روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله در خانه ما نشسته بودند. مادرم مرا صدا زد و گفت: بيا به تو (چيزى) بدهم. رسول خدا صلى الل
عبداللّه بن عامر می گوید:
دَعَتْنى أُمّى يَوْما وَرَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قاعِدٌ فى بَيْتِنا ، فَقالَتْ: ها تَعالَ اُعْطِكَ ، فَقالَ لَها رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ما أَرَدْتِ أَنْ تُعْطيهِ ؟ قالَتْ: أَرَدْتُ أَنْ اُعْطِيَهُ تَمْرا ، فَقالَ لَها رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أَما إِنَّكَ لَوْ لَمْ تُعْطِهِ شَيْئا كُتِبَتْ عَلَيْكَ كِذْبَةٌ؛
روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله در خانه ما نشسته بودند. مادرم مرا صدا زد و گفت: بيا به تو (چيزى) بدهم. رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمودند: مى خواهى چه به او بدهى؟ عرض كرد: مى خواهم خرمايى به او بدهم. رسول خدا صلى الله عليه و آله به مادرم فرمودند: بدان كه اگر چيزى به او ندهى، دروغ برايت نوشته مى شود.
الترغيب والترهيب، ج 3، ص 597، ح 32.