جابربن عبداللّه انصارى مىگوید: روزى صبحدم، على بن ابى طالب علیه السلام را ملاقات کردم و گفتم: اى امیرمؤمنان چگونه صبح کردید؟حضرت فرمودند:
بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ مِنْ رَجُلٍ لَمْ یَزُرْ اَخا و لَمْ یُدْخِلْ عَلى مُؤْمِنٍ سُرُورا، قُلْتُ وَ ما ذلِکَ؟ قالَ یُفَرِّجُ عَنْهُ کَرْبا اَوْیَقْضى عَنْهُ دَیْنا اَؤَیَکْشِفُ عَنْهُ فاقَتَهُ؛
به نعمتى و بخششى از پروردگارم (و آن در امان بودن) از مردى که از برادرى دیدن نمى کند، و مؤمنى را شادى نمى سازد. گفـتم: شاد کردن مؤمن چگونه است؟
حضرت فرمودند: اندوهى را از او بر طرف کند یا قرض او را ادا کند یا نیاز او را برطرف نماید.
حضرت فرمودند: اندوهى را از او بر طرف کند یا قرض او را ادا کند یا نیاز او را برطرف نماید.
بحارالأنوار، ج 41، ص 164