پرسش :
آيا اعتقاد به شفاعت، موجب جرأت افراد بر گناه و شانه خالي كردن از مسؤوليت نميشود؟
پاسخ :
شناخت حقيقت «شفاعت» و شرايط و ويژگيهاي آن، آشكار ميسازد كه اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه و شانه خالي كردن از بار مسؤوليت نميگردد؛ بلكه به عكس موجب ترغيب و تشويق به اجتناب از گناه و عمل به دستورات و وظايف ديني است. به همين جهت توجه به چند نكته بايسته است:
يكم. از آنجا كه شفاعت، منوط به تحقق شرايطي است، اعتقاد به شفاعت، انسان را بر ميانگيزد تا با به دست آوردن آنها، صلاحيت و قابليت «شفاعت شدن» را پيدا كند. از اين رو شفاعت تنها شامل حال كساني ميشود كه از طريق ايمان و عمل و دوري از گناه، به درجهاي از همسنخي با شفيعان برسند.
نقش عمل به دستورات و وظايف ديني، در شمول شفاعت به حدي است كه در مواردي - حتي سبك شمردن و اهميت ندادن به برخي از احكام الهي - موجب محروم شدن از شفاعت ميشود. (ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9486؛ كافي، ج 3، ص 270.)
در حقيقت اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه نميشود؛ بلكه عاملي سازنده در جهت ترغيب و تشويق به انجام دادن وظايف و اجتناب از گناهان است.
دوّم. با توجه به شرايط شفاعت، به هيچ فرد يا گروهي به طور مشخص در اين باره تضمين داده نشده است. لذا ترديد در شفاعت، سبب ميشود كه اشخاص و گروهها، همواره در حالت سازنده خوف و رجا بمانند.
«رجا» به باز بودن روزنه نجات و اينكه گناهان، سرنوشت قطعي و غير قابل تغيير براي او رقم نزده است و خوف از اينكه آيا شرايط شفاعت (مانند رضايت خداوند) را توانستهام تحصيل كنم يا نه. اين حالت مانع ميشود كه شخص با آسودگي و بيتفاوتي مرتكب گناه گردد و او را به سوي وظايف و اجتناب از گناه سوق ميدهد.
سوّم. يكي از ويژگيهاي مسأله شفاعت، ابهام آن از نظر زمان وقوع شفاعت است. با توجه به مرحلهها و گذرگاههاي گوناگون و طولاني پس از مرگ، شفاعت ممكن است پس از ديدن وحشتها و سختيهاي برزخ و گذرگاههاي قيامت، شامل حال بندگان شود و ممكن است حتي پس از تحمل مدتها عذاب، قابليت شفاعت پيدا شود. ابهام در زمان وقوع شفاعت نيز، عاملي در جهت بازدارندگي از ارتكاب گناه است. شفاعت حكم دارو و درمان را دارد؛ همان طور كه امكان درمان، هيچ عاقلي را تشويق به مبتلا كردن خود به بيماري نميكند؛ شفاعت نيز ترغيب به گرفتار شدن در دشواريهاي گناه را نميكند؛ بلكه تنها به گرفتاران، اميد بخشيده و راه نجات را نشان ميدهد.
eporsesh.com
شناخت حقيقت «شفاعت» و شرايط و ويژگيهاي آن، آشكار ميسازد كه اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه و شانه خالي كردن از بار مسؤوليت نميگردد؛ بلكه به عكس موجب ترغيب و تشويق به اجتناب از گناه و عمل به دستورات و وظايف ديني است. به همين جهت توجه به چند نكته بايسته است:
يكم. از آنجا كه شفاعت، منوط به تحقق شرايطي است، اعتقاد به شفاعت، انسان را بر ميانگيزد تا با به دست آوردن آنها، صلاحيت و قابليت «شفاعت شدن» را پيدا كند. از اين رو شفاعت تنها شامل حال كساني ميشود كه از طريق ايمان و عمل و دوري از گناه، به درجهاي از همسنخي با شفيعان برسند.
نقش عمل به دستورات و وظايف ديني، در شمول شفاعت به حدي است كه در مواردي - حتي سبك شمردن و اهميت ندادن به برخي از احكام الهي - موجب محروم شدن از شفاعت ميشود. (ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9486؛ كافي، ج 3، ص 270.)
در حقيقت اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه نميشود؛ بلكه عاملي سازنده در جهت ترغيب و تشويق به انجام دادن وظايف و اجتناب از گناهان است.
دوّم. با توجه به شرايط شفاعت، به هيچ فرد يا گروهي به طور مشخص در اين باره تضمين داده نشده است. لذا ترديد در شفاعت، سبب ميشود كه اشخاص و گروهها، همواره در حالت سازنده خوف و رجا بمانند.
«رجا» به باز بودن روزنه نجات و اينكه گناهان، سرنوشت قطعي و غير قابل تغيير براي او رقم نزده است و خوف از اينكه آيا شرايط شفاعت (مانند رضايت خداوند) را توانستهام تحصيل كنم يا نه. اين حالت مانع ميشود كه شخص با آسودگي و بيتفاوتي مرتكب گناه گردد و او را به سوي وظايف و اجتناب از گناه سوق ميدهد.
سوّم. يكي از ويژگيهاي مسأله شفاعت، ابهام آن از نظر زمان وقوع شفاعت است. با توجه به مرحلهها و گذرگاههاي گوناگون و طولاني پس از مرگ، شفاعت ممكن است پس از ديدن وحشتها و سختيهاي برزخ و گذرگاههاي قيامت، شامل حال بندگان شود و ممكن است حتي پس از تحمل مدتها عذاب، قابليت شفاعت پيدا شود. ابهام در زمان وقوع شفاعت نيز، عاملي در جهت بازدارندگي از ارتكاب گناه است. شفاعت حكم دارو و درمان را دارد؛ همان طور كه امكان درمان، هيچ عاقلي را تشويق به مبتلا كردن خود به بيماري نميكند؛ شفاعت نيز ترغيب به گرفتار شدن در دشواريهاي گناه را نميكند؛ بلكه تنها به گرفتاران، اميد بخشيده و راه نجات را نشان ميدهد.
eporsesh.com