دروغ و خیانت در طبیعت مؤمن نیست
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
یطبَعُ المُؤمِنُ عَلی کُلِّ خَصلَةِ، وَلا یطبَعُ عَلَی الکَذِبِ وَلا عَلَیالخِیانَةِ؛
هر خصلتی ممکن است طبیعت مؤمن بشود (گناهی ممکن است به خاطر کمی تقوا از مؤمن سر بزند) ولی محال است دروغ و خیانت در طبیعت مؤمن باشد.
تحفالعقول، حکمت 150
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی مدظلهالعالی:
در احادیث ما به مسألهی دروغ و خیانت اهمیت زیادی داده شده است، از جمله در حدیثی از امام صادق علیه السلام میفرماید: «إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَم یبعَث نَبِیاً إلاّ بِصِدقِ الحَدِیثِ وَ أدَاءِ الأمانَةِ إلَی البَرِّ وَالفاجِرِ؛ خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نکرده مگر به راستگویی و ادای امانت».(1)
شاید اشاره به این است که راستگویی و ادای امانت جزء قوانین همه انبیا بوده و شاید استثنا به خاطر این است که مؤمن تابع هر دینی که باشد در آن دین دروغ و خیانت ممنوع است و یا اشاره به آیهای است که میفرماید:
«(إِنَّمَا یفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللّهِ)؛ تنها کسانی دروغ میبندند که به آیات خدا ایمان ندارند»(2)، خیانت نوعی دروغ در عمل است همانطور که دروغ نوعی خیانت در گفتار است.
یا ممکن است اشاره به این باشد که این دو عمل اساس زندگی انسان را متزلزل میکند، چرا که تشکیل جامعهی انسانی براساس اعتماد است که اگر نباشد، جامعه وجود ندارد و دروغ، این سرمایه را از بین میبرد.
یا ممکن است اشاره به این باشد که دروغ و خیانت کلید گناهان دیگر است، انسان اگر بخواهد بگوید میتواند تقلّب، کلاهبرداری و خیانت کند.
جوانی خدمت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: آلودهی گناه هستم چه کنم؟ فرمود: به من قول بده که یک گناه را انجام ندهی و آن دروغ است. عرض کرد ترک میکنم. جوان میخواست گناه کند ولی فکر کرد که فردا وقتی خدمت پیامبر میرسد، حضرت سؤال خواهد کرد گناه کردی یا نه؟ اگر دروغ بگوید، که گناه کرده و اگر راست بگوید رسوا میشود، آن جوان به واسطهی ترک دروغ گناهان دیگر را هم ترک کرد.(3)
امام حسن عسگری علیه السلام میفرماید:
«جُعِلَتی الخَبَائِثُ فی بَیتٍ وَ جُعِلَ مِفتاحَهُ الکَذِبُ؛ تمام بدیها در خانهای قرار داده شده است و کلید آن دروغ است».(4)
وقتی این کلید از بین برود گناهان دیگر هم از بین میرود.
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله میفرماید: «لَا تَنظُروا إلی کَثرَةِ صَلاتِهِم وَ صَومِهِم وَ کَثرَةِ الحَجِّ وَ المعَروفِ وَ طَنطَنَتِهِم بِاللَّیلِ، وَلکِنِ انظُرُوا إلی صِدقِ الحَدِیث وَ أداءِ الأمانَةِ؛ اگر میخواهید افراد را بشناسید از طریق عبادات، آنها را نشناسید که نماز و روزه و حجّشان زیاد است و اینکه در دل شب بلند میشوند و از خوف خدا نعره میکشند، بلکه از ادای امانت و راستی گفتار آنها را بشناسید».(5)
و همچنین میفرماید: «اَلمُرمِنُ إذا کَذَبَ مِن غَیرِ عُذرٍ لَعَنَةُ سَبعُونَ ألفَ مَلَکٍ، وَ خَرَجَ مِن قَلبِهِ نَتنٌ حَتِّ یبلُغَ العَرشَ فَیلعَنُهُ حَمَلَةُ العَرشِ؛ هرگاه مؤمنی بدون عذر (شرعی) دروغ بگوید، هفتاد هزار فرشته او را لعنت میکنند، و از دهانش بوی تعفّن و گندی برآید تا به عرش رسد، و حاملان عرش نیز وی را لعنت کنند.(6)
از آن حضرت پرسیدند: «أَیکونُ المؤمِنُ جَبَاناً؟: «نَعَم، قیل لَهُ: أیکونُ المُؤمِنُ بَخِیلاً؟ قال: نَعَم، قیل لَهُ: أیکونُ المؤمِنُ کَذّاباً؟ قال: لا»؛ آیا ممکن است مؤمن ترسو باشد؟ فرمود: آری؛ پرسیدند: و بخیل باشد، فرمود: آری؛ پرسیدند: و دروغگو باشد؟ فرمود: نه».(7)
و فرمود: «رَأیتُ کأنَّ رَجُلاً جاءنی فقالَ لی: قُم، فَقُمتُ مَعَهُ فإذا أنا بِرَجُلَینِ أحَدُهُما قائِمٌ ولآخَرُ جالِسٌ، وَبِیدِالقائِمِ کلّوبٌ مِن حَدیدٍ یلقِمُهُ فی شِدقِ الجالِسِ فَیجنِبُهُ حَتّی یبلُغَ کاهِلَهُ، فَیلقِمُهُ الجانِبَ الآخَرَ فَیمّدُّهُ، فإذا مَدَّهُ رَجَعَ الآخَرُ کما کانَ، فَقُلتُ للّذی أقامَنی: ما هذا؟ قال: هذا رَجُلٌ کَذّابٌ، یعَذَّبُ فی قَبرِهِ إلی یومِ القِیامَةِ؛ گویا مردی نزد من آمد و گفت: برخیز، برخاستم و با او روانه شدم تا به دو نفر رسیدیم که یکی ایستاده و دیگری نشسته بود، در دست ایستاده قلّابی از آهن بود و آن را در کنج دهان آن که نشسته بود فرو میبرد و میکشید تا از شانه به پشت او میرسید، سپس بیرون میآورد و به طرف دیگر فرو میبرد و میکشید و همچنان این عمل را تکرار میکرد، به آن که با من بود گفتم: این چیست؟ گفت: این مرد (نشسته) دروغگوست و تا روز قیامت اینگونه در گور عذاب میشود».(8)
پینوشتها:
1. میزان الحکمه، ج 5، ص 288.
2. نحل، آیهی 105.
3. میزان الحکمه، ج 8، ص 344.
4. همان مدرک.
5. میزان الحکمه، ج 5، ص 288 .
6. جامعالسعادات، ج 2، ص 425.
7. همان مدرک، ص 426 .
8. همان مدرک.
منبع: گفتار معصومین علیهمالسلام، جلد اول (درس اخلاق حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبداللهزاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، چاپ سوم، 1391.
در احادیث ما به مسألهی دروغ و خیانت اهمیت زیادی داده شده است، از جمله در حدیثی از امام صادق علیه السلام میفرماید: «إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَم یبعَث نَبِیاً إلاّ بِصِدقِ الحَدِیثِ وَ أدَاءِ الأمانَةِ إلَی البَرِّ وَالفاجِرِ؛ خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نکرده مگر به راستگویی و ادای امانت».(1)
شاید اشاره به این است که راستگویی و ادای امانت جزء قوانین همه انبیا بوده و شاید استثنا به خاطر این است که مؤمن تابع هر دینی که باشد در آن دین دروغ و خیانت ممنوع است و یا اشاره به آیهای است که میفرماید:
«(إِنَّمَا یفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللّهِ)؛ تنها کسانی دروغ میبندند که به آیات خدا ایمان ندارند»(2)، خیانت نوعی دروغ در عمل است همانطور که دروغ نوعی خیانت در گفتار است.
یا ممکن است اشاره به این باشد که این دو عمل اساس زندگی انسان را متزلزل میکند، چرا که تشکیل جامعهی انسانی براساس اعتماد است که اگر نباشد، جامعه وجود ندارد و دروغ، این سرمایه را از بین میبرد.
یا ممکن است اشاره به این باشد که دروغ و خیانت کلید گناهان دیگر است، انسان اگر بخواهد بگوید میتواند تقلّب، کلاهبرداری و خیانت کند.
جوانی خدمت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: آلودهی گناه هستم چه کنم؟ فرمود: به من قول بده که یک گناه را انجام ندهی و آن دروغ است. عرض کرد ترک میکنم. جوان میخواست گناه کند ولی فکر کرد که فردا وقتی خدمت پیامبر میرسد، حضرت سؤال خواهد کرد گناه کردی یا نه؟ اگر دروغ بگوید، که گناه کرده و اگر راست بگوید رسوا میشود، آن جوان به واسطهی ترک دروغ گناهان دیگر را هم ترک کرد.(3)
امام حسن عسگری علیه السلام میفرماید:
«جُعِلَتی الخَبَائِثُ فی بَیتٍ وَ جُعِلَ مِفتاحَهُ الکَذِبُ؛ تمام بدیها در خانهای قرار داده شده است و کلید آن دروغ است».(4)
وقتی این کلید از بین برود گناهان دیگر هم از بین میرود.
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله میفرماید: «لَا تَنظُروا إلی کَثرَةِ صَلاتِهِم وَ صَومِهِم وَ کَثرَةِ الحَجِّ وَ المعَروفِ وَ طَنطَنَتِهِم بِاللَّیلِ، وَلکِنِ انظُرُوا إلی صِدقِ الحَدِیث وَ أداءِ الأمانَةِ؛ اگر میخواهید افراد را بشناسید از طریق عبادات، آنها را نشناسید که نماز و روزه و حجّشان زیاد است و اینکه در دل شب بلند میشوند و از خوف خدا نعره میکشند، بلکه از ادای امانت و راستی گفتار آنها را بشناسید».(5)
و همچنین میفرماید: «اَلمُرمِنُ إذا کَذَبَ مِن غَیرِ عُذرٍ لَعَنَةُ سَبعُونَ ألفَ مَلَکٍ، وَ خَرَجَ مِن قَلبِهِ نَتنٌ حَتِّ یبلُغَ العَرشَ فَیلعَنُهُ حَمَلَةُ العَرشِ؛ هرگاه مؤمنی بدون عذر (شرعی) دروغ بگوید، هفتاد هزار فرشته او را لعنت میکنند، و از دهانش بوی تعفّن و گندی برآید تا به عرش رسد، و حاملان عرش نیز وی را لعنت کنند.(6)
از آن حضرت پرسیدند: «أَیکونُ المؤمِنُ جَبَاناً؟: «نَعَم، قیل لَهُ: أیکونُ المُؤمِنُ بَخِیلاً؟ قال: نَعَم، قیل لَهُ: أیکونُ المؤمِنُ کَذّاباً؟ قال: لا»؛ آیا ممکن است مؤمن ترسو باشد؟ فرمود: آری؛ پرسیدند: و بخیل باشد، فرمود: آری؛ پرسیدند: و دروغگو باشد؟ فرمود: نه».(7)
و فرمود: «رَأیتُ کأنَّ رَجُلاً جاءنی فقالَ لی: قُم، فَقُمتُ مَعَهُ فإذا أنا بِرَجُلَینِ أحَدُهُما قائِمٌ ولآخَرُ جالِسٌ، وَبِیدِالقائِمِ کلّوبٌ مِن حَدیدٍ یلقِمُهُ فی شِدقِ الجالِسِ فَیجنِبُهُ حَتّی یبلُغَ کاهِلَهُ، فَیلقِمُهُ الجانِبَ الآخَرَ فَیمّدُّهُ، فإذا مَدَّهُ رَجَعَ الآخَرُ کما کانَ، فَقُلتُ للّذی أقامَنی: ما هذا؟ قال: هذا رَجُلٌ کَذّابٌ، یعَذَّبُ فی قَبرِهِ إلی یومِ القِیامَةِ؛ گویا مردی نزد من آمد و گفت: برخیز، برخاستم و با او روانه شدم تا به دو نفر رسیدیم که یکی ایستاده و دیگری نشسته بود، در دست ایستاده قلّابی از آهن بود و آن را در کنج دهان آن که نشسته بود فرو میبرد و میکشید تا از شانه به پشت او میرسید، سپس بیرون میآورد و به طرف دیگر فرو میبرد و میکشید و همچنان این عمل را تکرار میکرد، به آن که با من بود گفتم: این چیست؟ گفت: این مرد (نشسته) دروغگوست و تا روز قیامت اینگونه در گور عذاب میشود».(8)
پینوشتها:
1. میزان الحکمه، ج 5، ص 288.
2. نحل، آیهی 105.
3. میزان الحکمه، ج 8، ص 344.
4. همان مدرک.
5. میزان الحکمه، ج 5، ص 288 .
6. جامعالسعادات، ج 2، ص 425.
7. همان مدرک، ص 426 .
8. همان مدرک.
منبع: گفتار معصومین علیهمالسلام، جلد اول (درس اخلاق حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبداللهزاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، چاپ سوم، 1391.