تفاوت های زنان و مردان در سخن گفتن، نشان از برتری جنسیتی یکی بر دیگری ندارد.
چکیده: این جمله معروف را بسیار شنیده اید که «زنان زیاد حرف می زنند»! آیا در واقع این تفاوت زنان و مردان به شمار می آید یا نه ، این یک تفاوت جنسیتی نیست. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
تعداد کلمات 1642 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
تعداد کلمات 1642 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
تفاوت در کم حرفی و پر حرفی[1]
آقایان کم حرف و خانم ها پرحرف هستند. به دلیل اینکه خانم ها جزئی نگر و آقایان کلی نگر هستند. البته پرحرفی خانم ها، عیب و نقص آنها به شمار نمی رود. وقتی فردی به جزئیات توجه می کند، حرف برای گفتن زیاد دارد، اما وقتی فقط کلیات را ببیند، حرف چندانی برای گفتن ندارد. برای مثال، آقایی برای معالجه سرماخوردگی به دکتر رفته و بعد به خانه برمی گردد.
- خانم می پرسد: چه خبر؟
- آقا می گوید: سرما خورده بودم و به دکتر رفتم.
- خب، دکتر چی گفت؟
- گفت سرما خورده ام و دارو داد.
- دکتر دیگه چی گفت؟
این جا آقا حوصله اش سر رفته و می گوید: وای! چقدر سؤال می کنی؟ یک دکتر رفتن که این قدر سؤال ندارد.
اینجا مرد واقعا دیگر حرفی برای گفتن ندارد؛ چون به کلیات توجه داشته است. اما وقتی خانم به دکتر می رود، تا می نشیند به اطراف نگاه می کند، می بیند خانم دیگری آنجا نشسته است. می گوید: سلام، شما برای چه آمده اید؟ مریضی شما چیست؟ آنگاه شروع می کند به برقرار کردن ارتباط کلامی.
عجیب آن است که دریافت های دیگری از محیط نیز دارد؛ مثلاً منشی را می بیند که دارد زیاد با تلفن حرف می زند؛ در اتاق انتظار چند کودک هم هستند که بالا و پایین می برند. چند نفر آقا یا خانم نشسته و همین طور.
خانم تمام این جزئیات را دیده و ضبط کرده است و وقتی هم به خانه بیاید و آقا به او بگوید چه خبر؟ واقعا حرف برای گفتن زیاد دارد؛ زیرا به تمام جزئیات توجه کرده و همه را از نظر گذرانده است.
آقایان برای تبادل اطلاعات حرف می زنند؛ ولی خانم ها حرف زدن را وسیله ای برای ایجاد صمیمیت، تبادل اطلاعات و حل تعارضات قرار می دهند.
معمولا خانم ها سه برابر آقایان روزانه حرف می زنند. لذت جویی زنها نه برابر مردهاست. این لذت جویی تنها به معنای میل جنسی نیست، بلکه از حرف زدن لذت می برند.
یکی از عواملی که موجب اختلاف میان زن و شوهر می شود، این است که زن و مرد به یکدیگر، به ویژه مردان به زنان فرصت کافی برای صحبت کردن نمی دهند. بسیاری از کارشناسان معتقدند هشتاد درصد مشکلات خانم ها فقط با گفتن حل می شود. البته خانم ها باید مواظب باشند که به هر قیمتی حرف نزنند؛ به طوری که با حرف زدن به گناه افتاده، غیبت، تهمت و سخن چینی بکنند.
آقایان کم حرف و خانم ها پرحرف هستند. به دلیل اینکه خانم ها جزئی نگر و آقایان کلی نگر هستند. البته پرحرفی خانم ها، عیب و نقص آنها به شمار نمی رود.
وقتی فردی به جزئیات توجه می کند، حرف برای گفتن زیاد دارد، اما وقتی فقط کلیات را ببیند، حرف چندانی برای گفتن ندارد
انس بن مالک می گوید:
روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امر به روزه فرمود و دستور داد کسی بدون اجازه من افطار نکند. مردم روزه گرفتند؛ چون غروب شد، هرروزه داری برای اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد. در آن وقت مردی آمد و عرضه داشت: «دو دختر دارم که تاکنون افطار نکرده اند و از آمدن به محضر شما حیا می کنند. اجازه دهید هردو افطارنمایند.»
حضرت جواب نداد. آن مرد گفته اش را تکرار کرد. حضرت پاسخ نگفت. چون بار سوم گفتارش را تکرار کرد، حضرت فرمود: «آنها که روزه نبودند. چگونه روزه بودند در حالیکه گوشت مردم را خورده اند. به خانه برو و به هردو بگو قی (استفراغ) کنند. آن مرد به خانه رفت و دستورقی کردن داد. آن دو قی کردند، در حالی که از دهان هریک قطعه ای خون لخته شده بیرون آمد. مرد با تعجب به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و داستان را گفت. حضرت فرمود: «به آن کسی که جانم در دست اوست! اگراین گناه غیبت بر آنان باقی مانده بود، اهل آتش بودند!»[2]
خانم ها وقتی با همدیگر می نشینند، زیاد سؤال می کنند. میل به پرسیدن، نشانه علاقه آنها به حرف زدن و برقراری ارتباط با دیگران است؛ زن ها با دورهم جمع شدن و صحبت کردن، بسیاری از نگرانی ها، استرس ها و ناراحتی های خود را تعدیل و تخلیه می کنند.
تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل چنانچه درک و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئنا آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترک خواهد کرد. برخلاف مردان، که حوصله زیادی برای حرف زدن، به ویژه اگر خصوصی باشد، ندارند و ترجیح می دهند سکوت کنند. مردان زیاد پرسیدن را گاه به معنای دخالت در زندگی خصوصی دیگران می دانند.
نکته دیگر آن است که زنان بیشتر باسخن گفتن و شنیدن، احساسات و عواطفشان را ابراز می کنند و مردها با دیدن. زن ها دوست دارند که شوهرشان با آنها سخن بگوید تا آرامش یابند و به تعبیری خود را تخلیه کنند و در این صورت است که غم و نگرانی از وجودشان رخت برمی بندد؛ اما مردها اینگونه نیستند. اگر مردی بخواهد خانمش را از نگرانی و اندوه برهاند و از بی تمایلی او به شوهرش بکاهد، باید با او سخن بگوید.
زنان نمی توانند با سخن گفتن مردان را عاشق خود کنند؛ ولی هنگامی که مرد سخن می گوید، زن عاشقش می شود.[3]
منبع: کتاب «از تفاوت تا تفاهم (آشنایی با تفاوت های زن و مرد)»
نویسنده: مهدی محمدی صیفار
اینجا مرد واقعا دیگر حرفی برای گفتن ندارد؛ چون به کلیات توجه داشته است. اما وقتی خانم به دکتر می رود، تا می نشیند به اطراف نگاه می کند، می بیند خانم دیگری آنجا نشسته است. می گوید: سلام، شما برای چه آمده اید؟ مریضی شما چیست؟ آنگاه شروع می کند به برقرار کردن ارتباط کلامی.
عجیب آن است که دریافت های دیگری از محیط نیز دارد؛ مثلاً منشی را می بیند که دارد زیاد با تلفن حرف می زند؛ در اتاق انتظار چند کودک هم هستند که بالا و پایین می برند. چند نفر آقا یا خانم نشسته و همین طور.
خانم تمام این جزئیات را دیده و ضبط کرده است و وقتی هم به خانه بیاید و آقا به او بگوید چه خبر؟ واقعا حرف برای گفتن زیاد دارد؛ زیرا به تمام جزئیات توجه کرده و همه را از نظر گذرانده است.
آقایان برای تبادل اطلاعات حرف می زنند؛ ولی خانم ها حرف زدن را وسیله ای برای ایجاد صمیمیت، تبادل اطلاعات و حل تعارضات قرار می دهند.
معمولا خانم ها سه برابر آقایان روزانه حرف می زنند. لذت جویی زنها نه برابر مردهاست. این لذت جویی تنها به معنای میل جنسی نیست، بلکه از حرف زدن لذت می برند.
یکی از عواملی که موجب اختلاف میان زن و شوهر می شود، این است که زن و مرد به یکدیگر، به ویژه مردان به زنان فرصت کافی برای صحبت کردن نمی دهند. بسیاری از کارشناسان معتقدند هشتاد درصد مشکلات خانم ها فقط با گفتن حل می شود. البته خانم ها باید مواظب باشند که به هر قیمتی حرف نزنند؛ به طوری که با حرف زدن به گناه افتاده، غیبت، تهمت و سخن چینی بکنند.
آقایان کم حرف و خانم ها پرحرف هستند. به دلیل اینکه خانم ها جزئی نگر و آقایان کلی نگر هستند. البته پرحرفی خانم ها، عیب و نقص آنها به شمار نمی رود.
وقتی فردی به جزئیات توجه می کند، حرف برای گفتن زیاد دارد، اما وقتی فقط کلیات را ببیند، حرف چندانی برای گفتن ندارد
انس بن مالک می گوید:
روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امر به روزه فرمود و دستور داد کسی بدون اجازه من افطار نکند. مردم روزه گرفتند؛ چون غروب شد، هرروزه داری برای اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد. در آن وقت مردی آمد و عرضه داشت: «دو دختر دارم که تاکنون افطار نکرده اند و از آمدن به محضر شما حیا می کنند. اجازه دهید هردو افطارنمایند.»
حضرت جواب نداد. آن مرد گفته اش را تکرار کرد. حضرت پاسخ نگفت. چون بار سوم گفتارش را تکرار کرد، حضرت فرمود: «آنها که روزه نبودند. چگونه روزه بودند در حالیکه گوشت مردم را خورده اند. به خانه برو و به هردو بگو قی (استفراغ) کنند. آن مرد به خانه رفت و دستورقی کردن داد. آن دو قی کردند، در حالی که از دهان هریک قطعه ای خون لخته شده بیرون آمد. مرد با تعجب به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و داستان را گفت. حضرت فرمود: «به آن کسی که جانم در دست اوست! اگراین گناه غیبت بر آنان باقی مانده بود، اهل آتش بودند!»[2]
خانم ها وقتی با همدیگر می نشینند، زیاد سؤال می کنند. میل به پرسیدن، نشانه علاقه آنها به حرف زدن و برقراری ارتباط با دیگران است؛ زن ها با دورهم جمع شدن و صحبت کردن، بسیاری از نگرانی ها، استرس ها و ناراحتی های خود را تعدیل و تخلیه می کنند.
تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل چنانچه درک و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئنا آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترک خواهد کرد. برخلاف مردان، که حوصله زیادی برای حرف زدن، به ویژه اگر خصوصی باشد، ندارند و ترجیح می دهند سکوت کنند. مردان زیاد پرسیدن را گاه به معنای دخالت در زندگی خصوصی دیگران می دانند.
نکته دیگر آن است که زنان بیشتر باسخن گفتن و شنیدن، احساسات و عواطفشان را ابراز می کنند و مردها با دیدن. زن ها دوست دارند که شوهرشان با آنها سخن بگوید تا آرامش یابند و به تعبیری خود را تخلیه کنند و در این صورت است که غم و نگرانی از وجودشان رخت برمی بندد؛ اما مردها اینگونه نیستند. اگر مردی بخواهد خانمش را از نگرانی و اندوه برهاند و از بی تمایلی او به شوهرش بکاهد، باید با او سخن بگوید.
زنان نمی توانند با سخن گفتن مردان را عاشق خود کنند؛ ولی هنگامی که مرد سخن می گوید، زن عاشقش می شود.[3]
منبع: کتاب «از تفاوت تا تفاهم (آشنایی با تفاوت های زن و مرد)»
نویسنده: مهدی محمدی صیفار
بیشتر بخوانید :
چرا زنها این همه حرف میزنند؟
زن ها دوست دارند احساس ارتباط کنند
چگونه مرد خود را به صحبت کردن تشویق کنیم؟
علل کم حرفی زوج ها در دوران نامزدی
مدیریت سکوت و کناره گیری شوهر
:پی نوشت
[1] . ادعادر تفاوت زن و مرد را که زنان پرحرف و مردان کم حرف یا زنان جزئی نگرو مردان کلینگر هستند، نمی توان از آیات و روایات اثبات کرد؛ ولی می توان تأییداتی را برای آن ذکر کرد:
نخست این که گرچه ادعای فوق را نمی توان به آیه یا روایتی استناد داد؛ ولی پرحرف بودن یا جزئی نگربودن زن، تعارضی با آیات و روایات هم ندارد. وجود چنین تفاوتی، بیانگرنقص در زن یا مرد نیست، بلکه شاید به ظرفیت های وجودی آن دو (فیزیولوژی، عواطف، روان با مسائل فرهنگی اجتماعی) بستگی داشته باشد که بتوانند وجود یکدیگر را کامل کنند.
دوم اینکه همه ما در تجربه زندگی روزمره شاهد این مساله هستیم که زنان تمایل بیشتری برای برقراری ارتباط کلامی دارند تا مردان. همچنین آنان به سبب این که به جزئیات بیشتر توجه دارند، حرف زیادی برای گفتن دارند تا مردان.
سوم آنکه بعضی از پژوهش های و یافته های روان شناختی نیز به آن دلالت دارند. جبنالمبروزر در کتاب «روح زن» می گوید: گفتگو و تبادل نظر برای پسران، وسیله ای برای انتقال پیام است؛ اما برای دختران، بیشتر ابزاری برای ارتباط عاطفی و همدلی است. (جبنالمبروزر، روح زن، ترجمه پری حسام شه رئیس، ص۱۸).
دختران با استفاده از توانایی های کلامی خود، بیشتر به بازی هایی روی می آورند که بتوانند مهارت های کلامی خود را در آن به کار گیرند و پسران به حادثه جوبی و بازی های پرتحرک علاقه نشان می دهند. به طور کلی، دختران در رشد زبان، یک یا دو ماه از پسران جلوترند. مغززنان طوری سازمان یافته که بتواند به طور موثرتر احساسات خود را ابراز کند. مرد باید نخست درباره احساساتش فکر کند و آنگاه سخن بگوید، در حالی که زن می تواند هم زمان حس کند، بیندیشد و حرف بزند. (محمدحسین قدیری، تفاوت زن و مرد، کتاب فصلنامه زنان، شماره ۳۱، ۱۳۸۵، به نقل از یافته های پژوهشگران) خانم دکتر دادستان در کتاب اختلال های زبانی پس از نقل یافته های پژوهشی در زمینه تفاوت های زبان شناختی برحسب جنس، می نویسد: تعداد تحقیقاتی که به بررسی تفاوت های دختران و پسران سنین آموزشگاهی در قلمرو ظرفیت های زبان شناختی پرداخته اند، بیشمار است. در بیشتر مواقع، با استفاده از آزمون های زبان ... مؤلفان به مقایسه کارآمدی کلامی دختران و پسران پرداخته اند.
مک کوبی و جکلین با مروری بر تحقیقات مختلف نشان داده اند که تعداد پژوهش هایی که به هیچ گونه تفاوتی دست نیافته اند، به اندازه پژوهش هایی است که برتری زبان شناختی دختران را برجسته ساخته اند اما تحقیقاتی که نشان دهنده برتری پسران باشند، بسیار اندکند.... شاید بتوان خاطرنشان ساخت «آنچه از مجموعه تحقیقات استنباط می شود، این است که وقتی تفاوتی بین میانگین (تفاوت زبان شناختنی بر دختروپسر) وجود دارد، در بیشتر مواقع، نشان دهنده برتری دختران است». (پریرخ دادستان، اختلال های دبی ص ۳۴-۳۵) همچنین دکترشکوه نوابی نژاد نیز فعالیت های کلاسی را که بنابر تحقیق به فعالیت های مغزی بر می گردد یکی از شاخص ترین تفاوت در زمینه تفاوت جنسی می داند و می نویسد: «دختران نخستین کلمه خود را در4/11 ماهگی و پسر بچه ها در ۱۲ ماهگی ادا می کنند. تلفظ آنها روشن تر و واضح تر و قابل فهم تر است بچه ها در سنین ۵ تا ۱۱ سالگی، نسبت به پسران هم سن و سال خود، زودتر نام رنگ ها، اشیاء، حروف، اعداد و حیوانات را یاد می گیرند. به علاوه، تفاوت های میان دو جنسی در سنین ۹ تا ۱۲ سالگی افزایش می یابد و دختران در در توانایی نوشتن، گوش دادن وسخن گفتن عملکرد بهتری از خود نشان می دهند و به طور کلی پسران، پرحرف تر، ولی دقیق تر و در درک مطلب عمیق تر هستند.» (نوابی نژاد، روان شناسی زن، ص 87)
براساس مطالعات مستقل و گوناگون که هم به وسیله زنان و هم مردان صورت می گیرد، کاملا معلوم شده است که به طور کلی، مهارت های ادراکی فضایی و دیداری فضایی مردان تکامل بیشتری یافته، اما زنان فاقد این توانایی ها نیستند. بسیاری از زنان در زمینه این قابلیت ها و دیگر توانایی های مربوط به نیمکره راست مغز، از قبیل تشخیص و بیان جزئیات اجتماعی و هیجانی از میانگین مردان بسیار فراتر می رود و اغلب، زنان را بسیار حساس ترو زیرک تر می دانند. (جهانگیری، بررسی تمایزهای فقهی زن و مرد، ص ۲۳۶-۲۳۷)
[1] . ادعادر تفاوت زن و مرد را که زنان پرحرف و مردان کم حرف یا زنان جزئی نگرو مردان کلینگر هستند، نمی توان از آیات و روایات اثبات کرد؛ ولی می توان تأییداتی را برای آن ذکر کرد:
نخست این که گرچه ادعای فوق را نمی توان به آیه یا روایتی استناد داد؛ ولی پرحرف بودن یا جزئی نگربودن زن، تعارضی با آیات و روایات هم ندارد. وجود چنین تفاوتی، بیانگرنقص در زن یا مرد نیست، بلکه شاید به ظرفیت های وجودی آن دو (فیزیولوژی، عواطف، روان با مسائل فرهنگی اجتماعی) بستگی داشته باشد که بتوانند وجود یکدیگر را کامل کنند.
دوم اینکه همه ما در تجربه زندگی روزمره شاهد این مساله هستیم که زنان تمایل بیشتری برای برقراری ارتباط کلامی دارند تا مردان. همچنین آنان به سبب این که به جزئیات بیشتر توجه دارند، حرف زیادی برای گفتن دارند تا مردان.
سوم آنکه بعضی از پژوهش های و یافته های روان شناختی نیز به آن دلالت دارند. جبنالمبروزر در کتاب «روح زن» می گوید: گفتگو و تبادل نظر برای پسران، وسیله ای برای انتقال پیام است؛ اما برای دختران، بیشتر ابزاری برای ارتباط عاطفی و همدلی است. (جبنالمبروزر، روح زن، ترجمه پری حسام شه رئیس، ص۱۸).
دختران با استفاده از توانایی های کلامی خود، بیشتر به بازی هایی روی می آورند که بتوانند مهارت های کلامی خود را در آن به کار گیرند و پسران به حادثه جوبی و بازی های پرتحرک علاقه نشان می دهند. به طور کلی، دختران در رشد زبان، یک یا دو ماه از پسران جلوترند. مغززنان طوری سازمان یافته که بتواند به طور موثرتر احساسات خود را ابراز کند. مرد باید نخست درباره احساساتش فکر کند و آنگاه سخن بگوید، در حالی که زن می تواند هم زمان حس کند، بیندیشد و حرف بزند. (محمدحسین قدیری، تفاوت زن و مرد، کتاب فصلنامه زنان، شماره ۳۱، ۱۳۸۵، به نقل از یافته های پژوهشگران) خانم دکتر دادستان در کتاب اختلال های زبانی پس از نقل یافته های پژوهشی در زمینه تفاوت های زبان شناختی برحسب جنس، می نویسد: تعداد تحقیقاتی که به بررسی تفاوت های دختران و پسران سنین آموزشگاهی در قلمرو ظرفیت های زبان شناختی پرداخته اند، بیشمار است. در بیشتر مواقع، با استفاده از آزمون های زبان ... مؤلفان به مقایسه کارآمدی کلامی دختران و پسران پرداخته اند.
مک کوبی و جکلین با مروری بر تحقیقات مختلف نشان داده اند که تعداد پژوهش هایی که به هیچ گونه تفاوتی دست نیافته اند، به اندازه پژوهش هایی است که برتری زبان شناختی دختران را برجسته ساخته اند اما تحقیقاتی که نشان دهنده برتری پسران باشند، بسیار اندکند.... شاید بتوان خاطرنشان ساخت «آنچه از مجموعه تحقیقات استنباط می شود، این است که وقتی تفاوتی بین میانگین (تفاوت زبان شناختنی بر دختروپسر) وجود دارد، در بیشتر مواقع، نشان دهنده برتری دختران است». (پریرخ دادستان، اختلال های دبی ص ۳۴-۳۵) همچنین دکترشکوه نوابی نژاد نیز فعالیت های کلاسی را که بنابر تحقیق به فعالیت های مغزی بر می گردد یکی از شاخص ترین تفاوت در زمینه تفاوت جنسی می داند و می نویسد: «دختران نخستین کلمه خود را در4/11 ماهگی و پسر بچه ها در ۱۲ ماهگی ادا می کنند. تلفظ آنها روشن تر و واضح تر و قابل فهم تر است بچه ها در سنین ۵ تا ۱۱ سالگی، نسبت به پسران هم سن و سال خود، زودتر نام رنگ ها، اشیاء، حروف، اعداد و حیوانات را یاد می گیرند. به علاوه، تفاوت های میان دو جنسی در سنین ۹ تا ۱۲ سالگی افزایش می یابد و دختران در در توانایی نوشتن، گوش دادن وسخن گفتن عملکرد بهتری از خود نشان می دهند و به طور کلی پسران، پرحرف تر، ولی دقیق تر و در درک مطلب عمیق تر هستند.» (نوابی نژاد، روان شناسی زن، ص 87)
براساس مطالعات مستقل و گوناگون که هم به وسیله زنان و هم مردان صورت می گیرد، کاملا معلوم شده است که به طور کلی، مهارت های ادراکی فضایی و دیداری فضایی مردان تکامل بیشتری یافته، اما زنان فاقد این توانایی ها نیستند. بسیاری از زنان در زمینه این قابلیت ها و دیگر توانایی های مربوط به نیمکره راست مغز، از قبیل تشخیص و بیان جزئیات اجتماعی و هیجانی از میانگین مردان بسیار فراتر می رود و اغلب، زنان را بسیار حساس ترو زیرک تر می دانند. (جهانگیری، بررسی تمایزهای فقهی زن و مرد، ص ۲۳۶-۲۳۷)
[2] . انصاریان، عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، ج۱۰.
[3] . ر.ک: دی انجلس، رازهایی درباره زنان، ص 237-238.