چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا صرف گريه كردن و عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) براي افرادي كه دچار روزمرگي و معاصي هستند، مي‏تواند سودمند باشد؟


پاسخ :
با توجّه به حقيقت «شفاعت» پاسخ به اين پرسش روشن مي‏شود. در برخي روايات، مواردي ذكر شده كه موجب مي‏گردد انسان‏ها از گناهان، آلودگي‏ها، تعلّقات و وابستگي‏ها پاك گردند.
براساس روايات سرّ اين شفاعت - كه يكي از مصاديق آن گريه بر اهل‏بيت و خصوصاً امام حسين(ع) بوده و هم گناهكاران را فرا مي‏گيرد و هم غيرگناهكاران را - برقراري رابطه خاص ميان انسان و معصومان(ع) است؛ يعني، هر انساني كه با انساني در زندگي دنيوي در ارتباط روحي بوده، هر دو در يك راه بودند، هم‏فكرند، هم‏سليقه، هم‏عقيده و هم‏روش بودند، با هم آشنا بوده و به يكديگر معرفت داشتند؛ نسبت به يكديگر محبت و مودت داشتند واز نظر واقعيت يك رابطه تكويني ميان اين دو انسان برقرار است.
بنابراين هر شخصي كه به معصومان(ع) معتقد بوده و مطيع آنان باشد و حدالمقدور به گفته‏هايشان عمل كند، فكرش، فكر آنان و عقيده‏اش، عقيده آنان يا دست‏كم مشابه آنان باشد و بر اين اساس به ايشان محبت و معرفت داشته باشد؛ اين همه، بيانگر آن است كه ميان او و معصومان(ع) رابطه‏اي هست؛ يعني، رابطه دروني ميان وجود او و وجود معصومان در عالم ارواح و عالم باطن برقرار است. هر چه سنخيت او با معصومان(ع) بيشتر باشد، اين ارتباط به همان اندازه قوي‏تر خواهد بود. هر چه كامل‏تر باشد، رابطه‏اش بيشتر و هر چه ناقص‏تر باشد رابطه‏اش كم و كمتر خواهد بود.
وقتي اين رابطه رابطه تكويني و واقعي پديد آمد؛ موجب مي‏شود تا وحدتي ميان او و معصومان ايجاد شود و اين وحدت نتيجه خود را در قيامت به اين صورت نشان مي‏دهد كه معصومان(ع) وي را - كه يا گناهكار و آلوده است يا دلبسته و وابسته به غير خدا - با جذبه خاص خود براساس وحدت و ارتباط تكويني كه با آنها پيدا كرده است، به سوي بالا كشيده و در رسيدن به جايگاه بهشتي و لقاي حق و نجات از عذاب‏ها و رنج‏ها ياري مي‏دهند.
با توجه به سرّ شفاعت، درخواهيم يافت كه در آدمي، بايد آمادگي لازم و كشش به سوي خدا وجود داشته باشد تا با ضميمه شفاعت آنان، از گناه و تعلّق رهايي يابد و اين آمادگي تنها در پرتو هم‏رنگي با روح آنان ميسر مي‏شود؛ يعني، اين نوع شفاعت، تنها به افرادي تعلق مي‏گيرد كه مؤمن بوده، عمل صالح داشته باشند و خداوند تا حدي از ايشان راضي بوده و آنان مطيع اوامر الهي و معصومان و پيرو راستين آنان باشند و خيلي طاغي و عاصي نباشند.در اين خصوص نگا: تجسم عمل و شفاعت، صص 106 - 116.
بنابراين هر كسي، مشمول چنين شفاعتي نيست و هر كس با صرف گريه بر اباعبدالله(ع) راهي بهشت نمي‏شود و گناهانش بخشوده نمي‏گردد تا هر خلافي را مرتكب شود و با صرف محبت و رابطه و گريه، بپندارد كه از عذاب‏ها، فشارها، ترس‏ها و اضطراب‏ها نجات خواهد يافت. هر چند محبت حقيقي، انسان را از انجام گناه و دلبستگي‏ها - تا حد امكان - بازمي‏دارد؛ ولي شرايطي براي اين نوع شفاعت وجود دارد و آن، راضي بودن حضرت حق از انسان، ايمان و عمل صالح است.
امام صادق(ع) در نامه‏اي كه به اصحابش نوشت اين مهم را متذكر گرديد: «بدانيد حقيقت آن است كه هيچ كس از خلق خداوند، انسان را از خداوند بي‏نياز نمي‏كند، نه ملك مقرب نه نبي مرسل و نه غير از اينها؛ پس هر كه مسرور [و شاد است كه‏] شفاعت شفاعت‏كنندگان براي او سودمند است، بايد [صبر كند] و از خدا بخواهد كه از او راضي شود»بحارالانوار، ج 8، ص 53..
پس بايد آلودگي‏ها، گناه‏ها، تعلق‏ها در حدي باشد كه خدا از انسان ناراضي نباشد؛ چرا كه اگر خداوند از آدمي خشنود نباشد، ديگر اين نوع شفاعت، شامل حال او نخواهد شد. اگر انسان با خاطر جمع گناه كند و پشيمان نباشد و ضجّه نكشد و حتي به اين فكر نيفتد كه چرا از آن گناه خلاص نمي‏شود و صرفاً در مجالس امام حسين(ع) اشكي بريزد؛ از مواردي است كه خداوند از او راضي نبوده و در نتيجه مشمول شفاعت امام حسين(ع) نمي‏شود.
اما اگر در عين آلودگي و گناه ندامتي و ضجّه‏اي دارد، تأمل و تفكري در خلاصي از آنها دارد، كوشش مي‏كند خود را هم‏رنگ او در عقيده، فكر و عمل سازد و ... چون در سرّ وجودش تنفري به گناه و آلودگي داشته و يك نوع ابتهاج و لذت به هم‏رنگي با اباعبدالله(ع)؛ ممكن است اشك و عزاداري او، براي محو گناهانش سودمند افتد.
به هر حال اگر خواهان شفاعت حضرت حسين(ع) هستيم، بايد به او محبت ورزيده، با عقايد، افكار، اوصاف، اعمال، خصلت‏ها و اخلاق او موافقت كرده و مخالفت نكنيم و مهم‏تر آن كه از حضرت حق - كه در حقيقت شافع اصلي است - بخواهيم كه از ما راضي شود تا در پرتو خشنودي او، از شفاعت امام حسين(ع) بهره‏مند گرديم.
اي خدا! آن كن كه از تو مي‏سزد كه ز هر سوراخ مارم مي‏گزد
جان سنگين دارم و دل آهنين‏ ورنه خون گشتي در اين رنج و حنين‏
وقت تنگ آمد مرا و يك نفس‏ پادشاهي كن مرا فريادرس‏
گر مرا اين بار ستاري كني‏ توبه كردم من ز هرناكردني‏
توبه‏ام بپذير اين بار دگر تا ببندم بهر توبه صد كمر
من اگر اين بار تقصيري كنم‏ پس دگر مشنو دعا و گفتنم‏
مثنوي، دفتر 5، ابيات 2267 - 2262.
www. eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.