پرسش :
دیدگاه اهل سنت در باره مسئله عاشورا چیست توضیح دهید؟
پاسخ :
پیش از آن که نظر اهل سنت در باره حادثه عاشورا بیان شود لازم است جایگاه امام حسین علیه السلام از دیدگاه اهل سنت مورد بررسی قرار بگیرد.
بدون تردید امام حسین علیه السلام فرزند رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله یکی از سروران جوانان اهل بهشت و از اهل بیت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله می باشد[1] که در قرآن کریم محبت و دوستی شان با آیه مودت[2] بر مسلمین واجب گردیده است. وقتی که آیه شریفه « ... قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبَى وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَه نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ » نازل گردید، از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله سوال شد این خویشاوندان شما کیست که محبت و دوستی آنان بر ما واجب شده است؟ رسول الله صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: علی، فاطمه و دو فرزند او(حسن و حسین).[3]
و نیز احادیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از طریق اهل سنت نقل شده که بر این محبت و دوستی تاکید دارند. یکی از این روایات که مشتمل بر جملات متعددی است با جمله «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا» آغاز می گردد و به جمله «ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً و من مات علی بغضهم لم یشم رائحه الجنه» به پایان می رسد.[4]
در کتابهای معتبر اهل سنت آمده که رسول خداصلّی اللّه علیه و آله فرمودند: قسم به آن کسی که جان محمد در دست اوست هیچ کس با ما اهل بیت دشمنی نمی کند مگر اینکه خدا او را وارد جهنم کند.[5]
آلوسی یکی از مفسرین اهل سنت از این حدیث این نتیجه را می گیرد که محبت اهل بیت بر تمام مسلمانان فرض می باشد.[6] و به همین دلیل امام شافعی عقیده خود را در باره اهل بیت اینگونه ابراز می کند:
یا اهل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم القدر انکم
من لم یصلّی اللّه علیه و آله و سلمل علیکم لا صلّی اللّه علیه و آله و سلملات له[7]
(ای اهل بیت رسول خدا! محبت شما از طرف خداوند در قرآن فرض شده است و این عظمت برای شما کافی است که هر که در نماز بر شما درود نفرستد نمازش باطل است)
مراد شافعی این است که در تشهد نماز های یومیه صلوات فرستادن بر اهل بیت که امام حسین یکی از آنها ست فرض و واجب می باشد و اگر این صلّی اللّه علیه و آله و سلملوات فرستاده نشود نماز، نماز نخواهد بود.
و بر طبق حدیث رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله که صحیح مسلم از زبان عایشه همسر پیامبر نقل شده است، امام حسین علیه السلام از مصادیق بارز اهل بیت به شمار می آید. عایشه می گوید: روزی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله صبح بین طلوعین جامه ای را که از پشم سیاه بافته شده بود بر خود انداخت در این هنگام حسن بن علی آمد و رسول خدا او را زیر جامه کنار خود برد لحظه ای بعد حسین آمد او نیز زیر جامه کنار رسول خدا رفت و پس از آن فاطمه دختر رسول خدا آمد او هم زیر جامه رفت و سپس علی آمد و با آنان در زیر جامه یکجا شد. در این زمان رسول خدا فرمودند: « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا »(احزاب/33).[8]
در مستدرک حاکم و کتاب های دیگر اهل سنت نیز از زبان ام سلمه همسر دیگر پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است که زمانی که این آیه در خانه من بر پیامبر نازل گردید پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله، علی، فاطمه، حسن و حسین را در زیر کساء جمع کردند و فرمودند: «اللهم هؤلاء اهل بیتی» ام سلمه می گوید من عرض کردم آیا من از اهل بیت نیستم فرمودند: تو اهل منی و با خیر هستی و اینان اهل بیت من هستند.[9]
فخر رازی می گوید صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث متفق علیه می باشد.[10]
از طرف دیگر امام حسین علیه السلام نه تنها فرزند بلکه پسر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله است. امام فخر رازی آیه شریفه مباهله را دلیل قاطع بر این مطلب گرفته که حسن و حسین دو پسر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله می باشند؛ زیرا هنگامی که به دستور خدا مأمور شدند که در مباهله پسران شان را دعوت کنند، پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله حسن و حسین را دعوت کرد و با خود آورد. بنابراین واجب است که آن دو پسران پیامبر باشند.[11]
فخر رازی که یکی از علمای برجسته اهل سنت است در باره شدت تعلق اهل بیت با پیامبر اسلام می گوید که شکی در این نیست که بین فاطمه، علی، حسن و حسین و بین پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله تعلق شدیدی وجود داشته و واجب است که آنان اولین مصداق آل محمد باشند. و سپس در ذیل آیه مودت می گوید شکی نیست که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله، فاطمه و علی و حسن و حسین را دوست داشتند بنابراین مثل همین محبت و دوستی با آنان بر همه ی امت واجب می باشد و آیات «وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» (اعراف/١٥٨) و «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» (آل عمران/٣١)و« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَه حَسَنَه » (احزاب٢١) دلیل بر این مطلب می باشد. و در ادامه می گوید دعایی که در پایان تشهد نماز خوانده می شود که عبارت است از «اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد» تعظیم بس بزرگی است که در باره احدی غیر از آنان وجود ندارد و تمام اینها دلالت بر این دارد که دوستی و محبت آل محمد واجب است و لذا امام شافعی گفته است که:
ان کان رفضا حب آل محمد
فلیشهدان الثقلان أنی رافضی[12]
اینکه پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله فرزندش امام حسین علیه السلام را بسیار دوست می داشتند در احادیثی که در کتابهای اهل سنت نقل شده منعکس گردیده است. پیامبراسلام صلّی اللّه علیه و آله امام حسین علیه السلام را به حدی دوست داشت که مدام دهن او را می بوسید و می گفت حسین از من است و من از حسینم.[13] در حدیث دیگری آمده است که روزی حسین با بچه ها بازی می کرد در این هنگام رسول الله صلّی اللّه علیه و آله آمد او را در بغل گرفت و سپس یک دست خود را زیر چانه او گذاشت و با دست دیگر از قفای سر او گرفت و سرش را بلند کرد و دهنش را بر دهن او گذاشت و گفت: حسین از من است و من از حسینم خداوند بیامرزد آن کسی را که حسین را دوست داشته باشد.[14] از طریق ابی هریره و دیگران نقل شده که روزی حسین داخل مسجد شد و خودش را به بغل رسول خدا انداخت و انگشتان خود را داخل محاسن رسول خدا نمود، در این هنگام رسول خدا دهن خود را بر دهن او گذاشت و فرمودند: خدایا! من حسین را دوست دارم و تو هم او را و هر که او را دوست دارد دوست بدار. ابو هریره می گوید بعد از این که هر گاه حسین را می دیدم اشک از چشمانم جاری می گردید.[15]
از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «من احب الحسن و الحسین فقد احبنی و من ابغضهما فقد ابغضنی؛ یعنی هر که حسن و حسین را دوست داشته باشد در حقیقت مرا دوست دارد و هر که با آنان دشمنی کند در حقیقت با من دشمنی کرده است.»[16]
با تمام این روایات و مطالبی که از طریق اهل سنت در باره اهل بیت و بخصوص امام حسین علیه السلام مبنی بر مقام و جایگاه او در نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و محبت و دوستی آن حضرت و وجوب این محبت بر امت اسلامی نقل شده، وقتی به صفحات تاریخ رجوع شود مشاهده می شود که بیشترین و بدترین ظلم بر اهل بیت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روا داشته شده است. از میان این ظلمها ظلمی که از طرف یزید بن معاویه بر فرزند رسول الله صلّی اللّه علیه و آله، حضرت امام حسین علیه السلام انجام گرفت در تاریخ بشریت نظیر آن وجود ندارد و در آینده هم چنین ظلمی واقع شدنی نخواهد بود؛ زیرا آنانی که خود را مسلمان می دانستند و از امت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به شمار می آمدند، به نام اسلام، فرزند و پسر پیامبر خود شان را همراه با یاران او به بدترین و بی رحمانه ترین وضع کشتند و اطفال و زنان خانواده ی پاک پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله را به نام کافر و طاغی اسیر نموده و در شهر ها در منظر مردم گشتانده و در مجالس یزید و عبیدالله بن زیاد آنان را از نظر جسمی و روحی مورد آزار و اذیت قرار دادند.
این واقعه تاریخی غیر قابل انکار می باشد که امام حسین علیه السلام با یاران اندک خود به مظلومانه ترین وجه توسط یزید بن معاویه، در راه خدا و حفظ دین اسلام در کربلا و روز عاشورا سال 61 هجری به شهادت رسیده و خانواده پاک او که خانواده پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله بود با ظالمانه ترین وجه به اسارت گرفته شدند. بنابراین برای یک مسلمان واقعی و پیرو راستین قرآن و سنت، با توجه به آیات و روایاتی که نقل شد کافی است که نسبت به واقعه عاشورا اندوهگین و ماتم زده باشد و بدون شک بی تفاوتی نسبت به آن دلیل بر بی مبالاتی نسبت به دستور خدا و پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله می باشد. زیرا ممکن نیست کسی امام حسین علیه السلام را به عنوان قربی و اهل بیت پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله دوست داشته باشد، اما واقعه کربلا و عاشورا او را غمگین و ماتم زده نگرداند. و نیز ممکن نیست کسی مسلمان باشد اما قیام امام حسین علیه السلام را در برابر انحراف و ظلم و دشمنان اسلام به عنوان قیام ناب الهی در قالب مجالس و عزاداری گرامی ندارد.
دیدگاه اهل سنت در باره حادثه ی عاشورا
در موضع گیری اهل سنت در برابر حادثه عاشورا، اهل سنت به دو دسته تقسیم می شود. یک دسته که اکثریت اهل سنت را تشکیل می دهد، اهل سنت معتدل و محب اهل بیت علیهم السلام می باشد. دسته دوم اهل سنت، پیرو بنی امیه و یزید بن معاویه است که نسبت به اهل بیت و امام حسین علیه السلام دید مثبتی ندارد بلکه می توان گفت دشمن اهل بیت علیهم السلام می باشد. این دسته امروز در قالب سلفیه و وهابیت در جهان اسلام معروف است.
اما در باره اهل سنت معتدل باید گفت که آنان از این حادثه ی ناگوار، غمگین و ناراضی هستند و عوامل آن را مورد نکوهش و گاهی مورد لعن قرار می دهند. موضع گیری این دسته از اهل سنت را می توان از مطالبی که در زیر به آنها اشاره می شود به دست آورد:
علمای اهل سنت از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین علیه السلام نقل نموده که از آن جمله این روایت است: «... روزی حسین علیه السلام در کودکی بر پشت و گردن پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بازی می کرد که جبرئیل به پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله گفت: آیا او را دوست داری؟ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله نشان داده و مشتی خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه می دهد...».[17] و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل نموده که در یکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی که حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.»[18]
بیشتر مفسرین اهل سنت این روایت را در ذیل آیه« فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ » (الدخان/29) این سخن را آورده اند.[19]
در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نه گریسته است مگر بر دو نفر یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی می باشد. و از زید بن زیاد نقل شده که چون که حسین کشته شد، آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن می باشد.[20]
طبرانی نقل می کند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به زینب دختر عقیل بن ابی طالب منسوب است انشاد کرد:
مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَکُمْ
مَاذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الأُمَمِ
بِأَهْلِ بَیْتِی وَ أَنْصلّی اللّه علیه و آله و سلمارِی وَذُرِّیَّتِی
منهم أُسَارَى وقَتْلَى ضُرِّجُوا بِدَمِ
ماکان ذَاکَ جَزَائِی إِذْ نَصلّی اللّه علیه و آله و سلمحْتُ لَکُمْ
أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فی ذَوِی رَحِمِ
یعنی چه می گویید اگر رسول خدا به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با اهل بیت و یاران و ذریه من چه کردید؟ برخی از آنها را اسیر و برخی را کشته و با خون آغشته نمودید. جزای من هنگامی که شما را نصیحت کردم این نیست که با خویشان من این گونه رفتار بد انجام دهید! [21]
از دیدگاه اهل سنت بنا بر آنچه که در متون روایی آنها آمده، خداوند امت اسلامی با اهل بیت رسول خدا درآزمایش قرار دارد زیرا بنابر نقل خالد بن عرفطه رسول خدا فرموده بودند زود است که شما بعد از من در باره اهل بیتم مورد آزمایش قرار خواهید گرفت.[22] و این امتحان و ابتلاء تا پایان تاریخ همچنان ادامه دارد و لذا همان گونه که در روز عاشورا بسیاری از مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و فقط تعداد معدودی از این امتحان سربلند بیرون آمدند، امروز نیز مسلمانان با موضع گیری در قبال این واقعه همچنان امتحان می شوند و هرکه به دلیل محبتی که نسبت به امام حسین علیه السلام و خاندان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله دارد از آن غمگین شود و کسانی را که باعث این حادثه شده و ظلم هایی را بر این خاندان پاک روا داشتند از خود طرد کنند سربلند خواهند بود اما آنانی که در قبال این واقعه ی دردناک بی تفاوت هستند و یا از یزید و یاران او حمایت می کنند قطعا دراین امتحانی که رسول خدا آن را برای امت خود قرار داده است مردود و در روز جزا در برابر رسول الله صلّی اللّه علیه و آله شرمسار و سرافکنده خواهند بود.
اینست که تفتازانی از متکلمین بنام اهل سنت می گوید: ظلمی که بر اهل بیت پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله انجام گرفته نمی توان آن را پنهان نمود. زیرا بر این ظلم که در نهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بی زبان شهادت می دهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوه ها از جا کنده شوند و سخره ها تکه تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید و عذاب آخرت شدید تر و ماندگار تر می باشد.[23]
بنابراین می توان گفت علمای آگاه اهل سنت نیز به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتم زده هستند. هر چند عوام آنان اطلاعات چندانی از مسئله عاشورا و کربلا ندارند. و لذا در برخی از مناطق اهل سنت دیده شده که در روز عاشورا برای امام حسین علیه السلام مجلس عزا تشکیل می دهند منتهی مجالس در میان اهل سنت به علت های مختلفی فراگیر نمی باشد.
اما فرقه وهابیت هماهنگ با سیاست بنی امیه و به ویژه یزید بن معاویه مراسم عزا و ماتم و سخنرانی را در روز عاشورا حرام و بدعت می دانند بلکه از این حد فراتر رفته این روز را مبارک شمرده و برای جشن و شادمانی و شیرینی خوری و خریدن لوازم جدید منزل و سرمه کشیدن و نظافت و امثال این ها مناسب می دانند و این فرهنگی است که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت عبدالملک مروان برای شکنجه و عذاب شیعیان پایه گذاری کرد.[24] و سنی هایی که با مراسم عزاداری روز عاشورا مخالفت می کنند متأثر از همین فرهنگ می باشند.
موضع و دیدگاه منفی وهابیها و سلفی های متجدد در باره حادثه عاشورا بر حمایت یزید بن معاویه و تبرئه او از این جنایت مبتنی است و برای اینکه حقایق و وقایع حادثه عاشورا برملا نشود و یزید و اطرافیان و پیروان او از طرف مسلمانان زیر سوال نرود از برگزاری مراسم عزاداری جلوگیری می کنند.
وهابی ها از این حد هم تجاوز کرده و بر بدعت عزاداری در روز عاشورا بسنده نکرده بلکه روز عاشورا را روز عید و زینت و سرور و شادمانی می دانند، و به قصد تبرک و شکرانه کشتن امام حسین علیه السلام نور چشم رسول خدا و سید جوانان اهل بهشت، این روز را روزه می گیرند. روایت عمرو بن ابی یوسف می گوید: من شنیدم که معاویه روی منبر گفت روز عاشورا روز عید است، هر کس دوست دارد روزه بگیرد و هر کس نمی خواهد روزه نگیرد حرجی بر او نیست.[25]
مقریزی می گوید: در دوران حکومت فاطمیون در روز عاشورا به خاطر شهادت حسین علیه السلام ماتم و سوگواری بر پا می شد، ولی هنگامی که بنی ایوب به حکومت رسیدند، آن ها در روز عاشورا سرور و شادمانی بر پا نموده و با ریخت و پاش غذا پخش می کردند، هم چنین به حمام رفته و تنظیف نموده و به چشم سرمه می کشیدند آنان این اعمال را در پیروی از روش و عادت اهل شام که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان عبد الملک بن مروان، در مخالفت با شـیـعیان علی بن ابی طالب علیه السلام که روز عاشورا را روز اندوه و ماتم می دانند پی ریزی کرده بود، انجام مـی دادند[26]. سقاف می گوید: این اخبار زیاد و کثیر العدد را برای دفن قضیه کربلا آوردند، لیکن قضیه کربلا به عظمت خود باقی ماند و آن ها بیچاره و فشل شدند.[27]
پاورقی ها:
[1] . محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان ، ج 15ص 412، مؤسسه الرساله - بیروت - 1414 - 1993، الثانیه؛ محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک على الصحیحین، ج3، ص429، دار الکتب العلمیه - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعه: الأولى.
[2]. شوری/ 23.
[3].زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج4، ص223 و224، بیروت، دار احیاءالتراث العربی؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج16صلّی اللّه علیه و آله و سلم21و22، بیروت، دار احیاءالتراث العربی.
[4]. زمخشری، جار الله محمد بن عمر، کشاف، 4/220، بیروت، دار الکتب عربی.
[5] .ابن حبان بستی، صحیح ابن حبان، ج15ص 435؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3 ، ص162، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1411ق.
[6] . آلوسی بغدادی، سید محمود، روح المعانی، ج25، ص 32، بیروت، دار احیاء التراث.
[7] . هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، ص 148، مکتبه القاهره.
[8] . مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج4ص1883، بیروت ، دار احیاء التراث العربی.
[9] . نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحن، بیروت، دار الکتب العلمیه، اول، 1411 ق، 3/451.
[10] . رازی، فخر الدین محمد بن عمر، تفسیر کبیر، ج8، ص 7، بیروت، دار الکتب العلمیه، اول، 1421 هـ 2000م، الطبعه: الأولى.
[11] . تفسیر کبیر، ج8، ص 72.
[12]. تفسیر کبیر، 27/143.
[13] . حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3ص184، بیروت دارالکتب العلمیه، 1411ق.
[14] . صحیح ابن حبان، ج15، 428. قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج1ص51، بیروت، دارالفکر.
[15] .المستدرک علی الصحیحین، ج3ص196.
[16] .سنن ابن ماجه، ج1ص15.
[17]. احمد بن حنبل، مسند احمد، 3/ 242، بیروت، و هیثمی، مجمع الزوائد، 9/187، بیروت دار الکتب العلمیه، 1408 ق.
[18]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، 1993 م و ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر 4/143، بیروت، دار ا لفکر، 1401 ق و طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، 25/124، بیروت، دار الفکر، 1405 ق.
[19] . رک: المحرز الوجیزفی تفسیر الکتاب العزیز، ج5ص73؛ تفسیر بغوی، ج4ص152، تفسیر طبری، ج25ص124، تفسیر قرطبی، ج16ص، تفسیر ثعلبی، ج8ص353، تفسیرالعز بن عبدالسلام، ج3ص170
[20] . تفسیر ابن ابی حاتم، ج10ص3289.
[21] . سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، المعجم الکبیر، ج3 ص124مکتبه الزهراء، الموصل - 1404 - 1983، الثانیه، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی.
[22] المعجم الکبیر، ج4ص192.
[23]. تفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر، شرح مقاصد فی علم الکلام، 2/307، پاکستان، دار النعمانیه، اول، 1401 ق.
[24]. الوردانی، صالح، الشیعه فی مصر من الامام علی ـ ص 34، قاهره، مطبعه مدبولی صغیر، اول، 1414 ق.
[25].نعانی، عبد الرزاق، مصلنف عبدالرزاق، ج 4، ص 29، ح 7850، منشورات المجلس العلمی.
[26]. طبسی، نجم الدین، صوم یوم عاشورا، بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 137، منشورات عهد به نقل از سیر اعلام النبلاء ج 4، ص 343.
[27]. نجم الدین طبسی، صوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 139، منشورات عهد.
منبع : اندیشه قم
پیش از آن که نظر اهل سنت در باره حادثه عاشورا بیان شود لازم است جایگاه امام حسین علیه السلام از دیدگاه اهل سنت مورد بررسی قرار بگیرد.
بدون تردید امام حسین علیه السلام فرزند رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله یکی از سروران جوانان اهل بهشت و از اهل بیت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله می باشد[1] که در قرآن کریم محبت و دوستی شان با آیه مودت[2] بر مسلمین واجب گردیده است. وقتی که آیه شریفه « ... قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبَى وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَه نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ » نازل گردید، از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله سوال شد این خویشاوندان شما کیست که محبت و دوستی آنان بر ما واجب شده است؟ رسول الله صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: علی، فاطمه و دو فرزند او(حسن و حسین).[3]
و نیز احادیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از طریق اهل سنت نقل شده که بر این محبت و دوستی تاکید دارند. یکی از این روایات که مشتمل بر جملات متعددی است با جمله «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا» آغاز می گردد و به جمله «ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً و من مات علی بغضهم لم یشم رائحه الجنه» به پایان می رسد.[4]
در کتابهای معتبر اهل سنت آمده که رسول خداصلّی اللّه علیه و آله فرمودند: قسم به آن کسی که جان محمد در دست اوست هیچ کس با ما اهل بیت دشمنی نمی کند مگر اینکه خدا او را وارد جهنم کند.[5]
آلوسی یکی از مفسرین اهل سنت از این حدیث این نتیجه را می گیرد که محبت اهل بیت بر تمام مسلمانان فرض می باشد.[6] و به همین دلیل امام شافعی عقیده خود را در باره اهل بیت اینگونه ابراز می کند:
یا اهل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم القدر انکم
من لم یصلّی اللّه علیه و آله و سلمل علیکم لا صلّی اللّه علیه و آله و سلملات له[7]
(ای اهل بیت رسول خدا! محبت شما از طرف خداوند در قرآن فرض شده است و این عظمت برای شما کافی است که هر که در نماز بر شما درود نفرستد نمازش باطل است)
مراد شافعی این است که در تشهد نماز های یومیه صلوات فرستادن بر اهل بیت که امام حسین یکی از آنها ست فرض و واجب می باشد و اگر این صلّی اللّه علیه و آله و سلملوات فرستاده نشود نماز، نماز نخواهد بود.
و بر طبق حدیث رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله که صحیح مسلم از زبان عایشه همسر پیامبر نقل شده است، امام حسین علیه السلام از مصادیق بارز اهل بیت به شمار می آید. عایشه می گوید: روزی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله صبح بین طلوعین جامه ای را که از پشم سیاه بافته شده بود بر خود انداخت در این هنگام حسن بن علی آمد و رسول خدا او را زیر جامه کنار خود برد لحظه ای بعد حسین آمد او نیز زیر جامه کنار رسول خدا رفت و پس از آن فاطمه دختر رسول خدا آمد او هم زیر جامه رفت و سپس علی آمد و با آنان در زیر جامه یکجا شد. در این زمان رسول خدا فرمودند: « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا »(احزاب/33).[8]
در مستدرک حاکم و کتاب های دیگر اهل سنت نیز از زبان ام سلمه همسر دیگر پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است که زمانی که این آیه در خانه من بر پیامبر نازل گردید پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله، علی، فاطمه، حسن و حسین را در زیر کساء جمع کردند و فرمودند: «اللهم هؤلاء اهل بیتی» ام سلمه می گوید من عرض کردم آیا من از اهل بیت نیستم فرمودند: تو اهل منی و با خیر هستی و اینان اهل بیت من هستند.[9]
فخر رازی می گوید صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث متفق علیه می باشد.[10]
از طرف دیگر امام حسین علیه السلام نه تنها فرزند بلکه پسر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله است. امام فخر رازی آیه شریفه مباهله را دلیل قاطع بر این مطلب گرفته که حسن و حسین دو پسر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله می باشند؛ زیرا هنگامی که به دستور خدا مأمور شدند که در مباهله پسران شان را دعوت کنند، پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله حسن و حسین را دعوت کرد و با خود آورد. بنابراین واجب است که آن دو پسران پیامبر باشند.[11]
فخر رازی که یکی از علمای برجسته اهل سنت است در باره شدت تعلق اهل بیت با پیامبر اسلام می گوید که شکی در این نیست که بین فاطمه، علی، حسن و حسین و بین پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله تعلق شدیدی وجود داشته و واجب است که آنان اولین مصداق آل محمد باشند. و سپس در ذیل آیه مودت می گوید شکی نیست که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله، فاطمه و علی و حسن و حسین را دوست داشتند بنابراین مثل همین محبت و دوستی با آنان بر همه ی امت واجب می باشد و آیات «وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» (اعراف/١٥٨) و «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» (آل عمران/٣١)و« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَه حَسَنَه » (احزاب٢١) دلیل بر این مطلب می باشد. و در ادامه می گوید دعایی که در پایان تشهد نماز خوانده می شود که عبارت است از «اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد» تعظیم بس بزرگی است که در باره احدی غیر از آنان وجود ندارد و تمام اینها دلالت بر این دارد که دوستی و محبت آل محمد واجب است و لذا امام شافعی گفته است که:
ان کان رفضا حب آل محمد
فلیشهدان الثقلان أنی رافضی[12]
اینکه پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله فرزندش امام حسین علیه السلام را بسیار دوست می داشتند در احادیثی که در کتابهای اهل سنت نقل شده منعکس گردیده است. پیامبراسلام صلّی اللّه علیه و آله امام حسین علیه السلام را به حدی دوست داشت که مدام دهن او را می بوسید و می گفت حسین از من است و من از حسینم.[13] در حدیث دیگری آمده است که روزی حسین با بچه ها بازی می کرد در این هنگام رسول الله صلّی اللّه علیه و آله آمد او را در بغل گرفت و سپس یک دست خود را زیر چانه او گذاشت و با دست دیگر از قفای سر او گرفت و سرش را بلند کرد و دهنش را بر دهن او گذاشت و گفت: حسین از من است و من از حسینم خداوند بیامرزد آن کسی را که حسین را دوست داشته باشد.[14] از طریق ابی هریره و دیگران نقل شده که روزی حسین داخل مسجد شد و خودش را به بغل رسول خدا انداخت و انگشتان خود را داخل محاسن رسول خدا نمود، در این هنگام رسول خدا دهن خود را بر دهن او گذاشت و فرمودند: خدایا! من حسین را دوست دارم و تو هم او را و هر که او را دوست دارد دوست بدار. ابو هریره می گوید بعد از این که هر گاه حسین را می دیدم اشک از چشمانم جاری می گردید.[15]
از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «من احب الحسن و الحسین فقد احبنی و من ابغضهما فقد ابغضنی؛ یعنی هر که حسن و حسین را دوست داشته باشد در حقیقت مرا دوست دارد و هر که با آنان دشمنی کند در حقیقت با من دشمنی کرده است.»[16]
با تمام این روایات و مطالبی که از طریق اهل سنت در باره اهل بیت و بخصوص امام حسین علیه السلام مبنی بر مقام و جایگاه او در نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و محبت و دوستی آن حضرت و وجوب این محبت بر امت اسلامی نقل شده، وقتی به صفحات تاریخ رجوع شود مشاهده می شود که بیشترین و بدترین ظلم بر اهل بیت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روا داشته شده است. از میان این ظلمها ظلمی که از طرف یزید بن معاویه بر فرزند رسول الله صلّی اللّه علیه و آله، حضرت امام حسین علیه السلام انجام گرفت در تاریخ بشریت نظیر آن وجود ندارد و در آینده هم چنین ظلمی واقع شدنی نخواهد بود؛ زیرا آنانی که خود را مسلمان می دانستند و از امت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به شمار می آمدند، به نام اسلام، فرزند و پسر پیامبر خود شان را همراه با یاران او به بدترین و بی رحمانه ترین وضع کشتند و اطفال و زنان خانواده ی پاک پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله را به نام کافر و طاغی اسیر نموده و در شهر ها در منظر مردم گشتانده و در مجالس یزید و عبیدالله بن زیاد آنان را از نظر جسمی و روحی مورد آزار و اذیت قرار دادند.
این واقعه تاریخی غیر قابل انکار می باشد که امام حسین علیه السلام با یاران اندک خود به مظلومانه ترین وجه توسط یزید بن معاویه، در راه خدا و حفظ دین اسلام در کربلا و روز عاشورا سال 61 هجری به شهادت رسیده و خانواده پاک او که خانواده پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله بود با ظالمانه ترین وجه به اسارت گرفته شدند. بنابراین برای یک مسلمان واقعی و پیرو راستین قرآن و سنت، با توجه به آیات و روایاتی که نقل شد کافی است که نسبت به واقعه عاشورا اندوهگین و ماتم زده باشد و بدون شک بی تفاوتی نسبت به آن دلیل بر بی مبالاتی نسبت به دستور خدا و پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله می باشد. زیرا ممکن نیست کسی امام حسین علیه السلام را به عنوان قربی و اهل بیت پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله دوست داشته باشد، اما واقعه کربلا و عاشورا او را غمگین و ماتم زده نگرداند. و نیز ممکن نیست کسی مسلمان باشد اما قیام امام حسین علیه السلام را در برابر انحراف و ظلم و دشمنان اسلام به عنوان قیام ناب الهی در قالب مجالس و عزاداری گرامی ندارد.
دیدگاه اهل سنت در باره حادثه ی عاشورا
در موضع گیری اهل سنت در برابر حادثه عاشورا، اهل سنت به دو دسته تقسیم می شود. یک دسته که اکثریت اهل سنت را تشکیل می دهد، اهل سنت معتدل و محب اهل بیت علیهم السلام می باشد. دسته دوم اهل سنت، پیرو بنی امیه و یزید بن معاویه است که نسبت به اهل بیت و امام حسین علیه السلام دید مثبتی ندارد بلکه می توان گفت دشمن اهل بیت علیهم السلام می باشد. این دسته امروز در قالب سلفیه و وهابیت در جهان اسلام معروف است.
اما در باره اهل سنت معتدل باید گفت که آنان از این حادثه ی ناگوار، غمگین و ناراضی هستند و عوامل آن را مورد نکوهش و گاهی مورد لعن قرار می دهند. موضع گیری این دسته از اهل سنت را می توان از مطالبی که در زیر به آنها اشاره می شود به دست آورد:
علمای اهل سنت از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین علیه السلام نقل نموده که از آن جمله این روایت است: «... روزی حسین علیه السلام در کودکی بر پشت و گردن پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بازی می کرد که جبرئیل به پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله گفت: آیا او را دوست داری؟ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله نشان داده و مشتی خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه می دهد...».[17] و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل نموده که در یکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی که حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.»[18]
بیشتر مفسرین اهل سنت این روایت را در ذیل آیه« فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ » (الدخان/29) این سخن را آورده اند.[19]
در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نه گریسته است مگر بر دو نفر یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی می باشد. و از زید بن زیاد نقل شده که چون که حسین کشته شد، آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن می باشد.[20]
طبرانی نقل می کند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به زینب دختر عقیل بن ابی طالب منسوب است انشاد کرد:
مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَکُمْ
مَاذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الأُمَمِ
بِأَهْلِ بَیْتِی وَ أَنْصلّی اللّه علیه و آله و سلمارِی وَذُرِّیَّتِی
منهم أُسَارَى وقَتْلَى ضُرِّجُوا بِدَمِ
ماکان ذَاکَ جَزَائِی إِذْ نَصلّی اللّه علیه و آله و سلمحْتُ لَکُمْ
أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فی ذَوِی رَحِمِ
یعنی چه می گویید اگر رسول خدا به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با اهل بیت و یاران و ذریه من چه کردید؟ برخی از آنها را اسیر و برخی را کشته و با خون آغشته نمودید. جزای من هنگامی که شما را نصیحت کردم این نیست که با خویشان من این گونه رفتار بد انجام دهید! [21]
از دیدگاه اهل سنت بنا بر آنچه که در متون روایی آنها آمده، خداوند امت اسلامی با اهل بیت رسول خدا درآزمایش قرار دارد زیرا بنابر نقل خالد بن عرفطه رسول خدا فرموده بودند زود است که شما بعد از من در باره اهل بیتم مورد آزمایش قرار خواهید گرفت.[22] و این امتحان و ابتلاء تا پایان تاریخ همچنان ادامه دارد و لذا همان گونه که در روز عاشورا بسیاری از مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و فقط تعداد معدودی از این امتحان سربلند بیرون آمدند، امروز نیز مسلمانان با موضع گیری در قبال این واقعه همچنان امتحان می شوند و هرکه به دلیل محبتی که نسبت به امام حسین علیه السلام و خاندان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله دارد از آن غمگین شود و کسانی را که باعث این حادثه شده و ظلم هایی را بر این خاندان پاک روا داشتند از خود طرد کنند سربلند خواهند بود اما آنانی که در قبال این واقعه ی دردناک بی تفاوت هستند و یا از یزید و یاران او حمایت می کنند قطعا دراین امتحانی که رسول خدا آن را برای امت خود قرار داده است مردود و در روز جزا در برابر رسول الله صلّی اللّه علیه و آله شرمسار و سرافکنده خواهند بود.
اینست که تفتازانی از متکلمین بنام اهل سنت می گوید: ظلمی که بر اهل بیت پیامبراکرم صلّی اللّه علیه و آله انجام گرفته نمی توان آن را پنهان نمود. زیرا بر این ظلم که در نهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بی زبان شهادت می دهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوه ها از جا کنده شوند و سخره ها تکه تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید و عذاب آخرت شدید تر و ماندگار تر می باشد.[23]
بنابراین می توان گفت علمای آگاه اهل سنت نیز به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتم زده هستند. هر چند عوام آنان اطلاعات چندانی از مسئله عاشورا و کربلا ندارند. و لذا در برخی از مناطق اهل سنت دیده شده که در روز عاشورا برای امام حسین علیه السلام مجلس عزا تشکیل می دهند منتهی مجالس در میان اهل سنت به علت های مختلفی فراگیر نمی باشد.
اما فرقه وهابیت هماهنگ با سیاست بنی امیه و به ویژه یزید بن معاویه مراسم عزا و ماتم و سخنرانی را در روز عاشورا حرام و بدعت می دانند بلکه از این حد فراتر رفته این روز را مبارک شمرده و برای جشن و شادمانی و شیرینی خوری و خریدن لوازم جدید منزل و سرمه کشیدن و نظافت و امثال این ها مناسب می دانند و این فرهنگی است که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت عبدالملک مروان برای شکنجه و عذاب شیعیان پایه گذاری کرد.[24] و سنی هایی که با مراسم عزاداری روز عاشورا مخالفت می کنند متأثر از همین فرهنگ می باشند.
موضع و دیدگاه منفی وهابیها و سلفی های متجدد در باره حادثه عاشورا بر حمایت یزید بن معاویه و تبرئه او از این جنایت مبتنی است و برای اینکه حقایق و وقایع حادثه عاشورا برملا نشود و یزید و اطرافیان و پیروان او از طرف مسلمانان زیر سوال نرود از برگزاری مراسم عزاداری جلوگیری می کنند.
وهابی ها از این حد هم تجاوز کرده و بر بدعت عزاداری در روز عاشورا بسنده نکرده بلکه روز عاشورا را روز عید و زینت و سرور و شادمانی می دانند، و به قصد تبرک و شکرانه کشتن امام حسین علیه السلام نور چشم رسول خدا و سید جوانان اهل بهشت، این روز را روزه می گیرند. روایت عمرو بن ابی یوسف می گوید: من شنیدم که معاویه روی منبر گفت روز عاشورا روز عید است، هر کس دوست دارد روزه بگیرد و هر کس نمی خواهد روزه نگیرد حرجی بر او نیست.[25]
مقریزی می گوید: در دوران حکومت فاطمیون در روز عاشورا به خاطر شهادت حسین علیه السلام ماتم و سوگواری بر پا می شد، ولی هنگامی که بنی ایوب به حکومت رسیدند، آن ها در روز عاشورا سرور و شادمانی بر پا نموده و با ریخت و پاش غذا پخش می کردند، هم چنین به حمام رفته و تنظیف نموده و به چشم سرمه می کشیدند آنان این اعمال را در پیروی از روش و عادت اهل شام که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان عبد الملک بن مروان، در مخالفت با شـیـعیان علی بن ابی طالب علیه السلام که روز عاشورا را روز اندوه و ماتم می دانند پی ریزی کرده بود، انجام مـی دادند[26]. سقاف می گوید: این اخبار زیاد و کثیر العدد را برای دفن قضیه کربلا آوردند، لیکن قضیه کربلا به عظمت خود باقی ماند و آن ها بیچاره و فشل شدند.[27]
پاورقی ها:
[1] . محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان ، ج 15ص 412، مؤسسه الرساله - بیروت - 1414 - 1993، الثانیه؛ محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک على الصحیحین، ج3، ص429، دار الکتب العلمیه - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعه: الأولى.
[2]. شوری/ 23.
[3].زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج4، ص223 و224، بیروت، دار احیاءالتراث العربی؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج16صلّی اللّه علیه و آله و سلم21و22، بیروت، دار احیاءالتراث العربی.
[4]. زمخشری، جار الله محمد بن عمر، کشاف، 4/220، بیروت، دار الکتب عربی.
[5] .ابن حبان بستی، صحیح ابن حبان، ج15ص 435؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3 ، ص162، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1411ق.
[6] . آلوسی بغدادی، سید محمود، روح المعانی، ج25، ص 32، بیروت، دار احیاء التراث.
[7] . هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، ص 148، مکتبه القاهره.
[8] . مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج4ص1883، بیروت ، دار احیاء التراث العربی.
[9] . نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحن، بیروت، دار الکتب العلمیه، اول، 1411 ق، 3/451.
[10] . رازی، فخر الدین محمد بن عمر، تفسیر کبیر، ج8، ص 7، بیروت، دار الکتب العلمیه، اول، 1421 هـ 2000م، الطبعه: الأولى.
[11] . تفسیر کبیر، ج8، ص 72.
[12]. تفسیر کبیر، 27/143.
[13] . حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3ص184، بیروت دارالکتب العلمیه، 1411ق.
[14] . صحیح ابن حبان، ج15، 428. قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج1ص51، بیروت، دارالفکر.
[15] .المستدرک علی الصحیحین، ج3ص196.
[16] .سنن ابن ماجه، ج1ص15.
[17]. احمد بن حنبل، مسند احمد، 3/ 242، بیروت، و هیثمی، مجمع الزوائد، 9/187، بیروت دار الکتب العلمیه، 1408 ق.
[18]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، 1993 م و ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر 4/143، بیروت، دار ا لفکر، 1401 ق و طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، 25/124، بیروت، دار الفکر، 1405 ق.
[19] . رک: المحرز الوجیزفی تفسیر الکتاب العزیز، ج5ص73؛ تفسیر بغوی، ج4ص152، تفسیر طبری، ج25ص124، تفسیر قرطبی، ج16ص، تفسیر ثعلبی، ج8ص353، تفسیرالعز بن عبدالسلام، ج3ص170
[20] . تفسیر ابن ابی حاتم، ج10ص3289.
[21] . سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، المعجم الکبیر، ج3 ص124مکتبه الزهراء، الموصل - 1404 - 1983، الثانیه، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی.
[22] المعجم الکبیر، ج4ص192.
[23]. تفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر، شرح مقاصد فی علم الکلام، 2/307، پاکستان، دار النعمانیه، اول، 1401 ق.
[24]. الوردانی، صالح، الشیعه فی مصر من الامام علی ـ ص 34، قاهره، مطبعه مدبولی صغیر، اول، 1414 ق.
[25].نعانی، عبد الرزاق، مصلنف عبدالرزاق، ج 4، ص 29، ح 7850، منشورات المجلس العلمی.
[26]. طبسی، نجم الدین، صوم یوم عاشورا، بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 137، منشورات عهد به نقل از سیر اعلام النبلاء ج 4، ص 343.
[27]. نجم الدین طبسی، صوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 139، منشورات عهد.
منبع : اندیشه قم