پرسش :
ابن شهاب زُهری که بود؟ و چه مذهبی داشت؟
پاسخ :
أبو بکر محمد بن مسلم بن عبید الله بن شهاب، معروف به زُهری[1] از مادری به نام عائشه که او نیز از خاندان ابن شهاب بود، به دنیا میآید.[2] زُهری به جهت اینکه برخی از صحابه پیامبر اسلام(ص) را درک کرده است؛ از جمله تابعان حساب شده است.[3] او در مدینه زندگی میکرده[4] و در برههای به شام رفته و در آنجا اقامت کرد.[5] از او به عنوان عالم عصر خود یاد شده است، عالمی که روایات بسیاری را در ذهن خود داشته و از بسیاری نقل حدیث میکرده و بسیاری نیز از او نقل حدیث میکردهاند.[6] بنابر اتفاق شیعه[7] او دارای مذهب سنی است. او در عین اینکه از علما و بزرگان اهل سنت بود، روایتهای مختلفی را از امام سجاد(ع) و دیگر امامان نقل کرده است[8] که در برخی منابع روایی شیعی ذکر شدهاند.[9]
این نقل روایات از یک عالم سنی، تنها به جهت نقل این روایات نبوده، بلکه نوعی اعتنا به این روایات وجود داشته است؛ لذا برخی از علمای شیعی او را جزو دوستداران امام سجاد(ع) معرّفی کردهاند،[10] و از او به عنوان یکی از اصحاب امام زین العابدین(ع) و امام صادق(ع) یاد شده است.[11]
به عنوان نمونه در مورد زهری گفته شد: «زهری اگر چه از علمای اهل سنت است، اما از این روایت (بحث در یک روایت خاص میباشد) و روایتهای دیگر به دست میآید که او از دوستداران علی بن حسین(ع) بوده و ایشان را بزرگ میداشت».[12]
علاوه بر این نقل قولها و گفتارها، روایاتی نیز وجود دارد که این محبت و احترام را گاه به صراحت و گاه به صورت ضمنی بیان داشته است:
عِمران بن سُلَیم نقل میکند: زُهرى هرگاه از على بن الحسین(ع) حدیثى نقل مىکرد، مىگفت: زین العابدین برایم حدیث فرمود. سفیان بن عیینه به او گفت: براى چه به على بن الحسین، زین العابدین مىگویى؟ زهری پاسخ داد: براى اینکه از سعید بن مسیّب شنیدم که از ابن عبّاس نقل نمود: رسول خدا(ص) فرمود: «هر گاه قیامت بر پا شود منادى ندا مىکند: کجاست زین العابدین؟ پس گویا من به فرزندم على بن الحسین بن على بن ابىطالب مىنگرم و مىبینم که از بین صفوف گام بر مىدارد و در جلو حاضر مىشود».[13]
سفیان بن عیینه مىگوید: به زهرى گفته شد: چه کسى در دنیا زاهدترین مردم است؟ او پاسخ داد: على بن الحسین(ع)؛ زیرا در وقتى که بین آنحضرت و محمّد بن حنفیّه راجع به صدقات امیر المؤمنین على(ع) منازعه بود، به آنجناب عرض شد، اگر نزد ولید بن عبد الملک که بین او و محمّد دوستى است و با شما کدورت دارد روید شرّ او و کدورتش با شما برطرف مىشود. راوى گفت: این پیشنهاد را من زمانى به امام نمودم که هم حضرت و هم ولید در مکّه بودند، بارى امام به من فرمودند: واى بر تو، آیا در حرم خدا از غیر خداى عزّ و جلّ چیزى بخواهم؟ من خوش ندارم که از خالق دنیا، دنیا را بخواهم، چه رسد به آنکه آنرا از مخلوقى مثل خود بخواهم. زهرى مىگوید: خداوند متعال هیبت و رعبى از آنحضرت در دل ولید انداخت که به نفع امام و بر ضرر محمّد بن حنفیّه حکم نمود».[14]
اما در مورد روایاتی که از زهری نقل شده است باید گفت: از آنجا که برخی از کتابهای موثّق شیعه از او روایت نقل کردهاند. البته باید توجه داشت که صاحبان این کتابها تلاش کردهاند تنها از راویان موثق نقل روایت کنند؛ بنابر این وجود نام ابن شهاب در بسیاری از روایات - که ذکرش گذشت- و همچنین علمای علم رجال نیز از او به بدی یاد نکردهاند، بلکه او را محب اهل بیت(ع) دانستهاند؛ میتوان روایات او را معتبر دانست و اگر روایاتش از جهت متن و محتوا مخالف قرآن و روایات معتبر دیگر نباشد، میتوان آنها را پذیرفت.
ابن شهاب زُهری در سال ۱۲۴ هجری از دنیا،[15] و در شام دفن شد.[16]
پی نوشت:
[1]. تمیمی سمعانى، أبو سعید عبد الکریم بن محمد، الأنساب، تحقیق: المعلمى الیمانى، عبد الرحمن بن یحیى، ج 6، ص 350، مجلس دائرة المعارف العثمانی، حیدر آباد، بیتا.
[2]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: عطا، محمد عبد القادر، ج 5، ص 348، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[3]. ابن کثیر دمشقی، البدایة و النهایة، ج 9، ص 340، دار الفکر، بیروت، 1407ق.
[4]. الانساب، ج 6، ص 350.
[5]. سبحانی تبریزى، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 1، ص 524، مؤسسه امام صادق(ع)،چاپ اول، قم، 1418ق.
[6]. الانساب، ج 6، ص 350.
[7]. فیض کاشانى، محمد محسن، الوافی، ج 11، ص 40 – 41 ، کتابخانه امیر المؤمنین(ع)، چاپ اول، اصفهان، 1406ق؛
حلی، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، ص 505، دانشگاه تهران، تهران، 1383 ق.
[8]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 1، ص 524.
[9]. برای نمونه ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، ج 2، ص 130، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 214، مکتبة نینوی الحدیثة، تهران، چاپ اول، بیتا؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: موسوی خرسانی، حسن، ج 4، ص 164، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[10]. الوافی، ج 11، ص 40 – 41.
[11]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 1، ص 525.
[12]. موسوی خویى، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج 16، ص 182، مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410ق.
[13]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 230، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش.
[14]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 46، ص 62 - 63، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[15]. ذهبى، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الإسلام، تحقیق: تدمرى، عمر عبدالسلام، ج 8، ص 11، دار الکتاب العربى، بیروت، چاپ دوم، 1413ق.
[16]. الانساب، ج 6، ص 350.
منبع:http://islamquest.net
أبو بکر محمد بن مسلم بن عبید الله بن شهاب، معروف به زُهری[1] از مادری به نام عائشه که او نیز از خاندان ابن شهاب بود، به دنیا میآید.[2] زُهری به جهت اینکه برخی از صحابه پیامبر اسلام(ص) را درک کرده است؛ از جمله تابعان حساب شده است.[3] او در مدینه زندگی میکرده[4] و در برههای به شام رفته و در آنجا اقامت کرد.[5] از او به عنوان عالم عصر خود یاد شده است، عالمی که روایات بسیاری را در ذهن خود داشته و از بسیاری نقل حدیث میکرده و بسیاری نیز از او نقل حدیث میکردهاند.[6] بنابر اتفاق شیعه[7] او دارای مذهب سنی است. او در عین اینکه از علما و بزرگان اهل سنت بود، روایتهای مختلفی را از امام سجاد(ع) و دیگر امامان نقل کرده است[8] که در برخی منابع روایی شیعی ذکر شدهاند.[9]
این نقل روایات از یک عالم سنی، تنها به جهت نقل این روایات نبوده، بلکه نوعی اعتنا به این روایات وجود داشته است؛ لذا برخی از علمای شیعی او را جزو دوستداران امام سجاد(ع) معرّفی کردهاند،[10] و از او به عنوان یکی از اصحاب امام زین العابدین(ع) و امام صادق(ع) یاد شده است.[11]
به عنوان نمونه در مورد زهری گفته شد: «زهری اگر چه از علمای اهل سنت است، اما از این روایت (بحث در یک روایت خاص میباشد) و روایتهای دیگر به دست میآید که او از دوستداران علی بن حسین(ع) بوده و ایشان را بزرگ میداشت».[12]
علاوه بر این نقل قولها و گفتارها، روایاتی نیز وجود دارد که این محبت و احترام را گاه به صراحت و گاه به صورت ضمنی بیان داشته است:
عِمران بن سُلَیم نقل میکند: زُهرى هرگاه از على بن الحسین(ع) حدیثى نقل مىکرد، مىگفت: زین العابدین برایم حدیث فرمود. سفیان بن عیینه به او گفت: براى چه به على بن الحسین، زین العابدین مىگویى؟ زهری پاسخ داد: براى اینکه از سعید بن مسیّب شنیدم که از ابن عبّاس نقل نمود: رسول خدا(ص) فرمود: «هر گاه قیامت بر پا شود منادى ندا مىکند: کجاست زین العابدین؟ پس گویا من به فرزندم على بن الحسین بن على بن ابىطالب مىنگرم و مىبینم که از بین صفوف گام بر مىدارد و در جلو حاضر مىشود».[13]
سفیان بن عیینه مىگوید: به زهرى گفته شد: چه کسى در دنیا زاهدترین مردم است؟ او پاسخ داد: على بن الحسین(ع)؛ زیرا در وقتى که بین آنحضرت و محمّد بن حنفیّه راجع به صدقات امیر المؤمنین على(ع) منازعه بود، به آنجناب عرض شد، اگر نزد ولید بن عبد الملک که بین او و محمّد دوستى است و با شما کدورت دارد روید شرّ او و کدورتش با شما برطرف مىشود. راوى گفت: این پیشنهاد را من زمانى به امام نمودم که هم حضرت و هم ولید در مکّه بودند، بارى امام به من فرمودند: واى بر تو، آیا در حرم خدا از غیر خداى عزّ و جلّ چیزى بخواهم؟ من خوش ندارم که از خالق دنیا، دنیا را بخواهم، چه رسد به آنکه آنرا از مخلوقى مثل خود بخواهم. زهرى مىگوید: خداوند متعال هیبت و رعبى از آنحضرت در دل ولید انداخت که به نفع امام و بر ضرر محمّد بن حنفیّه حکم نمود».[14]
اما در مورد روایاتی که از زهری نقل شده است باید گفت: از آنجا که برخی از کتابهای موثّق شیعه از او روایت نقل کردهاند. البته باید توجه داشت که صاحبان این کتابها تلاش کردهاند تنها از راویان موثق نقل روایت کنند؛ بنابر این وجود نام ابن شهاب در بسیاری از روایات - که ذکرش گذشت- و همچنین علمای علم رجال نیز از او به بدی یاد نکردهاند، بلکه او را محب اهل بیت(ع) دانستهاند؛ میتوان روایات او را معتبر دانست و اگر روایاتش از جهت متن و محتوا مخالف قرآن و روایات معتبر دیگر نباشد، میتوان آنها را پذیرفت.
ابن شهاب زُهری در سال ۱۲۴ هجری از دنیا،[15] و در شام دفن شد.[16]
پی نوشت:
[1]. تمیمی سمعانى، أبو سعید عبد الکریم بن محمد، الأنساب، تحقیق: المعلمى الیمانى، عبد الرحمن بن یحیى، ج 6، ص 350، مجلس دائرة المعارف العثمانی، حیدر آباد، بیتا.
[2]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: عطا، محمد عبد القادر، ج 5، ص 348، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[3]. ابن کثیر دمشقی، البدایة و النهایة، ج 9، ص 340، دار الفکر، بیروت، 1407ق.
[4]. الانساب، ج 6، ص 350.
[5]. سبحانی تبریزى، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 1، ص 524، مؤسسه امام صادق(ع)،چاپ اول، قم، 1418ق.
[6]. الانساب، ج 6، ص 350.
[7]. فیض کاشانى، محمد محسن، الوافی، ج 11، ص 40 – 41 ، کتابخانه امیر المؤمنین(ع)، چاپ اول، اصفهان، 1406ق؛
حلی، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، ص 505، دانشگاه تهران، تهران، 1383 ق.
[8]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 1، ص 524.
[9]. برای نمونه ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، ج 2، ص 130، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 214، مکتبة نینوی الحدیثة، تهران، چاپ اول، بیتا؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: موسوی خرسانی، حسن، ج 4، ص 164، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[10]. الوافی، ج 11، ص 40 – 41.
[11]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 1، ص 525.
[12]. موسوی خویى، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج 16، ص 182، مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410ق.
[13]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 230، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش.
[14]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 46، ص 62 - 63، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[15]. ذهبى، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الإسلام، تحقیق: تدمرى، عمر عبدالسلام، ج 8، ص 11، دار الکتاب العربى، بیروت، چاپ دوم، 1413ق.
[16]. الانساب، ج 6، ص 350.
منبع:http://islamquest.net