امام علی علیه السلام فرمودند:
حُسْنُ الْخُلْقِ خَیْرُ رَفیق» و قالَ اَیْضاً: «رُبَّ عَزیز اَذَلَّهُ خُلْقُهُ وَ ذَلیل اَعَزَّهُ خُلْقُهُ؛
بهترین رفیق انسان اخلاق نیکوى اوست» و نیز مى فرماید: «چه بسا اخلاق (بد) انسان عزیزى را ذلیل کند و اخلاق (خوب) انسان ذلیلى را به (اوج) عزّت برساند.
سفینة البحار، جلد 2، صفحه 678.
شرح حدیث:
زندگى انسان، یک زندگى دستجمعى است و لذا نمى تواند تنها زندگى کند؛ زیرا در این صورت از همه چیز عقب مى ماند. و روشن است که در زندگى اجتماعى و دستجمعى نیاز به دوست و رفیق وجود دارد، تا در مشکلات و گرفتارى ها، خوشى ها و ناخوشى ها، فراز و نشیب هاى زندگى همراه انسان باشد و به او کمک کند. زندگى بدون دوست و رفیق، زندگى بسیار ناگوارى است و موجب عذاب روح انسان مى شود، بدین جهت یکى از شکنجه هاى سخت براى زندانیان، زندان انفرادى است.
طبق روایت فوق، بهترین دوست انسان خلق و خوى خوب خود اوست! زیرا اخلاق خوش موجب مى شود که دیگران به سوى او جذب شوند و دوستان فراوانى داشته باشد، چون کسى که خوش اخلاق است همه مردم رفیق او هستند. گاه انسان تمام نقاط قوّت را داراست؛ مال، مقام، شخصیّت، تحصیلات عالى، خانواده اى اصیل و مذهبى، اعتقادات راسخ و عمیق و مانند آن، ولى فاقد اخلاق خوش است. چنین انسانى ذلیل مى گردد. و بالعکس امکان دارد شخصى هیچ یک از امکانات فوق را نداشته باشد، امّا داراى اخلاقى نیکو و پسندیده باشد، بدون شک چنین انسانى در نزد همگان عزیز خواهد شد و همه به دیده عزّت به او مى نگرند.
روایت فوق به همین مطلب مهمّ اشاره دارد، و معناى آن این است که حُسن خُلق پوششى بر تمام بدى ها و کاستى ها و نقاط ضعف است، همان گونه که اخلاق بد تمام محاسن و خوبى ها و نقاط مثبت انسان را تحت الشعاع قرار مى دهد و آن ها را مى پوشاند.
تأکید فراوانى که در روایات و آیات قرآن مجید بر مسأله اخلاق مى شود براى این است که اخلاق در مدیریّت و رهبرى جامعه تأثیر فراوانى دارد. مخصوصاً اهل علم باید نسبت به این مسأله دقّت بیش ترى داشته باشند، بداخلاقى ها و توهین ها را با نرمى پاسخ گو باشند، تا آن ها را متّهم به خشونت نکنند.
منبع: ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، مؤلّف: حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى، تهیّه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى.
طبق روایت فوق، بهترین دوست انسان خلق و خوى خوب خود اوست! زیرا اخلاق خوش موجب مى شود که دیگران به سوى او جذب شوند و دوستان فراوانى داشته باشد، چون کسى که خوش اخلاق است همه مردم رفیق او هستند. گاه انسان تمام نقاط قوّت را داراست؛ مال، مقام، شخصیّت، تحصیلات عالى، خانواده اى اصیل و مذهبى، اعتقادات راسخ و عمیق و مانند آن، ولى فاقد اخلاق خوش است. چنین انسانى ذلیل مى گردد. و بالعکس امکان دارد شخصى هیچ یک از امکانات فوق را نداشته باشد، امّا داراى اخلاقى نیکو و پسندیده باشد، بدون شک چنین انسانى در نزد همگان عزیز خواهد شد و همه به دیده عزّت به او مى نگرند.
روایت فوق به همین مطلب مهمّ اشاره دارد، و معناى آن این است که حُسن خُلق پوششى بر تمام بدى ها و کاستى ها و نقاط ضعف است، همان گونه که اخلاق بد تمام محاسن و خوبى ها و نقاط مثبت انسان را تحت الشعاع قرار مى دهد و آن ها را مى پوشاند.
تأکید فراوانى که در روایات و آیات قرآن مجید بر مسأله اخلاق مى شود براى این است که اخلاق در مدیریّت و رهبرى جامعه تأثیر فراوانى دارد. مخصوصاً اهل علم باید نسبت به این مسأله دقّت بیش ترى داشته باشند، بداخلاقى ها و توهین ها را با نرمى پاسخ گو باشند، تا آن ها را متّهم به خشونت نکنند.
منبع: ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، مؤلّف: حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى، تهیّه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى.