پرسش :
شبهه: شیعیان جمله «حی علی خیرالعمل» را در اذان وارد کرده و به این وسیله بدعت ایجاد کردهاند.
پاسخ :
بدعت به معنای دینی نو یا قانون نو آوردن که در کتاب و سنت اصلی نبوده است،[1] و این کاری ناپسند و حرام شمرده شده است، چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «ایاکم والبدع فان کل بدعه ضلاله و کل ضلاله واهلها فیالنار؛ از بدعتها دوری کنید چون هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی به دوزخ ختم میشود.»
جمله «حی علی خیرالعمل» از ابتدا جزء اذان بوده و تمام دانشمندان و علما شیعه به این واقعیت معتقدند، و آن چه مورد بحث قرار گرفته و شیعیان معتقدند که به اذان اضافه شده و نوعی بدعت رخ داده است، جایگزینی جمله «الصلوه خیر عن النوم» به جای «حی علی خیرالعمل» میباشد.
بنابراین، هرکس به جای «حی علی خیرالعمل» جمله «الصلوه خیر من النوم» بگوید، بدعتگذاری کرده و مخالفت با سنت و اجماع اهلبیت علیهم السلام کرده است.[2]
حضرت امام رضا علیه السلام میفرماید: «الصلوه خیر من النوم بدعه بنیامیه و لیس ذلک من اصل الاذان؛[3] جمله الصلوه خیر من النوم» بدعت بنیامیه است و چنین جملهای جزء اصل اذان نیست».
جمله «الصلاه خیر من النوم» را اهلسنت بهطور معمول بعد از ذکر «حی علی الصلوه» در اذان صبح میگویند و فقها در اصطلاح آن را تثویب در اذان مینامند، در صحیح بودن تثویب، خود اهلسنت نیز اختلاف وجود دارد، چنان که برخی ذکر آن را در اثنای اذان لازم دانسته و برخی مکان آن را بعد از اذان میدانند.[4]
علت اختلاف نیز وجود روایاتی است که در ظاهر باهم تناقض دارند، چون برخی روایات وارده شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جمله «الصلاه خیر من النوم» را به اذان افزوده، ولی در مقابل روایاتی نیز وجود دارد که دلالت براین مطلب دارد که جمله یاد شده را ابوبکر و عمر به اذان اضافه کردهاند.[5]
تثویب در اذان به نظر علمای شیعه بدعت و حرام است، و افزودن جمله «الصلاه خیر من النوم» به اذان در قرآن و روایات اسلامی نیامده و روایاتی هم وجود دارد که از افزودن جمله مذکور به اذان نهی کرده است. و براساس روایات اسلامی جمله «حی علی خیر العمل» جزء اذان بوده، ولی در زمان برخی از خلفا به دلایلی حذف شده است، از جمله دلایلی که باعث حذف جمله «حی علیخیرالعمل» شد این بود که خلیفه دوم بر منبر رفت و گفت سه چیز در عهد رسول خدا بود که من از آنها نهی و آنها را حرام میکنم و با متخلفان برخورد خواهم کرد، ازدواج موقت، متعه حج (حج تمتع) و جمله «حی علیخیرالعمل».[6]
بنابراین، خلیفه دوم با این توجیه که چون مردم در جهاد بودند و تصور میکردند خیرالعمل تنها نماز است و ممکن بود جهاد را ترک کنند جمله یاد شده را حذف کرد،بعدها نیز بهطور کلی این ذکر به فراموشی سپرده شد و به یک بدعت تبدیل گشت.[7] بنابراین، براساس روایات معتبر شیعه و از طرفی اختلاف میان اهل تسنن برسر افزودن جمله «الصلاه خیر من النوم» به اذان، و مخدوش بودن روایات موافقان ذکر «الصلاه خیر من النوم» در نتیجه جمله «حی علی خیر العمل» جز اذان بوده و در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز جز اذان بوده است.[8]
پی نوشتها:
[1] . ر.ک: سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، تهران، انتشارات مفید، چاپ دوم،1376ش، ج3، ص93.
[2] . ر.ک: الشریف المرتضی، رسائل المرتضی، تهران، دارالقرآن، مطبعه سیدالشهداء، 1405 ق، ج1، ص 297.
[3] . ر.ک: محقق حلی،شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام،تهران، انتشارات استقلال، الطبعه الثانیه، 1409، ج 1، ص 60.
[4] . ر.ک: الامام الشافعی، کتابالامام، بیروت، دارالفکر، الطبعه الثانیه، 1403 ق، ج 1، ص 104.
[5] . ر.ک: متقی هندی،کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، بیتا، ج 8، ص 357.
[6] . ر.ک: علیبن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، نجف، کتابخانه حیدریه، 1384ق، ج 3، ص 357.
[7] . ر. ک: سید عبدالحسین شرف الدین، النص و الاجتهاد، قم، انتشارات سیدالشهداء، الطبعه الاولی، 1404 هـ . ، ص 239.
[8] . برای آگاهی بیشتر ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، قم،مکتبه الداوری، بیتا، ج 2،ص 368.
eporsesh.com
بدعت به معنای دینی نو یا قانون نو آوردن که در کتاب و سنت اصلی نبوده است،[1] و این کاری ناپسند و حرام شمرده شده است، چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «ایاکم والبدع فان کل بدعه ضلاله و کل ضلاله واهلها فیالنار؛ از بدعتها دوری کنید چون هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی به دوزخ ختم میشود.»
جمله «حی علی خیرالعمل» از ابتدا جزء اذان بوده و تمام دانشمندان و علما شیعه به این واقعیت معتقدند، و آن چه مورد بحث قرار گرفته و شیعیان معتقدند که به اذان اضافه شده و نوعی بدعت رخ داده است، جایگزینی جمله «الصلوه خیر عن النوم» به جای «حی علی خیرالعمل» میباشد.
بنابراین، هرکس به جای «حی علی خیرالعمل» جمله «الصلوه خیر من النوم» بگوید، بدعتگذاری کرده و مخالفت با سنت و اجماع اهلبیت علیهم السلام کرده است.[2]
حضرت امام رضا علیه السلام میفرماید: «الصلوه خیر من النوم بدعه بنیامیه و لیس ذلک من اصل الاذان؛[3] جمله الصلوه خیر من النوم» بدعت بنیامیه است و چنین جملهای جزء اصل اذان نیست».
جمله «الصلاه خیر من النوم» را اهلسنت بهطور معمول بعد از ذکر «حی علی الصلوه» در اذان صبح میگویند و فقها در اصطلاح آن را تثویب در اذان مینامند، در صحیح بودن تثویب، خود اهلسنت نیز اختلاف وجود دارد، چنان که برخی ذکر آن را در اثنای اذان لازم دانسته و برخی مکان آن را بعد از اذان میدانند.[4]
علت اختلاف نیز وجود روایاتی است که در ظاهر باهم تناقض دارند، چون برخی روایات وارده شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جمله «الصلاه خیر من النوم» را به اذان افزوده، ولی در مقابل روایاتی نیز وجود دارد که دلالت براین مطلب دارد که جمله یاد شده را ابوبکر و عمر به اذان اضافه کردهاند.[5]
تثویب در اذان به نظر علمای شیعه بدعت و حرام است، و افزودن جمله «الصلاه خیر من النوم» به اذان در قرآن و روایات اسلامی نیامده و روایاتی هم وجود دارد که از افزودن جمله مذکور به اذان نهی کرده است. و براساس روایات اسلامی جمله «حی علی خیر العمل» جزء اذان بوده، ولی در زمان برخی از خلفا به دلایلی حذف شده است، از جمله دلایلی که باعث حذف جمله «حی علیخیرالعمل» شد این بود که خلیفه دوم بر منبر رفت و گفت سه چیز در عهد رسول خدا بود که من از آنها نهی و آنها را حرام میکنم و با متخلفان برخورد خواهم کرد، ازدواج موقت، متعه حج (حج تمتع) و جمله «حی علیخیرالعمل».[6]
بنابراین، خلیفه دوم با این توجیه که چون مردم در جهاد بودند و تصور میکردند خیرالعمل تنها نماز است و ممکن بود جهاد را ترک کنند جمله یاد شده را حذف کرد،بعدها نیز بهطور کلی این ذکر به فراموشی سپرده شد و به یک بدعت تبدیل گشت.[7] بنابراین، براساس روایات معتبر شیعه و از طرفی اختلاف میان اهل تسنن برسر افزودن جمله «الصلاه خیر من النوم» به اذان، و مخدوش بودن روایات موافقان ذکر «الصلاه خیر من النوم» در نتیجه جمله «حی علی خیر العمل» جز اذان بوده و در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز جز اذان بوده است.[8]
پی نوشتها:
[1] . ر.ک: سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، تهران، انتشارات مفید، چاپ دوم،1376ش، ج3، ص93.
[2] . ر.ک: الشریف المرتضی، رسائل المرتضی، تهران، دارالقرآن، مطبعه سیدالشهداء، 1405 ق، ج1، ص 297.
[3] . ر.ک: محقق حلی،شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام،تهران، انتشارات استقلال، الطبعه الثانیه، 1409، ج 1، ص 60.
[4] . ر.ک: الامام الشافعی، کتابالامام، بیروت، دارالفکر، الطبعه الثانیه، 1403 ق، ج 1، ص 104.
[5] . ر.ک: متقی هندی،کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، بیتا، ج 8، ص 357.
[6] . ر.ک: علیبن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، نجف، کتابخانه حیدریه، 1384ق، ج 3، ص 357.
[7] . ر. ک: سید عبدالحسین شرف الدین، النص و الاجتهاد، قم، انتشارات سیدالشهداء، الطبعه الاولی، 1404 هـ . ، ص 239.
[8] . برای آگاهی بیشتر ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، قم،مکتبه الداوری، بیتا، ج 2،ص 368.
eporsesh.com