امام علی علیه السلام فرمودند:
اَلتَّوْبَةُ عَلى اَرْبَعَةِ دَعائِم: نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَ اسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ وَ عَزْمٌ اَنْ لایَعُودَ؛
توبه بر چهار پایه استوار است 1ـ پشیمانى درونى 2ـ استغفار زبانى 3ـاستغفار عملى 4ـ تصمیم جدّى بر عدم بازگشت به گناه.
میزان الحکمة، باب 459، حدیث 2160، (جلد اوّل، صفحه 548).
شرح حدیث:
برداشت غالب مردم از توبه، برداشت نادرستى است و لهذا آثار آن، هم در توبه هاى فردى و هم در توبه هاى اجتماعى کم است.
توضیح این که ساختمان عظیم توبه بر روى یکى دو پایه بنا نمى شود، بلکه باید ارکان چهارگانه آن مراعات گردد و به تعبیر دیگر آثار توبه باید در تمام وجود انسان آشکار شود. با توجّه به این مقدّمه کوتاه، به شرح اصول چهارگانه توبه مى پردازیم:
رکن اوّل: نخستین قدم توبه پشیمانى درونى است، حقیقتاً در درون قلب و روح و جان تائب تحوّل و انقلابى رخ دهد و از گناهى که مرتکب شده تنفّر پیدا کند و پشیمان گردد.
رکن دوم: هر چند پشیمانى درونى اوّلین گام توبه است، ولى تنها رکن آن نیست. بدین جهت باید این تحوّل و انقلابى که در درون او پیدا شده در سایر اعضاء بدنش نیز اثر بگذارد و به وسیله زبانش، که ترجمان قلب او است، آشکار گردد. زبان هم به دنبال قلب از گناه توبه کند و استغفار گوید. بنابراین هماهنگى قلب و زبان در تنفّر از گناه، دو ستون از ستون هاى چهارگانه توبه است.
رکن سوم: این است که این حالت ندامت و پشیمانى از زبان به سایر اعضا هم منتقل شود و آن ها را به عکس العمل وادارد، تا انسان براى جبران گذشته کارى انجام دهد. اعضاء انسان در این مرحله سه کار مى تواند انجام دهد، تا نهال نوپاى توبه استحکام یابد و بارور گردد:
الف) حق و حقوق مردم که بر اثر گناهان پایمال شده را جبران کند؛ اگر غیبتى کرده، حلّیت بطلبد. اگر قلب مؤمنى را شکسته جبران کند. اگر مال مردم را تلف کرده، جبران نماید. خلاصه هر حقّى از هر شخصى بر عهده اوست ادا کند.
ب) حقوق خداوند را نیز ادا کند؛ اگر عبادتى را ترک کرده انجام دهد. اگر ترک آن عبادت قضا و کفّاره اى دارد بجا آورد. و این امور را به پس از مرگ موکول نکند!
ج) بدى ها و خطاها و گناهان گذشته را با خوبى ها و عبادات جبران نماید. شاهد بر این مرحله از توبه جمله (اِلاّ الَّذینَ تابُوا وَ اَصْلَحُوا)؛ «مگر کسانى که توبه کردند و (به دنبال آن) خود را اصلاح نمودند». مى باشد، که در آیات متعدّدى از قرآن مجید آمده است(1). گناه مثل بیمارى است و اگر گناه کبیره باشد همانند بیمارى هاى سخت است، شخصى که مبتلى به بیمارى سختى مى گردد و پس از معالجه و مداوا از بستر برمى خیزد، قواى او تحلیل رفته، چشم ها گودافتاده، لاغر شده و توانایى لازم ندارد. باید علاوه بر معالجه و درمان، تقویت شود تا نیروى خویش را بازیابد. گناه نیز ایمان و فضایل انسانى را تضعیف مى کند، پس از توبه باید آن فضایل تضعیف شده را با کارهاى صالح و شایسته تقویت نمود.
رکن چهارم: تصمیم به ترک گناه در آینده، یعنى توبه راه را به انسان تا آخر عمر نشان دهد. نتیجه این که توبه طبق فرمایش امام على (علیه السلام) یک تحوّل کامل ایجاد مى کند و تنها تعلّق به زبان ندارد. در مورد جامعه هم چنین است، جامعه گناه زده پس از توبه باید این مراحل چهارگانه را طى کند. آیا ما پس از انقلاب این چهار مرحله را در جامعه خویش پیاده نموده ایم؟
پی نوشت:
1. سوره بقره، آیه 160. شبیه این جمله در آیات 89 آل عمران، 119 نحل، و 5 نور، نیز آمده است.
منبع: ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، مؤلّف: حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى، تهیّه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى.
توضیح این که ساختمان عظیم توبه بر روى یکى دو پایه بنا نمى شود، بلکه باید ارکان چهارگانه آن مراعات گردد و به تعبیر دیگر آثار توبه باید در تمام وجود انسان آشکار شود. با توجّه به این مقدّمه کوتاه، به شرح اصول چهارگانه توبه مى پردازیم:
رکن اوّل: نخستین قدم توبه پشیمانى درونى است، حقیقتاً در درون قلب و روح و جان تائب تحوّل و انقلابى رخ دهد و از گناهى که مرتکب شده تنفّر پیدا کند و پشیمان گردد.
رکن دوم: هر چند پشیمانى درونى اوّلین گام توبه است، ولى تنها رکن آن نیست. بدین جهت باید این تحوّل و انقلابى که در درون او پیدا شده در سایر اعضاء بدنش نیز اثر بگذارد و به وسیله زبانش، که ترجمان قلب او است، آشکار گردد. زبان هم به دنبال قلب از گناه توبه کند و استغفار گوید. بنابراین هماهنگى قلب و زبان در تنفّر از گناه، دو ستون از ستون هاى چهارگانه توبه است.
رکن سوم: این است که این حالت ندامت و پشیمانى از زبان به سایر اعضا هم منتقل شود و آن ها را به عکس العمل وادارد، تا انسان براى جبران گذشته کارى انجام دهد. اعضاء انسان در این مرحله سه کار مى تواند انجام دهد، تا نهال نوپاى توبه استحکام یابد و بارور گردد:
الف) حق و حقوق مردم که بر اثر گناهان پایمال شده را جبران کند؛ اگر غیبتى کرده، حلّیت بطلبد. اگر قلب مؤمنى را شکسته جبران کند. اگر مال مردم را تلف کرده، جبران نماید. خلاصه هر حقّى از هر شخصى بر عهده اوست ادا کند.
ب) حقوق خداوند را نیز ادا کند؛ اگر عبادتى را ترک کرده انجام دهد. اگر ترک آن عبادت قضا و کفّاره اى دارد بجا آورد. و این امور را به پس از مرگ موکول نکند!
ج) بدى ها و خطاها و گناهان گذشته را با خوبى ها و عبادات جبران نماید. شاهد بر این مرحله از توبه جمله (اِلاّ الَّذینَ تابُوا وَ اَصْلَحُوا)؛ «مگر کسانى که توبه کردند و (به دنبال آن) خود را اصلاح نمودند». مى باشد، که در آیات متعدّدى از قرآن مجید آمده است(1). گناه مثل بیمارى است و اگر گناه کبیره باشد همانند بیمارى هاى سخت است، شخصى که مبتلى به بیمارى سختى مى گردد و پس از معالجه و مداوا از بستر برمى خیزد، قواى او تحلیل رفته، چشم ها گودافتاده، لاغر شده و توانایى لازم ندارد. باید علاوه بر معالجه و درمان، تقویت شود تا نیروى خویش را بازیابد. گناه نیز ایمان و فضایل انسانى را تضعیف مى کند، پس از توبه باید آن فضایل تضعیف شده را با کارهاى صالح و شایسته تقویت نمود.
رکن چهارم: تصمیم به ترک گناه در آینده، یعنى توبه راه را به انسان تا آخر عمر نشان دهد. نتیجه این که توبه طبق فرمایش امام على (علیه السلام) یک تحوّل کامل ایجاد مى کند و تنها تعلّق به زبان ندارد. در مورد جامعه هم چنین است، جامعه گناه زده پس از توبه باید این مراحل چهارگانه را طى کند. آیا ما پس از انقلاب این چهار مرحله را در جامعه خویش پیاده نموده ایم؟
پی نوشت:
1. سوره بقره، آیه 160. شبیه این جمله در آیات 89 آل عمران، 119 نحل، و 5 نور، نیز آمده است.
منبع: ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، مؤلّف: حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى، تهیّه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى.