حدیث حقیقت زهد
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
الزُّهدُ فی الدُّنیا قَصرُ الأمَلِ، وَ شُکرُ کُلِّ نِعمَةٍ، وَ الوَرَعُ عَن کُلِّ ما حَرَّمَاللهُ؛
حقیقت زهد در دنیا سه چیز است: کوتاهی آرزوها، شکر نعمتهای الهی و اجتناب از آنچه که خدا حرام کرده است.
تحفالعقول، حکمت 176
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی مدظلهالعالی:
زهد به معنای بیاعتنایی به دنیا و ترک وابستگیها و در مقابل رغبت به معنای علاقه به دنیا و دنیاپرستی است و کسی که اسیر دنیاست راغب است، پس زهد به معنای فقر و اعراض از نعمتهای الهی نیست بلکه ممکن است کسی غرق در نعمت و زاهد باشد و کسی هم فاقد نعمت و راغب باشد، به عنوان مثال از تمام دنیا یک پیراهن کرباس دارد ولی وابستهی آن است که اگر از دست بدهد، فریادش بلند میشود؛ این شخص راغب است.
در حدیث فوق حضرت زهد را در سه جمله خلاصه کرده است:
1.کوتاهی آرزوها؛ یعنی زاهد آرزوی دور و دراز ندارد، چون باعث فراموشی آخرت میشود.
2. شکر نعمت؛ یعنی زاهد نعمتهای خدا، مثل چشم، گوش، سلامتی، جوانی، ثروت و غیره را در جایش مصرف میکند.
3. ورع؛ یعنی زاهد از هر چه خدا حرام کرده دوری میکند.
آثار زهد:
در حدیثی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله دربارهی آثار زهد میفرماید:
«وَمَن زَهِدَ فی الدُّنیا أثبَتَاللهُ الحِکمَةَ فی قَلبِهِ وَ أنطَقَ بِها لِسانَهُ وَبَصَّرَهُ عیوبَ الدُّنیا داءها وَ دَواءَها وَ اَخرَجُه مِنَ الدُّنیا سالِماً إلی دارِالقَرارِ».(1)
در این حدیث چهار ویژگی برای زهد در دنیا بیان شده است:
1. نورانیت قلب، به طوری که حکمت در قلب ثابت میشود.
2. زبان انسان به حکمت گویا میشود.
3. انسان عیوب دنیا را دیده و دردها و درمانها را مشاهده میکند.
4. از دنیا سالم به سوی آخرت میرود.
بزرگترین مشکل در شناخت حقایق؛ پوشیده در حجاب بودن آنهاست؛ حق آشکار است ولی مشکل وجود حجابهاست و قسمت عمدهی این حجابها در دنیاپرستی خلاصه میشود؛ و حبّ مال، فرزند، مقام، شهوت و ... حبهای دنیایی هستند که در انسان وجود دارد. بنابراین، اگر حبّ دنیا از قلب بیرون رود، حجابها از بین میرود و انسان میتواند حقایق را ببیند.
زهد در دنیا به معنای بیاعتنایی به دنیاست که باعث میشود این حجابها برداشته شده و این آثار چهارگانه در انسان حاصل شود.
دربارهی حبّ دنیا تشبیهات مختلفی شده است به عنوان مثال گاهی حبّ دنیا را به گرد و غبار تشبیه میکنند، چون گاهی با وجود اینکه چشم سالم است و راه پیدا است، گرد و غبار اجازه نمیدهد که انسان راه را ببیند.
شاعر میگوید:
جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی *** غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
خد اظهرالاشیاء است و ظاهرتر از خدا در عالم هستی چیزی نیست ولی حجابها اجازه نمیدهد که انسان خدا را مشاهده کند. قرآن میفرماید:
«لَقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیوْمَ حَدِیدٌ»؛ در روز قیامت به انسان خطاب میشود: تو از این صحنه غافل بودی، و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً بینا به حقایق شده است».(2)
آری پردههای جهان مادّه، آمال و آرزوها، عشق و علاقه به دنیا، زن و فرزند و مال و مقام، هوسهای سرکش و حسادتها، به تو اجازه نداد که امروز را از همان زمان بنگری، امروز گرد و غبار غفلت فرو نشسته، حجابها کنار رفته، پردههای شهوات و آمال و آرزوها دریده شده، چرا که امروز «یوم البروز» و «یوم الشهود» و «یوم تبلی السرائر» است.
لحظههای آخر عمر، انسان چشم برزخی مییابد و خیلی چیزها را میبیند.
سعی کنیم این حجابها را به حدّاقل برسانیم تا آنچه دیگران نمیبینند ما ببینیم و بدانیم.
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج 74، ص 161، ح 174.
2. ق، آیهی 22.
منبع: گفتار معصومین علیهمالسلام، جلد اول (درس اخلاق حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبداللهزاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، چاپ سوم، 1391.
زهد به معنای بیاعتنایی به دنیا و ترک وابستگیها و در مقابل رغبت به معنای علاقه به دنیا و دنیاپرستی است و کسی که اسیر دنیاست راغب است، پس زهد به معنای فقر و اعراض از نعمتهای الهی نیست بلکه ممکن است کسی غرق در نعمت و زاهد باشد و کسی هم فاقد نعمت و راغب باشد، به عنوان مثال از تمام دنیا یک پیراهن کرباس دارد ولی وابستهی آن است که اگر از دست بدهد، فریادش بلند میشود؛ این شخص راغب است.
در حدیث فوق حضرت زهد را در سه جمله خلاصه کرده است:
1.کوتاهی آرزوها؛ یعنی زاهد آرزوی دور و دراز ندارد، چون باعث فراموشی آخرت میشود.
2. شکر نعمت؛ یعنی زاهد نعمتهای خدا، مثل چشم، گوش، سلامتی، جوانی، ثروت و غیره را در جایش مصرف میکند.
3. ورع؛ یعنی زاهد از هر چه خدا حرام کرده دوری میکند.
آثار زهد:
در حدیثی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله دربارهی آثار زهد میفرماید:
«وَمَن زَهِدَ فی الدُّنیا أثبَتَاللهُ الحِکمَةَ فی قَلبِهِ وَ أنطَقَ بِها لِسانَهُ وَبَصَّرَهُ عیوبَ الدُّنیا داءها وَ دَواءَها وَ اَخرَجُه مِنَ الدُّنیا سالِماً إلی دارِالقَرارِ».(1)
در این حدیث چهار ویژگی برای زهد در دنیا بیان شده است:
1. نورانیت قلب، به طوری که حکمت در قلب ثابت میشود.
2. زبان انسان به حکمت گویا میشود.
3. انسان عیوب دنیا را دیده و دردها و درمانها را مشاهده میکند.
4. از دنیا سالم به سوی آخرت میرود.
بزرگترین مشکل در شناخت حقایق؛ پوشیده در حجاب بودن آنهاست؛ حق آشکار است ولی مشکل وجود حجابهاست و قسمت عمدهی این حجابها در دنیاپرستی خلاصه میشود؛ و حبّ مال، فرزند، مقام، شهوت و ... حبهای دنیایی هستند که در انسان وجود دارد. بنابراین، اگر حبّ دنیا از قلب بیرون رود، حجابها از بین میرود و انسان میتواند حقایق را ببیند.
زهد در دنیا به معنای بیاعتنایی به دنیاست که باعث میشود این حجابها برداشته شده و این آثار چهارگانه در انسان حاصل شود.
دربارهی حبّ دنیا تشبیهات مختلفی شده است به عنوان مثال گاهی حبّ دنیا را به گرد و غبار تشبیه میکنند، چون گاهی با وجود اینکه چشم سالم است و راه پیدا است، گرد و غبار اجازه نمیدهد که انسان راه را ببیند.
شاعر میگوید:
جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی *** غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
خد اظهرالاشیاء است و ظاهرتر از خدا در عالم هستی چیزی نیست ولی حجابها اجازه نمیدهد که انسان خدا را مشاهده کند. قرآن میفرماید:
«لَقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیوْمَ حَدِیدٌ»؛ در روز قیامت به انسان خطاب میشود: تو از این صحنه غافل بودی، و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً بینا به حقایق شده است».(2)
آری پردههای جهان مادّه، آمال و آرزوها، عشق و علاقه به دنیا، زن و فرزند و مال و مقام، هوسهای سرکش و حسادتها، به تو اجازه نداد که امروز را از همان زمان بنگری، امروز گرد و غبار غفلت فرو نشسته، حجابها کنار رفته، پردههای شهوات و آمال و آرزوها دریده شده، چرا که امروز «یوم البروز» و «یوم الشهود» و «یوم تبلی السرائر» است.
لحظههای آخر عمر، انسان چشم برزخی مییابد و خیلی چیزها را میبیند.
سعی کنیم این حجابها را به حدّاقل برسانیم تا آنچه دیگران نمیبینند ما ببینیم و بدانیم.
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج 74، ص 161، ح 174.
2. ق، آیهی 22.
منبع: گفتار معصومین علیهمالسلام، جلد اول (درس اخلاق حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبداللهزاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، چاپ سوم، 1391.