برخی پژوهش های معتبر، همبستگی پائینی را میان درآمد و شادی گزارش کرده اند.
چکیده : مردم کشورهای برخوردار از اقتصاد پیشرفته که برای کسب پول، بیش از سایر آرمانها، ارزش قائل هستند، کمتر از زندگی خود، راضیاند. دلیل این امر این است که فرآیند و بازده انباشت پول، پس از برآورده ساختن نیازهای جسمانی، به تأمین نیازهای اجتماعی و روانی -که شادمانی را افزایش میدهند-، نمیانجامد.
تعداد کلمات 1167 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1167 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
مقدمه
یکی از منابع شادی ثروت است؛ موضوع «ثروت»، از دو جنبه قابل پیگیری است: یک بعد، داشتن امکانات اولیه و معمول برای زندگی است، که از آن، تلقی ثروت میشود بعد دیگر آن، ثروت اندوزی پس از آن است.
برای روشنتر شدن این بحث، میتوان عنوان کلیتری به مسئله داد و با عنوان «اقتصاد»، به کند و کاو در آن پرداخت. اقتصاد دانان، فراهم آمدن شادی و شادکامی در زندگی را در سایه میزان ثروت انسانها میدانند. بسیاری از مردم، این باور اقتصاددانان را پذیرفتهاند؛ اما آیا ثروت، باعث شادی میشود؟ چه مقدار پول و ثروت، میتواند باعث شادی شود؟
هجوم مردم برای افتتاح حساب پسانداز در بانکها برای بردن جوایزی همچون ماشینهای مدل بالا و سکههای طلا در آخرین مهلت قرعهکشی، مشارکت در سرمایهگذاریهای مضاربهای، خرید کالاهای تبلیغی دارای جوایز نفیس، همه و همه با هدف بهبود کیفیت زندگی و ارتقای شادی و شادکامی، صورت میپذیرد.
برای روشنتر شدن این بحث، میتوان عنوان کلیتری به مسئله داد و با عنوان «اقتصاد»، به کند و کاو در آن پرداخت. اقتصاد دانان، فراهم آمدن شادی و شادکامی در زندگی را در سایه میزان ثروت انسانها میدانند. بسیاری از مردم، این باور اقتصاددانان را پذیرفتهاند؛ اما آیا ثروت، باعث شادی میشود؟ چه مقدار پول و ثروت، میتواند باعث شادی شود؟
هجوم مردم برای افتتاح حساب پسانداز در بانکها برای بردن جوایزی همچون ماشینهای مدل بالا و سکههای طلا در آخرین مهلت قرعهکشی، مشارکت در سرمایهگذاریهای مضاربهای، خرید کالاهای تبلیغی دارای جوایز نفیس، همه و همه با هدف بهبود کیفیت زندگی و ارتقای شادی و شادکامی، صورت میپذیرد.
پژوهش های معتبر درباره میزان همبستگی بین ثروت و شادی
به هرحال، تحقیقات، این اشتغالات ذهنی درباره پول را به طور کامل، تأیید نمیکنند. کمپل و همکارانش در مطالعه کیفیت زندگی در امریکا دریافتند که موقعیت اقتصادی، یازدهمین مورد از دوازده مورد ممکن از منابع رضایت از زندگی است. کینگ و ناپا نیز در نتایج مطالعات خود، میزان اثرگذاری ثروت در شادکامی را یک پنجم، برآورد کردهاند و آن را یک ششم مؤلفههای تشکیلدهنده یک زندگی خوب دانستهاند. تأثیر ثروت، موضوع بسیار مهمی است که مورد شک و تردید، واقع شده است.
برخی مطالعات اولیه، همبستگی کمی بین درآمد و شادی را گزارش نمودهاند و در بعضی موارد، اصلاً ارتباطی قائل نشدهاند. در واقع، هیچ افزایشی برای سلامت فردی در طول یک دوره افزایش چشمگیر ثروت، برای بسیاری از کشورها وجود نداشته است.[1]
و داینر و اوشی، تأثیر درآمد مالی بر خشنودی را در نوزده کشور، بر روی صد و پنجاه هزار نفر، مورد آزمایش قرار دادند. متوسط همبستگی درآمد با خشنودی از درآمد، ۲۵ درصد و متوسط همبستگی درآمد با خشنودی از زندگی، سیزده درصد بوده است. معمولاً همبستگی یک شاخص عینی با خشنودی، بیشتر از تأثیر آن بر خشنودی به طور کلی است. تأثیر درآمد بر شادی، در پایین سطح مقیاس درآمد، بسیار بیشتر است. همچنین، ارتباط بین خشنودی از زندگی و درآمد در کشورهای فقیرتر، بسیار بیشتر است. احتمالاً این نتایج، به خاطر نقش پول در نیازهای ابتدایی زندگی، از قبیل غذا، مسکن و... است.[2]
به هرشکل، متوسط درآمد جوامع، سطح انتظارات و وضعیت عمومی یک کشور، به لحاظ آموزش، بهداشت، امنیت و فاصله طبقاتی، هرکدام می توانند در نتایج تحقیقات، تأثیرگذار باشند.
برخی مطالعات اولیه، همبستگی کمی بین درآمد و شادی را گزارش نمودهاند و در بعضی موارد، اصلاً ارتباطی قائل نشدهاند. در واقع، هیچ افزایشی برای سلامت فردی در طول یک دوره افزایش چشمگیر ثروت، برای بسیاری از کشورها وجود نداشته است.[1]
و داینر و اوشی، تأثیر درآمد مالی بر خشنودی را در نوزده کشور، بر روی صد و پنجاه هزار نفر، مورد آزمایش قرار دادند. متوسط همبستگی درآمد با خشنودی از درآمد، ۲۵ درصد و متوسط همبستگی درآمد با خشنودی از زندگی، سیزده درصد بوده است. معمولاً همبستگی یک شاخص عینی با خشنودی، بیشتر از تأثیر آن بر خشنودی به طور کلی است. تأثیر درآمد بر شادی، در پایین سطح مقیاس درآمد، بسیار بیشتر است. همچنین، ارتباط بین خشنودی از زندگی و درآمد در کشورهای فقیرتر، بسیار بیشتر است. احتمالاً این نتایج، به خاطر نقش پول در نیازهای ابتدایی زندگی، از قبیل غذا، مسکن و... است.[2]
به هرشکل، متوسط درآمد جوامع، سطح انتظارات و وضعیت عمومی یک کشور، به لحاظ آموزش، بهداشت، امنیت و فاصله طبقاتی، هرکدام می توانند در نتایج تحقیقات، تأثیرگذار باشند.
دیدگاه اسلام درباره نیازهای انسان در زندگی با ثروت
در آموزههای دینی، بسترهای اولیه برای اقتصاد خانواده و جامعه تعریف شده است که اگرچه موضوع بحث ما نیست، اما اشارهای گذرا، به تبیین موضوع «ثروت»، کمکشایانی خواهد نمود. امام صادق، سه چیز را از نیازهای عمومی جامعه میداند: «ثلاثة أشیاء یحتاج الناس طراً إلیها: الأمن و العدل و الخصب؛[3]
سه چیز است که [همه] مردم، به آن نیازمندند: امنیت، عدالت و رفاه [و فراوانی].»
در روایت دیگری، امام صادق به مفضل فرموده است: «و اعلم یا مفضل؟ أین رأس معاش الإنسان و حیاتۀ الخبز و الماء؛[4]
بدانکه اساس معشیت در گذران زندگی انسان، نان و آب است.»
به نیازهای عمومی انسان و روایات یاد شده، مسئله مسکن را نیز میتوان افزود. مسکن، از مواردی است که برای تمام مردم، لازم و بایسته است. پیامبر اکرم نیز مانند سایر مردم مسکن و خانه شخصی داشت. اگرچه خانه همسران ایشان، بسیار محقر بوده است؛ ولی بیتردید، داشتن مسکن، از مسائلی است که نقش مهمی در زندگی انسان، ایفا مینماید. ضرورت داشتن مسکن، تا آنجا مورد توجه پیشوایان دین بوده است که در برخی از احادیث، فروختن زمین، خانه و ... مورد نکوهش و مذمت، قرار گرفته است، مگر در صورتی که وقتی انسان، زمین، باغ یا خانهای را میفروشد، پول آن را در امور مشابه همان، صرف کند.[5]
به هرروی، اگر ما مسئله ثروت را از دو جایگاه، مورد پژوهش قرار دهیم، یقیناً به نتایج ظریفتری دست خواهیم یافت، همانگونه که اسلام به این مسئله، از دو زاویه، نظر انداخته است.
بخش اول: نیازهای ابتدایی، ضروری و عمومی زندگی انسان است که از آن، به ثروت، تعبیر میشود.[6]
بخش دوم، مال اندوزیهای فراتر از آن است که با ثروت، رابطهای تنگاتنگ دارد.
هریک از این دو، در ارتباط با شادی و خشنودی، دارای آثاری است. در حدیثی از امام صادق (علیهالسلام) آمده است که خداوند متعال به موسی(علیهالسلام) چنین وحی نمود: «یا موسی لا تفرخ بکثرة الالی و لا تدع ذکرى على کل حال فإن کثرة السایر نبی الذنوب و إن ترک ذکرى یفیى القلوب؛[7]
ای موسی! به ثروت بسیار، خشنود مشو و در هیچ حالتی، یاد مرا ترک مکن؛ زیرا ثروت بسیار، گناهان را از یاد انسان میبرد و به یاد من نبودن، موجب سنگدلی میشود.»
در سوره قصص، دلیل ستمکاری قارون، داشتن ثروت فراوان، ذکر شده است. این ثروتاندوزی، باعث شد که قارون، مسیر و هدف زندگی خود را گم کند: «إن قاژو کان من قوم موسی بغى علیهم وآتیناه من الکوز ما إن مقات التثوا بالضبة أولى الثوة إذ قال له قومه لاتفرح إن الله لایح الفرحین؛[8]
قارون، از قوم موسی بود. پس بر آنان، ستم کرد. آن قدر از گنجینهها به او داده بودیم که [حمل] کلیدهای آنها بر گروه نیرومندی، سنگین میآمد، آنگاه که قومش بدو گفتند: شادی مکن که خدا، شادیکنندگان را دوست نمیدارد.»
پس از آنکه کافران، دستورهای الهی را فراموش نمودند، بر اساس آیه ۴۴ از سوره انعام، نعمتها و ثروتهایی که با آن، سرمست شدند، علت ناامیدی و عذاب آنها بود و خداوند متعال، به این سبب، شادمانی را از ایشان، دریغ نمود: «فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم أبواب کل شیء حتى إذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغته فإذا هم مبلسون؛[9]
چون همه اندرزهایی را که به آنها داده شده بود، فراموش کردند، همه درها را به رویشان گشودیم تا از آنچه مییابند، شادمان گشتند. پس به ناگاه، آنها را فروگرفتیم و همگان، نومید گردیدند.»
با همه این تفاصیل در پایان می توان گفت، مردم کشورهای بر خوردار از اقتصاد پیشرفته که برای کسب پول، بیش از سایر آرمانها، ارزش قائل هستند، از استاندارد زندگی برخوردار نبوده، کمتر از زندگی خود، راضیاند. این، ممکن است بدان خاطر باشد که فرآیند و بازده انباشت پول، پس از برآورده ساختن نیازهای جسمانی، به تأمین نیازهای اجتماعی و روانی -که شادمانی را افزایش میدهند-، نمیانجامد.[10]
منبع: کتاب شادی و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: سید مهدی خطیب
سه چیز است که [همه] مردم، به آن نیازمندند: امنیت، عدالت و رفاه [و فراوانی].»
در روایت دیگری، امام صادق به مفضل فرموده است: «و اعلم یا مفضل؟ أین رأس معاش الإنسان و حیاتۀ الخبز و الماء؛[4]
بدانکه اساس معشیت در گذران زندگی انسان، نان و آب است.»
به نیازهای عمومی انسان و روایات یاد شده، مسئله مسکن را نیز میتوان افزود. مسکن، از مواردی است که برای تمام مردم، لازم و بایسته است. پیامبر اکرم نیز مانند سایر مردم مسکن و خانه شخصی داشت. اگرچه خانه همسران ایشان، بسیار محقر بوده است؛ ولی بیتردید، داشتن مسکن، از مسائلی است که نقش مهمی در زندگی انسان، ایفا مینماید. ضرورت داشتن مسکن، تا آنجا مورد توجه پیشوایان دین بوده است که در برخی از احادیث، فروختن زمین، خانه و ... مورد نکوهش و مذمت، قرار گرفته است، مگر در صورتی که وقتی انسان، زمین، باغ یا خانهای را میفروشد، پول آن را در امور مشابه همان، صرف کند.[5]
به هرروی، اگر ما مسئله ثروت را از دو جایگاه، مورد پژوهش قرار دهیم، یقیناً به نتایج ظریفتری دست خواهیم یافت، همانگونه که اسلام به این مسئله، از دو زاویه، نظر انداخته است.
بخش اول: نیازهای ابتدایی، ضروری و عمومی زندگی انسان است که از آن، به ثروت، تعبیر میشود.[6]
بخش دوم، مال اندوزیهای فراتر از آن است که با ثروت، رابطهای تنگاتنگ دارد.
هریک از این دو، در ارتباط با شادی و خشنودی، دارای آثاری است. در حدیثی از امام صادق (علیهالسلام) آمده است که خداوند متعال به موسی(علیهالسلام) چنین وحی نمود: «یا موسی لا تفرخ بکثرة الالی و لا تدع ذکرى على کل حال فإن کثرة السایر نبی الذنوب و إن ترک ذکرى یفیى القلوب؛[7]
ای موسی! به ثروت بسیار، خشنود مشو و در هیچ حالتی، یاد مرا ترک مکن؛ زیرا ثروت بسیار، گناهان را از یاد انسان میبرد و به یاد من نبودن، موجب سنگدلی میشود.»
در سوره قصص، دلیل ستمکاری قارون، داشتن ثروت فراوان، ذکر شده است. این ثروتاندوزی، باعث شد که قارون، مسیر و هدف زندگی خود را گم کند: «إن قاژو کان من قوم موسی بغى علیهم وآتیناه من الکوز ما إن مقات التثوا بالضبة أولى الثوة إذ قال له قومه لاتفرح إن الله لایح الفرحین؛[8]
قارون، از قوم موسی بود. پس بر آنان، ستم کرد. آن قدر از گنجینهها به او داده بودیم که [حمل] کلیدهای آنها بر گروه نیرومندی، سنگین میآمد، آنگاه که قومش بدو گفتند: شادی مکن که خدا، شادیکنندگان را دوست نمیدارد.»
پس از آنکه کافران، دستورهای الهی را فراموش نمودند، بر اساس آیه ۴۴ از سوره انعام، نعمتها و ثروتهایی که با آن، سرمست شدند، علت ناامیدی و عذاب آنها بود و خداوند متعال، به این سبب، شادمانی را از ایشان، دریغ نمود: «فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم أبواب کل شیء حتى إذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغته فإذا هم مبلسون؛[9]
چون همه اندرزهایی را که به آنها داده شده بود، فراموش کردند، همه درها را به رویشان گشودیم تا از آنچه مییابند، شادمان گشتند. پس به ناگاه، آنها را فروگرفتیم و همگان، نومید گردیدند.»
با همه این تفاصیل در پایان می توان گفت، مردم کشورهای بر خوردار از اقتصاد پیشرفته که برای کسب پول، بیش از سایر آرمانها، ارزش قائل هستند، از استاندارد زندگی برخوردار نبوده، کمتر از زندگی خود، راضیاند. این، ممکن است بدان خاطر باشد که فرآیند و بازده انباشت پول، پس از برآورده ساختن نیازهای جسمانی، به تأمین نیازهای اجتماعی و روانی -که شادمانی را افزایش میدهند-، نمیانجامد.[10]
منبع: کتاب شادی و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: سید مهدی خطیب
بیشتر بخوانید:
ماهیت شادی و انواع آن
شادی و نشاط ؛ پیامد روابط اجتماعی سالم
مفهوم و ماهیت شادی از منظر اسلام چیست؟
تقسیم بندی شادی از منظر دین اسلام
پی نوشت :
[1] . روانشناسی شادی، ص۱۱.
[2] . آرگایل، ص۷۵.
[3] . تحف العقول، ص۲۳۶.
[4] . بحار الأنوار، ج۳، ص۸۶.
[5] . منابع مالی اهلبیت، ص۲۱.
[6] . برای توضیح بیشتر، رک: «سعادت و شادکامی از دیدگاه اسلام»، حمزه عبدی.
[7] . الکافی، ج۲، ص۹۷۴.
[8] . سوره قصص، آیه۷۶.
[9] . سوره انعام، آیه۴۴.
[10] . روانشناسی مثبت، ص۷۴.