پرسش :
چرا مدرنیته باعث بوجود آوردن یاس و ناامیدی و اضطراب های اجتماعی شده است ؟
پاسخ :
تکنولوژی برای انسان آسانی می آورد ولی آسایش نمی آورد . چون آسایش مربوط به روح است ولی آنچه تکنولوژی می آورد بقول استاد صفایی انقلاب در سیم و سیمان و سکه است . این انقلاب ، انقلاب درون انسان نیست . در زمان قدیم مخابرات سیم هایی به کلفتی یک خودکار داشت و یکی به مرکز مخابرات زنگ می زد و فردی را می خواست ، این سیم را از سوراخی خارج می کرد و به سوراخ دیگر متصل می کرد . انقلابی در سیم ایجاد شد یعنی سیم ها لاغر و لاغر تر شدند بطوری که یکی از دانشمندان توکیو گفته بود که ما افتخار می کنیم تمام سیم های توکیو در دست جا می گیرد یعنی این قدر سیم ها را نازک کرده بودند . بعد جهش بزرگتری ایجاد شد و سیم را برداشتند و یک انقلاب الکترونیکی شد و موبایل به صحنه آمد ، این انقلاب سیم بود . ساختمانهای دو طبقه هم تبدیل به ساختمان های چندین طبقه شد و این انقلابی در سیمان بود ولی انقلاب در انسان نبود. انبیاء آمده اند که انقلاب در انسان ایجاد کنند . آرامش از درون می جوشد ، آرامش ارتباط شدیدی با جهان بینی ، دین و باورهای ما دارد نه با بیرون ما . این ریشه ها در درون است و مدرنیته کاری به درون انسان ندارد. ما آرامش را باید در درون خودمان ایجاد بکنیم . قلمروی تکنولوژی آسانی است و قلمروی دین ایجاد آسایش و آرامش روح است . بشر پیوسته به تکنولوژی دلبسته بود برای اینکه به او آرامش بدهد ولی این اتفاق نیفتاد و تکنولوژی به انسان آسانی داد . ممکن است که کسی در ساختمان گلی زندگی می کند ولی آرامش دارد و یکی در ساختمان مدرن زندگی می کند ولی آرامش ندارد . ممکن است که اژدهای حسد او را نیش بزند و بفرساید . کینه مثل جهنمی در درون است ( به تعبیر حضرت امیر ) . ممکن است که این فرد که کینه دارد در بهترین ساختمانها زندگی می کند ولی آرامش ندارد زیرا او باید کینه را در خودش از بین ببرد . آقای جوادی آملی فرمودند : شاهان آمده اند که دشمنان را بردارند ولی انبیاء آمده اند که دشمنی را بردارند . آیه سی و چهار سوره ی فصلت می فرماید : انسان باید با دشمن خودش چنان برخورد کند که گویی او دوست صمیمی اش است . روی دسته ی شمشیر پیامبر بجای اینکه شعر حماسی نوشته شده باشد ، نوشته شده بود : خوبی بکنید به کسی که به شما بدی کرده است. یعنی این نظام برانداختن دشمنی است نه نظام برانداختن دشمن .
تکنولوژی برای انسان آسانی می آورد ولی آسایش نمی آورد . چون آسایش مربوط به روح است ولی آنچه تکنولوژی می آورد بقول استاد صفایی انقلاب در سیم و سیمان و سکه است . این انقلاب ، انقلاب درون انسان نیست . در زمان قدیم مخابرات سیم هایی به کلفتی یک خودکار داشت و یکی به مرکز مخابرات زنگ می زد و فردی را می خواست ، این سیم را از سوراخی خارج می کرد و به سوراخ دیگر متصل می کرد . انقلابی در سیم ایجاد شد یعنی سیم ها لاغر و لاغر تر شدند بطوری که یکی از دانشمندان توکیو گفته بود که ما افتخار می کنیم تمام سیم های توکیو در دست جا می گیرد یعنی این قدر سیم ها را نازک کرده بودند . بعد جهش بزرگتری ایجاد شد و سیم را برداشتند و یک انقلاب الکترونیکی شد و موبایل به صحنه آمد ، این انقلاب سیم بود . ساختمانهای دو طبقه هم تبدیل به ساختمان های چندین طبقه شد و این انقلابی در سیمان بود ولی انقلاب در انسان نبود. انبیاء آمده اند که انقلاب در انسان ایجاد کنند . آرامش از درون می جوشد ، آرامش ارتباط شدیدی با جهان بینی ، دین و باورهای ما دارد نه با بیرون ما . این ریشه ها در درون است و مدرنیته کاری به درون انسان ندارد. ما آرامش را باید در درون خودمان ایجاد بکنیم . قلمروی تکنولوژی آسانی است و قلمروی دین ایجاد آسایش و آرامش روح است . بشر پیوسته به تکنولوژی دلبسته بود برای اینکه به او آرامش بدهد ولی این اتفاق نیفتاد و تکنولوژی به انسان آسانی داد . ممکن است که کسی در ساختمان گلی زندگی می کند ولی آرامش دارد و یکی در ساختمان مدرن زندگی می کند ولی آرامش ندارد . ممکن است که اژدهای حسد او را نیش بزند و بفرساید . کینه مثل جهنمی در درون است ( به تعبیر حضرت امیر ) . ممکن است که این فرد که کینه دارد در بهترین ساختمانها زندگی می کند ولی آرامش ندارد زیرا او باید کینه را در خودش از بین ببرد . آقای جوادی آملی فرمودند : شاهان آمده اند که دشمنان را بردارند ولی انبیاء آمده اند که دشمنی را بردارند . آیه سی و چهار سوره ی فصلت می فرماید : انسان باید با دشمن خودش چنان برخورد کند که گویی او دوست صمیمی اش است . روی دسته ی شمشیر پیامبر بجای اینکه شعر حماسی نوشته شده باشد ، نوشته شده بود : خوبی بکنید به کسی که به شما بدی کرده است. یعنی این نظام برانداختن دشمنی است نه نظام برانداختن دشمن .