پرسش :
اشرافی گری چه آسیب هایی را متوجه انقلاب و نظام اسلامی می کند؟
پاسخ :
اشراف به عنوان یک جریان اجتماعی نامتوازن، در جوامع بشری از افراد و طبقات تأثیرگذار جامعه اند که رفتار، گفتار و عقایدشان پی آمدهای مستقیم و غیر مستقیمی بر سایر افراد جامعه ( به ویژه طبقات پایین تر) دارد. اینان برای مطرح کردن خود و کسب اعتبار و جلب احترام دیگران، به حفظ و گسترش نظام منزلتی می پردازند.
پیامبران و مصلحان اجتماعی برای اعتلای مقام انسان و پیشرفت و تعالی جامعه، با اشراف به مبارزه پرداخته اند. مقابله با اشراف و اشرافی گری، از دغدغه های اصلی پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بوده است. آن حضرت برای مقابله با نظام منزلتی (تمایز ناعادلانه طبقاتی) که زمینه ساز اعمال اشرافی بود و هم چنین برای از بین بردن اعمال اشرافی، کارهای بزرگی انجام داد. ایشان کوشیدند نظام برابری و برادری (اخوت اسلامی) را جای گزین نظام منزلتی کنند که تشکیل «امت واحده» ثمره این کار بزرگ بود.
نتیجه طبیعی جوامعی که اجازه می دهند که اشراف زمام امور را به دست بگیرند چیزی جز نابهنجاری در حوزه اجتماع و تجاوز از حدّ و حقوق و قانون در امور سیاسی و... نخواهد بود. این گونه است که زمام امور اجتماعی از حالت اعتدال خارج شده و گرفتار انحراف می گردد. در نتیجه افزایش ظلم و ستم و نابودی همبستگی و اتحاد و همدلی و در نهایت زوال حکومت جامعه دینی را موجب می گردد.
انقلاب ما که از جمله انقلابات نادر تاریخ بشری است در تلاش برای حذف جریان و تفکر اشرافی گری بوده و یکی از اهداف اصلی خود را در حقیقت مبارزه با این جریان قرار داده و در این راه گام های بلندی برداشته است.
چیستی اشرافی گری
می توان از اشرافی گری به عنوان جریانی یاد کرد که می کوشد تا با قدرت و بهره مندی از امکانات مادی، خود را به صاحبان قدرت نظامی و سیاسی و... نزدیک سازد و از سوی آنان مورد حمایت قرار گرفته و مردمان و جامعه خویش را استثمار و استعمار کنند. این جریان ممکن است الزاماً از طبقات برخوردار و مرفه جامعه نباشند بلکه تمام افرادی که در اثر رسوخ و نفوذ روحیه اشرافی گری در آنان، در میان مردم کنش های خاصی دارند را نیز شامل می گردد.
شاخصه های اشرافی گری
بدون شک هر جریانی دارای شاخص ها و ویژگی هایی است که با آن قابل شناسایی خواهد بود. از آنجا که جریان اشرافیت هم از این قاعده مستثنی نمی باشد لذا ما در این مجال و بر حسب نیاز به برخی از شاخص های این جریان اشاره می کنیم.
1. محافظه کاری: از آنجا که جریان اشرافی گری همیشه به دنبال بهره جویی از فرصت های مختلف(موافق و مخالف)می باشد یکی از شاخص های آن محافظه کاری است یعنی همواره در تلاش است تا شرائط پیش آمده که در راستای خواسته های آنان می باشد حفظ گردد تا بتواند از این میان بهره های خود را برگیرد.
2. نادیده انگاری طبقات پایین: یکی دیگر از ویژگی های اشرافی گری این است که هیچ گاه حاضر به پذیرش طبقات پایین دست جامعه نبوده و گاه هم در جهت نابودی آنان گام برمی دارد و مرتباً حقوق آنان را تضییع می کند. این در حالی است که آموزه های دینی دقیقاً خلاف آن را به جامعه آموزش می دهند و همواره بر رعایت این طبقات سفارش می کنند. «فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَر».[1]
3. منفعت طلبی: انسان بر اساس طبیعت خویش به دنبال تامین منافع فردی و گروهی خود می باشد که اگر به دور از ضوابط اجتماعی و لجام گسیخته باشد امری نامطلوب و ضد ارزش و در غیر این صورت مطلوب خواهد بود. جریان اشرافیت همیشه ایام در تلاش برای تامین منافع خود (به هر قیمت ممکن بوده) است و لو این که نُرم ها و هنجارهای دینی و اجتماعی نادیده گرفته شود. این در حالی است که بر اساس آموزه های دینی هر فرد و یا گروهی حق دارد در حدود شرع و عرف، اقدام به تدارک منافع خود بنماید و به عبارتی از منظر دین، تنها منافع مشروع افراد قابل بازیابی و اکتساب می باشد.
4. تن آسایی و عافیت طلبی: عافیت طلبی و تن آسایی همواره از جمله شاخص های اشرافیت بوده است. به عنوان مثال در صدر اسلام که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ با مشرکان و دشمنان دین خدا در جنگ بودند هیچ گاه جریان اشرافیت، ایشان را در این راه همراهی نکرده و در پی عافیت و آسودگی خود بودند. از این جریان در ادبیات قرآنی به «قاعدون» تعبیر شده است. خداوند نسبت به این جریان می فرماید: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ؛ آنها که در خانه ها نشستند و از همراهی با رسول خدا [در جهاد] تخلف ورزیدند خوشحال شدند و از جهاد با مال و جان خود در راه خدا کراهت داشتند، و گفتند: در این گرما به جنگ نروید».[2]
5. سازشکاری: جریان اشرافی به لحاظ کسب و حفظ منافع همواره در پی دست دوستی دادن به دشمنان می باشد از جمله خصوصیاتش این است که در برابر خواسته های آنان سازشکاری نموده و مهر تایید و تصدیق بر آن می نهد در حالی که بر اساس آموزه های دینی، دقیقا می باید عکس آن عمل نمود و به تعبیر قرآن کریم با دشمنان باید غلیظ و شدید بود و با دوستان مهربانی نمود. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم».[3]
6. عدم پایبندی به هنجارهای دینی: از دیگر شاخص های جریان اشرافی گری این است که این جریان در طول تاریخ نشان داده است که به باورهای دینی و هنجارهای آن اعتقاد چندانی ندارد و بدان عملاً پایبند نمی باشد. نمونه بارز آن را می توان در حوادث فتنه سال 88 یافت که عملاً به مقدسات جامعه توهین و جسارت شد.
آسیب های اشرافی گری نسبت به انقلاب
در ارتباط با روند نفوذ و گسترش اشرافی گری که امروز ما متاسفانه در درون جامعه خویش تا حدودی شاهد نشانه های آن هستیم و این که آن چه آسیب هایی را متوجه انقلاب خواهد نمود به اختصار این موارد را می توان یادآور شد:
1. به چالش کشیده شدن انقلاب: یکی از آسیب های جدی جریان اشرافی گری، به چالش کشیده شدن انقلاب خواهد بود که هر روز ممکن از سوی این جریان رخ نماید. نمونه بارز این جریان را می توان در فتنه سال 88 جستجو نمود که این جریان توانست با دسیسه های پیدا و پنهان خود، انقلاب اسلامی (که ثمره خون شهیدان این مملکت است) را به چالش بکشد و قدری حرکت رو به رشد آن را متوقف نماید.
2. بروز فاصله میان مردم و حاکمیت: انقلاب ما که به واقع در تلاش برای رفع حوائج و رسیدگی به طبقات ضعیف و به تعبیری فرودست جامعه می باشد و همین ها هم در راه آن از هیچ تلاشی فروگذار نبودند و همواره و در همه زمینه ها از انقلاب، به بهترین وجه ممکن حمایت کرده و اجازه نداده اند دیگران این انقلاب الهی را به بن بست بکشانند برای تداوم این خط نیز این حمایت ها همچنان می باید مستمر و مستقر باشد تا این که بتوان به آینده انقلاب امیدوار بود.
از این رو اگر جریان و تفکر اشرافی گری در میان جامعه و مسئولین گسترش یافته و نفوذ یابد بدون تردید میان مردم و حاکمیت فاصله و شکاف ایجاد خواهد شد و هر دو از یکدیگر جدا خواهند شد.
3. تسلیم در برابر دشمنان: از دیگر آسیب های اشرافی گری این است که موجب خواهد شد تا جامعه در برابر تهدید، تطمیع و... دشمنان ایستادگی و مقاومت نکرده و تسلیم خواسته های آن شوند. شاهد بر این مدعا اتفاقاتی است که در طول تاریخ اسلام رخ نموده است از جمله حادثه کربلا که دستگاه یزید، برخی از سران قبایل (که به ظاهر شیعه هم بودند) اشرافی منش را با تهدید و تطمیع توانست از قیام علیه دربار باز دارد و موجبات آن حادثه بزرگ را فراهم آورد.
بنابراین اگر روحیه اشرافی گری در جامعه حاکم شود تحقیقاً جامعه گرفتار سستی و ذلت خواهد شد و نخواهد توانست بر اساس نیازها، مصالح و اهداف خویش تصمیم بگیرد و عمل نماید.
4. تضعیف روحیه انقلابی گری: از دیگر مخاطرات و مَضرات اشرافی گری در ارتباط با انقلاب این است که در دراز مدت بستر ساز این خواهد بود که روحیه انقلابی گری انقلابیون را از خود متأثر نموده و آهسته آهسته آنان را از این خط اصیل دور و زمینه سلطه اجانب را فراهم آورد.
5. نادیده گرفته شدن دستاوردهای انقلاب: بدون تردید انقلاب اسلامی (به اعتراف دوست و دشمن، علیرغم تمام مشکلات و موانعی که بر سر راه داشته است) دستاوردهای بی نظیری در طول بیش از سه دهه از عمر خود به همراه داشته است. از این رو می توان یکی از آسیب های جدی جریان اشرافی گری را نادیده انگاشتن این دستاوردها و ناسپاسی آنان دربرابر نعمت انقلاب دانست که کفران نعمت های انقلاب و گسترش آن در جامعه برای تداوم حیات انقلاب اسلامی بسیار مضرّ مخرّب خواهد بود.
6. انحراف جریان اصیل انقلاب: به گواهی تاریخ انقلاب ها، هر انقلابی که از مسیر اصلی خود خارج شده و رسالت خود را نتوانسته است به انجام برساند علل مختلفی از جمله به انحراف رفتن آن از جهت و خط اصیل آن داشته است که توسط عده ای از معاندان نسبت با آن صورت گفته است. از زمره آسیب های اشرافی گری که متوجه انقلاب اسلامی است این است که این جریان با نفوذ در میان لایه های مختلف اجتماعی و انقلابی، جریان اصیل انقلاب را از درون تهی کرده و در گذر زمان آن را از مسیر اصلی خود دور می سازد و تمام زحمات ملت بزرگ ایران را هدر می دهد.
7. براندازی نظام: یکی از مخاطراتی که همواره انقلاب ها را تهدید می کند این است که آن ها بر اثر طرح ریزی و دسیسه مخالفان خود از میان رفته و به عبارتی از هستی ساقط گردیده اند. انقلاب اسلامی که در همان ابتدای ظهور خود با دشمنانی قسم خورده در مبارزه ای سخت قرار گرفته است تا کنون از این مخاطره ها دور نبوده و هر روز علیه آن توطئه های جدیدی رخ می نماید. از جمله آسیب های اشرافی گری را می توان براندازی نظام دانست که با گذشت زمان ممکن است اتفاق بی افتد، زیرا روند و سمت و سوی نظام که با جهت گیری انقلابی اهداف و آرمان های انقلابی را خواهان است با منافع جریان اشرافی سازگاری ندارد. از این رو ممکن است جریان اشرافی به این لحاظ با مخالفان و دشمنان در جهت براندازی هم موضع گیری هماهنگی پیدا نماید.
درمان اشرافی گری
هر جریان ناموزون و ناهمگون و به عبارتی مُخرّب و به تعبیر رهبری انقلاب، بیمارگونه[4] در هر اجتماع برای جلوگیری از عوارض و عواقب منفی آن می بایست درمان شده و از جامعه حذف گردد. جریان اشرافی گری که از این دسته از جریانات می باشد در کوتاه مدت و دراز مدت می باید مورد درمان قرار گیرید تا جامعه ما از آسیب های آن در امان بماند. ما در این ارتباط تنها به سخنی از مقام معظم رهبری اکتفا می کنیم که ایشان در چاره جویی راه درمان اشرافیت بیان می دارند: «گرایش اشرافی گری، آن چیزی نیست که بشود با قانون و با دادگاه و با بازجویی و با امثال اینها علاجش کرد؛... این از جمله مقولاتی است که بایستی فضای عمومی کشور، احساسات مردم، خواست مردم و به تعبیر رساتر، فرهنگ عمومی مردم آن را دفع کند تا این علاج شود».[5]
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرمایند: «سَائِلُوا الْعُلَمَاءَ وَ خَالِطُوا الْحُکمَاءَ وَ جَالِسُوا الْفُقَرَاءَ؛ از دانشمندان بپرسید، با حکما در ارتباط باشید و با تهی دستان همنشین شوید».[6]
پاورقی ها:
[1]. ضحی / 9.
[2]. توبه / 81.
[3]. فتح / 29.
[4]. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ مردم یزد در تاریخ 12/10/1386.
[5]. پاسخ های رهبر معظم انقلاب اسلامی به پرسش های دانشجویان در دانشگاه صنعتی شریف در تاریخ 01/09/1378.
[6]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج1، ص198.
اشراف به عنوان یک جریان اجتماعی نامتوازن، در جوامع بشری از افراد و طبقات تأثیرگذار جامعه اند که رفتار، گفتار و عقایدشان پی آمدهای مستقیم و غیر مستقیمی بر سایر افراد جامعه ( به ویژه طبقات پایین تر) دارد. اینان برای مطرح کردن خود و کسب اعتبار و جلب احترام دیگران، به حفظ و گسترش نظام منزلتی می پردازند.
پیامبران و مصلحان اجتماعی برای اعتلای مقام انسان و پیشرفت و تعالی جامعه، با اشراف به مبارزه پرداخته اند. مقابله با اشراف و اشرافی گری، از دغدغه های اصلی پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بوده است. آن حضرت برای مقابله با نظام منزلتی (تمایز ناعادلانه طبقاتی) که زمینه ساز اعمال اشرافی بود و هم چنین برای از بین بردن اعمال اشرافی، کارهای بزرگی انجام داد. ایشان کوشیدند نظام برابری و برادری (اخوت اسلامی) را جای گزین نظام منزلتی کنند که تشکیل «امت واحده» ثمره این کار بزرگ بود.
نتیجه طبیعی جوامعی که اجازه می دهند که اشراف زمام امور را به دست بگیرند چیزی جز نابهنجاری در حوزه اجتماع و تجاوز از حدّ و حقوق و قانون در امور سیاسی و... نخواهد بود. این گونه است که زمام امور اجتماعی از حالت اعتدال خارج شده و گرفتار انحراف می گردد. در نتیجه افزایش ظلم و ستم و نابودی همبستگی و اتحاد و همدلی و در نهایت زوال حکومت جامعه دینی را موجب می گردد.
انقلاب ما که از جمله انقلابات نادر تاریخ بشری است در تلاش برای حذف جریان و تفکر اشرافی گری بوده و یکی از اهداف اصلی خود را در حقیقت مبارزه با این جریان قرار داده و در این راه گام های بلندی برداشته است.
چیستی اشرافی گری
می توان از اشرافی گری به عنوان جریانی یاد کرد که می کوشد تا با قدرت و بهره مندی از امکانات مادی، خود را به صاحبان قدرت نظامی و سیاسی و... نزدیک سازد و از سوی آنان مورد حمایت قرار گرفته و مردمان و جامعه خویش را استثمار و استعمار کنند. این جریان ممکن است الزاماً از طبقات برخوردار و مرفه جامعه نباشند بلکه تمام افرادی که در اثر رسوخ و نفوذ روحیه اشرافی گری در آنان، در میان مردم کنش های خاصی دارند را نیز شامل می گردد.
شاخصه های اشرافی گری
بدون شک هر جریانی دارای شاخص ها و ویژگی هایی است که با آن قابل شناسایی خواهد بود. از آنجا که جریان اشرافیت هم از این قاعده مستثنی نمی باشد لذا ما در این مجال و بر حسب نیاز به برخی از شاخص های این جریان اشاره می کنیم.
1. محافظه کاری: از آنجا که جریان اشرافی گری همیشه به دنبال بهره جویی از فرصت های مختلف(موافق و مخالف)می باشد یکی از شاخص های آن محافظه کاری است یعنی همواره در تلاش است تا شرائط پیش آمده که در راستای خواسته های آنان می باشد حفظ گردد تا بتواند از این میان بهره های خود را برگیرد.
2. نادیده انگاری طبقات پایین: یکی دیگر از ویژگی های اشرافی گری این است که هیچ گاه حاضر به پذیرش طبقات پایین دست جامعه نبوده و گاه هم در جهت نابودی آنان گام برمی دارد و مرتباً حقوق آنان را تضییع می کند. این در حالی است که آموزه های دینی دقیقاً خلاف آن را به جامعه آموزش می دهند و همواره بر رعایت این طبقات سفارش می کنند. «فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَر».[1]
3. منفعت طلبی: انسان بر اساس طبیعت خویش به دنبال تامین منافع فردی و گروهی خود می باشد که اگر به دور از ضوابط اجتماعی و لجام گسیخته باشد امری نامطلوب و ضد ارزش و در غیر این صورت مطلوب خواهد بود. جریان اشرافیت همیشه ایام در تلاش برای تامین منافع خود (به هر قیمت ممکن بوده) است و لو این که نُرم ها و هنجارهای دینی و اجتماعی نادیده گرفته شود. این در حالی است که بر اساس آموزه های دینی هر فرد و یا گروهی حق دارد در حدود شرع و عرف، اقدام به تدارک منافع خود بنماید و به عبارتی از منظر دین، تنها منافع مشروع افراد قابل بازیابی و اکتساب می باشد.
4. تن آسایی و عافیت طلبی: عافیت طلبی و تن آسایی همواره از جمله شاخص های اشرافیت بوده است. به عنوان مثال در صدر اسلام که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ با مشرکان و دشمنان دین خدا در جنگ بودند هیچ گاه جریان اشرافیت، ایشان را در این راه همراهی نکرده و در پی عافیت و آسودگی خود بودند. از این جریان در ادبیات قرآنی به «قاعدون» تعبیر شده است. خداوند نسبت به این جریان می فرماید: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ؛ آنها که در خانه ها نشستند و از همراهی با رسول خدا [در جهاد] تخلف ورزیدند خوشحال شدند و از جهاد با مال و جان خود در راه خدا کراهت داشتند، و گفتند: در این گرما به جنگ نروید».[2]
5. سازشکاری: جریان اشرافی به لحاظ کسب و حفظ منافع همواره در پی دست دوستی دادن به دشمنان می باشد از جمله خصوصیاتش این است که در برابر خواسته های آنان سازشکاری نموده و مهر تایید و تصدیق بر آن می نهد در حالی که بر اساس آموزه های دینی، دقیقا می باید عکس آن عمل نمود و به تعبیر قرآن کریم با دشمنان باید غلیظ و شدید بود و با دوستان مهربانی نمود. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم».[3]
6. عدم پایبندی به هنجارهای دینی: از دیگر شاخص های جریان اشرافی گری این است که این جریان در طول تاریخ نشان داده است که به باورهای دینی و هنجارهای آن اعتقاد چندانی ندارد و بدان عملاً پایبند نمی باشد. نمونه بارز آن را می توان در حوادث فتنه سال 88 یافت که عملاً به مقدسات جامعه توهین و جسارت شد.
آسیب های اشرافی گری نسبت به انقلاب
در ارتباط با روند نفوذ و گسترش اشرافی گری که امروز ما متاسفانه در درون جامعه خویش تا حدودی شاهد نشانه های آن هستیم و این که آن چه آسیب هایی را متوجه انقلاب خواهد نمود به اختصار این موارد را می توان یادآور شد:
1. به چالش کشیده شدن انقلاب: یکی از آسیب های جدی جریان اشرافی گری، به چالش کشیده شدن انقلاب خواهد بود که هر روز ممکن از سوی این جریان رخ نماید. نمونه بارز این جریان را می توان در فتنه سال 88 جستجو نمود که این جریان توانست با دسیسه های پیدا و پنهان خود، انقلاب اسلامی (که ثمره خون شهیدان این مملکت است) را به چالش بکشد و قدری حرکت رو به رشد آن را متوقف نماید.
2. بروز فاصله میان مردم و حاکمیت: انقلاب ما که به واقع در تلاش برای رفع حوائج و رسیدگی به طبقات ضعیف و به تعبیری فرودست جامعه می باشد و همین ها هم در راه آن از هیچ تلاشی فروگذار نبودند و همواره و در همه زمینه ها از انقلاب، به بهترین وجه ممکن حمایت کرده و اجازه نداده اند دیگران این انقلاب الهی را به بن بست بکشانند برای تداوم این خط نیز این حمایت ها همچنان می باید مستمر و مستقر باشد تا این که بتوان به آینده انقلاب امیدوار بود.
از این رو اگر جریان و تفکر اشرافی گری در میان جامعه و مسئولین گسترش یافته و نفوذ یابد بدون تردید میان مردم و حاکمیت فاصله و شکاف ایجاد خواهد شد و هر دو از یکدیگر جدا خواهند شد.
3. تسلیم در برابر دشمنان: از دیگر آسیب های اشرافی گری این است که موجب خواهد شد تا جامعه در برابر تهدید، تطمیع و... دشمنان ایستادگی و مقاومت نکرده و تسلیم خواسته های آن شوند. شاهد بر این مدعا اتفاقاتی است که در طول تاریخ اسلام رخ نموده است از جمله حادثه کربلا که دستگاه یزید، برخی از سران قبایل (که به ظاهر شیعه هم بودند) اشرافی منش را با تهدید و تطمیع توانست از قیام علیه دربار باز دارد و موجبات آن حادثه بزرگ را فراهم آورد.
بنابراین اگر روحیه اشرافی گری در جامعه حاکم شود تحقیقاً جامعه گرفتار سستی و ذلت خواهد شد و نخواهد توانست بر اساس نیازها، مصالح و اهداف خویش تصمیم بگیرد و عمل نماید.
4. تضعیف روحیه انقلابی گری: از دیگر مخاطرات و مَضرات اشرافی گری در ارتباط با انقلاب این است که در دراز مدت بستر ساز این خواهد بود که روحیه انقلابی گری انقلابیون را از خود متأثر نموده و آهسته آهسته آنان را از این خط اصیل دور و زمینه سلطه اجانب را فراهم آورد.
5. نادیده گرفته شدن دستاوردهای انقلاب: بدون تردید انقلاب اسلامی (به اعتراف دوست و دشمن، علیرغم تمام مشکلات و موانعی که بر سر راه داشته است) دستاوردهای بی نظیری در طول بیش از سه دهه از عمر خود به همراه داشته است. از این رو می توان یکی از آسیب های جدی جریان اشرافی گری را نادیده انگاشتن این دستاوردها و ناسپاسی آنان دربرابر نعمت انقلاب دانست که کفران نعمت های انقلاب و گسترش آن در جامعه برای تداوم حیات انقلاب اسلامی بسیار مضرّ مخرّب خواهد بود.
6. انحراف جریان اصیل انقلاب: به گواهی تاریخ انقلاب ها، هر انقلابی که از مسیر اصلی خود خارج شده و رسالت خود را نتوانسته است به انجام برساند علل مختلفی از جمله به انحراف رفتن آن از جهت و خط اصیل آن داشته است که توسط عده ای از معاندان نسبت با آن صورت گفته است. از زمره آسیب های اشرافی گری که متوجه انقلاب اسلامی است این است که این جریان با نفوذ در میان لایه های مختلف اجتماعی و انقلابی، جریان اصیل انقلاب را از درون تهی کرده و در گذر زمان آن را از مسیر اصلی خود دور می سازد و تمام زحمات ملت بزرگ ایران را هدر می دهد.
7. براندازی نظام: یکی از مخاطراتی که همواره انقلاب ها را تهدید می کند این است که آن ها بر اثر طرح ریزی و دسیسه مخالفان خود از میان رفته و به عبارتی از هستی ساقط گردیده اند. انقلاب اسلامی که در همان ابتدای ظهور خود با دشمنانی قسم خورده در مبارزه ای سخت قرار گرفته است تا کنون از این مخاطره ها دور نبوده و هر روز علیه آن توطئه های جدیدی رخ می نماید. از جمله آسیب های اشرافی گری را می توان براندازی نظام دانست که با گذشت زمان ممکن است اتفاق بی افتد، زیرا روند و سمت و سوی نظام که با جهت گیری انقلابی اهداف و آرمان های انقلابی را خواهان است با منافع جریان اشرافی سازگاری ندارد. از این رو ممکن است جریان اشرافی به این لحاظ با مخالفان و دشمنان در جهت براندازی هم موضع گیری هماهنگی پیدا نماید.
درمان اشرافی گری
هر جریان ناموزون و ناهمگون و به عبارتی مُخرّب و به تعبیر رهبری انقلاب، بیمارگونه[4] در هر اجتماع برای جلوگیری از عوارض و عواقب منفی آن می بایست درمان شده و از جامعه حذف گردد. جریان اشرافی گری که از این دسته از جریانات می باشد در کوتاه مدت و دراز مدت می باید مورد درمان قرار گیرید تا جامعه ما از آسیب های آن در امان بماند. ما در این ارتباط تنها به سخنی از مقام معظم رهبری اکتفا می کنیم که ایشان در چاره جویی راه درمان اشرافیت بیان می دارند: «گرایش اشرافی گری، آن چیزی نیست که بشود با قانون و با دادگاه و با بازجویی و با امثال اینها علاجش کرد؛... این از جمله مقولاتی است که بایستی فضای عمومی کشور، احساسات مردم، خواست مردم و به تعبیر رساتر، فرهنگ عمومی مردم آن را دفع کند تا این علاج شود».[5]
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرمایند: «سَائِلُوا الْعُلَمَاءَ وَ خَالِطُوا الْحُکمَاءَ وَ جَالِسُوا الْفُقَرَاءَ؛ از دانشمندان بپرسید، با حکما در ارتباط باشید و با تهی دستان همنشین شوید».[6]
پاورقی ها:
[1]. ضحی / 9.
[2]. توبه / 81.
[3]. فتح / 29.
[4]. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ مردم یزد در تاریخ 12/10/1386.
[5]. پاسخ های رهبر معظم انقلاب اسلامی به پرسش های دانشجویان در دانشگاه صنعتی شریف در تاریخ 01/09/1378.
[6]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج1، ص198.