پرسش :
منظور از رشد در اصطلاح اسلامى چیست؟
پاسخ :
رشد از نظر اصطلاح اسلامى، در مقابل آن چیزى است که سفاهت نامیده مى شود. آدم رشید، آدمى است که سفیه نیست و این با عقل فرق مى کند. عقل در مقابل جنون است. آدم مجنون اساسا مکلف نیست و حتى نمى شود به او گفت برو خودت را معالجه کن، تکمیل کن، عقل خودت را کامل کن؛ زیرا از این حد پایین تر است، ولى رشد در مقابل جنون قرار نگرفته است. رشد بدین معنى است که انسان در عین اینکه عاقل است، نه دیوانه ـ اگر دیوانه بود، باید به تیمارستان برده مى شد و سر و کارش با طبیب و دارو بود ـ و از طبیب و دارو برایش کارى ساخته نیست، لیاقت مسئولیتى را که به عهده اش گذاشته مى شود، ندارد. در قرآن کریم مى خوانیم که درباره یتیمان مى فرماید:
حَتّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ؛
تا یتیمان به حد بلوغ برسند، در آن وقت اگر احساس رشد در آنها کردید مال و ثروت آنها را در اختیار آنها قرا دهید.» (نساء: 6)
اسلام مى گوید بالغ شدن کافى نیست تا یتیم از تحت قیمومت خارج شود و مالى که مال خود اوست در اختیار خودش قرار دهیم و بگوییم به سن بلوغ قانونى رسیده است. قرآن مى گوید: یک شرط دیگر هم هست و آن رشد است. بعد از اینکه به حد بلوغ رسید، تازه باید درباره او آزمایش صورت بگیرد که آیا رشد دارد یا ندارد. آیا اگر سرمایه اى را در اختیار او قرار بدهیم، مى تواند آن را نگهدارد و بهره بردارى کند یا نه؟ اى بسا افرادى که به سن بلوغ قانونى رسیده و بالغ قانونى هستند، ولى رشد ندارند؛ یعنى نمى توانند ثروت را نگهدارى و از آن بهره بردارى کنند. ممکن است افراد دیگرى بیایند اینها را گول بزنند و از چنگشان خارج کنند. همان[گونه] که اشاره شد، عقل و جنون یک چیز است، رشد و بى رشدى چیز دیگرى است. جنون، بیمارى است و چاره اش طبیب و داروست و بى رشدى معلول نقص در تعلیم و تربیت است. بى رشدى ناآگاهى و بى هنرى است، نه بى عقلى.
منبع: امدادهاى غیبى در زندگى بشر، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 129 ـ 131.
رشد از نظر اصطلاح اسلامى، در مقابل آن چیزى است که سفاهت نامیده مى شود. آدم رشید، آدمى است که سفیه نیست و این با عقل فرق مى کند. عقل در مقابل جنون است. آدم مجنون اساسا مکلف نیست و حتى نمى شود به او گفت برو خودت را معالجه کن، تکمیل کن، عقل خودت را کامل کن؛ زیرا از این حد پایین تر است، ولى رشد در مقابل جنون قرار نگرفته است. رشد بدین معنى است که انسان در عین اینکه عاقل است، نه دیوانه ـ اگر دیوانه بود، باید به تیمارستان برده مى شد و سر و کارش با طبیب و دارو بود ـ و از طبیب و دارو برایش کارى ساخته نیست، لیاقت مسئولیتى را که به عهده اش گذاشته مى شود، ندارد. در قرآن کریم مى خوانیم که درباره یتیمان مى فرماید:
حَتّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ؛
تا یتیمان به حد بلوغ برسند، در آن وقت اگر احساس رشد در آنها کردید مال و ثروت آنها را در اختیار آنها قرا دهید.» (نساء: 6)
اسلام مى گوید بالغ شدن کافى نیست تا یتیم از تحت قیمومت خارج شود و مالى که مال خود اوست در اختیار خودش قرار دهیم و بگوییم به سن بلوغ قانونى رسیده است. قرآن مى گوید: یک شرط دیگر هم هست و آن رشد است. بعد از اینکه به حد بلوغ رسید، تازه باید درباره او آزمایش صورت بگیرد که آیا رشد دارد یا ندارد. آیا اگر سرمایه اى را در اختیار او قرار بدهیم، مى تواند آن را نگهدارد و بهره بردارى کند یا نه؟ اى بسا افرادى که به سن بلوغ قانونى رسیده و بالغ قانونى هستند، ولى رشد ندارند؛ یعنى نمى توانند ثروت را نگهدارى و از آن بهره بردارى کنند. ممکن است افراد دیگرى بیایند اینها را گول بزنند و از چنگشان خارج کنند. همان[گونه] که اشاره شد، عقل و جنون یک چیز است، رشد و بى رشدى چیز دیگرى است. جنون، بیمارى است و چاره اش طبیب و داروست و بى رشدى معلول نقص در تعلیم و تربیت است. بى رشدى ناآگاهى و بى هنرى است، نه بى عقلى.
منبع: امدادهاى غیبى در زندگى بشر، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 129 ـ 131.