دوشنبه، 25 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

حكم يهوديان در رابطه با بهشت و جهنم ، چگونه است ؟


پاسخ :
حكم يهوديان دررابطه با بهشت و جهنم : آنچه كه از آيات و روايات وارده در اين زمينه مي توان استفاده كرد، نكات ذيل است : 1- مردم بر حسب وضعشان در برابروعده و وعيدهاي خداوند متعال به شش دسته تقسيم مي شوند : مومنان ،كافران ، مستضعفان ،مرجون لامر الله ، معترفان به گناه كه عمل صالح وناصالح را مخلوط كرده اند و اهل اعراف . مومنان افرادي هستند كه به خداوند ايمان آورده اند و جايگاهشان بهشت است . كافران كساني اند كه ازروي علم حق را شناخته اند ولي به علت عناد و لجاجت از آن سر بر تافته اند.اين گروه مقصرند و جايگاهشان به طور حتم جهنم است . اما گروه مستضعف و مرجون الي الله هم كساني اند كه داراي عذرند .يعني اگر نتوانسته اند به دين حق بپيوندند و بدان عمل بكنند به لحاظ تقصير و يا كوتاهي كردن آنان نبوده است ، بلكه از جهت يك سلسله عواملي بوده كه از اختيار آنها خارج بوده است . همين عوامل موجب جهل يا غفلت و يا عمل نكردن آنها به دستورات دين اسلام شده است . بديهي است كه چون اين صورت ترك به اختيار آدمي مستند نبوده و معلول عوامل خارج از اختيار آدمي اند، براي آدمي نه نفعي خواهند داشت و نه ضرري . مرجع كار چنين كساني خداوندخواهد بود .خداوند خودش به نحوي كه حكمت و رحمتش ايجاب مي كندعمل خواهد كرد .2- آيات 96 و 97 و 98 از سوره ً نساء بر مطلبي كه در بالاگذشت دلالت مي كنند .خداوند در آن آيات عذر افراد را به دليل مستضعف بودن با شرايطي قبول كرده است . در آيه 106 از سوره توبه هم كار اين گونه افراد را به خود خداوند احاله كرده است . مراد از مستضعف در اينجا فقراقتصادي نيست ، بلكه در ضعف قرار داده شدن از جهت دسترسي به منبع هدايت است . اين است كه در آيات سوره ً نساء جمله ( ( لا يستطيعون حيله و لايهتدون سبيلا" ) ) به عنوان شرط و علت عذر براي مستضعفين ذكر شده ، ازاين صفت مي توان اين مطلب را استفاده كرد كه علت معذور بودن همه جا وبطور عموم راه و چاره نداشتن است كه شامل جاهل غافل غير معاند هم مي شود .افزون بر اينها، آيه 286 از سوره بقره بر همين گفته دلالت دارد زيرادر ذيل آيه فوق اين مطلب آمده كه انسان ، هر چه خوبي كرده ، به نفع او و هرچه بدي كرده بر ضرر اوست . به طور روشن مفهوم سخن فوق اين خواهدبود كه اگر چيزي به اكتساب يعني آنچه مسووليتش به عهده ً خود شخص است ، مستند نباشد گناه و مسووليت براي انسان نخواهد داشت . 3- به عقيده ً علامه طباطبايي ، بر اساس استدلالي كه در بند 2 گذشت ، معناي مستضعف علاوه بر اين كه افراد ساكن در سرزميني را كه بر اثر نبودن دانشمند راهي براي قرار گرفتن دين اسلام در آنجا نيست ، شامل مي باشد.همچنين به فردي هم كه ذهنش به يك مطلب حق منتقل نشده و فكرش به حق راه نيافته ، شامل مي گردد .يعني شخصي كه به حق رهبري نشده ودرعين حال از كساني است كه با حق عناد ندارد .بلكه طوري است كه اگر حق برايش واضح گردد از آن پيروي خواهد كرد ولي به عوامل مختلف حق براي او مخفي مانده ، چنين كسي جز افراد مستضعف خواهد بود چرا كه آدم غافل قدرت ندارد و با چنان جهالتي هم كه نمي شود راهي به حقيقت يافت. 4- حاصل سخن اين كه ، وضعيت كسي كه در اسراييل مثلا" زندگي مي كندبايد بررسي كرد .اگر توانايي و امكاناتش در جهت فرا گرفتن حق داشت . درصورتي كه از روي علم و عمد به اسلام ايمان نياورد و يا با فراهم بودن شرايط و عدم غفلت تعمدا" از تحقيق و جستجوي حقيقت سرباز زد جزافراد مقصر شناخته خواهد شد .در غير اين صورت فرد قاصر شناخته شده وتعيين تكليف او در روز قيامت با خداوند خواهد بود .براي اطلاع بيشتر رجوع کنيد به : 1- ترجمه تفسير الميزان ، ج 5، ص 80 به بعد 2- ترجمه تفسير الميزان ، ج 9،ص 601 3- اصول كافي ، ج 3، باب كفر و ايمان 4- مطهري ، مرتضي ، عدل الهي ، ص 352


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.