پرسش :
آيا تمام اديان در مورد موعود آخرالزمان، اتفاق نظر دارند؟ چه تفاوتهايی در این اعتقاد دارند؟
پاسخ :
بر اساس مطالعات و بررسىهاى صورت گرفته در متون دينى مذاهب مختلف و باورها و اعتقادات اقوام و ملل جهان، اعتقاد به ظهور «منجى و مصلح جهانى» و باورداشت آيندهاى روشن و مطلوب، عقيدهاى عمومى و فراگير است و اختصاص به يك يا دو مذهب ندارد.
تمامى اديان ابراهيمى و بيشتر مذاهب موجود، معتقد و منتظر آمدن «نجات دهندهاى» در واپسين دوره از تاريخ هستند كه در آن عصر طلايى، جامعه جهانى، آكنده از صلح و صفا، معنويت و نورانيت و قسط و عدالت خواهد بود. كاستىها و دشوارىها، زدوده شده و رذايل و ناراستىها از بين خواهد رفت. انسانها به مراحل بالاى كمال و تعالى معنوى و مادى دست يافته، از نعمت و بركات بىشمار بهرهمند خواهند شد. مسئله عقيده به ظهور يک رهبر الهى و آمدن نجات دهندهاى در آخرالزمان، به قدرى اصيل و ريشهدار است كه در اعماق دل ملّتها و پيروان همه اديان الهى و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جايى كه در طول تاريخ بشريت، انسانها در فراز و نشيبهاى زندگى، با يادآورى ظهور چنين رهبر مقتدرى، پيوسته خود را از يأس و نااميدى دور كرده و در انتظار ظهور «مصلح موعود جهانى» در پايان جهان، لحظه شمارى مىكنند.
نامهاى موعود در بعضى از كتابهاى اديان و ملل مختلف چنين است:
1. «صاحب»، در صحف ابراهيم؛
2. «قائم»، در زبور سيزدهم؛
3. «قيد مو»، در تورات به لغت تركوم؛
4. «ماشيح» (مهدى بزرگ)، در تورات عبرانى؛
5. «مهميد آخر»، در انجيل؛
6. «سروش ايزد»، در زمزم زرتشت؛
7. «بهرام»، در ابستاق زند و پازند؛
8. «بنده يزدان»، در زند و پازند؛
9. «لند بطاوا»، در هزارنامه هنديان؛
10. «خوراند» در جاويدان؛
11. «خجسته» (احمد)، در كندرال فرنگيان؛
12. «خسرو» در كتاب مجوس؛
13. «پرويز»، در كتاب برزين آذر فارسياب؛
14. «فردوس اكبر»، در كتاب قبروس روميان؛
15. «كلمةالحق»، در صحيفه آسمانى؛
16. «صمصام الاكبر»، در كتاب كندرال؛
17. «بقية اللَّه»، در كتاب دوهر؛
18. «قاطع»، در كتاب قنطره؛
19. «سوشيانس»، در كتاب زند و هومومن يس (زرتشتيان)؛
20. «منصور» در كتاب ديد براهمه؛
21. «ايستاده» (قائم)، در كتاب شاكمونى؛
22. «ويشنو»، در كتاب ريگ ودا؛
23. «فرخنده» (محمد)، در كتاب وشن جوک؛
24. «راهنما» (هادى و مهدى)، در كتاب پاتيكل؛
25. «پسر انسان»، در عهد جديد (اناجيل) و... (ر.ک : اسداللَّه هاشمى شهيدى، ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب جهان، انتشارات مسجد جمكران، قم: 1380، ج اول، ص 46 و47)
البته اعتقاد به وجود «منجى موعود» (مهدويت) يك عقيده اصيل اسلامى است كه ريشه قرآنى دارد و احاديث متواترى - به ويژه در منابع معتبر روايى شيعه - درباره آن وارد شده است.
به عبارت دقيقتر اين باورداشت در بين اسلام و مذهب شيعه، ملموستر، يقينىتر و روشنتر است و يكى از اركان مهم اعتقادى آن به شمار مىرود. با اين حال اين حقيقت معهود و انديشه اصيل، ريشه در كهنترين آموزههاى آسمانى و فرهنگهاى بشرى دارد.
فوتوريسم (آيندهگرايى)
توجّه ويژه به آينده و چشمداشت تغيير و تحوّلى ژرف در آتيه، با تعابير و اصطلاحات مختلفى - چون فوتوريسم و فلسفه تاريخ - تبيين شده است. «فوتوريسم» (Futurism)؛ يعنى، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى غيبى و مصلح جهانى و بزرگ... .
فوتوريسم عقيدهاى است كه در كيشهاى آسمانى: زوراستر يانسيم (مذهب زرتشت)، جودائيسم (مذهب يهود) و سه مذهب عمده مسيحيت (كاتوليک، پروتستان و ارتودوكس) و به طور كلى در ميان مدعيان نبوّت، به مثابه يک اصل مسلّم قبول شده و همگى بالاتفاق، بشارت ظهور همچو مصلحى را دادهاند. در اين راستا دو مذهب عمده اسلام - تشيّع و تسنّن - هم در ظهور يک «مهدى» در دوران واپسين زمان اتفاق نظر دارند (ر.ک : سيد هادى خسرو شاهى، مصلح جهانى و مهدى موعود از ديدگاه اهل سنّت، انتشارات اطلاعات، تهران: 1374، ج دوم، ص 55)
بر اين اساس فوتوريسم، يكى از مسائلى است كه در بحثهاى تئولوژيک تمام مذاهب آسمانى، درباره آن گفت و گو شده است.
«دارمستتر» طى كنفرانسى مىگويد : «مىدانيد كه محمد(ص) چگونه شريعت خود را بنيان نهاد؟ وقتى كه او ظهور كرد، در عربستان علاوه بر شرک ملى باستانى، سه ديانت بيگانه موجود بود (آيين يهود، ديانت عيسوى و كيش زرتشت)... .
نكته مشتركى كه در اين سه ديانت يافت مىشد، عبارت بود از: اعتقاد به يک وجود فوق الطبيعه كه بايستى در آخرالزمان ظهور كند و نظم و عدالت را به جهان بازآرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد...» (دار مستتر، مهدى از صدر اسلام تا قرن سيزدهم، ترجمه محسن جهانسوز، تهران: كتابفروشى ادب، 1317، ص 5)
بشاراتى كه در اين باره در كتابهاى آسمانى مقدس و كتب مدعيان نبوت وارد شده، بىشمار است ؛ از جمله : زبور، زند، حكى، صفيناه، اشعياء، شاكمونى (هندو)، انجيل متى، ديد و پاتكيل (هند)، جاماسب، انجيل يوحنا، دانيال و... .
در اينجا به بعضى از اين باورها و اعتقادات اشاره مىشود:
1. در كتاب معروف زند، آمده است : «پس از پيروزى ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصلى خود رسيده، آدميان بر تخت نيک بختى خواهند نشست».
2. در كتاب جاماسب نامه از زرتشت نقل مىكند: «مردى بيرون آيد از زمين تازيان... مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر آيين نياى خويش و با سپاه بسيار، روى به ايران نهد و آبادانى كند و زمين را پر داد كند.» (حكومت جهانى مهدى(عج)، ص 53)
زرتشتيان، منتظر سه موعود هستند كه هر يک از آنان به فاصله هزار سال از ديگرى، ظهور خواهند كرد (هوشيدَر، هوشيدِر ماه و سوشيانس). از نظر اينان: «در آخرين هزاره از عمر جهان، از خاندان بهروز خداپرست و پرهيزكار، آخرين آفريده اهورامزدا، متولّد مىشود. در سى سالگى امانت رسالت به وى واگذار شده و به واسطه نشانه متوقف شده خورشيد در وسط آسمان، ظهور او به عالميان بشارت داده خواهد شد. از ظهور وى، اهريمن و ديو دروغ، نيست و نابود گردد. ياران آن موعود - كه از جاودانان هستند - قيام مىكنند و همراه وى خواهند بود تا مردگان برخيزند و جهان معنوى روى نمايد.» (فصلنامه انتظار، ش 15، ص 163)
3. در آيين بودا انديشه منجى موعود، با مفهوم ميتريه (مهربان) تبيين شده است. بوداييان او را آخرين بودا از بودايان زمينى مىدانند كه هنوز نيامده است؛ اما خواهد آمد تا همه انسانها را نجات دهد. در بعضى از كتابها آمده است: «پنج هزار سال پس از آخرين بودا، آفتاب آموزههاى بودايى افول مىكند... (پس) يک راهنما خواهد بود. او براى مردم رفاه و بهروزى مىآورد. آن گاه كه چنين فضايى بهشت گون فراهم آمد، ميتريه از آسمان نزول مىكند؛ بودايى خويش را به كمال مىرساند و درمه را به فرهيختگان مىآموزد.» (همان، ص 158)
4. يهوديان در انتظار طولانى، باور به آمدن مصلح (مسيحا يا ماشيح) دارند. به نظر آنان روزى «مسيحا» خواهد آمد و سرزمين بنىاسرائيل (ارض موعود) را به آبادانى خواهد كشاند. (كتاب مقدس، ترجمه فاضلخان همدانى، كتاب دانيال، فصل 12، بندهاى 1 - 3)
5. مسيحيان معتقدند: سرانجام روزى خواهد آمد كه عيسى مسيح، بار ديگر بازگشته، جهان را به سعادت خواهد رساند و مسيحيان را نجات خواهد داد. در كتاب مقدّس از آمدن مسيح، با عنوان «تحقّق ملكوت خدا» ياد شده است.
در انجيل متى مىگويد : «چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد؛ با جميع ملائكه مقدسه بر كرسى بزرگى خود قرار خواهد گرفت. همه قبايل نزد وى جمع خواهند شد و آنها را از همديگر جدا خواهد كرد؛ چنان كه شبانى ميشها را از بزها جدا مىكند. (متى، باب 25، بندهاى 31 - 33)
در انجيل لوقا آمده است: «پس بايد كه بسته باشد كمرهاى شما و افروخته باشد چراغهاى شما و مانند آن كسانى باشيد كه آقاى خود را انتظار مىكشند؛ كى از عروسى بازآيد كه چون آيد و در زند، دفعتاً در را گشايند. خوشا به حال آن نوكران كه چون آقا آيد، آنها را بيدار يابد و من با شما مىگويم: به درستى كمر خود را بسته، آنها را نشانيد و نزدشان آمده، آنان را خدمت خواهد كرد.» (لوقا، باب 12، بندهاى 35 - 37)
6. در كتاب باسک - يكى از كتابهاى هندويان - آمده است: «دور دنيا تمام شود به پادشاه عدلى كه در آخرالزمان كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد و حق و راستى با او باشد و آنچه در دريا و زمينها و كوهها، پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمانها و زمين آنچه باشد، خبر دهد و از او بزرگتر كسى به دنيا نيايد.» (حكومت جهانى مهدى(عج)، ص 54 ؛ بشارات عهدين، ص 246)
7. «شاكمونى» - پيغمبر هندويان - در كتاب مذهبى خود مىگويد : «پادشاهى دولت دنيا به فرزند سيّد خلايق دو جهان «كشن» بزرگوار تمام شود و او كسى باشد كه بر كوههاى مشرق و مغرب دنيا حكم براند و بر ابرها شود و دين خدا، يک دين شود و دين خدا زنده گردد.» (مصلح جهانى و مهدى موعود، ص 60)
8. در كتاب وشن جوک (از كتاب هندوها) چنين آمده است: «سرانجام دنيا، به كسى برگردد كه خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد.» (مهدى انقلابى بزرگ، ص 54 ؛ بشارات عهدين، ص 272)
9. در كتاب ديگرى به نام «ديد» آمده است: «پس از خرابى دنيا، پادشاهى در آخرالزمان پيدا شود كه پيشواى خلايق باشد و نام او منصور باشد و تمام عالم را بگيرد و به آيين خود آورد.» (بشارات عهدين، ص 245)
در آيين هندو، موعود نجات بخش موسوم به «كالكى» (Kalki)، در پايان آخرين دوره زمانى از ادوار چهارگانه جهانى؛ يعنى، «كالىگه» ظهور خواهد كرد. بنابر تفكر هندويى جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشكيل شده است. در چهارمين دوره (عصر كالى) فساد و تباهى سراسر جهان را فرا مىگيرد، زندگانى اجتماعى و معنوى به نازلترين حدّ خود مىرسد و موجبات زوال نهايى را فراهم مىسازد. اين عصر كالى يوگه است كه بنا بر باورهاى هندويى ما اكنون در آن به سر مىبريم(فصلنامه انتظار، ش 15، ص 157) در پايان چنين دوران سياهى، آخرين و دهمين تجلّى «ويشنو» (موسوم به كالكى) سوار بر اسبى سفيد و به هيأت انسان ظهور خواهد كرد. وى سراسر جهان را سواره و با شمشيرى آخته و رخشان در مىنوردد تا بدى و فساد را نابود كند. با نابود كردن جهان، شرايط براى آفرينش نو مهيا مىشود تا در مهايوگاى آتى، ديگر بار عدالت و فضيلت ارزش يابد.( اوپانيشاد، ترجمه محمد داراشكوه، ج 2، ص 637)
10. ديدگاه اسلام نيز درباره «منجى موعود» تحت انديشه مهدويت، مطرح است... .
نتيجه آن كه:
در تمامى دينهاى الهى و نيز بسيارى از مكاتب بشرى و مسلكهاى مختلف، اين باور وجود دارد كه ستم و شرّ و بدبختى، نخواهد پاييد و بالاخره عرصه گيتى، شاهد خيزش كسى خواهد بود كه غلبه نهايى عدل، نيكى و آسايش را به ارمغان خواهد آورد. مىتوان نتايج و آموزههاى زير را از اين باور برداشت كرد:
- اصل وجود «منجى و مصلح موعود»، امرى پذيرفته شده است.
- ظهور و قيام اين نجات دهنده بزرگ، در برههاى حساس از زمان خواهد بود.
- تغيير و تحوّلات فراوانى در جهان (قبل و بعد از ظهور) روى خواهد داد.
- ريشه شرّ و فساد و ظلم بركنده شده و پليدىها و اهريمنان نابود خواهند شد.
- جهان رو به عمران و آبادانى خواهد گذشت و طبيعت و زندگى طراوت و حلاوتى ويژه خواهد يافت.
- در آن زمان، يكتاپرستان، ستمديدگان و فرودستان نجات يافته و حاكمان و سروران روى زمين خواهند شد.
- خير و نيكى و تقوا در جهان حاكم شده و آيين حق و يكتاپرستى، همگانى و فراگير خواهد شد.
- بيشتر مؤلّفههاى اين «قيام آسمانى» در اديان يكسان است و ما تنها شاهد تعابير و الفاظ مختلف از آن واقعه و يا اسامى متعدد «يک منجى خاص» هستيم.
در واقع همه اينها، يك نفر است ؛ چنان كه گفتهاند: سوشيانت مزديسنان، به منزله كريشناى برهمنان، بوداى پنجم بوادائيان، مسيح يهوديان، فارقليط عيسويان و مهدى مسلمانان است. (دايرةالمعارف فارسى، ج 1، ص 1373 ؛ خورشيد مغرب، ص 53)
اختلاف بين اديان در زمينه منجیگرايی بيشتر در جزئيات و فروع آن است. (برای مطالعه بيشتر ر.ک :مهدويت (پيش از ظهور)، رحيم کارگر، نشر معارف)
porseman.org
بر اساس مطالعات و بررسىهاى صورت گرفته در متون دينى مذاهب مختلف و باورها و اعتقادات اقوام و ملل جهان، اعتقاد به ظهور «منجى و مصلح جهانى» و باورداشت آيندهاى روشن و مطلوب، عقيدهاى عمومى و فراگير است و اختصاص به يك يا دو مذهب ندارد.
تمامى اديان ابراهيمى و بيشتر مذاهب موجود، معتقد و منتظر آمدن «نجات دهندهاى» در واپسين دوره از تاريخ هستند كه در آن عصر طلايى، جامعه جهانى، آكنده از صلح و صفا، معنويت و نورانيت و قسط و عدالت خواهد بود. كاستىها و دشوارىها، زدوده شده و رذايل و ناراستىها از بين خواهد رفت. انسانها به مراحل بالاى كمال و تعالى معنوى و مادى دست يافته، از نعمت و بركات بىشمار بهرهمند خواهند شد. مسئله عقيده به ظهور يک رهبر الهى و آمدن نجات دهندهاى در آخرالزمان، به قدرى اصيل و ريشهدار است كه در اعماق دل ملّتها و پيروان همه اديان الهى و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جايى كه در طول تاريخ بشريت، انسانها در فراز و نشيبهاى زندگى، با يادآورى ظهور چنين رهبر مقتدرى، پيوسته خود را از يأس و نااميدى دور كرده و در انتظار ظهور «مصلح موعود جهانى» در پايان جهان، لحظه شمارى مىكنند.
نامهاى موعود در بعضى از كتابهاى اديان و ملل مختلف چنين است:
1. «صاحب»، در صحف ابراهيم؛
2. «قائم»، در زبور سيزدهم؛
3. «قيد مو»، در تورات به لغت تركوم؛
4. «ماشيح» (مهدى بزرگ)، در تورات عبرانى؛
5. «مهميد آخر»، در انجيل؛
6. «سروش ايزد»، در زمزم زرتشت؛
7. «بهرام»، در ابستاق زند و پازند؛
8. «بنده يزدان»، در زند و پازند؛
9. «لند بطاوا»، در هزارنامه هنديان؛
10. «خوراند» در جاويدان؛
11. «خجسته» (احمد)، در كندرال فرنگيان؛
12. «خسرو» در كتاب مجوس؛
13. «پرويز»، در كتاب برزين آذر فارسياب؛
14. «فردوس اكبر»، در كتاب قبروس روميان؛
15. «كلمةالحق»، در صحيفه آسمانى؛
16. «صمصام الاكبر»، در كتاب كندرال؛
17. «بقية اللَّه»، در كتاب دوهر؛
18. «قاطع»، در كتاب قنطره؛
19. «سوشيانس»، در كتاب زند و هومومن يس (زرتشتيان)؛
20. «منصور» در كتاب ديد براهمه؛
21. «ايستاده» (قائم)، در كتاب شاكمونى؛
22. «ويشنو»، در كتاب ريگ ودا؛
23. «فرخنده» (محمد)، در كتاب وشن جوک؛
24. «راهنما» (هادى و مهدى)، در كتاب پاتيكل؛
25. «پسر انسان»، در عهد جديد (اناجيل) و... (ر.ک : اسداللَّه هاشمى شهيدى، ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب جهان، انتشارات مسجد جمكران، قم: 1380، ج اول، ص 46 و47)
البته اعتقاد به وجود «منجى موعود» (مهدويت) يك عقيده اصيل اسلامى است كه ريشه قرآنى دارد و احاديث متواترى - به ويژه در منابع معتبر روايى شيعه - درباره آن وارد شده است.
به عبارت دقيقتر اين باورداشت در بين اسلام و مذهب شيعه، ملموستر، يقينىتر و روشنتر است و يكى از اركان مهم اعتقادى آن به شمار مىرود. با اين حال اين حقيقت معهود و انديشه اصيل، ريشه در كهنترين آموزههاى آسمانى و فرهنگهاى بشرى دارد.
فوتوريسم (آيندهگرايى)
توجّه ويژه به آينده و چشمداشت تغيير و تحوّلى ژرف در آتيه، با تعابير و اصطلاحات مختلفى - چون فوتوريسم و فلسفه تاريخ - تبيين شده است. «فوتوريسم» (Futurism)؛ يعنى، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى غيبى و مصلح جهانى و بزرگ... .
فوتوريسم عقيدهاى است كه در كيشهاى آسمانى: زوراستر يانسيم (مذهب زرتشت)، جودائيسم (مذهب يهود) و سه مذهب عمده مسيحيت (كاتوليک، پروتستان و ارتودوكس) و به طور كلى در ميان مدعيان نبوّت، به مثابه يک اصل مسلّم قبول شده و همگى بالاتفاق، بشارت ظهور همچو مصلحى را دادهاند. در اين راستا دو مذهب عمده اسلام - تشيّع و تسنّن - هم در ظهور يک «مهدى» در دوران واپسين زمان اتفاق نظر دارند (ر.ک : سيد هادى خسرو شاهى، مصلح جهانى و مهدى موعود از ديدگاه اهل سنّت، انتشارات اطلاعات، تهران: 1374، ج دوم، ص 55)
بر اين اساس فوتوريسم، يكى از مسائلى است كه در بحثهاى تئولوژيک تمام مذاهب آسمانى، درباره آن گفت و گو شده است.
«دارمستتر» طى كنفرانسى مىگويد : «مىدانيد كه محمد(ص) چگونه شريعت خود را بنيان نهاد؟ وقتى كه او ظهور كرد، در عربستان علاوه بر شرک ملى باستانى، سه ديانت بيگانه موجود بود (آيين يهود، ديانت عيسوى و كيش زرتشت)... .
نكته مشتركى كه در اين سه ديانت يافت مىشد، عبارت بود از: اعتقاد به يک وجود فوق الطبيعه كه بايستى در آخرالزمان ظهور كند و نظم و عدالت را به جهان بازآرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد...» (دار مستتر، مهدى از صدر اسلام تا قرن سيزدهم، ترجمه محسن جهانسوز، تهران: كتابفروشى ادب، 1317، ص 5)
بشاراتى كه در اين باره در كتابهاى آسمانى مقدس و كتب مدعيان نبوت وارد شده، بىشمار است ؛ از جمله : زبور، زند، حكى، صفيناه، اشعياء، شاكمونى (هندو)، انجيل متى، ديد و پاتكيل (هند)، جاماسب، انجيل يوحنا، دانيال و... .
در اينجا به بعضى از اين باورها و اعتقادات اشاره مىشود:
1. در كتاب معروف زند، آمده است : «پس از پيروزى ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصلى خود رسيده، آدميان بر تخت نيک بختى خواهند نشست».
2. در كتاب جاماسب نامه از زرتشت نقل مىكند: «مردى بيرون آيد از زمين تازيان... مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر آيين نياى خويش و با سپاه بسيار، روى به ايران نهد و آبادانى كند و زمين را پر داد كند.» (حكومت جهانى مهدى(عج)، ص 53)
زرتشتيان، منتظر سه موعود هستند كه هر يک از آنان به فاصله هزار سال از ديگرى، ظهور خواهند كرد (هوشيدَر، هوشيدِر ماه و سوشيانس). از نظر اينان: «در آخرين هزاره از عمر جهان، از خاندان بهروز خداپرست و پرهيزكار، آخرين آفريده اهورامزدا، متولّد مىشود. در سى سالگى امانت رسالت به وى واگذار شده و به واسطه نشانه متوقف شده خورشيد در وسط آسمان، ظهور او به عالميان بشارت داده خواهد شد. از ظهور وى، اهريمن و ديو دروغ، نيست و نابود گردد. ياران آن موعود - كه از جاودانان هستند - قيام مىكنند و همراه وى خواهند بود تا مردگان برخيزند و جهان معنوى روى نمايد.» (فصلنامه انتظار، ش 15، ص 163)
3. در آيين بودا انديشه منجى موعود، با مفهوم ميتريه (مهربان) تبيين شده است. بوداييان او را آخرين بودا از بودايان زمينى مىدانند كه هنوز نيامده است؛ اما خواهد آمد تا همه انسانها را نجات دهد. در بعضى از كتابها آمده است: «پنج هزار سال پس از آخرين بودا، آفتاب آموزههاى بودايى افول مىكند... (پس) يک راهنما خواهد بود. او براى مردم رفاه و بهروزى مىآورد. آن گاه كه چنين فضايى بهشت گون فراهم آمد، ميتريه از آسمان نزول مىكند؛ بودايى خويش را به كمال مىرساند و درمه را به فرهيختگان مىآموزد.» (همان، ص 158)
4. يهوديان در انتظار طولانى، باور به آمدن مصلح (مسيحا يا ماشيح) دارند. به نظر آنان روزى «مسيحا» خواهد آمد و سرزمين بنىاسرائيل (ارض موعود) را به آبادانى خواهد كشاند. (كتاب مقدس، ترجمه فاضلخان همدانى، كتاب دانيال، فصل 12، بندهاى 1 - 3)
5. مسيحيان معتقدند: سرانجام روزى خواهد آمد كه عيسى مسيح، بار ديگر بازگشته، جهان را به سعادت خواهد رساند و مسيحيان را نجات خواهد داد. در كتاب مقدّس از آمدن مسيح، با عنوان «تحقّق ملكوت خدا» ياد شده است.
در انجيل متى مىگويد : «چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد؛ با جميع ملائكه مقدسه بر كرسى بزرگى خود قرار خواهد گرفت. همه قبايل نزد وى جمع خواهند شد و آنها را از همديگر جدا خواهد كرد؛ چنان كه شبانى ميشها را از بزها جدا مىكند. (متى، باب 25، بندهاى 31 - 33)
در انجيل لوقا آمده است: «پس بايد كه بسته باشد كمرهاى شما و افروخته باشد چراغهاى شما و مانند آن كسانى باشيد كه آقاى خود را انتظار مىكشند؛ كى از عروسى بازآيد كه چون آيد و در زند، دفعتاً در را گشايند. خوشا به حال آن نوكران كه چون آقا آيد، آنها را بيدار يابد و من با شما مىگويم: به درستى كمر خود را بسته، آنها را نشانيد و نزدشان آمده، آنان را خدمت خواهد كرد.» (لوقا، باب 12، بندهاى 35 - 37)
6. در كتاب باسک - يكى از كتابهاى هندويان - آمده است: «دور دنيا تمام شود به پادشاه عدلى كه در آخرالزمان كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد و حق و راستى با او باشد و آنچه در دريا و زمينها و كوهها، پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمانها و زمين آنچه باشد، خبر دهد و از او بزرگتر كسى به دنيا نيايد.» (حكومت جهانى مهدى(عج)، ص 54 ؛ بشارات عهدين، ص 246)
7. «شاكمونى» - پيغمبر هندويان - در كتاب مذهبى خود مىگويد : «پادشاهى دولت دنيا به فرزند سيّد خلايق دو جهان «كشن» بزرگوار تمام شود و او كسى باشد كه بر كوههاى مشرق و مغرب دنيا حكم براند و بر ابرها شود و دين خدا، يک دين شود و دين خدا زنده گردد.» (مصلح جهانى و مهدى موعود، ص 60)
8. در كتاب وشن جوک (از كتاب هندوها) چنين آمده است: «سرانجام دنيا، به كسى برگردد كه خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد.» (مهدى انقلابى بزرگ، ص 54 ؛ بشارات عهدين، ص 272)
9. در كتاب ديگرى به نام «ديد» آمده است: «پس از خرابى دنيا، پادشاهى در آخرالزمان پيدا شود كه پيشواى خلايق باشد و نام او منصور باشد و تمام عالم را بگيرد و به آيين خود آورد.» (بشارات عهدين، ص 245)
در آيين هندو، موعود نجات بخش موسوم به «كالكى» (Kalki)، در پايان آخرين دوره زمانى از ادوار چهارگانه جهانى؛ يعنى، «كالىگه» ظهور خواهد كرد. بنابر تفكر هندويى جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشكيل شده است. در چهارمين دوره (عصر كالى) فساد و تباهى سراسر جهان را فرا مىگيرد، زندگانى اجتماعى و معنوى به نازلترين حدّ خود مىرسد و موجبات زوال نهايى را فراهم مىسازد. اين عصر كالى يوگه است كه بنا بر باورهاى هندويى ما اكنون در آن به سر مىبريم(فصلنامه انتظار، ش 15، ص 157) در پايان چنين دوران سياهى، آخرين و دهمين تجلّى «ويشنو» (موسوم به كالكى) سوار بر اسبى سفيد و به هيأت انسان ظهور خواهد كرد. وى سراسر جهان را سواره و با شمشيرى آخته و رخشان در مىنوردد تا بدى و فساد را نابود كند. با نابود كردن جهان، شرايط براى آفرينش نو مهيا مىشود تا در مهايوگاى آتى، ديگر بار عدالت و فضيلت ارزش يابد.( اوپانيشاد، ترجمه محمد داراشكوه، ج 2، ص 637)
10. ديدگاه اسلام نيز درباره «منجى موعود» تحت انديشه مهدويت، مطرح است... .
نتيجه آن كه:
در تمامى دينهاى الهى و نيز بسيارى از مكاتب بشرى و مسلكهاى مختلف، اين باور وجود دارد كه ستم و شرّ و بدبختى، نخواهد پاييد و بالاخره عرصه گيتى، شاهد خيزش كسى خواهد بود كه غلبه نهايى عدل، نيكى و آسايش را به ارمغان خواهد آورد. مىتوان نتايج و آموزههاى زير را از اين باور برداشت كرد:
- اصل وجود «منجى و مصلح موعود»، امرى پذيرفته شده است.
- ظهور و قيام اين نجات دهنده بزرگ، در برههاى حساس از زمان خواهد بود.
- تغيير و تحوّلات فراوانى در جهان (قبل و بعد از ظهور) روى خواهد داد.
- ريشه شرّ و فساد و ظلم بركنده شده و پليدىها و اهريمنان نابود خواهند شد.
- جهان رو به عمران و آبادانى خواهد گذشت و طبيعت و زندگى طراوت و حلاوتى ويژه خواهد يافت.
- در آن زمان، يكتاپرستان، ستمديدگان و فرودستان نجات يافته و حاكمان و سروران روى زمين خواهند شد.
- خير و نيكى و تقوا در جهان حاكم شده و آيين حق و يكتاپرستى، همگانى و فراگير خواهد شد.
- بيشتر مؤلّفههاى اين «قيام آسمانى» در اديان يكسان است و ما تنها شاهد تعابير و الفاظ مختلف از آن واقعه و يا اسامى متعدد «يک منجى خاص» هستيم.
در واقع همه اينها، يك نفر است ؛ چنان كه گفتهاند: سوشيانت مزديسنان، به منزله كريشناى برهمنان، بوداى پنجم بوادائيان، مسيح يهوديان، فارقليط عيسويان و مهدى مسلمانان است. (دايرةالمعارف فارسى، ج 1، ص 1373 ؛ خورشيد مغرب، ص 53)
اختلاف بين اديان در زمينه منجیگرايی بيشتر در جزئيات و فروع آن است. (برای مطالعه بيشتر ر.ک :مهدويت (پيش از ظهور)، رحيم کارگر، نشر معارف)
porseman.org