امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
لا تَشُکَنَّ، فَوَدَّ الشَّیْطانُ أَنَّکَ شَکَکْتَ
هرگز شک به خود راه مده؛ زیرا شیطان دوست دارد که تو شک کنى.
کافى، ج1، ص518، ح4 ؛ بحارالأنوار، ج51، ص309، ح25 .
شرح حدیث:
شیخ کلینى(رحمه الله)، به سند خود از حسن بن نضر، نقل مى کند: هنگامى که وارد منزل امام عسکرى(علیه السلام)شدم، شخص سیاهى را دیدم که ایستاده است. او به من گفت: «تو حسن بن نضر هستى؟» گفتم: «آرى.» گفت: «داخل شو.» پس داخل خانه شدم و سپس اتاقى را دیدم که بر درِ آن پرده اى آویزان شده بود. از داخل اتاق ندایى شنیدم که فرمود:
اى حسن بن نضر! خدا را بر آن چه بر تو منّت گذاشته شکرگزار باش و حمد کن، و هرگز شکّى به خود راه مده؛ زیرا شیطان دوست دارد که تو شک کنى ....
از آن جا که حسن بن نضر و جماعتى دیگر از شیعیان، در امر وکلا و دیگر امور شک کرده بودند، و در امر امامت و رهبرى جامعه ـ که از مسائل اعتقادى است ـ شک، موجب فساد دین خواهد شد، امام(علیه السلام) او را از شک و تردید برحذر مى دارد.
از این حدیث شریف چند نکته استفاده مى شود:
1. از آن جا که امام(علیه السلام) خبر از باطن حسن بن نضر مى دهد، مى فهمیم که آن حضرت علم غیب مى داند.
2. امام(علیه السلام) اگر چه در غیبت به سر مى برد، به فکر شیعیان خود است و آنان را از حیرت و ضلالت و گرفتارى ها نجات مى دهد.
3. شک در امور اعتقادى، زیان فراوان دارد؛ زیرا منشأ همه ى بى بندوبارى ها، نداشتن یقین و باور دینى است. ما باید ایمان خود و دیگران را تقویت کنیم و در صورت القاى شبهات، پاسخ گوى آن ها باشیم.
4. یکى از راه هاى نفوذ شیطان، ایجاد شک و تردید در باورهاى عقیدتى مردم است، و طبق این حدیث، شیطان این حالت انسان را بسیار دوست دارد.
5. انسان باید شک و تردید را از خود و افراد جامعه دور سازد. همان گونه که امام زمان(علیه السلام) درصدد برآمدند تا شک را از حسن بن نضر و جماعت شیعه برطرف کنند. قرآن کریم، در پانزده مورد، شک را مذمّت، و شک کننده را به تفکّر دعوت کرده است. نتیجه ى تفکّر، زوال شک ورسیدن به یقین است.
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).
اى حسن بن نضر! خدا را بر آن چه بر تو منّت گذاشته شکرگزار باش و حمد کن، و هرگز شکّى به خود راه مده؛ زیرا شیطان دوست دارد که تو شک کنى ....
از آن جا که حسن بن نضر و جماعتى دیگر از شیعیان، در امر وکلا و دیگر امور شک کرده بودند، و در امر امامت و رهبرى جامعه ـ که از مسائل اعتقادى است ـ شک، موجب فساد دین خواهد شد، امام(علیه السلام) او را از شک و تردید برحذر مى دارد.
از این حدیث شریف چند نکته استفاده مى شود:
1. از آن جا که امام(علیه السلام) خبر از باطن حسن بن نضر مى دهد، مى فهمیم که آن حضرت علم غیب مى داند.
2. امام(علیه السلام) اگر چه در غیبت به سر مى برد، به فکر شیعیان خود است و آنان را از حیرت و ضلالت و گرفتارى ها نجات مى دهد.
3. شک در امور اعتقادى، زیان فراوان دارد؛ زیرا منشأ همه ى بى بندوبارى ها، نداشتن یقین و باور دینى است. ما باید ایمان خود و دیگران را تقویت کنیم و در صورت القاى شبهات، پاسخ گوى آن ها باشیم.
4. یکى از راه هاى نفوذ شیطان، ایجاد شک و تردید در باورهاى عقیدتى مردم است، و طبق این حدیث، شیطان این حالت انسان را بسیار دوست دارد.
5. انسان باید شک و تردید را از خود و افراد جامعه دور سازد. همان گونه که امام زمان(علیه السلام) درصدد برآمدند تا شک را از حسن بن نضر و جماعت شیعه برطرف کنند. قرآن کریم، در پانزده مورد، شک را مذمّت، و شک کننده را به تفکّر دعوت کرده است. نتیجه ى تفکّر، زوال شک ورسیدن به یقین است.
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).