جمعه، 21 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا حورالعين و نعمتهاي بهشتي كه در قرآن آمده است مادي است یا اشاره به يك موضوع معنوي دارد؟ مثلا منظور از حور العين در قرآن اتحاد عالم و معلوم است و يا فشار قبر به معني اينكه بدن مادي انسان را بفشارد وجود ندارد؟


پاسخ :
براي روشن شدن بحث در گام نخست، ناگزير به بيان مقدمه اي هستيم.
مقدمه: پاسخ به سؤال مذكور متوقف بر تبيين كيفيت معاد است كه آيا معاد جسماني است و يا روحاني، در صورتي كه معاد روحاني باشد مسأله ي استفاده و احتياج انسان به وسايل مادي در سراي ديگر به كلي منتفي خواهد بود و اگر معاد جسماني باشد، پاي ابزارهاي مادي نيز به ميا ن كشيده مي شود نفي كامل آنها پذيرفتني نخواهد بود، البته در اين صورت سخن درباره ي كيفيت و چگونگي اين ابزارها، باب جديد از بحث را پيش روي ما مي گشايد.
بايد توجه داشت كه نظريه ي مشهور ميان علماي جهان اسلام اعم از اهل سنت و شيعيان مؤيد معاد روحاني توأم با جسماني است كه بر طبق آن، نفس و روح انسان به همراه بدن ولي در سراي ديگر حاضر شده و هماهنگ با صفات و دستاوردهاي دنيوي، مشمول نعمت هاي بهشتي و يا عذاب هاي تلخ دوزخي خواهد شد. از اين روست كه آيات قرآن كريم در مقام بيان اوصاف بهشت و دوزخ به دو دسته از نعمت ها و عذاب هاي مادي و معنوي اشاره مي كند كه متناسب با معاد جسماني و روحاني انسان است (ر.ك: سبحاني، جعفر، منشور جاويد، ج 9، فصل هفتم و هشتم، مؤسسه امام صادق قم، 1369، چاپ اول).
از آنجا كه سؤال پرسشگر محترم پيرامون بهشت است بحث را حول همين محور متمركز مي كنيم. خداوند متعال در برخي از آيات قرآن از لذت خشنودي خدا(توبه، آيه 72) و لقاء محبوب به عنوان برخي نعمت هاي روحاني بهشت نام مي برد و در آيات فراوان ديگر نعمت هاي مادي و جسماني بسيار ديگري را از قبيل باغ ها، جويبارها، تخت ها، ميوه ها، خدمتكاران، قصرها، حوريان، لباس هاي فاخر و... بر مي شمرد (الرحمن- واقعه) كه بدون شك استفاده از اين نعمت ها همراه با به كار بردن ابزارهاي مادي خواهد بود اما بايد توجه داشت كه آن سرا با جهان كنوني تفاوت بسيار زياد دارد و نحوه ي استفاده از ابزارهاي مادي و كيفيت آنها نيز با وسايل كنوني بسيار متفاوت است كه البته فهم قاصر ما از درك اين امور عاجز است.
اينك از باب نمونه دو حديث در اين باره ذكر مي كنيم كه نشان دهنده تفاوت ها در استفاده از ابزارهاي مادي در آن سراست.
پيامبر گرامي اسلام در تفسير آيه ي بيست و يكم سوره ي واقعه «ولحم طير مما يشتهون؛ و گوشت پرندگان از آنچه خوش دارند» فرمودند: «انك لتنظر الي الطير في الجنه فتشتهيه فيخربين ذلك مشويا؛ همانا تو نگاه مي كني به پرنده در بهشت و ميل به خوردن آن پيدا مي كني همان حال بريان شده در نزد تو مي افتد» (طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 19، ص 127، انتشارات اسماعيليان قم).
همچنين در تفسير مجمع البيان در ذيل آيه ي چهاردهم سوره ي الحاقه «و ذللت قطوفها تذليلا؛ و ميوه هايش براي چيدن رام است» مي خوانيم كه منظور از اين آيه آن است كه ميوه هاي بهشتي مسخر آنها مي شود و اخذ ميوه هايش آنان است اگر بلند شود ميوه به اندازه او بلند مي شود و بالا مي آيد و اگر بنشيند ميوه پايين مي آيد تا دستش برسد و اگر بخوابد پايين مي آيد تا دستش برسد(طبرسي، مجمع البيان، ج 10، ص 621، دارالمعرفه).
يكم. از نظر قرآن كريم و روايات اسلامي، همان طوري كه اهل جهنم به تناسب بدي‏هاي‏شان سختي و عذابشان گوناگون است؛ اهل بهشت نيز به فراخور اعمال‏شان داراي درجات و كمالات مختلف‏اند. از اين رو بهشت داراي مراتب و درجات متفاوت است:
«فأولئك لهم الدرجات العلي ؛ اهل ايمان و عمل صالح داراي درجات عالي هستند» (طه (20)، آيه 75.)
«والآخره اكبر درجات ؛ درجات آخرت و برتري‏هايش از اين هم بيشتر است» (اسراء (17)، آيه 22.)
دوم. با عنايت به مطلب نخست، در بهشت نعمت‏هاي گوناگوني وجود دارد كه اهل ايمان و عمل صالح از آن بهره‏مند مي‏شوند. اما برترين و بهترين لذت‏ها، محبت و خشنودي خداوند متعال است. و به تعبير ديگر هيچ لذتي در بهشت به درجه خشنودي و محبت الهي براي انسان بهشتي شادي بخش نيست و حتي لذتهاي ديگر در پرتو اين لذت ارزشمند مي‏نمايد. قرآن در آيات متعددي بدان اشاره مي‏كند كه در اينجا به ذكر يك آيه مي‏پردازيم:
(وعد الله المؤمنين و المؤمنات جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها و مساكن طيبة و جنات عدن و رضوان من الله اكبر ذلك هو الفوز العظيم ؛ خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغ‏هايي از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جاري است، جاودانه در آن خواهند ماند، و مسكن‏هاي پاكيزه اي در بهشت‏هاي جاويدان [نصيب آنان ساخته‏] و [خوشنودي‏] و رضاي خدا [از همه اينها] برتر است و پيروزي بزرگ همين است» (توبه (9)، آيه 72.)
البته اين لذت و رضوان الهي، از آنِ كساني است كه در دنيا همه اعمال خود را بر پايه رضاي خداوند قرار داده باشند، يعني، عبادات‏شان بر اصل حب و حمد الهي استوار شده باشد. چنان كه در كلام نوراني امير مؤمنان(ع) آمده است:
«ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلك عباده العبيد، و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار»؛ «همانا گروهي خدا را به انگيزه بهشت مي‏پرستند كه اين عبادت تاجران و سوداگران است، و گروهي نيز خدا را به جهت هراس و عذاب جهنم عبادت مي‏كنند كه اين شيوه بردگان است، و نيز گروهي خدا را به خاطر شكر و سپاسش مي‏پرستند كه اين شيوه عبادت آزادگان است» (نهج البلاغه، حكمت 237؛ اصول كافي، ج‏2، ص‏68، ح‏5.)
امام علي عبادت خود را از نوع گروه سوم مي‏داند و مي‏فرمايد: «الهي ما عبدتك خوفا من عقابك و لا طمعا في ثوابك و لكن وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك»؛ «معبودا! هيچ گاه تو را به جهت ترس از عذاب و يا طمع به پاداش نپرستيدم؛ بلكه چون تو را شايسته عبادت يافتم، بندگي مي‏كنم» (بحارالانوار، ج‏41، ص‏14.)
در روايات امامان معصوم نيز محبت و خشنودي خداوند به عنوان پاك‏ترين و زيباترين لذت اهل بهشت خوانده شده است. امير مؤمنان(ع) در بيان علت آن مي‏فرمايد: اهل بهشت هنگامي كه با نعمت‏هاي گوناگون در بهشت روبه رو مي‏شوند، دل‏هايشان چنان از وجد و سرور افروخته مي‏گردد كه زبان به سپاس و شكر الهي مي‏گشايند و همه آن نعمت‏ها را در برابر رضوان خداوند ناچيز مي‏نگرند و هدف نهايي را در اين مي‏دانند كه قرآن بازگو مي‏فرمايد: «و آخر دعويهم ان الحمد لله رب العالمين»؛ «و آخرين سخنان اهل بهشت اين است كه حمد مخصوص پروردگار عالميان است» (يونس (10)، آيه، 10.)
امام سجاد(ع) نيز با تكيه بر بيان قرآن مي‏فرمايد: «خداوند به اهل بهشت در بهشت مي‏فرمايد: بهترين لذت براي شما، رضايت و محبت من است» (ميزان الحكمه، ج‏1، ص‏433، باب 557، ح‏2613.)
نكته پاياني آنكه قرب الهي - كه موجب رضا و رضوان عظيم خداوند است - در واقع بالاترين كمالي است كه فطرت انسان در پي آن مي‏رود. پس همان طوري كه ارتباط با خدا در دنيا، زندگي آدمي را در همه ابعادش آرامش بخش مي‏كند؛ در آخرت برترين آرزوها همين رضايت الهي است كه هر نعمت ديگري در پرتو آن لذت آفرين خواهد بود. راه رسيدن به بهشت نيز چيزي جز كسب رضايت الهي از طريق اطاعت پروردگار و ترك معاصي نيست.
عذاب قبر جسماني و روحاني است، ولي جسم و بدن برزخي معذب است نه بدن مادي و دنيايي. توضيح مطلب با توجه به دو نكته روشن مي‏شود:
1ـ روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادي، خود را با بدن برزخي و قالب مثالي مي‏يابد و مي‏بيند، در واقع روح آدمي با رفتن از حيات دنيوي به حيات برزخي، بدن مادي خود را رها كرده و با بدن مثالي خود متحد مي‏گردد، بدني كه متناسب با نظام برزخي بوده و اتحادش با روح قوي‏تر از اتحاد آن با بدن مادي در زندگي دنيوي است. قالب مثالي موجود در خواب مي‏تواند ما را به بدن برزخي تا حدودي هدايت كند چرا كه هنگام خواب كه تعلق روح به بدن مادي تا اندازه‏اي كم مي‏شود و از حدود مادي تا اندازه‏اي آزاد مي‏گردد، روح خود را با يك نوع تمثيل مثالي يافته و خود را با بدني شبيه بدن مادي و دنيوي مي‏بيند و اين شاهد روشني است كه روح انسان در صورت عدم تعلق به بدن مادي يا تعلق كمتر، قدرت تمثل به بدن مثالي را دارد. انسان در هنگام خواب و خواب ديدن خودش را با همان بدن مي‏بيند با همان شكل و تصوير و اين حكايتگر وجود بدن مثالي و قالب برزخي است كه با انتقال روح از اين عالم مادي به نظام برزخي به وجود نيامده بلكه قبلاً هم در آن نظام وجود داشته ولي ما از آن محجوب بوده‏ايم و اگر اين حجاب را ـ كه تعلق و توجه به نظام مادي و ماديات است ـ كنار زنيم هم اكنون نيز خود را در آن قالب مثال متمثل مي‏بينيم چنانكه درخواب تا حدودي كه تعلق روح به بدن مادي كم مي‏شود در عالم خواب و خواب ديدن در حالي كه بدن مادي ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است. خود را با بدني مشابه با اين بدن يافته و سيرها و حركت‏ها و فهم‏ها و ديدني‏ها و شنيدني‏ها و خوردني‏ها و خواستن‏ها با آن داريم. (نك: استاد شجاعي، محمد، خواب و نشان‏هاي آن، مقدمه و تدوين محمدرضا كاشفي، كانون انديشه جوان، تهران، چاپ دوم، 1379، صص 58ـ62)
ناگفته نماند كه از نظر روايات وجود بدن برزخي امري مسلم و قطعي است چنان كه امام صادق(ع) فرمودند: «اما [ارواح مؤمنان[ در بدن‏هايي شبيه بدن‏هاي دنيوي آنان است» (بحارالانوار، ج 6، ص 268، روايت 119) يا در جاي ديگري فرموده‏اند: «ارواح انسان‏ها به صورت جسدهاي دنيوي در درختي در بهشت‏اند» (همان، ص 269، روايت 121) كه هر دو حكايت‏گر وجود بدن برزخي و مثالي در عالم برزخ است.
2ـ ميان قبر برزخي و قبر خاكي ارتباط خاصي حاكم است، يعني ميان روح انسان در برزخ و بدن مادي او در قبر خاكي ارتباط وجود دارد و اين ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادي كه در طول زندگي دنيوي با يكديگر يك نوع اتحاد داشته‏اند سرچشمه مي‏گيرد كه با قطع تعلق روح از بدن، پس از مرگ به كلي از ميان نمي‏رود، بلكه يك نوع ارتباط در حد پايين‏تري ميان روح برزخي و بدن خاكي و مادي وجود دارد البته نه در حد و اندازه‏اي كه در زندگي دنيوي و در دوران تعلق روح به بدن بود و نه با آن كيفيت و كميت بلكه در ميزاني ضعيف‏تر و با كم و كيفي ديگر، از همين رو قبر خاكي با قبر و عالم برزخي روح ارتباطي دارد كه جاها و نقاط ديگر اين ارتباط را ندارد و به همين جهت است كه علي‏رغم حضور روح در عالمي فوق ماده، زمان و مكان [برزخ] توجه خاصي به بدن مادي و به نقطه‏اي كه بدن خاكي در آن است، دارد و بر اساس همين ارتباط ميان قبر برزخي و قبر خاكي است كه دستورات و احكام خاصي در باب قبر خاكي، تشييع جنازه، كفن، دفن، حرمت قبور، استحباب زيارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظاير آنها در شريعت اسلامي وجود دارد.
بنا بر آنچه گذشت عذاب قبر همان عذاب هاي برزخ مي باشد كه از اولين مرتبه آن تعبير به فشار قبر مي شود.
براي مطالعه در باب مرگ و برزخ، كتاب عروج روح، آيت الله شجاعي از شاگردان مرحوم علامه طباطبايي توصيه مي شود اين كتاب در عين حجم كم، بياني عميق از مرگ و برزخ ارائه مي دهد . كتاب مذكور از آثار كانون انديشه جوان مي باشد.
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.