبر(ص) براى هميشه مكتوم مانده و جز خاصانش از آن آگاه نشدهاند.
www.payambarazam.ir