سه‌شنبه، 30 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

پیامبر صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام معصوم بودند و از همان اول عمرشان طعم شیرین عرفان را چشیده اند، ولى ما بدبخت ها باید یک عمر زجر بکشیم تا به خدا برسیم؛ البتّه معلوم هم نیست برسیم. اگر آن علمى که خدا به پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام داده بود به ما هم مى داد، معصوم مى شدیم. آیا این درست است؟


پاسخ :
این سخن شاید از جهتى درست باشد، ولى از جهاتى دیگر درست نیست. توضیح این که:
یک. از این جهت شاید درست باشد که اگر واقعا علوم یاد شده را، آن هم با ویژگى هایى که موجب عصمت شود، هر کسى دارا باشد، به طور معمول باید معصومانه زندگى کند و از کمترین گناه و آلودگى پیراسته باشد.
دو. از جهاتى درست نیست، از جمله این که گمان شده است چنین علمى دلخواهانه عطا شده و یا بدون پشتوانه پاک رفتارى سخت کوشانه و جهاد دائمى با هواهاى نفسانى به دست آمدنى است. اما آیا واقعیت چنین است؟ هرگز.
قطعا اگر جهاد بزرگ اختیارى انبیا و امامان علیهماالسلام در برابر خواهش هاى نفسانى و اطاعت از پروردگار نبود، و خداوند، با علم ازلى خویش، چنین شایستگى اى را در ایشان نمى یافت، هرگز آنان را از چنان دانشى بهره مند نمى ساخت. این نه از آن رو است که آنان مى توانستند آن علوم را دریافت کنند، ولى خدا محرومشان مى کرد. از این رو که حقیقتا شایستگى و امکان دریافت چنان علمى را نداشته و امکان افاضه چنین فیضى به آنان فراهم نمى شد. براى روشن تر شدن مطلب توجّه به چند نکته لازم است:
الف. فیاضیت مطلقه الهى، ایجاب مى کند که هر کس قابلیت و استعداد کمالى را دارد، همه شرایط لازم براى به فعلیت رسیدن آن کمال را در اختیارش قرار دهد.
به عبارت دیگر از ناحیه خداوند، هیچ گونه کوتاهى و بُخلى در این باره نیست. بنابراین اگر واقعاً ما قابلیت دریافت علم لدنّى را دارا بوده و با داشتن آن، حقیقتاً از عصمت برخوردار مى شدیم، خداوند آن علم را به ما عطا مى کرد.
ب. اگر اندکى دقّت کنیم؛ نسبت به این ادعا که اگر ما هم علم معصومان را داشتیم، معصومانه عمل مى کردیم، قدرى محتاطانه تر سخن مى گفتیم.
جا دارد از خود بپرسیم مگر ما نسبت به آنچه مى دانیم چگونه عمل مى کنیم؟ مگر نه این است که در بسیارى از موارد بر خلاف علم و آگاهى خود عمل مى کنیم؟ اگر واقعا ما به همین مقدار دانسته هاى خود درست عمل کنیم، خداوند ابواب دیگر دانش ها و معارف را به رویمان خواهد گشود و از ما دستگیرى خواهد کرد.
در روایت است: «من عمل بما علم علّمه اللَّه علم ما لا یعلم»1؛ «هر کس به آنچه [از حقایق] که مى داند عمل کند؛ خداوند دانش آنچه را که نمى داند به او خواهد آموخت».
البتّه عصمت داراى مراتب و درجات مختلفى است و اگر کسى به مرتبه فراتر نرسید مى تواند مرتبه فروتر را دریابد، لذا راه عصمت هیچ گاه و به روى هیچ کس بسته نیست. هرکسى در هر موقعیتى که باشد به تناسب تلاش و جهادى که در راه فرمان بردارى از خدا و مبارزه با نفس مى کند، مى تواند به مراتبى از عصمت نائل آید و دست عنایت حق همواره یار و پشتیبان او خواهد بود.
پیامبران و امامان علیهم السلام نیز پیوسته در حال مبارزه با نفس و تلاش و مجاهده و سخت کوشى به سر برده اند. این همه اشک و سوز و راز و نیاز ائمه هدى علیهم السلام در پیشگاه پروردگار و تحمّل سخت ترین رنج ها و مصیبت ها در راه خدا گواهى روشن بر این مدّعا است.
بنا بر آن چه گفته شد، اصل امکان دسترسى به مقام «عصمت» و راه یابى به مقامات والاى «علمى و معنوى»، به پیامبران و امامان علیهم السلام اختصاص ندارد و براى همگان میسّر است؛ کما این که افرادى چون حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، با این که امامت یا نبوّت نداشتند داراى مقام عصمت بودند. همچنین حضرت زینب علیهاالسلام، حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام، حضرت على اکبر علیه السلام، حضرت مریم علیهاالسلام و حضرت معصومه علیهاالسلام تا مرز عصمت پیش رفته و به مقامات بسیار عالى معنوى دست یافته اند. بسیارى از علما و اولیاى الهى نیز «تالى تلو معصوم» یعنى همجواران مرز عصمت خوانده مى شوند.
این که مسئله عصمت همیشه در مورد پیامبران و امامان علیهم السلام مطرح مى شود، به لحاظ لزوم عصمت در آنان است. بر اساس دلایلى که در منابع اعتقادى و کلامى مورد بحث قرار مى گیرد پیامبر و امام حتما باید معصوم باشند. به عبارت دیگر عصمت شرط نبوّت و امامت است و محال است خداوند فاقدان این ویژگى را براى این دو منصب مهم برگزیند.
بنابراین عصمت پیامبران و امامان علیهم السلام به جهت ضرورتش ثابت شده و قطعى است، اما نسبت به دیگران دلیل قاطعى بر عصمتشان در دست نیست. این به معناى آن نیست که هر کس امام یا نبى نبود حتما غیرمعصوم است، بلکه چه بسا کسانى از آنان حداقل به مرتبه اى از مراتب عصمت، مانند ترک کامل گناه، رسیده باشند.
پی نوشت:
1. ر.ک:
الف. الاصول الاصلیة، الفیض القاسانى، تهران، چاپ دانشگاه، 1390، ص 162؛
ب. الاصابة فى تمییز الصحابة، ابن حجر العسقلانى، بیروت: دارالکتب الاسلامیة، 1415ه.ق، ج 1، ص 45؛
ج. المیزان فى تفسیر القرآن، سید محمد حسین الطباطبایى، قم: مؤسة النشر الاسلامى، ج 7، ص 339.
منبع: www.porseman.org


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما