امام علی علیه السلام فرمودند:
فَبَعَثَ اللهُ تَعالى مُحَمَّداً صلى الله علیه وآله بِالْحقِّ، لِیُخْرِجَ عِبادَهُ مِنْ عِبادَةِ الاَْوْثانِ اِلى عِبادَتِه، وَ مِنْ طاعَةِ الشَّیْطانِ اِلى طاعَتِه؛
خداوند متعال (حضرت) محمّد صلى الله علیه وآله را به حق مبعوث ساخت، تا بندگانش را از پرستش بت ها خارج و به عبادت خود دعوت کند، و آن ها را از زیر بار طاعت شیطان آزاد ساخته به اطاعت خود سوق دهد.
نهج البلاغه، خطبه 147.
شرح حدیث:
آیات و روایت متعدّدى وجود دارد که در آن ها اهداف مهمّى براى بعثت پیامبران الهى مطرح شده است(1). روایت فوق به دو هدف از اهداف مهمّ بعثت مى پردازد، که در آیات قرآن نیز به آن اشاره شده است:
1ـ رها ساختن مردم از پرستش بت ها و هدایت آن ها به پرستش خداوند یگانه.
2ـ رها ساختن مردم از پیروى شیطان و فراخواندن آنان به پیروى از خداوند رحمان.
در مورد هدف اوّل باید توجّه داشت که «اوثان»، که مفرد آن «وثن» است و به معنى «بت» مى باشد، معناى وسیعى دارد؛ بنابراین هر چند با ظهور پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) و زحمات فراوان آن حضرت، بت پرستى به ظاهر برچیده شد، ولى با توجّه به این که در فرهنگ اسلامى هر چیزى که انسان را از خدا دور سازد و به خود جذب کند بت مى باشد، در عصر و زمان ما انواع دیگرى از بت پرستى وجود دارد! که باید مردم را از آن رها ساخت و به سوى پرستش خداى یکتا دعوت کرد.
در روایتى از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم:
«یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ بُطُونُهُمْ آلِهَتُهُمْ، وَ نِساؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ، وَ دَنا نیرُهُمْ دینُهُمْ، وَ شَرَفُهُمْ مَتاعُهُمْ، وَ لایَبْقى مِنَ الاْیمانِ اِلاّ اِسْمُهُ؛ زمانى بر مردم خواهد آمد که شکم هایشان معبود آن ها، و زنانشان قبله گاه آن ها، و سرمایه شان دین آن هاست، و شرفشان را در معرض فروش قرار مى دهند و از ایمان جز نام آن باقى نمى ماند ...». (مردم که از این سخن، پس از برچیده شدن بساط بت پرستى در عصر رسول الله (صلى الله علیه وآله) بسیار متعجّب شده بودند پرسیدند:) یا رَسُولَ الله! اَیَعْبُدُونَ الاَْصْنامَ; آیا امکان دارد که مسلمانان دوباره به بت پرستى روى آورند؟ قالَ: «نَعَمْ، کُلُّ دِرْهَم عِنْدَهُمْ صَنَمٌ»؛ حضرت فرمودند: «بله (البتّه نه به شکل بت پرستان قبل از اسلام، بلکه) هر درهمى بتى براى آن ها محسوب مى شود (و آن ها را از یاد خدا غافل مى سازد!)(2).
در روایت دیگرى نیز مى خوانیم: «هنگامى که اوّلین درهم و دینار را ساختند، شیطان بسیار خوشحال شد و آن ها را بر چشمش نهاد و سپس آن ها را بوسید و گفت: شما نور چشمان من هستید! اگر از این پس انسان ها بت پرستى نکنند، امّا شما را بپرستند، من غمى نخواهم داشت!»(3).
آنچه گفته شد یک نوع بت پرستى است که در عصر ما رواج دارد و بت پرستى أشکال دیگرى هم دارد که تعریف کامل آن در جمله زیر آمده است: «کُلُّما شَغَلَکَ عَنِ اللهِ فَهُوَ صَنَمُکَ؛ هر چیزى که تو را از یاد خدا باز دارد آن بت توست».
اگر بعضى از دل ها را بشکافیم بت خانه بزرگى خواهد بود! دلى کعبه پروردگار است که جز خدا در آن دل نباشد و اگر غیر خدا را هم بخواهد، در راستاى رضایت خداوند باشد.
امّا در مورد هدف دوم نیز باید توجّه داشت که شیطان مفهوم وسیعى دارد; زیرا شیطان به معناى یک موجود طغیانگر در برابر خداوند است، بنابراین پیروى از هر موجودى که در برابر خداوند طغیانگرى مى کند پیروى از شیطان است. حتّى گوش فرادادن به هر سخنى اطاعت از صاحب آن سخن شمرده مى شود؛ اگر آن سخن براى رضاى خدا باشد، عبادت الهى محسوب مى شود و اگر در راه خلاف باشد، عبادت شیطان است(4).
پی نوشت:
1. مشروح این آیات را در پیام قرآن، جلد 7، صفحه 13 به بعد، مطالعه فرمایید.
2. بحار الانوار، جلد 22، صفحه 453.
3. بحار الانوار، جلد 70، صفحه 137.
4. میزان الحکمة، باب 2496، حدیث 11352، (جلد 6، صفحه 19).
منبع: ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، مؤلّف: حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى، تهیّه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى.
1ـ رها ساختن مردم از پرستش بت ها و هدایت آن ها به پرستش خداوند یگانه.
2ـ رها ساختن مردم از پیروى شیطان و فراخواندن آنان به پیروى از خداوند رحمان.
در مورد هدف اوّل باید توجّه داشت که «اوثان»، که مفرد آن «وثن» است و به معنى «بت» مى باشد، معناى وسیعى دارد؛ بنابراین هر چند با ظهور پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) و زحمات فراوان آن حضرت، بت پرستى به ظاهر برچیده شد، ولى با توجّه به این که در فرهنگ اسلامى هر چیزى که انسان را از خدا دور سازد و به خود جذب کند بت مى باشد، در عصر و زمان ما انواع دیگرى از بت پرستى وجود دارد! که باید مردم را از آن رها ساخت و به سوى پرستش خداى یکتا دعوت کرد.
در روایتى از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم:
«یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ بُطُونُهُمْ آلِهَتُهُمْ، وَ نِساؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ، وَ دَنا نیرُهُمْ دینُهُمْ، وَ شَرَفُهُمْ مَتاعُهُمْ، وَ لایَبْقى مِنَ الاْیمانِ اِلاّ اِسْمُهُ؛ زمانى بر مردم خواهد آمد که شکم هایشان معبود آن ها، و زنانشان قبله گاه آن ها، و سرمایه شان دین آن هاست، و شرفشان را در معرض فروش قرار مى دهند و از ایمان جز نام آن باقى نمى ماند ...». (مردم که از این سخن، پس از برچیده شدن بساط بت پرستى در عصر رسول الله (صلى الله علیه وآله) بسیار متعجّب شده بودند پرسیدند:) یا رَسُولَ الله! اَیَعْبُدُونَ الاَْصْنامَ; آیا امکان دارد که مسلمانان دوباره به بت پرستى روى آورند؟ قالَ: «نَعَمْ، کُلُّ دِرْهَم عِنْدَهُمْ صَنَمٌ»؛ حضرت فرمودند: «بله (البتّه نه به شکل بت پرستان قبل از اسلام، بلکه) هر درهمى بتى براى آن ها محسوب مى شود (و آن ها را از یاد خدا غافل مى سازد!)(2).
در روایت دیگرى نیز مى خوانیم: «هنگامى که اوّلین درهم و دینار را ساختند، شیطان بسیار خوشحال شد و آن ها را بر چشمش نهاد و سپس آن ها را بوسید و گفت: شما نور چشمان من هستید! اگر از این پس انسان ها بت پرستى نکنند، امّا شما را بپرستند، من غمى نخواهم داشت!»(3).
آنچه گفته شد یک نوع بت پرستى است که در عصر ما رواج دارد و بت پرستى أشکال دیگرى هم دارد که تعریف کامل آن در جمله زیر آمده است: «کُلُّما شَغَلَکَ عَنِ اللهِ فَهُوَ صَنَمُکَ؛ هر چیزى که تو را از یاد خدا باز دارد آن بت توست».
اگر بعضى از دل ها را بشکافیم بت خانه بزرگى خواهد بود! دلى کعبه پروردگار است که جز خدا در آن دل نباشد و اگر غیر خدا را هم بخواهد، در راستاى رضایت خداوند باشد.
امّا در مورد هدف دوم نیز باید توجّه داشت که شیطان مفهوم وسیعى دارد; زیرا شیطان به معناى یک موجود طغیانگر در برابر خداوند است، بنابراین پیروى از هر موجودى که در برابر خداوند طغیانگرى مى کند پیروى از شیطان است. حتّى گوش فرادادن به هر سخنى اطاعت از صاحب آن سخن شمرده مى شود؛ اگر آن سخن براى رضاى خدا باشد، عبادت الهى محسوب مى شود و اگر در راه خلاف باشد، عبادت شیطان است(4).
پی نوشت:
1. مشروح این آیات را در پیام قرآن، جلد 7، صفحه 13 به بعد، مطالعه فرمایید.
2. بحار الانوار، جلد 22، صفحه 453.
3. بحار الانوار، جلد 70، صفحه 137.
4. میزان الحکمة، باب 2496، حدیث 11352، (جلد 6، صفحه 19).
منبع: ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، مؤلّف: حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى، تهیّه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى.