پرسش :
روضه آمدن ليلا به بالين حضرت علي اكبر واقعيت است يا تحريف؟ همچنين آيا قضيه عروسي حضرت قاسم تحريف است؟
پاسخ :
يكي از معروفترين قضايا كه حتي يك تاريخ به آن گواهي نمي دهد، قصه «ليلا»، مادر حضرت علي اكبر است. البته ايشان مادري به نام ليلا داشته اند؛ ولي يك مورخ نگفته است كه ليلا در كربلا بوده است. اما چقدر ما روضه ليلا و علي اكبر خوانديم. روضه آمدن ليلا به بالين علي اكبر! اصلا ليلايي در كربلا نبوده است.
از اين بالاتر مي گويند: در همان گرماگرم روز عاشورا كه مي دانيم مجال نماز خواندن هم نبود و امام نماز خوف خواند، امام فرمود: «حجله عروسي راه بياندازيد. من مي خواهم عروسي قاسم را با يكي از دخترهايم، لااقل شبيه اش هم شده، در اين جا ببينم. (حالا قاسم يك بچه سيزده ساله است) چرا؟ آخر آرزو دارم، آرزو را كه نمي توانم به گور ببرم.» شما را بخدا ببينيد! يك حرفي است كه اگر به زن دهاتي بگويي، به او برمي خورد. گاهي از يك افراد خيلي سطح پايين مي شنويم كه من آرزو دارم عروسي پسرم را ببينم، عروسي دخترم را ببينم؛ حالا در يك چنين گرماگرم زد و خورد كه مجال نماز خواندن نيست، مي گويند حضرت فرمود كه من در همين جا مي خواهم دخترم را براي پسر برادرم عقد كنم و يك شكل عروسي هم شده است، در اين جا راه بيندازم؛ يكي از چيزهايي كه از تعزيه خوانيهاي قديم ما هرگز جدا نمي شود. در صورتي كه اين قضيه در هيچ كتابي از كتابهاي تاريخ و معتبر وجود ندارد.( حماسه حسيني، صص 63، 64، 68، 69 و 71)
porseman.org
يكي از معروفترين قضايا كه حتي يك تاريخ به آن گواهي نمي دهد، قصه «ليلا»، مادر حضرت علي اكبر است. البته ايشان مادري به نام ليلا داشته اند؛ ولي يك مورخ نگفته است كه ليلا در كربلا بوده است. اما چقدر ما روضه ليلا و علي اكبر خوانديم. روضه آمدن ليلا به بالين علي اكبر! اصلا ليلايي در كربلا نبوده است.
از اين بالاتر مي گويند: در همان گرماگرم روز عاشورا كه مي دانيم مجال نماز خواندن هم نبود و امام نماز خوف خواند، امام فرمود: «حجله عروسي راه بياندازيد. من مي خواهم عروسي قاسم را با يكي از دخترهايم، لااقل شبيه اش هم شده، در اين جا ببينم. (حالا قاسم يك بچه سيزده ساله است) چرا؟ آخر آرزو دارم، آرزو را كه نمي توانم به گور ببرم.» شما را بخدا ببينيد! يك حرفي است كه اگر به زن دهاتي بگويي، به او برمي خورد. گاهي از يك افراد خيلي سطح پايين مي شنويم كه من آرزو دارم عروسي پسرم را ببينم، عروسي دخترم را ببينم؛ حالا در يك چنين گرماگرم زد و خورد كه مجال نماز خواندن نيست، مي گويند حضرت فرمود كه من در همين جا مي خواهم دخترم را براي پسر برادرم عقد كنم و يك شكل عروسي هم شده است، در اين جا راه بيندازم؛ يكي از چيزهايي كه از تعزيه خوانيهاي قديم ما هرگز جدا نمي شود. در صورتي كه اين قضيه در هيچ كتابي از كتابهاي تاريخ و معتبر وجود ندارد.( حماسه حسيني، صص 63، 64، 68، 69 و 71)
porseman.org