راه سلامت و عافیت
امام علی علیه السلام فرمودند:
اَلْعافیَةُ عَشَرَةُ اَجْزاء تِسْعَةٌ مِنْها فِى الصَّمْتِ اِلاّ بِذِکْرِ اللهِ وَ واحِدٌ فى تَرْکِ مُجالَسَةِ السُّفَهاءِ؛
عافیت ده جزء دارد، که نُه جزء آن در سکوت است، مگر این که ذکر خدا باشد (که منافاتى با عافیت ندارد) و یک جزء آن ترک همنشینى با سفیهان است.
بحار الانوار، جلد 74، صفحه 237.
شرح حدیث:
اگر سؤال شود راه از بین بردن گناه و نافرمانى اشخاص، خانواده ها، کشورها، و خلاصه همه مردم جهان چیست؟
در پاسخ مى گوییم: دو عامل مهمّ براى رسیدن به این هدف والا لازم است:
نخست این که زمینه هاى ذهنى، روحى و اخلاقى پرورش یابد و حالت تقوى، که سدّى در برابر هجوم شهوات است، در انسان به وجود آید. این حالت هرچه قوى تر باشد مصونیّت انسان بیش تر خواهد بود.
دیگر این که زمینه هاى خارجى گناه از بین برود، نه آن که به بهانه آزادى هر روز مقدّمات و زمینه هاى بیش ترى براى گناه فراهم گردد!
مخصوصاً جوانانى که در معرض گناه و طغیان شهوات هستند باید به این دو عامل توجّه ویژه اى داشته باشند; در مجالس گناه شرکت نکنند، داستان هاى هوس انگیز و رمان هاى عشقى مطالعه نکنند، با دوستان ناباب، که آن ها را تشویق به گناه مى نمایند، معاشرت ننمایند و از سایر مقدّمات و زمینه هاى گناه نیز اجتناب کنند.
اگر در معارف و احکام اسلامى دقّت کنیم، دستوراتى در هر دو زمینه خواهیم یافت. خداوند متعال نه تنها اجازه گناه نمى دهد و گناهکار را مجازات مى کند، بلکه اگر کسى آن گناه را به طور علنى انجام دهد مجازات مضاعف دارد! نه تنها قمار را حرام مى نماید، بلکه خرید و فروش و نگهدارى آلات قمار را نیز تحریم مى کند. نه تنها خوردن شراب و هر نوع مایع مست کننده اى را ممنوع مى کند، بلکه باغبان انگور شراب، کارخانه سازنده شراب، وسیله نقلیّه اى که شراب و انگور را حمل و نقل مى کند، انباردار شراب، فروشنده شراب، خریدار شراب، ساقى شراب را نیز مورد لعن و نفرین قرار مى دهد!(1).
از این مقدّمه کوتاه پاسخ مغالطه اى که بعضى مطرح مى کنند روشن مى شود. مثل این که مى گویند: «زن ها باید آزاد باشند هر کس مایل بود حجاب را رعایت کند و هر کس مایل نبود مراعات نکند! مردم در انجام یا ترک بقیّه واجبات و محرّمات هم آزاد باشند، هر کس هر چه را خواست انتخاب کند!».
بطلان این سخن بسیار روشن است. همه عقلاء مى گویند مردم را نباید لب پرتگاه برد و آزاد گذاشت، همه عقلاء لب پرتگاه نرده مى کشند، همه عقلاء لب پنجره ها نرده مى کشند و با استدلال فوق جان خود و فرزندانشان را به خطر نمى اندازند.
امام على (علیه السلام) در روایت فوق، عافیت معنوى، یعنى سلامت از گناه، را داراى اجزاء دهگانه مى داند که نُه جزء آن در سکوت است; مگر این که انسان مشغول ذکر خدا باشد. چون قسمت عمده گناهان با زبان انجام مى شود، لهذا نُه جزء عافیت در سکوت است. سى گناه کبیره با زبان انجام مى شود و لهذا باید سعى کنیم کمتر سخن بگوییم، وقتى کمتر حرف بزنیم کمتر خطا مى کنیم. بنابراین سکوت بسیار با اهمیّت است، به گونه اى که مى توان افراد را از زبانشان شناخت.
جزء دهم عافیت، که یکى از زمینه هاى گناه است، ترک مجالس گناه مى باشد; یعنى حضور در مجلس گناه حرام است هر چند دیگران گناه کنند و شما مرتکب گناه نشوید، بلکه فقط ناظر گناه آنان باشید.
اشخاص، خانواده ها، کشورها و خلاصه تمام مردم جهان با عمل به این گونه روایات مى توانند خویش را در مقابل گناه و معصیت بیمه نمایند.
پی نوشت:
1. خداوند ده گروه از کسانى که در تهیّه و نگهدارى و پخش و مصرف مشروبات الکلى فعالیّت مى کنند را لعنت کرده است. این روایات را در وسایل الشیعه، جلد 12، ابواب ما یکتسب به، باب 55، حدیث 3 و 4 و 5 مطالعه فرمایید.
منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، 1384.
در پاسخ مى گوییم: دو عامل مهمّ براى رسیدن به این هدف والا لازم است:
نخست این که زمینه هاى ذهنى، روحى و اخلاقى پرورش یابد و حالت تقوى، که سدّى در برابر هجوم شهوات است، در انسان به وجود آید. این حالت هرچه قوى تر باشد مصونیّت انسان بیش تر خواهد بود.
دیگر این که زمینه هاى خارجى گناه از بین برود، نه آن که به بهانه آزادى هر روز مقدّمات و زمینه هاى بیش ترى براى گناه فراهم گردد!
مخصوصاً جوانانى که در معرض گناه و طغیان شهوات هستند باید به این دو عامل توجّه ویژه اى داشته باشند; در مجالس گناه شرکت نکنند، داستان هاى هوس انگیز و رمان هاى عشقى مطالعه نکنند، با دوستان ناباب، که آن ها را تشویق به گناه مى نمایند، معاشرت ننمایند و از سایر مقدّمات و زمینه هاى گناه نیز اجتناب کنند.
اگر در معارف و احکام اسلامى دقّت کنیم، دستوراتى در هر دو زمینه خواهیم یافت. خداوند متعال نه تنها اجازه گناه نمى دهد و گناهکار را مجازات مى کند، بلکه اگر کسى آن گناه را به طور علنى انجام دهد مجازات مضاعف دارد! نه تنها قمار را حرام مى نماید، بلکه خرید و فروش و نگهدارى آلات قمار را نیز تحریم مى کند. نه تنها خوردن شراب و هر نوع مایع مست کننده اى را ممنوع مى کند، بلکه باغبان انگور شراب، کارخانه سازنده شراب، وسیله نقلیّه اى که شراب و انگور را حمل و نقل مى کند، انباردار شراب، فروشنده شراب، خریدار شراب، ساقى شراب را نیز مورد لعن و نفرین قرار مى دهد!(1).
از این مقدّمه کوتاه پاسخ مغالطه اى که بعضى مطرح مى کنند روشن مى شود. مثل این که مى گویند: «زن ها باید آزاد باشند هر کس مایل بود حجاب را رعایت کند و هر کس مایل نبود مراعات نکند! مردم در انجام یا ترک بقیّه واجبات و محرّمات هم آزاد باشند، هر کس هر چه را خواست انتخاب کند!».
بطلان این سخن بسیار روشن است. همه عقلاء مى گویند مردم را نباید لب پرتگاه برد و آزاد گذاشت، همه عقلاء لب پرتگاه نرده مى کشند، همه عقلاء لب پنجره ها نرده مى کشند و با استدلال فوق جان خود و فرزندانشان را به خطر نمى اندازند.
امام على (علیه السلام) در روایت فوق، عافیت معنوى، یعنى سلامت از گناه، را داراى اجزاء دهگانه مى داند که نُه جزء آن در سکوت است; مگر این که انسان مشغول ذکر خدا باشد. چون قسمت عمده گناهان با زبان انجام مى شود، لهذا نُه جزء عافیت در سکوت است. سى گناه کبیره با زبان انجام مى شود و لهذا باید سعى کنیم کمتر سخن بگوییم، وقتى کمتر حرف بزنیم کمتر خطا مى کنیم. بنابراین سکوت بسیار با اهمیّت است، به گونه اى که مى توان افراد را از زبانشان شناخت.
جزء دهم عافیت، که یکى از زمینه هاى گناه است، ترک مجالس گناه مى باشد; یعنى حضور در مجلس گناه حرام است هر چند دیگران گناه کنند و شما مرتکب گناه نشوید، بلکه فقط ناظر گناه آنان باشید.
اشخاص، خانواده ها، کشورها و خلاصه تمام مردم جهان با عمل به این گونه روایات مى توانند خویش را در مقابل گناه و معصیت بیمه نمایند.
پی نوشت:
1. خداوند ده گروه از کسانى که در تهیّه و نگهدارى و پخش و مصرف مشروبات الکلى فعالیّت مى کنند را لعنت کرده است. این روایات را در وسایل الشیعه، جلد 12، ابواب ما یکتسب به، باب 55، حدیث 3 و 4 و 5 مطالعه فرمایید.
منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، 1384.