پرسش :
مگر در شب قدر سرنوشت يك سال انسان رقم نمي خورد پس چرا برخلاف آنچه ما از خدا مي خواهيم اتفاق مي افتد (معني شب قدر چه مي شود كه هر چه از خدا بخواهي مي دهد.)
پاسخ :
قدر» در لغت به معناي اندازه و اندازهگيري است. + «تقدير» نيز به معناي اندازهگيري و تعيين است. (همان، ص 248.) اما معناي اصطلاحي «قدر» عبارت است از ويژگي هستي و وجود هر چيز و چگونگي آفرينش آن؛ (طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 12 ص 150 و 151.)
به عبارت ديگر، اندازه و محدوده وجودي هر چيز «قدر» نام دارد. (همان، ج 19، ص 101.)
بنابر ديدگاه حكمت الهي در نظام آفرينش، هر چيزي اندازهاي خاص دارد و هيچ چيز بيحساب و كتاب نيست. جهان حساب و كتاب دارد، بر اساس نظم رياضي تنظيم شده و گذشته، حال و آينده آن با هم ارتباط دارد.
استاد مطهري(ره) در تعريف قدر ميفرمايد: «... قدر به معناي اندازه و تعيين است... حوادث جهان... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعيت مكاني و زماني آنها تعيين شده است، مقدور به تقدير الهي است». (مطهري، استاد مرتضي، انسان و سرنوشت، ص 52.) پس در يك كلام «قدر» به معناي ويژگيهاي طبيعي و جسماني اشياء است كه شامل اندازه، حدود، طول، عرض و موقعيتهاي مكاني و زماني آنها ميگردد و تمام موجودات مادي و طبيعي را در بر ميگيرد.
اين معنا از روايات استفاده ميشود؛ چنان كه در روايتي از امام رضا(ع) پرسيده شد: معناي قدر چيست؟ فرمود: «تقدير الشيء طوله و عرضه»؛ «اندازهگيري هر چيز اعم از طول و عرض آن». (المحاسن البرقي، ج 1، ص 244.)
در روايت ديگر، اين امام بزرگوار در معناي قدر فرمود: «هو الهندسة من الطول و العرض و البقاء»؛ «اندازه هر چيز اعم از طول و عرض و بقا». (بحارالانوار، ج 5، ص 122.)
بنابراين، معناي تقدير الهي اين است كه در جهان مادي، آفريدهها از حيث هستي و آثار و ويژگيهايشان محدودهاي خاص دارند. اين محدوده با اموري خاص مرتبط است؛ اموري كه علتها و شرايط آنها هستند و به دليل اختلاف علل و شرايط، هستي و آثار و ويژگيهاي موجودات مادي نيز متفاوت است. هر موجود مادي به وسيله قالبهايي از داخل و خارج، اندازهگيري و قالبگيري ميشود. اين قالب حدود يعني طول، عرض، شكل، رنگ، موقعيت مكاني و زماني و ساير عوارض و ويژگيهاي مادي آن به شمار ميآيد. پس معناي تقدير الهي در موجودات مادي، يعني، هدايت آنها به سوي مسير هستيشان كه براي آنها مقدر گرديده است و در آن قالبگيري شدهاند. (الميزان في تفسير القرآن، ج 19، ص 101 - 103.)
اما تعبير فلسفي قدر، اصل عليت است. «اصل عليت همان پيوند ضروري و قطعي حوادث با يكديگر و اينكه هر حادثهاي تحتّم و قطعيت ضروري و قطعي خود و نيز تقدّر و خصوصيات وجودي خود را از امري يا اموري مقدم بر خود گرفته است. (انسان و سرنوشت، ص 53.)
اصل عليت عمومي و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جميع وقايع و حوادث جهان حكمفرما است و هر حادثي، ضرورت و قطعيت وجود خود و نيز شكل و خصوصيت زماني و مكاني و ساير خصوصيات وجودياش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و يك پيوند ناگسستي ميان گذشته و حال و استقبال ميان هر موجودي و علل متقدمه او هست». (همان، ص 55 و 56.)
اما علل موجودات مادي تركيبي از فاعل و ماده و شرايط و عدم موانع است كه هر يك تأثير خاص بر آن دارند و مجموع اين تأثيرها، قالب وجودي خاصي را شكل ميدهند. اگر تمام اين علل و شرايط و عدم موانع، كنار هم گرد آيند، علت تامه ساخته ميشود و معلول خود را ضرورت و وجود ميدهد كه از آن در متون ديني به «قضاي الهي» تعبير ميشود. اما هر موجودي با توجه به علل و شرايط خود قالبي خاص دارد كه عوارض و ويژگيهاي وجودياش را ميسازد و در متون ديني از آن به «قدر الهي» تعبير ميشود.
با روشن شدن معناي قدر، امكان فهم حقيقت شب قدر نيز ميسر ميشود. شب قدر شبي است كه همه مقدرات تقدير ميگردد و قالب معين و اندازه خاص هر پديده، روشن و اندازهگيري ميشود.
به عبارت روشنتر شب قدر يكي از شبهاي دهه آخر ماه رمضان است. طبق روايات ما، يكي از شبهاي نوزدهم يا بيست و يكم و به احتمال زيادتر بيست و سوم ماه مبارك رمضان، است. (سيد بن طاووس، اقبال الاعمال، ج 1، صص 312 - 375.)
در اين شب - كه شب نزول قرآن به شمار ميآيد - امور خير و شر مردم و ولادت، مرگ، روزي، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاي كه در طول سال واقع ميشود، تقدير ميگردد. (كليني، الكافي، ج 4، ص 157.) شب قدر هميشه و هر سال تكرار ميشود. عبادت در آن شب، فضيلت فراوان دارد و در نيكويي سرنوشت يك ساله بسيار مؤثر است. (ملكي تبريزي، ميرزا جواد، المراقبات، صص 237 - 252.) در اين شب تمام حوادث سال آينده به امام هر زمان ارائه ميشود و وي از سرنوشت خود و ديگران با خبر ميگردد. امام باقر(ع) ميفرمايد: «انه ينزل في ليلة القدر الي ولي الامر تفسير الامور سنةً سنةً، يؤمر في امر نفسه بكذا و كذا و في امر الناس بكذا و كذا»؛ «در شب قدر به ولي امر(امام هر زمان) تفسير كارها و حوادث نازل ميشود و وي درباره خويش و ديگر مردمان مأمور به دستورهايي ميشود». (الكافي، ج 1، ص 248.)
پس شب قدر شبي است كه:
1. قرآن در آن نازل شده است،
2. حوادث سال آينده در آن تقدير ميشود،
3. اين حوادث بر امام زمان - روحي فداه - عرضه و آن حضرت مأمور به كارهايي ميگردد.
بنابراين، ميتوان گفت شب قدر، شب تقدير و شب اندازهگيري و شب تعيين حوادث جهان ماده است.
اين مطلب مطابق آيات قرآني نيز است؛ زيرا در آيه 185 سوره مباركه «بقره» ميفرمايد: (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ»؛ «ماه رمضان كه در آن قرآن نازل شده است». طبق اين آيه نزول قرآن (نزول دفعي) در ماه رمضان بوده است. و در آيات 3 - 5 سوره مباركه «دخان» ميفرمايد: (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ» اين آيه نيز تصريح دارد كه نزول [دفعي] قرآن در يك شب بوده است كه از آن به شب مبارك تعبير شده است. همچنين در سوره مباركه قدر تصريح شده است كه قرآن در شب قدر نازل شده است.
پس با جمع آيات سه گانه بالا روشن ميشود:
1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.
2. قرآن در شبي مبارك از شبهاي ماه مبارك رمضان نازل شده است.
3. اين شب، در قرآن شب قدر نام دارد.
4. ويژگي خاص اين شب بر حسب آيات سوره مباركه دخان دو امر است:
الف. نزول قرآن،
ب. هر امر حكيمي در آن شب مبارك جدا ميگردد.
اما سوره مباركه قدر كه به منزله شرح و تفسير آيات سوره مباركه «دخان» است شش ويژگي براي شب قدر ميشمارد:
الف. شب نزول قرآن است. (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ».
ب. اين شب، شبي ناشناخته است و اين ناشناختگي به دليل عظمت آن شب است (وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ».
ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ».
د. در اين شب مبارك، ملائكه و روح با اجازه پروردگار عالميان نازل ميشوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» و روايات تصريح دارند كه آنها بر قلب امام هر زمان نازل ميشوند.
ه. اين نزول براي تحقق هر امري است كه در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» و اين نزول - كه مساوي با رحمت خاصه الهي بر مؤمنان شب زنده دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِيَ حَتّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ».
و. شب قدر، شب تقدير و اندازهگيري است؛ زيرا در اين سوره - كه تنها پنج آيه دارد - سه بار «ليلة القدر» تكرار شده است و اين نشانه اهتمام ويژه قرآن به مسئله اندازهگيري در آن شب خاص است.
مرحوم كليني در كافي از امام باقر(ع) نقل ميكند كه آن حضرت در جواب معناي آيه (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» فرمودند: «آري شب قدر شبي است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجديد ميشود. شبي كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبي است كه خداي تعالي دربارهاش فرموده است: «فيها يفرق كل امر حكيم»؛ «در آن شب هر امري با حكمت متعين و ممتاز ميگردد». آن گاه فرمود: در شب قدر هر حادثهاي كه بايد در طول آن سال واقع گردد، تقدير ميشود: خير و شر؛ طاعت و معصيت و فرزندي كه قرار است متولد شود يا اجلي كه بنا است فرا رسد يا رزقي كه قرار است برسد و...».(الميزان في تفسير القرآن، ج 20، ص 382 - سيد علي اكبر، قرشي، قاموس قرآن، ج 5، ص 246 و 247.)
اين كه ميگويند در شب قدر همه مقدرات تقدير ميگردد، معنايش آن است كه قالب معين و اندازه خاص هر پديده روشن و اندازهگيري ميشود. اين اندازهگيري حتمي نيست؛ زيرا در عالم طبيعت رخ ميدهد كه جهان تغيير است و شرايط و موانعي خاص دارد. در اين عالم، وجود اشيا تنها در صورتي قطعيت مييابد كه علت تامهشان موجود شود؛ يعني، تمام شرايط موجود و همه موانع مفقود گردد و فاعل نيز تأثير بخشد.
با توجه به مقدمه يادشده، رابطه شب قدر و تعيين سرنوشت بندگان و كردار اختياري آنان روشن ميشود. قدر؛ يعني، پيوند و شكل گرفتن هر پديده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر اين پيوند دقيقاً اندازهگيري ميگردد يعني:
اولاً، براي امام هر زمان اين پيوند معلوم و تفسير ميشود.
ثانياً، رابطه اين پديدهها با علل خود روشن ميگردد.
خداوند متعال چنان مقدر كرده است كه بين اشيا رابطهاي خاص برقرار باشد؛ مثلاً بين عزت و دفاع از كيان و ذلت و پذيرش ستم... هر كس از كيان خود دفاع كند، عزيز ميشود و هركس تسليم زور و ستم شود، ذليل ميگردد. اين تقدير الهي است. يا بين طول عمر و رعايت بهداشت و ترك بعضي گناهان (مثل قطع صله رحم و دادن صدقه) رابطه بر قرار كرده و فرموده است: هر كس طول عمر ميخواهد بايد در اين قالب قرار گيرد. آنكه اين شرايط را مهيا كرد، طول عمر مييابد و آن كه در اين امور كوتاهي كرد، عمرش كوتاه ميگردد. پس در افعال و كردار اختياري بين عمل و نتيجه - كه همان تقدير الهي است - رابطه مستقيم وجود دارد.
انسان تا زنده است، جادهاي دو طرفه در برابرش قرار دارد: يا با حسن اختيار كميل بن زياد نخعي - صاحب سرّ امير مؤمنان(ع) - ميگردد و يا با سوء اختيار حارث بن زياد نخعي، قاتل فرزندان مسلم، ميشود. دو برادر از يك پدر و مادر، يكي سعيد و ديگري شقي.
پس معناي صحيح تقدير الهي اين است: آنكه با حسن اختيار خود به جاده صواب رفت، كميل ميشود و آنكه با سوء اختيار خود به بيراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث ميگردد.
پس روشن شد كه بين تقدير الهي و اختيار آدمي هيچ منافاتي وجود ندارد؛ زيرا در سلسله علل و شرايط به ثمر رسيدن كار و ايجاد حادثه، اراده آدمي يكي از علل و اسباب است و قدر جانشين اراده و اختيار آدمي نميشود تا همچون عروسك خيمه شب بازي جلوه كند. در كردار اختياري، بين كردار و تقدير رابطه مستقيم از نوع رابطه شرايط و معدات با معلول وجود دارد و در افعال اختياري ما، يكي از عوامل و اسباب و علل، فعل اختياري انسان است.
دليل اين امر را بايد در اين نكته جستوجو كرد كه جهان بر اساس نظم رياضي برپا شده است و هر پديدهاي علت و سبب خاص دارد. تأثير آتش گرما و سوختن است و تأثير آب سرما و خاموش كردن. ما به دليل اينكه در بند زندگاني مادي محصوريم، از گذشته و حال و آينده بي خبريم و جريان حوادث و پديدهها برايمان نامعلوم است و گرنه تقدير الهي بيحساب و كتاب نيست و بر اساس نظمي خاص قرار دارد. آنكه با حسن اختيار خود كردار نيك انجام دهد يا مخلصانه دعايي بخواند، نتيجه آن را در اين جهان ميبيند و آنكه بر اثر سوء اختيار گناهي مرتكب شود، نتيجه تلخ آن را ميچشد.
پس اينكه فرمودهاند در شب قدر مقدرات بندگان - اعم از مرگ و زندگي، ولادت و زيارت و... - تقدير ميشود، همگي با حفظ علل و شرايط و عدم موانع است كه اختيار يكي از علل و شرايط آن به شمار ميآيد. به اين دليل است كه سفارش شده آن شب مخصوص را به شب زنده داري و عبادت و دعا سپري كنيد، تا اين عمل در آن شب خاص - كه از هزار شب برتر است - شرايط نزول فيض الهي را فراهم آورد. چنين نيست كه اگر كسي در طول سال كاري انجام داد، اين تقدير را تغيير ندهد؛ زيرا تقدير تغييرپذير است و با توجه به مقدمات آن، تغيير ميكند.
نكته آخر اينكه خداوند ميداند هر چيز در زمان و مكان خاص، به چه صورت و با توجه به كدام شرايط و علل تحقق مييابد و ميداند كه فلان انسان با اختيار خود، كاري خاص انجام ميدهد. فعل اختياري انسان - با وصف اختياري بودن - متعلق علم ازلي خداوند است كه در شب قدر و بلكه در تمام زمانها به امام زمان(عج) منتقل ميشود. اين امر با اختيار منافات ندارد و حتي بر آن تأكيد ميورزد؛ مثلاً معلم كاردان و مجرب به خوبي ميداند كدام يك از دانشآموزانش به دليل تلاش فردي و استعداد لازم، با رتبه بالا قبول ميشود و كدام يك به دليل تلاش يا استعداد كمتر در حد متوسط نمره ميآورد و كدام يك به دليل تنبلي تجديد ميشود. علم معلم، به دليل علم او به علتها است و نفي كننده تلاش دانشآموزانش نيست. در شب قدر همه كردار اختياري انسان - با وصف اختياري بودن - مقدر و اندازهگيري و قالب بندي ميشود. خداي عالم به علتها، بر اساس نظم خود ساخته، اشياي اين جهان را برنامهريزي ميكند و «اختيار» يكي از مبادي اين جهان مادي است. همين نكته يكي از دلايلي است كه به ما تأكيد شده است: حتماً هر سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم را به عبادت و دعا و شبزندهداري مشغول باشيم، تا اين اعمال خير ما، باعث آمادگي و وسعت وجودي و توان برتر ما شود و بتوانيم فيض الهي را درك كنيم. اگر عنصر اختيار در ميان نبود و هر چه ما ميكرديم در سرنوشت ما تأثير نداشت، هيچ دليلي بر اين همه تأكيد بر شبزندهداري و عبادت نبود.
eporsesh.com
قدر» در لغت به معناي اندازه و اندازهگيري است. + «تقدير» نيز به معناي اندازهگيري و تعيين است. (همان، ص 248.) اما معناي اصطلاحي «قدر» عبارت است از ويژگي هستي و وجود هر چيز و چگونگي آفرينش آن؛ (طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 12 ص 150 و 151.)
به عبارت ديگر، اندازه و محدوده وجودي هر چيز «قدر» نام دارد. (همان، ج 19، ص 101.)
بنابر ديدگاه حكمت الهي در نظام آفرينش، هر چيزي اندازهاي خاص دارد و هيچ چيز بيحساب و كتاب نيست. جهان حساب و كتاب دارد، بر اساس نظم رياضي تنظيم شده و گذشته، حال و آينده آن با هم ارتباط دارد.
استاد مطهري(ره) در تعريف قدر ميفرمايد: «... قدر به معناي اندازه و تعيين است... حوادث جهان... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعيت مكاني و زماني آنها تعيين شده است، مقدور به تقدير الهي است». (مطهري، استاد مرتضي، انسان و سرنوشت، ص 52.) پس در يك كلام «قدر» به معناي ويژگيهاي طبيعي و جسماني اشياء است كه شامل اندازه، حدود، طول، عرض و موقعيتهاي مكاني و زماني آنها ميگردد و تمام موجودات مادي و طبيعي را در بر ميگيرد.
اين معنا از روايات استفاده ميشود؛ چنان كه در روايتي از امام رضا(ع) پرسيده شد: معناي قدر چيست؟ فرمود: «تقدير الشيء طوله و عرضه»؛ «اندازهگيري هر چيز اعم از طول و عرض آن». (المحاسن البرقي، ج 1، ص 244.)
در روايت ديگر، اين امام بزرگوار در معناي قدر فرمود: «هو الهندسة من الطول و العرض و البقاء»؛ «اندازه هر چيز اعم از طول و عرض و بقا». (بحارالانوار، ج 5، ص 122.)
بنابراين، معناي تقدير الهي اين است كه در جهان مادي، آفريدهها از حيث هستي و آثار و ويژگيهايشان محدودهاي خاص دارند. اين محدوده با اموري خاص مرتبط است؛ اموري كه علتها و شرايط آنها هستند و به دليل اختلاف علل و شرايط، هستي و آثار و ويژگيهاي موجودات مادي نيز متفاوت است. هر موجود مادي به وسيله قالبهايي از داخل و خارج، اندازهگيري و قالبگيري ميشود. اين قالب حدود يعني طول، عرض، شكل، رنگ، موقعيت مكاني و زماني و ساير عوارض و ويژگيهاي مادي آن به شمار ميآيد. پس معناي تقدير الهي در موجودات مادي، يعني، هدايت آنها به سوي مسير هستيشان كه براي آنها مقدر گرديده است و در آن قالبگيري شدهاند. (الميزان في تفسير القرآن، ج 19، ص 101 - 103.)
اما تعبير فلسفي قدر، اصل عليت است. «اصل عليت همان پيوند ضروري و قطعي حوادث با يكديگر و اينكه هر حادثهاي تحتّم و قطعيت ضروري و قطعي خود و نيز تقدّر و خصوصيات وجودي خود را از امري يا اموري مقدم بر خود گرفته است. (انسان و سرنوشت، ص 53.)
اصل عليت عمومي و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جميع وقايع و حوادث جهان حكمفرما است و هر حادثي، ضرورت و قطعيت وجود خود و نيز شكل و خصوصيت زماني و مكاني و ساير خصوصيات وجودياش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و يك پيوند ناگسستي ميان گذشته و حال و استقبال ميان هر موجودي و علل متقدمه او هست». (همان، ص 55 و 56.)
اما علل موجودات مادي تركيبي از فاعل و ماده و شرايط و عدم موانع است كه هر يك تأثير خاص بر آن دارند و مجموع اين تأثيرها، قالب وجودي خاصي را شكل ميدهند. اگر تمام اين علل و شرايط و عدم موانع، كنار هم گرد آيند، علت تامه ساخته ميشود و معلول خود را ضرورت و وجود ميدهد كه از آن در متون ديني به «قضاي الهي» تعبير ميشود. اما هر موجودي با توجه به علل و شرايط خود قالبي خاص دارد كه عوارض و ويژگيهاي وجودياش را ميسازد و در متون ديني از آن به «قدر الهي» تعبير ميشود.
با روشن شدن معناي قدر، امكان فهم حقيقت شب قدر نيز ميسر ميشود. شب قدر شبي است كه همه مقدرات تقدير ميگردد و قالب معين و اندازه خاص هر پديده، روشن و اندازهگيري ميشود.
به عبارت روشنتر شب قدر يكي از شبهاي دهه آخر ماه رمضان است. طبق روايات ما، يكي از شبهاي نوزدهم يا بيست و يكم و به احتمال زيادتر بيست و سوم ماه مبارك رمضان، است. (سيد بن طاووس، اقبال الاعمال، ج 1، صص 312 - 375.)
در اين شب - كه شب نزول قرآن به شمار ميآيد - امور خير و شر مردم و ولادت، مرگ، روزي، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاي كه در طول سال واقع ميشود، تقدير ميگردد. (كليني، الكافي، ج 4، ص 157.) شب قدر هميشه و هر سال تكرار ميشود. عبادت در آن شب، فضيلت فراوان دارد و در نيكويي سرنوشت يك ساله بسيار مؤثر است. (ملكي تبريزي، ميرزا جواد، المراقبات، صص 237 - 252.) در اين شب تمام حوادث سال آينده به امام هر زمان ارائه ميشود و وي از سرنوشت خود و ديگران با خبر ميگردد. امام باقر(ع) ميفرمايد: «انه ينزل في ليلة القدر الي ولي الامر تفسير الامور سنةً سنةً، يؤمر في امر نفسه بكذا و كذا و في امر الناس بكذا و كذا»؛ «در شب قدر به ولي امر(امام هر زمان) تفسير كارها و حوادث نازل ميشود و وي درباره خويش و ديگر مردمان مأمور به دستورهايي ميشود». (الكافي، ج 1، ص 248.)
پس شب قدر شبي است كه:
1. قرآن در آن نازل شده است،
2. حوادث سال آينده در آن تقدير ميشود،
3. اين حوادث بر امام زمان - روحي فداه - عرضه و آن حضرت مأمور به كارهايي ميگردد.
بنابراين، ميتوان گفت شب قدر، شب تقدير و شب اندازهگيري و شب تعيين حوادث جهان ماده است.
اين مطلب مطابق آيات قرآني نيز است؛ زيرا در آيه 185 سوره مباركه «بقره» ميفرمايد: (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ»؛ «ماه رمضان كه در آن قرآن نازل شده است». طبق اين آيه نزول قرآن (نزول دفعي) در ماه رمضان بوده است. و در آيات 3 - 5 سوره مباركه «دخان» ميفرمايد: (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ» اين آيه نيز تصريح دارد كه نزول [دفعي] قرآن در يك شب بوده است كه از آن به شب مبارك تعبير شده است. همچنين در سوره مباركه قدر تصريح شده است كه قرآن در شب قدر نازل شده است.
پس با جمع آيات سه گانه بالا روشن ميشود:
1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.
2. قرآن در شبي مبارك از شبهاي ماه مبارك رمضان نازل شده است.
3. اين شب، در قرآن شب قدر نام دارد.
4. ويژگي خاص اين شب بر حسب آيات سوره مباركه دخان دو امر است:
الف. نزول قرآن،
ب. هر امر حكيمي در آن شب مبارك جدا ميگردد.
اما سوره مباركه قدر كه به منزله شرح و تفسير آيات سوره مباركه «دخان» است شش ويژگي براي شب قدر ميشمارد:
الف. شب نزول قرآن است. (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ».
ب. اين شب، شبي ناشناخته است و اين ناشناختگي به دليل عظمت آن شب است (وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ».
ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ».
د. در اين شب مبارك، ملائكه و روح با اجازه پروردگار عالميان نازل ميشوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» و روايات تصريح دارند كه آنها بر قلب امام هر زمان نازل ميشوند.
ه. اين نزول براي تحقق هر امري است كه در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» و اين نزول - كه مساوي با رحمت خاصه الهي بر مؤمنان شب زنده دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِيَ حَتّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ».
و. شب قدر، شب تقدير و اندازهگيري است؛ زيرا در اين سوره - كه تنها پنج آيه دارد - سه بار «ليلة القدر» تكرار شده است و اين نشانه اهتمام ويژه قرآن به مسئله اندازهگيري در آن شب خاص است.
مرحوم كليني در كافي از امام باقر(ع) نقل ميكند كه آن حضرت در جواب معناي آيه (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» فرمودند: «آري شب قدر شبي است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجديد ميشود. شبي كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبي است كه خداي تعالي دربارهاش فرموده است: «فيها يفرق كل امر حكيم»؛ «در آن شب هر امري با حكمت متعين و ممتاز ميگردد». آن گاه فرمود: در شب قدر هر حادثهاي كه بايد در طول آن سال واقع گردد، تقدير ميشود: خير و شر؛ طاعت و معصيت و فرزندي كه قرار است متولد شود يا اجلي كه بنا است فرا رسد يا رزقي كه قرار است برسد و...».(الميزان في تفسير القرآن، ج 20، ص 382 - سيد علي اكبر، قرشي، قاموس قرآن، ج 5، ص 246 و 247.)
اين كه ميگويند در شب قدر همه مقدرات تقدير ميگردد، معنايش آن است كه قالب معين و اندازه خاص هر پديده روشن و اندازهگيري ميشود. اين اندازهگيري حتمي نيست؛ زيرا در عالم طبيعت رخ ميدهد كه جهان تغيير است و شرايط و موانعي خاص دارد. در اين عالم، وجود اشيا تنها در صورتي قطعيت مييابد كه علت تامهشان موجود شود؛ يعني، تمام شرايط موجود و همه موانع مفقود گردد و فاعل نيز تأثير بخشد.
با توجه به مقدمه يادشده، رابطه شب قدر و تعيين سرنوشت بندگان و كردار اختياري آنان روشن ميشود. قدر؛ يعني، پيوند و شكل گرفتن هر پديده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر اين پيوند دقيقاً اندازهگيري ميگردد يعني:
اولاً، براي امام هر زمان اين پيوند معلوم و تفسير ميشود.
ثانياً، رابطه اين پديدهها با علل خود روشن ميگردد.
خداوند متعال چنان مقدر كرده است كه بين اشيا رابطهاي خاص برقرار باشد؛ مثلاً بين عزت و دفاع از كيان و ذلت و پذيرش ستم... هر كس از كيان خود دفاع كند، عزيز ميشود و هركس تسليم زور و ستم شود، ذليل ميگردد. اين تقدير الهي است. يا بين طول عمر و رعايت بهداشت و ترك بعضي گناهان (مثل قطع صله رحم و دادن صدقه) رابطه بر قرار كرده و فرموده است: هر كس طول عمر ميخواهد بايد در اين قالب قرار گيرد. آنكه اين شرايط را مهيا كرد، طول عمر مييابد و آن كه در اين امور كوتاهي كرد، عمرش كوتاه ميگردد. پس در افعال و كردار اختياري بين عمل و نتيجه - كه همان تقدير الهي است - رابطه مستقيم وجود دارد.
انسان تا زنده است، جادهاي دو طرفه در برابرش قرار دارد: يا با حسن اختيار كميل بن زياد نخعي - صاحب سرّ امير مؤمنان(ع) - ميگردد و يا با سوء اختيار حارث بن زياد نخعي، قاتل فرزندان مسلم، ميشود. دو برادر از يك پدر و مادر، يكي سعيد و ديگري شقي.
پس معناي صحيح تقدير الهي اين است: آنكه با حسن اختيار خود به جاده صواب رفت، كميل ميشود و آنكه با سوء اختيار خود به بيراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث ميگردد.
پس روشن شد كه بين تقدير الهي و اختيار آدمي هيچ منافاتي وجود ندارد؛ زيرا در سلسله علل و شرايط به ثمر رسيدن كار و ايجاد حادثه، اراده آدمي يكي از علل و اسباب است و قدر جانشين اراده و اختيار آدمي نميشود تا همچون عروسك خيمه شب بازي جلوه كند. در كردار اختياري، بين كردار و تقدير رابطه مستقيم از نوع رابطه شرايط و معدات با معلول وجود دارد و در افعال اختياري ما، يكي از عوامل و اسباب و علل، فعل اختياري انسان است.
دليل اين امر را بايد در اين نكته جستوجو كرد كه جهان بر اساس نظم رياضي برپا شده است و هر پديدهاي علت و سبب خاص دارد. تأثير آتش گرما و سوختن است و تأثير آب سرما و خاموش كردن. ما به دليل اينكه در بند زندگاني مادي محصوريم، از گذشته و حال و آينده بي خبريم و جريان حوادث و پديدهها برايمان نامعلوم است و گرنه تقدير الهي بيحساب و كتاب نيست و بر اساس نظمي خاص قرار دارد. آنكه با حسن اختيار خود كردار نيك انجام دهد يا مخلصانه دعايي بخواند، نتيجه آن را در اين جهان ميبيند و آنكه بر اثر سوء اختيار گناهي مرتكب شود، نتيجه تلخ آن را ميچشد.
پس اينكه فرمودهاند در شب قدر مقدرات بندگان - اعم از مرگ و زندگي، ولادت و زيارت و... - تقدير ميشود، همگي با حفظ علل و شرايط و عدم موانع است كه اختيار يكي از علل و شرايط آن به شمار ميآيد. به اين دليل است كه سفارش شده آن شب مخصوص را به شب زنده داري و عبادت و دعا سپري كنيد، تا اين عمل در آن شب خاص - كه از هزار شب برتر است - شرايط نزول فيض الهي را فراهم آورد. چنين نيست كه اگر كسي در طول سال كاري انجام داد، اين تقدير را تغيير ندهد؛ زيرا تقدير تغييرپذير است و با توجه به مقدمات آن، تغيير ميكند.
نكته آخر اينكه خداوند ميداند هر چيز در زمان و مكان خاص، به چه صورت و با توجه به كدام شرايط و علل تحقق مييابد و ميداند كه فلان انسان با اختيار خود، كاري خاص انجام ميدهد. فعل اختياري انسان - با وصف اختياري بودن - متعلق علم ازلي خداوند است كه در شب قدر و بلكه در تمام زمانها به امام زمان(عج) منتقل ميشود. اين امر با اختيار منافات ندارد و حتي بر آن تأكيد ميورزد؛ مثلاً معلم كاردان و مجرب به خوبي ميداند كدام يك از دانشآموزانش به دليل تلاش فردي و استعداد لازم، با رتبه بالا قبول ميشود و كدام يك به دليل تلاش يا استعداد كمتر در حد متوسط نمره ميآورد و كدام يك به دليل تنبلي تجديد ميشود. علم معلم، به دليل علم او به علتها است و نفي كننده تلاش دانشآموزانش نيست. در شب قدر همه كردار اختياري انسان - با وصف اختياري بودن - مقدر و اندازهگيري و قالب بندي ميشود. خداي عالم به علتها، بر اساس نظم خود ساخته، اشياي اين جهان را برنامهريزي ميكند و «اختيار» يكي از مبادي اين جهان مادي است. همين نكته يكي از دلايلي است كه به ما تأكيد شده است: حتماً هر سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم را به عبادت و دعا و شبزندهداري مشغول باشيم، تا اين اعمال خير ما، باعث آمادگي و وسعت وجودي و توان برتر ما شود و بتوانيم فيض الهي را درك كنيم. اگر عنصر اختيار در ميان نبود و هر چه ما ميكرديم در سرنوشت ما تأثير نداشت، هيچ دليلي بر اين همه تأكيد بر شبزندهداري و عبادت نبود.
eporsesh.com