بنا بر آموزههای دینی، غفلت از یاد خدا، ازجمله نشانه های سست کردارترین مردم است.
چکیده : در روایات اسلامی، چندین نشانه برای کسانی که گرفتار حالت سستی شدهاند، آمده است که یکی از این موارد میتواند تأخیر در انجام کارهای محوله هست. با ما همراه باشید تا با نشانههای آن و نیز راهکارهای درمانی آن آشنا شوید.
تعداد کلمات 914 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
تعداد کلمات 914 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
سستی، از منظر احادیث
گستره وسیع احادیث مرتبط با موضوع سستی و وجود کلیدواژههای هممعنا، ما را به سمت دستهبندیهای درخور توجهی، هدایت میکند.
در بخشی از روایات، به عوامل سستی پرداختهشده است. از مجموع حدود سی حدیث، دستهبندی نهگانهای صورت گرفت. پرخوری و سیری، بلندی موی بدن، وسوسههای شیطان، زیادهگویی، رویگردانی قلب، موقعیت خوشایند، کمکاری و اهمالکاری، توانی و پشیمانی، موضوعات دستهبندیشده این بخش هستند.
در بخش دیگری از متون روایی، پیامدهای سستی موردتوجه قرارگرفته است. سه دسته عوامل فردی، اجتماعی و اعتقادی، پیامدهای بارز سستی هستند که هرکدام، شاخصههایی را در درون خوددارند. بررسی مجموع چهل حدیث، ما را به این جمعبندی رسانده است.
نشانهشناسی، موضوع بسیار مهمی در مشکلات روانی است. حدوداً ده حدیث، در این زمینه وجود دارد که نشانههای سهگانه تأخیر در کار، سبکسری و پیوستار نشانگان را به ما ارائه میدهد.
نهایت، اینکه راههای پیشگیری و درمان نیز سرفصلی است که از مجموع حدود بیست حدیث، جمعبندی شده است. عزم، اراده و تصمیم توجه به انگیزهها و اهداف، شکیبایی، وضو، استعانت از خدا و استعانت به او، راههای پنجگانه پیشگیری و درمان هستند.
شایانذکر است که این جمعبندی و دستهبندیها، صرفاً بر اساس دیدگاه نگارنده است و هر پژوهشگر دیگری میتواند ساختاری متفاوت، ارائه دهد.
در بخشی از روایات، به عوامل سستی پرداختهشده است. از مجموع حدود سی حدیث، دستهبندی نهگانهای صورت گرفت. پرخوری و سیری، بلندی موی بدن، وسوسههای شیطان، زیادهگویی، رویگردانی قلب، موقعیت خوشایند، کمکاری و اهمالکاری، توانی و پشیمانی، موضوعات دستهبندیشده این بخش هستند.
در بخش دیگری از متون روایی، پیامدهای سستی موردتوجه قرارگرفته است. سه دسته عوامل فردی، اجتماعی و اعتقادی، پیامدهای بارز سستی هستند که هرکدام، شاخصههایی را در درون خوددارند. بررسی مجموع چهل حدیث، ما را به این جمعبندی رسانده است.
نشانهشناسی، موضوع بسیار مهمی در مشکلات روانی است. حدوداً ده حدیث، در این زمینه وجود دارد که نشانههای سهگانه تأخیر در کار، سبکسری و پیوستار نشانگان را به ما ارائه میدهد.
نهایت، اینکه راههای پیشگیری و درمان نیز سرفصلی است که از مجموع حدود بیست حدیث، جمعبندی شده است. عزم، اراده و تصمیم توجه به انگیزهها و اهداف، شکیبایی، وضو، استعانت از خدا و استعانت به او، راههای پنجگانه پیشگیری و درمان هستند.
شایانذکر است که این جمعبندی و دستهبندیها، صرفاً بر اساس دیدگاه نگارنده است و هر پژوهشگر دیگری میتواند ساختاری متفاوت، ارائه دهد.
نشانهشناسی
یکی از موضوعات مهمی که در حیطه مشکلات و بیماریهای روانشناختی، بدان پرداخته میشود، مسئله نشانهشناسی است.
نشانهها در متون روایی، محدود، ولی قابلتوجهاند. تک نشانهها، گویای حالت فرد در آن موقعیت است و نشانگانی که پیوستاریاند، میتوانند فرآیند کسل تا عدم موفقیت قطعی را ترسیم کنند. در نشانگان پیوستاری، ظهور هر نشانه، علامتی بر ظهور نشانه دیگر، خواهد بود.
در متون حدیثی، چندین نشانه برای کسانی که گرفتار حالت سستی شدهاند، آمده است که به آنها اشاره میشود:
نشانهها در متون روایی، محدود، ولی قابلتوجهاند. تک نشانهها، گویای حالت فرد در آن موقعیت است و نشانگانی که پیوستاریاند، میتوانند فرآیند کسل تا عدم موفقیت قطعی را ترسیم کنند. در نشانگان پیوستاری، ظهور هر نشانه، علامتی بر ظهور نشانه دیگر، خواهد بود.
در متون حدیثی، چندین نشانه برای کسانی که گرفتار حالت سستی شدهاند، آمده است که به آنها اشاره میشود:
الف. تأخیر در کار
یکی از نشانههای بارز برای کسانی که دچار حالت سستی شدهاند، بهموقع انجام ندادن وظایف و مسئولیتهایی است که به آنها سپرده میشود. نداشتن اراده قوی بر انجام دادن کار و توجه نداشتن به اهداف فراروی، فرد را هر آن، از رسیدن به نتیجه موردنظر، دور میکند. همین امر، باعث میشود که فرد، امور مرتبط با حیطه وظایف حرفهای و شغلی خود را با تأخیر انجام دهد. امام علی (علیهالسلام) میفرماید:
«تأخیر العمل عنوان الکسل؛[1] عقب انداختن کار، نشانه سستی است.»
سستی که دشمن تمامعیار تلاش و کار است، اولین حربه خود را در به تأخیر انداختن کارها به کار میگیرد و از این تلاش، دست برنمیدارد تا فرد را از رسیدن به موفقیت، بازدارد.
«تأخیر العمل عنوان الکسل؛[1] عقب انداختن کار، نشانه سستی است.»
سستی که دشمن تمامعیار تلاش و کار است، اولین حربه خود را در به تأخیر انداختن کارها به کار میگیرد و از این تلاش، دست برنمیدارد تا فرد را از رسیدن به موفقیت، بازدارد.
ب. نشانگان پیوستاری
در مجموعه نشانههای سستی و خمودگی، بین چند نشانه، پیوستگی وجود دارد که با بروز هر نشانه، نشانهای دیگر، پدیدار میگردد و درنهایت، پیوستاری از نشانگان را به ما ارائه میدهد. در حدیثی از رسول خدا در تبیین این نشانگان، چهار نشانه، پیوسته آمده است. رسول خدا میفرماید:
«اما علامة الکسلان فأربعة: یتوانى حتى یفرِّط، ویتفرَّط حتى یضیع و یضیع حتى یأثم و یضجر؛[2] نشانة فرد سست کردار، چهار چیز است: چندان اهمال میکند که به تفریط [کندی] میگراید و چندان کندی میکند که اصل کار را فرومیگذارد و چندان، فروگذار میکند که دلمرده میشود و چنان دلمرده میگردد که گنهکار میشود.»
همین حدیث، بهگونهای دیگر و با حذف یکی از نشانگان چهارگانه -که زجر و دلمردگی باشد، در متون روایی آمده است. رسول خداوند میفرماید:
للکسلان ثلاث علامات: یتوانى حتى یفرِّط، ویفرط حتی یضیع و یضیع حتى یأثم؛[3] برای سست کردار، سه نشانه است: چندان اهمال میکند که به تفریط و کندی میگراید و چندان کندی میکند که اصل کار را فرومیگذارد و چندان فروگذار میکند که گنهکار میشود.»
آنچه از این دو حدیث، برداشت میشود، این است که اولین نشانه نوظهور در این پیوستار، «توانی» است. توانی، به معنای کوتاهی و اهمالکاری در انجام دادن کارها و تصمیمهای زندگی است. این حالت تا آنجا پیش میرود که فرد، دچار کندی و تفریط در انجام امور شده، چندان تفریط میکند که دیگر کار را انجام نمیدهد و انجام ندادن کار، او را به سمت «ضجر (گناه)»، سوق میدهد.
ضجر، ناآرامی و آشفتگیای است که فرد برای فرار از آن، به سازوکاری دفاعی، همچون تظاهر بیانی، پناه میبرد. تداوم این حالت، بیگمان، او را به سمت گناه، خواهد برد و آخرین مرحله نشانگان، به انجام گناه میانجامد.
«اما علامة الکسلان فأربعة: یتوانى حتى یفرِّط، ویتفرَّط حتى یضیع و یضیع حتى یأثم و یضجر؛[2] نشانة فرد سست کردار، چهار چیز است: چندان اهمال میکند که به تفریط [کندی] میگراید و چندان کندی میکند که اصل کار را فرومیگذارد و چندان، فروگذار میکند که دلمرده میشود و چنان دلمرده میگردد که گنهکار میشود.»
همین حدیث، بهگونهای دیگر و با حذف یکی از نشانگان چهارگانه -که زجر و دلمردگی باشد، در متون روایی آمده است. رسول خداوند میفرماید:
للکسلان ثلاث علامات: یتوانى حتى یفرِّط، ویفرط حتی یضیع و یضیع حتى یأثم؛[3] برای سست کردار، سه نشانه است: چندان اهمال میکند که به تفریط و کندی میگراید و چندان کندی میکند که اصل کار را فرومیگذارد و چندان فروگذار میکند که گنهکار میشود.»
آنچه از این دو حدیث، برداشت میشود، این است که اولین نشانه نوظهور در این پیوستار، «توانی» است. توانی، به معنای کوتاهی و اهمالکاری در انجام دادن کارها و تصمیمهای زندگی است. این حالت تا آنجا پیش میرود که فرد، دچار کندی و تفریط در انجام امور شده، چندان تفریط میکند که دیگر کار را انجام نمیدهد و انجام ندادن کار، او را به سمت «ضجر (گناه)»، سوق میدهد.
ضجر، ناآرامی و آشفتگیای است که فرد برای فرار از آن، به سازوکاری دفاعی، همچون تظاهر بیانی، پناه میبرد. تداوم این حالت، بیگمان، او را به سمت گناه، خواهد برد و آخرین مرحله نشانگان، به انجام گناه میانجامد.
ج. غفلت از یاد خدا
خداوند متعال، انسانها را از نعمتهای بیشمار خود، برخوردار نموده است. انسانها نیز در قبال این نعمتها، ناسپاس یا شکرگزارند. انسانی که از نعمت سلامت تن و روان برخوردار است و به هیچ عملی مشغول نیست، اما از یاد خدا، غافل است، بنا بر آموزههای دینی، سست کردارترین مردم است و نشانه چنین انسانی، غفلت زبانی از یاد خداست. رسول خدا میفرماید:
«أکسل الناس عبد صحیح فارغ لا یذکر الله بشفة و لا بلسان[4] سست کردارترین مردم، انسان سالم فارغالبالی است که تنها با لب و دهان، یاد خدا نمیکند.»
توجه نداشتن به فرصتها و گذران بیهوده لحظههای زندگی، پیامد سستی است که با نشانه بارزی، همچون غفلت از یاد خدا، همراه میگردد.
ادامه دارد...
منبع: کتاب شادی و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: سید مهدی خطیب
«أکسل الناس عبد صحیح فارغ لا یذکر الله بشفة و لا بلسان[4] سست کردارترین مردم، انسان سالم فارغالبالی است که تنها با لب و دهان، یاد خدا نمیکند.»
توجه نداشتن به فرصتها و گذران بیهوده لحظههای زندگی، پیامد سستی است که با نشانه بارزی، همچون غفلت از یاد خدا، همراه میگردد.
ادامه دارد...
منبع: کتاب شادی و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: سید مهدی خطیب
بیشتر بخوانید:
نشانههای سستی و راهکارهای درمان آن (بخش دوم)
پیامدهای سستی و کسالت از دیدگاه اسلام (بخش اول)
پیامدهای سستی و کسالت از دیدگاه اسلام (بخش دوم)
موانع نشاط، عوامل سستی (بخش اول)
موانع نشاط ، عوامل سستی (بخش دوم)
پی نوشت :
[1]. غررالحکم، ح ۴۴۷۱.
[2]. تحف العقول، ص ۲۲.
[3]. همان، ص 10.
[4]. علة الداعی، ص ۳۴، ح ۱۰.