پرسش :
شبهه: شبهه: كارهاي مرتاضهاي هندي و كارهاي خارق العاده واقعيت دارد و علت آن سركوب نفس است. حتي اگر به خدا بياعتقاد باشند در آن صورت معجزات اولياء خدا ميتواند توجيه غير مذهبي داشته باشد؟
پاسخ :
جاي هيچ ترديد نيست كه برخلاف عادت جاري، افعال خارق العادهاي وجود دارد، حال يا خود ما آن را به چشم ديدهايم و يا آن كه به طور متواتر از ديگران شنيده و يقين پيدا كردهايم و بسيار كم هستند كساني كه از افعال خارق العاده چيزي كم يا زياد نديده و يا نشنيده باشند و بسياري از اين كارها از كساني سر ميزند كه با تمرين نيروي انجام آن را يافتهاند، مثلاً ميتوانند زهر كشنده را بخورند و يا بار سنگين و خارج از طاقت يك انسان عادي را بردارند.[1]
ما در ابتدا بايد سحر را تعريف كنيم و سپس اسباب آن را تبيين كنيم و در آخر آيات و يا روايات را در اين زمينه بررسي نمائيم:
سحر در لغت عبارت است از: چيزي كه مأخذ آن لطيف و منشأ آن دقيق باشد كه با چشم عادي ديده نميشود[2] و در اصطلاح عبارت است از: استحداث خوارق يعني چيزي كه خارق العاده باشد.[3] لذا شامل افعال مرتاضها و فالگيرها و جادوگران و مسخران جن و ملك ميشود. الفاظ مترادف با سحر: كهانت، خوارق، تصوير، سرعت، افسون، هيپنوتيزم، تاتلي پاتي، جادو، تنحيم، فالگويي، طالع بيني، طلسمات، عزايم و غيره كه برخي از اين افعال داراي اثر حقيقي هستند ولي برخي ديگر نمود غير حقيقي دارند ولي واقعاً تأثير گذار نيستند مثلاً يك مرتاض وقتي جامي از زهر را سر ميكشد و زهر اثري در او نميكند داراي اثر حقيقي ولي عمل يك شعبدهباز، داراي نمود غير حقيقي است، بلكه سرعت در عمل آن را واقع نما ميكند.
اسباب سحر: عوامل و علل سحر را ميتوان دو چيز دانست.
الف. اسباب طبيعي: در اين قسم اعمال خارق العاده بر اسباب طبيعي ولي پنهان از حس و درك مردم متكي است.
ب. اسباب غيرطبيعي: در اين قسم اسباب طبيعي دخالت ندارند بلكه قدرت نفس و اراده قوي مؤثر ميباشند.
علامه طباطبائي در اين زمينه نكاتي را مطرح كردهاند كه در ذيل عبارت ايشان را بيان ميكنيم:
« بسياري از اعمال بر اسباب طبيعي و پنهان از حس و درك مردم متكي است. خلاصه اين كه صاحب عمل سحر به اسبابي دست ميزند كه ديگران آن اسباب را نشناختهاند. مانند كسي كه داخل آتش ميشود و نميسوزد. به خاطر اين كه داروي طلق به خود ماليده و يا نامهاي مينويسد كه غير خودش كسي خطوط آن را نميبيند چون با چيزي (از قبيل آب پياز) نوشته، كه جز در هنگام برخورد آن نامه به آتش خطوط آن ظاهر نميشود... در اين ميان افعال خارق العادة ديگري نيز هست، كه مستند به هيچ سبب از اسباب طبيعي و عادي نيست مثل خبر دادن از غيب و مخصوصاً آنچه مربوط به آينده است... و به هيچ وجه قابل انكار نيست كه يا خودمان بعضي از آنها را ديدهايم و يا برايمان آن قدر نقل كردهاند كه ديگر قابل انكار نيست. اينك در همين عصر حاضر از اين مرتاضان هندي، ايراني و غربي جماعتي هستند كه انواعي از اين گونه كارهاي خارق العاده را انجام ميدهند. و اين گونه كارها هر چند سبب مادي و طبيعي ندارد، لكن اگر به طور كامل در طريقة انجام رياضتهايي كه قدرت بر اين خوارق را به آدمي ميدهد قرار گيرد و ما دقت و تأمل كنيم و نيز تجارب علني و اراده اين گونه افراد را در نظر بگيريم، برايمان معلوم ميشود: كه اين گونه كارها با همة اختلافي كه در نوع آنها است مستند به قوت اراده و شدت ايمان به تأثير اراده است، چون اراده تابع علم و ايمان قلبي است و هر چه ايمان آدمي به تأثير اراده بيشتر شد اراده هم مؤثرتر شود.[4]
سحر از ديدگاه قرآن: از بررسي حدود بيش از پنجاه مورد كلمة سحر و مشتقات آن اين نتيجه به دست ميآيد كه سحر از نظر قرآن به دو بخش مهم تقسيم ميشود: 1. سحر غيرحقيقي؛ 2. سحر حقيقي.
الف: سحر غير حقيقي: يعني جايي كه مقصود از آن فريفتن، تردستي و شعبده است مانند آيه 66 سوره طه (ريسمانها و عصاهاي جادوگران زمان حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ بر اثر سحر حركت ميكردند و خيال ميشد كه واقعاً حركت ميكنند).
ب: سحري كه نمود حقيقي دارد. مانند آية 102 و 103 سورة بقره كه مربوط به هاروت و ماروت ميباشد و خداوند در قسمتي از آيه ميفرمايد (آنها سحرهايي را فرا ميگرفتند (از هاروت و ماروت) كه ميان مرد و همسرش جدائي ميافكندند.
فرق سحر و معجزههاي انبياء ـ عليهم السّلام ـ
الف: از جهت طريق حصول: معجزه يك عنايت الهي است و قابل تعليم و تعلم نيست، و همچنين در امور ممكن محدود نميباشد ولي سحر و جادو و افعال مرتاضين داراي حد خاص و همچنين اكتسابي ميباشد و هر زماني كه اراده كنند هر كاري را نميتوانند انجام دهند برخلاف افعال و معجزات پيامبران ـ عليهم السّلام ـ كه مثلاً حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ درگهواره صحبت ميكند و پيامبر بودن را در گهواره به همه اعلان ميكند به خلاف اعمال ساحران كه بايد تدريجاً صورت پذيرد.
ب. از جهت اهداف و اغراض: پيامبر معجزه را طريق اطمينان مردم به گفتار آن ها كه رسول خدايند قرار ميدهند تا بتوانند مردم را به كمال لايق برسانند، يعني قصد شخصي در كار نيست ولي ساحران اين اعمال را صرفاً براي اغراض شخصي از قبيل شهرت، پول و غيره انجام ميدهند.
ج. از جهت اخلاقي: صاحبان معجزه داراي برنامة اخلاقي خاصي هستند و خود نيز از جهت اخلاقي در حد كمال هستند ولي صاحبان سحر و جادو از فضائل اخلاقي بهرة چنداني ندارند.
فرق بين معجزه و كرامت و اعمال خارق العاده:
1. معجزه با هدف اثبات نبوت يا شعبي از مناصب الهي است ولي كرامت عنايتي به اولياء الله از جانب خداوند است و چنين ادعايي در آن خوابيده نيست.
2. معجزه همراه با ادعاي هم آوري ميباشد ولي كرامت چنين ادعايي نيست.
3. معجزه و كرامت عنايت الهي است به خلاف بقية كارهاي خارق العاده.
[1] . ترجمة الميزان، مترجم: سيد محمد باقر موسوي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ج 1، ص 363.
[2] . قاموس المحيط، ج 2، ص 45.
[3] . ايضاح الفوائد، فخر المحققين، ج 1، ص 405.
[4] . طباطبايي، محمد حسين، مترجم: سيد محمد باقر موسوي، قم،دفتر انتشارات اسلامي، ج 1، ص 364 ـ 365.
www.andisheqom.com
جاي هيچ ترديد نيست كه برخلاف عادت جاري، افعال خارق العادهاي وجود دارد، حال يا خود ما آن را به چشم ديدهايم و يا آن كه به طور متواتر از ديگران شنيده و يقين پيدا كردهايم و بسيار كم هستند كساني كه از افعال خارق العاده چيزي كم يا زياد نديده و يا نشنيده باشند و بسياري از اين كارها از كساني سر ميزند كه با تمرين نيروي انجام آن را يافتهاند، مثلاً ميتوانند زهر كشنده را بخورند و يا بار سنگين و خارج از طاقت يك انسان عادي را بردارند.[1]
ما در ابتدا بايد سحر را تعريف كنيم و سپس اسباب آن را تبيين كنيم و در آخر آيات و يا روايات را در اين زمينه بررسي نمائيم:
سحر در لغت عبارت است از: چيزي كه مأخذ آن لطيف و منشأ آن دقيق باشد كه با چشم عادي ديده نميشود[2] و در اصطلاح عبارت است از: استحداث خوارق يعني چيزي كه خارق العاده باشد.[3] لذا شامل افعال مرتاضها و فالگيرها و جادوگران و مسخران جن و ملك ميشود. الفاظ مترادف با سحر: كهانت، خوارق، تصوير، سرعت، افسون، هيپنوتيزم، تاتلي پاتي، جادو، تنحيم، فالگويي، طالع بيني، طلسمات، عزايم و غيره كه برخي از اين افعال داراي اثر حقيقي هستند ولي برخي ديگر نمود غير حقيقي دارند ولي واقعاً تأثير گذار نيستند مثلاً يك مرتاض وقتي جامي از زهر را سر ميكشد و زهر اثري در او نميكند داراي اثر حقيقي ولي عمل يك شعبدهباز، داراي نمود غير حقيقي است، بلكه سرعت در عمل آن را واقع نما ميكند.
اسباب سحر: عوامل و علل سحر را ميتوان دو چيز دانست.
الف. اسباب طبيعي: در اين قسم اعمال خارق العاده بر اسباب طبيعي ولي پنهان از حس و درك مردم متكي است.
ب. اسباب غيرطبيعي: در اين قسم اسباب طبيعي دخالت ندارند بلكه قدرت نفس و اراده قوي مؤثر ميباشند.
علامه طباطبائي در اين زمينه نكاتي را مطرح كردهاند كه در ذيل عبارت ايشان را بيان ميكنيم:
« بسياري از اعمال بر اسباب طبيعي و پنهان از حس و درك مردم متكي است. خلاصه اين كه صاحب عمل سحر به اسبابي دست ميزند كه ديگران آن اسباب را نشناختهاند. مانند كسي كه داخل آتش ميشود و نميسوزد. به خاطر اين كه داروي طلق به خود ماليده و يا نامهاي مينويسد كه غير خودش كسي خطوط آن را نميبيند چون با چيزي (از قبيل آب پياز) نوشته، كه جز در هنگام برخورد آن نامه به آتش خطوط آن ظاهر نميشود... در اين ميان افعال خارق العادة ديگري نيز هست، كه مستند به هيچ سبب از اسباب طبيعي و عادي نيست مثل خبر دادن از غيب و مخصوصاً آنچه مربوط به آينده است... و به هيچ وجه قابل انكار نيست كه يا خودمان بعضي از آنها را ديدهايم و يا برايمان آن قدر نقل كردهاند كه ديگر قابل انكار نيست. اينك در همين عصر حاضر از اين مرتاضان هندي، ايراني و غربي جماعتي هستند كه انواعي از اين گونه كارهاي خارق العاده را انجام ميدهند. و اين گونه كارها هر چند سبب مادي و طبيعي ندارد، لكن اگر به طور كامل در طريقة انجام رياضتهايي كه قدرت بر اين خوارق را به آدمي ميدهد قرار گيرد و ما دقت و تأمل كنيم و نيز تجارب علني و اراده اين گونه افراد را در نظر بگيريم، برايمان معلوم ميشود: كه اين گونه كارها با همة اختلافي كه در نوع آنها است مستند به قوت اراده و شدت ايمان به تأثير اراده است، چون اراده تابع علم و ايمان قلبي است و هر چه ايمان آدمي به تأثير اراده بيشتر شد اراده هم مؤثرتر شود.[4]
سحر از ديدگاه قرآن: از بررسي حدود بيش از پنجاه مورد كلمة سحر و مشتقات آن اين نتيجه به دست ميآيد كه سحر از نظر قرآن به دو بخش مهم تقسيم ميشود: 1. سحر غيرحقيقي؛ 2. سحر حقيقي.
الف: سحر غير حقيقي: يعني جايي كه مقصود از آن فريفتن، تردستي و شعبده است مانند آيه 66 سوره طه (ريسمانها و عصاهاي جادوگران زمان حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ بر اثر سحر حركت ميكردند و خيال ميشد كه واقعاً حركت ميكنند).
ب: سحري كه نمود حقيقي دارد. مانند آية 102 و 103 سورة بقره كه مربوط به هاروت و ماروت ميباشد و خداوند در قسمتي از آيه ميفرمايد (آنها سحرهايي را فرا ميگرفتند (از هاروت و ماروت) كه ميان مرد و همسرش جدائي ميافكندند.
فرق سحر و معجزههاي انبياء ـ عليهم السّلام ـ
الف: از جهت طريق حصول: معجزه يك عنايت الهي است و قابل تعليم و تعلم نيست، و همچنين در امور ممكن محدود نميباشد ولي سحر و جادو و افعال مرتاضين داراي حد خاص و همچنين اكتسابي ميباشد و هر زماني كه اراده كنند هر كاري را نميتوانند انجام دهند برخلاف افعال و معجزات پيامبران ـ عليهم السّلام ـ كه مثلاً حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ درگهواره صحبت ميكند و پيامبر بودن را در گهواره به همه اعلان ميكند به خلاف اعمال ساحران كه بايد تدريجاً صورت پذيرد.
ب. از جهت اهداف و اغراض: پيامبر معجزه را طريق اطمينان مردم به گفتار آن ها كه رسول خدايند قرار ميدهند تا بتوانند مردم را به كمال لايق برسانند، يعني قصد شخصي در كار نيست ولي ساحران اين اعمال را صرفاً براي اغراض شخصي از قبيل شهرت، پول و غيره انجام ميدهند.
ج. از جهت اخلاقي: صاحبان معجزه داراي برنامة اخلاقي خاصي هستند و خود نيز از جهت اخلاقي در حد كمال هستند ولي صاحبان سحر و جادو از فضائل اخلاقي بهرة چنداني ندارند.
فرق بين معجزه و كرامت و اعمال خارق العاده:
1. معجزه با هدف اثبات نبوت يا شعبي از مناصب الهي است ولي كرامت عنايتي به اولياء الله از جانب خداوند است و چنين ادعايي در آن خوابيده نيست.
2. معجزه همراه با ادعاي هم آوري ميباشد ولي كرامت چنين ادعايي نيست.
3. معجزه و كرامت عنايت الهي است به خلاف بقية كارهاي خارق العاده.
[1] . ترجمة الميزان، مترجم: سيد محمد باقر موسوي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ج 1، ص 363.
[2] . قاموس المحيط، ج 2، ص 45.
[3] . ايضاح الفوائد، فخر المحققين، ج 1، ص 405.
[4] . طباطبايي، محمد حسين، مترجم: سيد محمد باقر موسوي، قم،دفتر انتشارات اسلامي، ج 1، ص 364 ـ 365.
www.andisheqom.com