يکشنبه، 28 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

شبهه: منبع قابل اعتمادي وجود ندارد تا ما بفهميم كه جنيان از كى خلق شده‏اند و در چه زمانى مى‏زيسته‌اند و داراى چه دين و زبان خاصى هستند و به نظر مي رسد آنچه گفته مي شود ريشه اي ندارد.


پاسخ :
در جواب به محضر قرآن كريم و اهل بيت عصمت و طهارت رفته و از آنان كمك مى‏گيريم. قرآن كريم، زمان آفرينش و خلقت جنيان را قبل از خلقت و آفرينش آدميان معرفى نموده و در اين باره اعلام مى‏نمايد كه:
»و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حماً مسنون و الجان خلقناه من قبل من نار المسموم«[1] »و در حقيقت انسان را از گِلى خشك، از گِلى سياه و بدبو، آفريديم و پيش از آن، جن را از آتشى سوزان و بى دود خلق كرديم«.
هر چند ما نمى‏توانيم، تاريخچه دقيق آفرينش جنيان را از اين آيه شريفه به دست آوريم، لكن صراحت كامل آيه ما را به زمان كلّى خلقت جنيان كه قبل از خلقت انسانهاست، راهنمايى مى‏نمايد و مفسرين قرآن كريم نيز با توجه به اين آيات، همگى زمان خلقت جنيان را به زمانى قبل از آفرينش آدميان، دانسته اند.[2]
اما از طريق روايات نورانى كه از اهل بيت عصمت و طهارت‏عليهم السلام رسيده است، مى‏توانيم زمان دقيق ترى را براى خلقت جنيان معرفى و اعلام نمائيم. از جمله روايتى كه امام باقرعليه السلام از آباء و اجداد طاهرينش از امام الموحدين اميرالمؤمنين‏عليه السلام نقل مى‏نمايد كه:
»انّ اللَّه تبارك و تعالى »لما« اراد ان يخلق خلقاً بيده و ذلك بعد ما مضى من الجن و النسناس فى الارض سبعه الاف السنه«[3] »همانا (هنگاميكه) خداى تبارك و تعالى اراده نمود تا موجودى را بيافريند.(يعنى انسان را خلق نمايد) و اين در زمانى بود كه از خلقت و آفرينش جن و نسناس هفت هزار سال گذشته بود.
در اين روايت زمان آفرينش جنيان را 7 هزار سال قبل از آفرينش آدميان معرفى مى‏نمايد. اما در روايت صحبت از موجود ديگرى به نام »نسناس« هم گرديده است كه آنهم از مخلوقات عجيب و شگفت آور خداى سبحان بوده كه به طور كلى برچيده شده و زمين از وجود آنها پاك گشته و ظاهراً بواسطه فساد و فتنه بزرگى كه در زمين انجام مى‏داده‌اند، بواسطه عذاب‏هاى الهى نابود شده‌اند و نامى از آنان نبوده و اثرى از آنها نيست.[4]
و اما در جواب قسمت بعدى سؤال كه فرموده‏ايد: آيا جنيان داراى زبان و يا دين خاصى هستند؟ جواب مى‏دهيم كه خير. جنيان با توجه به آن قدرت و نيرويى كه خداى تبارك و تعالى در نهاد آنان قرار داده است، مى‏توانند هر زبانى را بفهمند و يا به هر زبانى تكلم نمايند. و آنان از عقل بهره كافى دارند و لغات را كاملاً تشخيص مى‏دهند و اين قدرت مثل عمر طولانى آنان از معجزات و شگفتى‏هاى خالق بزرگ آنان است كه به آنان عطا نموده است.[5]
جنيان دين خاصى ندارند، بلكه دين آنان نيز مثل دين آدميان است.[6]
هرچند در ميان جنيان دانشمندانى وجود داشته و دارند كه نادانان و جهالِ آنان را راهنمايى مى‏نمايند و حجت خداى بزرگ را بر آنها تمام مى‏نمايند تا راه عذر بر آنها بسته شود و احكام الهى را به آنان برسانند. اما از ميان خود آنان پيامبر و يا پيشوايى كه صاحب شريعت و يا رسالت باشد، وجود ندارد.[7] اگر در بعضى از روايات ما اشاره شده كه آنان داراى پيامبرى بودند به نام يوسف و او را كشتند، در واقع صاحب شريعت و پيامبر مرسل نبوده است. بلكه دانشمندى برجسته و عالمى بزرگ بوده كه دين پيامبر انسانها يا پيامبر انسى را به آنها اعلام نمايد.[8]
جنّيان در زمان هر پيامبرى پيرو دين همان پيامبر بوده‌اند. در زمان حضرت عيسى‏عليه السلام پيرو حضرت عيسى و در زمان حضرت موسى‏عليه السلام پيرو دين حضرت موسى بوده‌اند و در زمان نبى گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله، پيرو آن حضرت بوده و مسلمان مى‏باشند.[9]
و همچنين در متون روايى ما، داستانهاى عجيبى درباره جنيان نقل شده. مثل داستان حضور جنيان هنگام تلاوت قرآن كريم توسط پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در مكانى ميان مكه و طايف.[10] يا داستان فردى از جنيان كه خدمت نبى گرامى اسلام رسيد و عرضه داشت من در زمان هابيل و قابيل بوده‏ام. در زمانيكه نوح‏عليه السلام در كشتى نشست با او بوده‏ام و زمانيكه حضرت ابراهيم‏عليه السلام در آتش افتاد نيز با او بودم و از پيروان حضرت موسى‏عليه السلام و عيسى‏عليه السلام بوده‏ام و الان نيز نزد شما آمده و سلام تمام پيامبرانى را كه ديده‏ام به شما ابلاغ مى‏نمايم و مى‏خواهم مسلمان شوم.[11]
اينها همه حكايت از يك امر مسلم دارند و آن پيروى جنيان از دين پيامبران آدميان است و جنّيان خود داراى دين مستقل نمى‏باشند. و امام واجب الاطاعه و مرجع تقليد آنان همان امام واجب الاطاعه آدميان و مرجع تقليد انسانها است و از ميان خودشان امام و يا مرجع و يا مخبر ندارند. به همين جهت شيعيان آنان در تمام تكاليف مثل شيعيان انسى و بشرى هستند.[12]
[1] . سوره حجر/ 36-37.
[2] . ترجمه تفسير الميزان، سيدمحمدباقر موسوى همدانى، ج 39، ص 190 (تفسير الميزان علامه طباطبايى).
[3] . بحارالانوار محمدباقر مجلسى، ج 60، ص 82. - تفسير قمى، على بن ابراهيم قمى، ج 1، ص 36.
[4] . بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، ج 60، ص 82.
[5] . جن و شيطان در ادبيات و اديان، زين العابدين دست داده، ص 113 به نقل از منهاج الصادقين.
[6] . تفسير اطيب البيان، حاج سيدعبدالحسين طيّب، ج 13، ص 231 و 232. ناقل كتاب جن و شيطان در ادبيات و اديان، زين العابدين دست داده، ص 113.
[7] . جن و شيطان در ادبيات و اديان، ص 12
[8] . عيون اخبار رضا، ص 242، حديث 26. - تفسير اطيب البيان، حاج سيدعبدالحسين طيب، ج 13، ص 231 و 232، ناقل كتاب جن و شيطان، زين العابدين دست داده، ص 112.
[9] . جن و شيطان، زين العابدين دست داده، ص 107 و 132.
[10] . جن / 11 و 14 و 15.
[11] . تفسير قمى، ج 2، ص 299 (على بن ابراهيم قمى).
[12] . تفسير قمى، على بن ابراهيم قمى، ج 1، ص 375.
www.andisheqom.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.