عفو فرد پست را فاسد میکند.
امام علی علیه السلام فرمودند:
اَلعَفوُ یفسِدُ مِنَ الَّلئیمِ بِقَدرِ اِصلاحِهِ مِنَ الکریمِ؛
عفو و گذشت افراد لئیم و پست را فاسد میکند، به همان اندازه که افراد بافضیلت را اصلاح مینماید.
بحارالانوار، ج 77، ص 419 ؛ کنزالفوائد، ج 2، ص 182 ؛ شرح نهجالبلاغهی ابنابیالحدید، ج 20، ص 270
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی مدظلهالعالی:
یکی از بزرگترین فضایل اخلاقی، عفو و گذشت و ترک انتقامجویی به هنگام قدرت است. ادامهی حیات اجتماعی مبتنی بر عفو و گذشت است، زیرا اگر همهی مردم در گرفتن حقوق خویش سختگیر باشند و از کوچکترین لغزشی چشمپوشی نکنند، زندگی بسیار تلخ خواهد شد و روح صفا و صمیمیت به کلّی از میان جامعه رخت برخواهد بست.
بسیاری از مردم کنیهها را در سینههای خود پنهان میکنند و در انتظار روزی هستند که بر دشمن خود پیروز شوند و چندین برابر انتقام بگیرند، و از همه بدتر اینکه گاه به این صفت زشت افتخار هم میکنند.
غارتها، هتک ناموسها، قتل عامها به طور معمول زاییدهی همین خوی زشت حیوانی است. امّا سیرهی انبیا این بوده است که هنگام پیروی حتّی الامکان گذشتهها را با آب عفو بشویند و دشمنان سرسخت را از این طریق به دوستان صمیمی مبدّل سازند. آیات و روایات فراوانی در بیان فضیلت عفو، و نکوهش از روح انتقامجویی وجود دارد، و سیرهی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام گواه بسیار زندهای بر این معناست که نمونههایی از آیات و روایات و سیرهی معصومین علیهم السلام را بیان میکنیم.
عفو در قرآن:
قرآن میفرماید: «(خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ»؛ (به هر حال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، به نیکیها دعوت نما، و از جاهلان روی بگردان (و با آنها ستیزه مکن)».(1)
این سه دستور که به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله داده شده، بیانگر اهمیت عفو و گذشت است. دستور اوّل توصیه به عفو میکند. دستور دوم اشاره به این دارد که بیش از آنچه مردم قدرت دارند از آنها بخواهند. و در دستور سوم توصیه به بیاعتنایی نسبت به مزاحمتهای جاهلان است که آن نیز آمیخته با نوعی عفو و گذشت میباشد.
در حدیثی آمده است که وقتی آیهی فوق نازل شد، پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله به جبرئیل فرمود: منظور از این آیه چیست؟ و چه کاری باید انجام دهد؟ جبرئیل عرض کرد: نمیدانم باید از درگاه خداوند سؤال کنم. بار دیگر برگشت و عرض کرد: «اِنَّ اللهَ سَیامُرُکَ اَن تَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَکَ وَ تعطِی مَن حَرَمَک وَ تَصِلَ مَن قَطَعَکَ؛ خداوند به تو دستور میدهد کسی را که به تو ستم کرده عفو کنی و کسی که تو را محروم کرده مشمول عطای خودسازی و کسی که از تو بریده با او پیوند محبّت برقرار کنی».(2)
«وَلْیعْفُوا وَلْیصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند آمرزنده و مهربان است.»(3)
این آیه ناظر به جریان اِفک است یعنی تهمتی که بعضی از منافقان به یکی از همسران رسول خدا صلّی الله علیه و آله زده بودند و از این طریق میخواستند حیثیت پیامبر و اسلام را زیر سؤال ببرند و نشان میدهد که عفو و گذشت دربارهی همه مطلوب است، حتّی گناهکاران و آلودگان؛ زیرا این آیه زمانی نازل شد که گروهی از اصحاب بعد از داستان افک قسم یاد کردند به هیچ یک از کسانی که در این ماجرا درگیر بودند کمک مالی نکنند. این آیه نازل شد و آنها را از شدّت عمل و خشونت باز داشت و دستور عفو و گذشت داد.(4)
به این نکته نیز باید توجّه داشت که عفو به معنای گذشت است امّا «صَفح» علاوه بر گذشت، به روی خود نیاوردن و ترک ملامت است که مرحلهای بالاتر از گذشت میباشد.
عفو در روایات:
1. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در حدیثی میفرماید:
«اِذا کانَ یومُ القِیامَةِ نادی مُنادٍ: مَن کانَ اَجرُهُ عَلی اللهِ، فَلیدخُلِ الجَّنَةَ، فَیقالُ: مَن ذَالذّی اَجرُهُ عَلیاللهِ؟ فَیقالُ: اَلعافونَ عَنِ النّاسِ فَیدخُلونَ الجَنَّةَ بِغَیرِ حِسابٍ؛ هنگامی که روز قیامت میشود نداد دهندهای صدا میزند هر کس اجر او برخداست وارد بهشت شود، گفته میشود چه کسی اجرش برخداست؟ در پاسخ میگویند: کسانی که مردم را عفو کردند، و آنها بدون حساب داخل بهشت میشوند».(5)
2. امام علی علیه السلام میفرماید: «اَلعَفوُ تاجُ المَکارِمِ؛ عفو و گذشت تاج فضایل اخلاقی است».(6)
میدانیم تاج هم نشانهی عظمت و قدرت است و هم زینت، که بر بالاترین عضو بدن یعنی سرگذاشته میشود، این تعبیر نشان میدهد که عفو و گذشت در میان همهی فضایل اخلاقی موقعیت خاصّی دارد.
3. باز هم امام علی علیه السلام میفرماید: «شَرُّالنّاسِ مَن لایعفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَلا یستُرُ العَورَةَ؛ بدترین مردم کسی است که از لغزشها نمیگذرد و عفو نمیکند، و عیوب مردم را نمیپوشاند».(7)
4. عفو مایهی عزّت است. رسول اکرم صلّی الله علیه و آله میفرماید: «عَلَیکُم بِالعَفوِ فَاِنَّ العَفوَ لایزیدُ العَبدَ اِلاّ عِزّاً فَتَعافَوا یعِزُّکُمُ اللهُ؛ عفو و بخشش را شیوهی خود قرار دهید، زیرا گذشت جز به عزت انسان نمیافزاید، پس نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشید تا خدا شما را عزیز کند».(8)
5. امام صادق علیه السلام می فرماید: «مُرُوَّتُنا أهلَ البیتِ العَفوُ عَمَّن ظَلَمَناو اِعطاءُ مَن حَرَمَنا؛ روش مردمی ما خاندان عبارت است از: عفو و گذشت نسبت به کسانی که بر ما ستم کردهاند و بخشش به کسانی که از ما دریغ داشتهاند».(9)
انواع عفو:
فضیلت عفو و گذشت به عنوان یک اصل از نظر شرع، عقل، کتاب و سنّت جای تردید نیست؛ امّا این بدین معنا نیست که استثنایی نداشته باشد، بلکه مواردی پیش میآید که عفو و گذشت سبب جرأت جانیان و جسارت خاطیان میشود که در این صورت باید از عفو و گذشت صرفنظر کرد و به مجازات عادلانه پرداخت. حدیثی که در اوّل بحث یادآور شدیم به این استثنا اشاره دارد که عفو و گذشت، افراد لئیم و پست را فاسد میکند به همان اندازه که افراد با فضیلت را اصلاح میکند. این حدیث دو معنا دارد:
اوّل: آدم کریم وقتی عفو میکند، عفوش سبب اصلاح است، چون جلب محبّت میکند و اصلاً به یاد نمیآورد و فراموش میکند، امّا لئیم عفوش آمیخته با منّت و آزار است و در مناسبتهای مختلف به یادش میآورد و آزارش میدهد؛ به عنوان مثال اگر به فقیر چیزی نمیدهی لااقل با او نیکو سخن بگو و عذرخواهی کن و بگو ای کاش میتوانستم به تو کمک کنم، این کار بهتر از صدقهای است که اذیت و آزار را به دنبال داشته باشد و بگوید: این پول را بگیر و دیگر اینجا نیا و مزاحم من نشو، زیرا این کار باعث میشود که تمام آثار کمک کردن از بین برود.
دوم: انسان کریم را وقتی عفو میکنی، باعث اصلاحش میشود، در رفتارش تجدید نظر میکند، امّا آدمهائی لئیم را اگر عفو کنی جسورتر میشود.
نکتهی دیگر اینکه عفو در مسائل شخصی پسندیده است، امّا در مسائل عمومی و حقوق الهی نکوهیده و مذموم است. چرا که سنّت و روش رسول خدا صلّی الله علیه و آله این بود که متجاوز به حقوق الهی را مجازات میکرد، و حدّ خدا را جاری میساخت و شفاعت هیچ شفاعت کنندهای را نمیپذیرفت. به عنوان نمونه به چند مورد اشاره میکنیم:
الف) امام باقر علیه السلام میفرماید: «کانَ لِأُمَّ سَلَمَةٍ زوج النبی صلّی الله علیه و آله أمَةٌ فَسَرَقَت مِن قَومٍ، فَأتِی بِها النَّبِی صلّی الله علیه و آله، فَکَلَّمَتهُ أمُّ سَلَمَةٍ فیها، فقال النّبی صلّی الله علیه و آله: یا أمّ سَلَمَة هذ حُدٌ من حُدودِاللهِ لایضِیعُ فَقَطَعَها رسولُ الله صلّی الله علیه و آله؛ امّ سلمه همسر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله کنیزی داشت که سرقت کرده بود. کسانی که مال آنها غارت شده بود حضور پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله آمدند تا آن کنیز را مجازات کند. أمّ سلمه دربارهی کنیز خود نیز پیامبر شفاعت کرد، آن حضرت فرمود: این حدّی است از حدود الهی که نباید نادیده گرفت. سپس دست کنیز را قطع کرد».(10)
ب) زنی از خاندان اشراف به نام فاطمه مرتکب سرقت شد، هنگامی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله دستور داد حدّ الهی را دربارهی او جاری کنند، قبیلهی بنی مخزوم از این جریان به شدّت ناراحت شدند و کوشیدند تا به هر وسیلهی ممکن مانع اجرای حد شوند، به این جهت از اسامةبن زید که مورد توجّه رسول خدا بود تقاضا کردند که با آن حضرت در این باره صحبت کند و از ایشان تقاضای عفو نماید. هنگامی که اسامه با رسول خدا صلّی الله علیه و آله در این باره گفتگو کرد، حضرت سخت ناراحت شد و فرمود: آیا دربارهی حدّی از حدود خدا شفاعت میکنی؟ سپس از جا حرکت کرد و ضمن خطبهای فرمود: این مردم علّت اینکه ملّتهای قبل از شما هلاک شدند، این بود که اگر فرد بلند پایهای از آنان دزدی میکرد، او را مجازات نمیکردند، امّا اگر از مردم ضعیف و گمنام کسی دزدی میکرد، حکم خدا را اجرا میکردند. سپس فرمود: به خدا سوگند، اگر دخترم فاطمه دست به چنین کاری بزند، حکم خدا را دربارهی او نیز اجرا میکنم چرا که در برابر قانون خدا فاطمهی مخزومی با فاطمهی محمّدی یکسان است.(11)
سیرهی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام در زمینهی عفو
هنگامی که ابوسفیان و عبدالله بن امیه اظهار پشیمانی کردند، امام علی علیه السلام به آنها فرمودند: بروید در مقابل پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و همان جملهای که برادران یوسف در مقابل عذرخواهی از حضرت یوسف اظهار داشتند بر زبان جاری کنید، پیامبر شما را خواهد بخشید. آنها خدمت رسول خدا آمده و گفتند: («تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللّهُ عَلَینَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِینَ»؛ به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتری بخشیده؛ و ما خطاکار بودیم).(12)
سپس از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله تقاضای عفو کردند. حضرت این آیه را تلاوت فرمود و از خطای آنها درگذشت: «لاَ تَثْرَیبَ عَلَیكُمُ الْیوْمَ یغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ؛ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست، خداوند شما را میبخشد؛ و او مهربانترین مهربانان است».(13)
همچنین هنگامی که سپاهیان آن حضرت مکّه را فتح کردند و خواستند وارد شهر شوند، یکی از آنان به نام سعدبن عبّاده – که فرماندهی سپاه بود – شعار میداد: «اَلیومَ یومُ المَلحَمَه الیومُ تُستَحَلُّ الحُرَمَه؛ امروز روز جنگ و نبرد است، امروز زنها اسیر میشوند».
وقتی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از این شعار باخبر شد، سخت برآشفت و به علی علیه السلام دستور داد پرچم را از دست سعد بگیرد و او را از مقام فرماندهی عزل کرد، آنگاه رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: «بَلِ الیومَ یومُ المَرحَمَةِ؛ امروز روز رحمت و بخشش است».(14)
در حدیثی که در کتب شیعه و سنّی در ذیل آیهی 134 سورهی آلعمران نقل شده میخوانیم که یکی از کنیزان امام علی بن الحسین علیهما السلام به هنگامی که آب روی دست امام میریخت، ظرف آب از دستش افتاد و بدن امام را مجروح ساخت. امام علیه السلام از روی خشم سربلند کرد، کنیز بلافاصله گفت: خداوند در قرآن میفرماید: «وَالْكَاظِمِینَ الْغَیظَ». امام فرمود: خشم خود فرو بردم، عرض کرد: «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ». فرمود: تو را بخشیدم خدا تو را ببخشد، گفت: «وَاللّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ». امام فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم.(15)
پینوشتها:
1. اعراف، آیهی 199.
2. تفسیر مجمعالبیان، ج 2، ص 512.
3. نور، آیهی 22.
4. برای آگاهی بیشتر از داستان افک به تفسیر نمونه، ج 14، ص 394، ذیل آیهی 11 سورهی نور مراجعه نمایید.
5. تفسیر مجمعالبیان، ج 10، ص 379.
6. شرح غررالحکم، ج 1، ص 140، ح 520.
7. شرح غررالحکم، ج 4، ص 175، ح 5735.
8. الحقائق فی محاسن الاخلاق، ص 75 ؛ و اصول کافی، ج 2، ص 108، ح 5.
9. وسائل الشیعه، ج 8، ص 523 ؛ تحفالعقول، حکمت 26 ؛ بحارالانوار، ج 71، ص 401.
10. وسائل الشیعه، ج 18، ص 332.
11. صحیح مسلم، ج 5، ص 114.
12. یوسف، آیهی 91.
13. یوسف، آیهی 92.
14. شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج 17، ص 272.
15. تفسیر درّالمنثور و نورالثقلین ذیل آیهی 134 سورهی آلعمران؛ برای مطالعهی بیشتر در زمینهی عفو به کتاب اخلاق در قرآن، ج 3، تألیف آیةالله العظمی مکارم شیرازی مراجعه شود.
منبع: گفتار معصومین علیهمالسلام، جلد اول (درس اخلاق حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبداللهزاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، چاپ سوم، 1391.
یکی از بزرگترین فضایل اخلاقی، عفو و گذشت و ترک انتقامجویی به هنگام قدرت است. ادامهی حیات اجتماعی مبتنی بر عفو و گذشت است، زیرا اگر همهی مردم در گرفتن حقوق خویش سختگیر باشند و از کوچکترین لغزشی چشمپوشی نکنند، زندگی بسیار تلخ خواهد شد و روح صفا و صمیمیت به کلّی از میان جامعه رخت برخواهد بست.
بسیاری از مردم کنیهها را در سینههای خود پنهان میکنند و در انتظار روزی هستند که بر دشمن خود پیروز شوند و چندین برابر انتقام بگیرند، و از همه بدتر اینکه گاه به این صفت زشت افتخار هم میکنند.
غارتها، هتک ناموسها، قتل عامها به طور معمول زاییدهی همین خوی زشت حیوانی است. امّا سیرهی انبیا این بوده است که هنگام پیروی حتّی الامکان گذشتهها را با آب عفو بشویند و دشمنان سرسخت را از این طریق به دوستان صمیمی مبدّل سازند. آیات و روایات فراوانی در بیان فضیلت عفو، و نکوهش از روح انتقامجویی وجود دارد، و سیرهی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام گواه بسیار زندهای بر این معناست که نمونههایی از آیات و روایات و سیرهی معصومین علیهم السلام را بیان میکنیم.
عفو در قرآن:
قرآن میفرماید: «(خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ»؛ (به هر حال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، به نیکیها دعوت نما، و از جاهلان روی بگردان (و با آنها ستیزه مکن)».(1)
این سه دستور که به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله داده شده، بیانگر اهمیت عفو و گذشت است. دستور اوّل توصیه به عفو میکند. دستور دوم اشاره به این دارد که بیش از آنچه مردم قدرت دارند از آنها بخواهند. و در دستور سوم توصیه به بیاعتنایی نسبت به مزاحمتهای جاهلان است که آن نیز آمیخته با نوعی عفو و گذشت میباشد.
در حدیثی آمده است که وقتی آیهی فوق نازل شد، پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله به جبرئیل فرمود: منظور از این آیه چیست؟ و چه کاری باید انجام دهد؟ جبرئیل عرض کرد: نمیدانم باید از درگاه خداوند سؤال کنم. بار دیگر برگشت و عرض کرد: «اِنَّ اللهَ سَیامُرُکَ اَن تَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَکَ وَ تعطِی مَن حَرَمَک وَ تَصِلَ مَن قَطَعَکَ؛ خداوند به تو دستور میدهد کسی را که به تو ستم کرده عفو کنی و کسی که تو را محروم کرده مشمول عطای خودسازی و کسی که از تو بریده با او پیوند محبّت برقرار کنی».(2)
«وَلْیعْفُوا وَلْیصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند آمرزنده و مهربان است.»(3)
این آیه ناظر به جریان اِفک است یعنی تهمتی که بعضی از منافقان به یکی از همسران رسول خدا صلّی الله علیه و آله زده بودند و از این طریق میخواستند حیثیت پیامبر و اسلام را زیر سؤال ببرند و نشان میدهد که عفو و گذشت دربارهی همه مطلوب است، حتّی گناهکاران و آلودگان؛ زیرا این آیه زمانی نازل شد که گروهی از اصحاب بعد از داستان افک قسم یاد کردند به هیچ یک از کسانی که در این ماجرا درگیر بودند کمک مالی نکنند. این آیه نازل شد و آنها را از شدّت عمل و خشونت باز داشت و دستور عفو و گذشت داد.(4)
به این نکته نیز باید توجّه داشت که عفو به معنای گذشت است امّا «صَفح» علاوه بر گذشت، به روی خود نیاوردن و ترک ملامت است که مرحلهای بالاتر از گذشت میباشد.
عفو در روایات:
1. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در حدیثی میفرماید:
«اِذا کانَ یومُ القِیامَةِ نادی مُنادٍ: مَن کانَ اَجرُهُ عَلی اللهِ، فَلیدخُلِ الجَّنَةَ، فَیقالُ: مَن ذَالذّی اَجرُهُ عَلیاللهِ؟ فَیقالُ: اَلعافونَ عَنِ النّاسِ فَیدخُلونَ الجَنَّةَ بِغَیرِ حِسابٍ؛ هنگامی که روز قیامت میشود نداد دهندهای صدا میزند هر کس اجر او برخداست وارد بهشت شود، گفته میشود چه کسی اجرش برخداست؟ در پاسخ میگویند: کسانی که مردم را عفو کردند، و آنها بدون حساب داخل بهشت میشوند».(5)
2. امام علی علیه السلام میفرماید: «اَلعَفوُ تاجُ المَکارِمِ؛ عفو و گذشت تاج فضایل اخلاقی است».(6)
میدانیم تاج هم نشانهی عظمت و قدرت است و هم زینت، که بر بالاترین عضو بدن یعنی سرگذاشته میشود، این تعبیر نشان میدهد که عفو و گذشت در میان همهی فضایل اخلاقی موقعیت خاصّی دارد.
3. باز هم امام علی علیه السلام میفرماید: «شَرُّالنّاسِ مَن لایعفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَلا یستُرُ العَورَةَ؛ بدترین مردم کسی است که از لغزشها نمیگذرد و عفو نمیکند، و عیوب مردم را نمیپوشاند».(7)
4. عفو مایهی عزّت است. رسول اکرم صلّی الله علیه و آله میفرماید: «عَلَیکُم بِالعَفوِ فَاِنَّ العَفوَ لایزیدُ العَبدَ اِلاّ عِزّاً فَتَعافَوا یعِزُّکُمُ اللهُ؛ عفو و بخشش را شیوهی خود قرار دهید، زیرا گذشت جز به عزت انسان نمیافزاید، پس نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشید تا خدا شما را عزیز کند».(8)
5. امام صادق علیه السلام می فرماید: «مُرُوَّتُنا أهلَ البیتِ العَفوُ عَمَّن ظَلَمَناو اِعطاءُ مَن حَرَمَنا؛ روش مردمی ما خاندان عبارت است از: عفو و گذشت نسبت به کسانی که بر ما ستم کردهاند و بخشش به کسانی که از ما دریغ داشتهاند».(9)
انواع عفو:
فضیلت عفو و گذشت به عنوان یک اصل از نظر شرع، عقل، کتاب و سنّت جای تردید نیست؛ امّا این بدین معنا نیست که استثنایی نداشته باشد، بلکه مواردی پیش میآید که عفو و گذشت سبب جرأت جانیان و جسارت خاطیان میشود که در این صورت باید از عفو و گذشت صرفنظر کرد و به مجازات عادلانه پرداخت. حدیثی که در اوّل بحث یادآور شدیم به این استثنا اشاره دارد که عفو و گذشت، افراد لئیم و پست را فاسد میکند به همان اندازه که افراد با فضیلت را اصلاح میکند. این حدیث دو معنا دارد:
اوّل: آدم کریم وقتی عفو میکند، عفوش سبب اصلاح است، چون جلب محبّت میکند و اصلاً به یاد نمیآورد و فراموش میکند، امّا لئیم عفوش آمیخته با منّت و آزار است و در مناسبتهای مختلف به یادش میآورد و آزارش میدهد؛ به عنوان مثال اگر به فقیر چیزی نمیدهی لااقل با او نیکو سخن بگو و عذرخواهی کن و بگو ای کاش میتوانستم به تو کمک کنم، این کار بهتر از صدقهای است که اذیت و آزار را به دنبال داشته باشد و بگوید: این پول را بگیر و دیگر اینجا نیا و مزاحم من نشو، زیرا این کار باعث میشود که تمام آثار کمک کردن از بین برود.
دوم: انسان کریم را وقتی عفو میکنی، باعث اصلاحش میشود، در رفتارش تجدید نظر میکند، امّا آدمهائی لئیم را اگر عفو کنی جسورتر میشود.
نکتهی دیگر اینکه عفو در مسائل شخصی پسندیده است، امّا در مسائل عمومی و حقوق الهی نکوهیده و مذموم است. چرا که سنّت و روش رسول خدا صلّی الله علیه و آله این بود که متجاوز به حقوق الهی را مجازات میکرد، و حدّ خدا را جاری میساخت و شفاعت هیچ شفاعت کنندهای را نمیپذیرفت. به عنوان نمونه به چند مورد اشاره میکنیم:
الف) امام باقر علیه السلام میفرماید: «کانَ لِأُمَّ سَلَمَةٍ زوج النبی صلّی الله علیه و آله أمَةٌ فَسَرَقَت مِن قَومٍ، فَأتِی بِها النَّبِی صلّی الله علیه و آله، فَکَلَّمَتهُ أمُّ سَلَمَةٍ فیها، فقال النّبی صلّی الله علیه و آله: یا أمّ سَلَمَة هذ حُدٌ من حُدودِاللهِ لایضِیعُ فَقَطَعَها رسولُ الله صلّی الله علیه و آله؛ امّ سلمه همسر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله کنیزی داشت که سرقت کرده بود. کسانی که مال آنها غارت شده بود حضور پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله آمدند تا آن کنیز را مجازات کند. أمّ سلمه دربارهی کنیز خود نیز پیامبر شفاعت کرد، آن حضرت فرمود: این حدّی است از حدود الهی که نباید نادیده گرفت. سپس دست کنیز را قطع کرد».(10)
ب) زنی از خاندان اشراف به نام فاطمه مرتکب سرقت شد، هنگامی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله دستور داد حدّ الهی را دربارهی او جاری کنند، قبیلهی بنی مخزوم از این جریان به شدّت ناراحت شدند و کوشیدند تا به هر وسیلهی ممکن مانع اجرای حد شوند، به این جهت از اسامةبن زید که مورد توجّه رسول خدا بود تقاضا کردند که با آن حضرت در این باره صحبت کند و از ایشان تقاضای عفو نماید. هنگامی که اسامه با رسول خدا صلّی الله علیه و آله در این باره گفتگو کرد، حضرت سخت ناراحت شد و فرمود: آیا دربارهی حدّی از حدود خدا شفاعت میکنی؟ سپس از جا حرکت کرد و ضمن خطبهای فرمود: این مردم علّت اینکه ملّتهای قبل از شما هلاک شدند، این بود که اگر فرد بلند پایهای از آنان دزدی میکرد، او را مجازات نمیکردند، امّا اگر از مردم ضعیف و گمنام کسی دزدی میکرد، حکم خدا را اجرا میکردند. سپس فرمود: به خدا سوگند، اگر دخترم فاطمه دست به چنین کاری بزند، حکم خدا را دربارهی او نیز اجرا میکنم چرا که در برابر قانون خدا فاطمهی مخزومی با فاطمهی محمّدی یکسان است.(11)
سیرهی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام در زمینهی عفو
هنگامی که ابوسفیان و عبدالله بن امیه اظهار پشیمانی کردند، امام علی علیه السلام به آنها فرمودند: بروید در مقابل پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و همان جملهای که برادران یوسف در مقابل عذرخواهی از حضرت یوسف اظهار داشتند بر زبان جاری کنید، پیامبر شما را خواهد بخشید. آنها خدمت رسول خدا آمده و گفتند: («تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللّهُ عَلَینَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِینَ»؛ به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتری بخشیده؛ و ما خطاکار بودیم).(12)
سپس از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله تقاضای عفو کردند. حضرت این آیه را تلاوت فرمود و از خطای آنها درگذشت: «لاَ تَثْرَیبَ عَلَیكُمُ الْیوْمَ یغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ؛ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست، خداوند شما را میبخشد؛ و او مهربانترین مهربانان است».(13)
همچنین هنگامی که سپاهیان آن حضرت مکّه را فتح کردند و خواستند وارد شهر شوند، یکی از آنان به نام سعدبن عبّاده – که فرماندهی سپاه بود – شعار میداد: «اَلیومَ یومُ المَلحَمَه الیومُ تُستَحَلُّ الحُرَمَه؛ امروز روز جنگ و نبرد است، امروز زنها اسیر میشوند».
وقتی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از این شعار باخبر شد، سخت برآشفت و به علی علیه السلام دستور داد پرچم را از دست سعد بگیرد و او را از مقام فرماندهی عزل کرد، آنگاه رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: «بَلِ الیومَ یومُ المَرحَمَةِ؛ امروز روز رحمت و بخشش است».(14)
در حدیثی که در کتب شیعه و سنّی در ذیل آیهی 134 سورهی آلعمران نقل شده میخوانیم که یکی از کنیزان امام علی بن الحسین علیهما السلام به هنگامی که آب روی دست امام میریخت، ظرف آب از دستش افتاد و بدن امام را مجروح ساخت. امام علیه السلام از روی خشم سربلند کرد، کنیز بلافاصله گفت: خداوند در قرآن میفرماید: «وَالْكَاظِمِینَ الْغَیظَ». امام فرمود: خشم خود فرو بردم، عرض کرد: «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ». فرمود: تو را بخشیدم خدا تو را ببخشد، گفت: «وَاللّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ». امام فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم.(15)
پینوشتها:
1. اعراف، آیهی 199.
2. تفسیر مجمعالبیان، ج 2، ص 512.
3. نور، آیهی 22.
4. برای آگاهی بیشتر از داستان افک به تفسیر نمونه، ج 14، ص 394، ذیل آیهی 11 سورهی نور مراجعه نمایید.
5. تفسیر مجمعالبیان، ج 10، ص 379.
6. شرح غررالحکم، ج 1، ص 140، ح 520.
7. شرح غررالحکم، ج 4، ص 175، ح 5735.
8. الحقائق فی محاسن الاخلاق، ص 75 ؛ و اصول کافی، ج 2، ص 108، ح 5.
9. وسائل الشیعه، ج 8، ص 523 ؛ تحفالعقول، حکمت 26 ؛ بحارالانوار، ج 71، ص 401.
10. وسائل الشیعه، ج 18، ص 332.
11. صحیح مسلم، ج 5، ص 114.
12. یوسف، آیهی 91.
13. یوسف، آیهی 92.
14. شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج 17، ص 272.
15. تفسیر درّالمنثور و نورالثقلین ذیل آیهی 134 سورهی آلعمران؛ برای مطالعهی بیشتر در زمینهی عفو به کتاب اخلاق در قرآن، ج 3، تألیف آیةالله العظمی مکارم شیرازی مراجعه شود.
منبع: گفتار معصومین علیهمالسلام، جلد اول (درس اخلاق حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبداللهزاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، چاپ سوم، 1391.