چهارشنبه، 3 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا آدمى از مالکیت اعتبارى مثل مالکیت زمین و خانه و... به معناى حقیقى و فلسفى یا تکوینى مالکیت پى مى‌برد؟ یا بر عکس: از مالکیت حقیقى، مفهوم مالکیت اعتبارى را مى‌شناسد؟


پاسخ :
در هر مفهوم اعتبارى، ابتدا انسان حقیقتى را درک مى‌کند و سپس آن را به صورت فرض و اعتبار در جاهاى دیگر به کار مى‌برد، مثلاً (ریاست) از واژه (رأس) به معناى (سر) گرفته شده است، در فارسى هم آن را به معادلهایى از قبیل «سردمدارى»، «سر بودن» و «سرورى» ترجمه مى‌کنند. آنچه را که انسان قبل از معناى اعتبارى به آن پى مى‌برد همان (سر) است که مرکز فرماندهى بدن است و اعضاى اصلى بدن تحت فرمان آن قرار دارند. نسبت سر با بدن، نسبت فرمانده با زیردستان است و چون در جامعه افرادى هستند که نسبت به آن، حکم فرماندهى را دارند آنها را (رئیس) مى‌خوانیم. پس انسان در ابتدا (رأس) را به صورت حقیقى یافت و سپس آن را در جاى دیگر فرض کرد، اگر آدمى در ابتدا معناى رأس را در خود (به صورت حقیقى) نمى‌یافت جاى فرض و اعتبارى باقى نمى‌ماند. اعتبار و فرض، متفرع بر حقیقت است.
انسان در ابتدا مالکیت حقیقى خود نسبت به اعضاى خود را درک مى‌کند، مى‌فهمد که توان استفاده از دست و پا و سایر اعضا را در صورت سالم بودن، به هر گونه که اراده کند دارد و سپس در مورد اشیاء خارجى هم به همین صورت حکم مى‌کند، مثلاً مى‌گوید: همان‌گونه که مى‌توانم در اعضایم به صورت دل خواه تصرف کنم در این زمین ، خانه، کتاب و... هم مى‌توانم تصرف کنم. آدمى در ابتدا حقیقت مالکیت را درک مى‌کند و سپس براى اینکه از دخالت دیگران در محدوده ملکیت خود جلوگیرى کند مى‌گوید: نسبتى که من با اندامهاى خود دارم با ابزار خارج از وجود خود نیز دارم، پس مبناى «اعتبار»، «حقیقت» است.
منبع:پیش نیازهای مدیریت اسلامی ، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.